#زندگی_را_شستی_و_در_آفتاب_انداختی
#محمد_زارعی
باد را با گیسوانت در عذاب انداختی
باز در فکر پریشان پیچ و تاب انداختی
آی ساقی! آی میراب عطش های کویر!
ای که زیر پوست این خاک آب انداختی!
لطف کردی ای عزیز! ای عشق! ای عشق عزیز!
در حضیض چاه بودیم و طناب انداختی
چشمه ها خشکیده بود و رخت دنیا چرک بود
زندگی را شستی و در آفتاب انداختی
صبح را با خنده ات بیدار کردی صبح زود
روی هر خمیازه ی شب رختخواب انداختی
سفره ی صبحانه را چیدی به صرف نان و نور
در تمام چای ها عطر گلاب انداختی
«هر چه» می خواهیم هست و «هرچه» می خواهیم هست!
سفره ای «بی انتها» از «انتخاب» انداختی
سیب روی شاخه بود و باغ هم دیوار داشت
با نسیمی ناگهان، سیبی به آب انداختی
گر چه دیدی تاک ها از ریشه ها خشکیده اند
صبر کردی... صبر کردی... تا شراب انداختی
تا جهانی را که ویران است ویران تر کنی؛
رو به دریا سیل در چشم خراب انداختی
پاک کردی عشق را از تاردید حاشیه
عشق را پررنگ در متن کتاب انداختی
این که گفتی گاه دل سنگ است و گاهی سیب سرخ
شاعرت را فکر یک پایان ناب انداختی؛
می شود حالا خدا را دید در سنگ و درخت
از رخ او -از نگاه ما- نقاب انداختی...
#غزل
#مذهبی_ولایی
#نبوی
@ayateghamze
#صدا_کن_مرا_تا_به_نام_تو_باشم
#ناصر_حامدی
کویرم ، پریشانی ام حد ندارد
دلم با کسی رفت و آمد ندارد
کویرم ، سکوت مرا زیر و بم نیست
حیات مرا حاصلی جز عدم نیست
چنانم که نای تبسم ندارم
فقیرم ، می تازه در خم ندارم
صدا کن مرا ای جمالت بهشتی
لب و خنده و خط و خالت بهشتی
صدا کن مرا ، ای صدای تو از دور
صداکن مرا نور ! نور علی نور
شب و روز شیرین و تلخم فدایت
خراسان و بسطام و بلخم فدایت
صدا کن مرا تا به نام تو باشم
گرفتار زنجیر و دام تو باشم
به یک جلوه غرق صفا کن دلم را
پر از ذکر "یا مصطفی" کن دلم را
پناهم بده زیر بال محمد(ص)
به حق محمد و آل محمد(ص)
#توحیدی
#نیایش
#مثنوی
@naserhamedi
@ayateghamze
تا داشته ام فقط تو را داشته ام
با یاد تو قدّ و قامت افراشته ام
بوی صلوات می دهد دستانم
از بس که گل محمدی کاشته ام
#سعید_بیابانکی
#رباعی
@ayateghamze
#باز_لبخند_بزن_سنگ_مسلمان_بشود
#حسن_اسحاقی
هر دلی در پی آنست که ویران بشود
جای شک نیست اگر ملک سلیمان بشود
هر کسی غم شده دارایی عمرش، امروز
لمس لبخند تو کافیست که سلمان بشود...
باز لبخند بزن آب شود سینه ی کوه
باز لبخند بزن سنگ مسلمان بشود
تو که لبخند به لب پا به زمین بگذاری
عشق سرمایه ی هر ذره ی بی جان بشود
کودکان وقت گذر راه تو را می بندند
تا که همبازیِشان حضرت باران بشود
(شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای)
خواستی ثروتشان وسعت ایمان بشود
آمدی مهر تو بالا ببرد "دختر" را...
آمدی معنیِ "زن" واژه ی انسان بشود
آمدی تا برود راه جهنم از یاد
آمدی بنده ی دلتنگ فراوان بشود
سنگ دندان تو را...آه، چه آمد به سرت
تا مگر یک نفر از جهل پشیمان بشود
باز لبخند بزن ای که به یک لبخندت
غم صد ساله ی عالم همه جبران بشود
آنچه گفتیم و نگفتیم و تو خود میدانی
باز لبخند بزن قسمت ما آن بشود
#غزل
#مذهبی_ولایی
#نبوی
@eshaqee
@ayateghamze
#ماه_شعبان_رسید_ماه_سه_ماه
#یوسف_رحیمی
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است
در میخانهٔ کرم شد باز
الدخیل این حریمِ رزاق است
ریزهخوارش فقط نه اهل زمین
جرعهنوشش تمام آفاق است
بیحساب است فضل این ساقی
شب جود و سخا و انفاق است
بین دلهای بیدلان امشب
با سر زلفِ یار میثاق است
«قبره فی قلوب من والاه»
حرمش قبلهگاه عشّاق است
ماه شعبان رسید! ماه سه ماه
کربلا میرویم! بسم الله
السلام ای پناه مُلک و مکان
در یدِ قدرتت عنان جهان
رفته قنداقهات به عرش خدا
تشنهٔ پایبوسیات همگان
در طوافت قیامتی شده است
میرسد هر فرشته با هیجان
پَر قنداقهٔ تو میبخشد
پر و بالی به فطرس نگران
از سرانگشت پاک مصطفوی
جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان
خواند جدّت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان
با تو جود و شجاعت نبویست
ای شکوه حماسههای عیان
در نمازت شبیه فاطمهای
بین میدان علیست جلوهکنان
چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان
رحمت محض! یا ابا الأیتام!
پدری کن برای عالمیان
ای که آقایی تو بیحد است
باز ما را به کربلا برسان
شب جمعه شمیم سیب حرم
منتشر میشود کران به کران
روضههایت بهشت اهل ولاست
چشم ما چشمههای کوثر آن
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی»
اشکها از غمت همیشه روان
السلام ای شهید روز دهم
السلام ای امام تشنهلبان
تا ابد در فراز، پرچم توست
خون سرخت همیشه در جَرَیان
کربلای تو از ازل بودهست
مبدأ حرکت زمین و زمان
شب سوم رسیدهای، ای ماه
السلام علیکَ ثارالله
السلام ای نگین عرش برین
سروِ بالا بلند اُم بنین
جذبههای نگاه هاشمیات
ماه را میکشد به سوی زمین
عبد صالح! مُواسِیاً لله!
پدر فضل! روح حق و یقین!
به حضورت گشوده دست، فلک
به قدوم تو سوده عرش، جبین
وقت هوهوی ذوالفقار علیست
به روی مرکب حماسه نشین
میشود با اشارهٔ تو دو نیم
هر کسی آید از یسار و یمین
زینبت «إن یکاد» میخواند
آسمان محو هیبت تو! ببین
کاشف الکرب اهلبیت نبی!
بازوان تواند حصن حصین
ماه من! بازوی رشید تو را
که برافراشتهست بیرق دین ـ
زده بوسه علی به گریه چنان
چیده از آن حسین بوسه چنین
سائلان تو بیشمارند و ...
گوشه چشمی به ما! بس است همین
شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است
السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد و بیداری
سید السّاجدینِ شهر رسول
عبد مسکینِ حضرت باری
روزهایت مجاهدت، ایثار
نیمهشبهات بخشش و یاری
در مناجاتت ای صحیفهٔ نور
آیه آیه زبور میباری
همه مجذوب ربنای تواند
محوِ این سِیْر و این سبکباری
گوش کن این صدای داوود است
که به شوق تو میشود قاری
پا برهنه به حجّ که میآیی
کعبه را هم به وجد میآری
خطبههای تو تیغِ برّانند
ثانی حیدری و کرّاری
در مصاف تو سهم دشمن تو
چیست غیر از مذلّت و خواری
وارث عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری
به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقع گرفتاری
رو سیاهی من گذشت از حدّ
تو برایم مگر کنی کاری
در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبروداری
دلم از بند هر غم آزاد است
شافع من امام سجاد است
از: کانال شاعر:
@karavanedel
#ترکیب_بند
#مدح
#مذهبی_ولایی
#ماه_شعبان
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/140801/categoryId/560
#تکبیرة_الاحرام_نمازی_که_تو_بستی
#محمدجواد_غفورزاده
ای گردش چشمان تو سرچشمه ی هستی
ما محو تو هستیم، تو حیران که هستی
خورشید که سرچشمه ی زیبایی و نور است
از میکده ی چشم تو آموخته مستی
تا جرعهای از عشق تو ریزند به جامش
هر لاله کند دعوی پیمانه به دستی
از چار طرف محو تماشای تو هستند
هفتاد و دو آیینهٔ توحیدپرستی
وا کرد درِ مسجدالاقصای یقین را
تکبیرة الاحرام نمازی که تو بستی
تا وا شدن پنجره هرگز نزدی پلک
تا خون شدن حنجره از پا ننشستی
ای کاش که گلهای عطشناک نبینند
در دیده ی خود خار غمی را که شکستی
یک گوشه ی چشم تو مرا از دو جهان بس
ای گردش چشمان تو سرچشمه ی هستی
از: مرثیه باشکوه
#غزل
#مذهبی_ولایی
#امام_حسین_علیه السلام
#مدح
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/243406
#سراغت_را_نه_از_شمشیر_از_سجاده_می_گیرم
#حسین_عباسپور
برای بردن نامت وضو با باده می گیرم
سراغت را نه از شمشیر از سجاده می گیرم
فقط شان تو را معصوم میداند نمیدانم
چرا وصف تو را اینقدر گاهی ساده می گیرم
چرا مثل علی دستان پر مهرت پر از پینه است؟
جواب از نخل های تازه خرما داده می گیرم
و با نام تو هم کباده میگیرند هم حاجت
و من عباس را هم معنی آزاده می گیرم
جنونم را از آن چشمان در خون خفته می دانم
بهشتم را از آن دست به خاک افتاده می گیرم
#غزل
#مذهبی_ولایی
#عاشورایی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مدح
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/243392/
#مدافعان_حرم_کجایند_تا_علمدارشان_تو_باشی
#مهدی_جهاندار
سیاه چشم و کشیده ابرو به قبله مایل ابوالفضائل
درخت طوبی و سرو موزون و ماه کامل ابوالفضائل
خلیل عصمت، کلیم غیرت، مسیح سیما، ذبیح سیرت
حسن کرامت، حسین قامت، علی شمایل ابوالفضائل
کتاب فضل پدر تو بودی که باب فضل پدر تو بودی
کسی نگفته تو را ز فضل پدر چه حاصل ابوالفضائل!
لبان عطشان شنیده بودم ولی به دریا ندیده بودم
رسول باران، امیر طوفان، امام ساحل ابوالفضائل
چه دست افشان و پای کوبان و اشک ریزان و مشک خیزان
ابوالعجائب، ابوالغرائب، ابوالخصائل، ابوالفضائل...
مدافعان حرم کجایند تا علمدارشان تو باشی
که سر نکوبد دوباره زینب به چوب محمل ابوالفضائل!...
همینکه ماه من از در آید، خروش از هر طرف برآید
ابوالفضائل ابوالفضائل ابوالفضائل ابوالفضائل
#غزل
#مذهبی_ولایی
#عاشورایی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مدح
@mehdi_jahandar
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/238937/categoryId/485
#باب_الحسین_هستی_و_پرچم_به_دست_توست
#یوسف_رحیمی
بايد حسين دم بزند از فضائلت
وقتي حسيني است تمام خصائلت
تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست
در شرح بيکراني اوصاف کاملت
بيشک در آن به غير جمال حسين نيست
آئينهاي اگر بگذاري مقابلت
اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه
غم ميبري ز قلب همه با شمائلت
در آستانهی تو گدايي بهانه است
دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت
با زورق شکستهی دل، سالهاي سال
پهلو گرفتهايم حوالي ساحلت
چشم اميد عالم و آدم به دست توست
باب الحسين هستي و پرچم به دست توست
تو آمدي و روشني روز و شب شدي
از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي
در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت
الگوي بندگي و وقار و ادب شدي
هم چشمهاي روشنت آئينهی رجاست
هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي
در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم
تو اسوهی زهير و حبيب و وَهب شدي
در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست
فرزند مرتضایی و شير عرب شدي
فرماندهی سپاهي و آب آور حسين
اي نافذ البصيره ترين ياور حسين
فردوس دل هميشه اسير خيال توست
حتي نگاه آينه محو جمال توست
تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي
اين آب نيست زمزمههاي زلال توست
ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر
تنها بيان مختصري از کمال توست
در محضر امام تو تسليم محضي و
والاترين خصائل تو امتثال توست
فردا همه به منزلتت غبطه ميخورند
فردا تمام عرش خدا زير بال توست
باب الحوائجي و اجابت به دست تو
تنها بخواه، عالم هستي مجال توست
بيشک خدا سرشته تو را از گل حسين
سقاي با فضيلت و دريادل حسين
#ترکیب_بند
#مدح
#مذهبی_ولایی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/32853/categoryId/485/
#شهربانوی_جهان_شد_مادر_ایرانی_اش
#اعظم_سعادتمند
آرزوی کوهها یک سجدهی طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
دستهایش شاخهی طوباست، مشغول دعاست
ماه و خورشید و فلک در سایه ی نورانیاش
تا که شد یک شب عروس خانه ی آل عبا
شهربانوی جهان شد مادر ایرانیاش
می وزد از منبرش فریادهای یاحسین
شامها ویرانهی هر خطبهی توفانیاش
در کلامش ضربت شمشیر حق حیدر است
عبدودها کشته از شور حماسی خوانیاش
اوست فرزند منا و مکه فرزند صفا
چشمهها میجوشد از هر واژهی قرآنیاش
از: باران پس از برف
#غزل
#مذهبی_ولایی
#امام_سجاد_علیه_السلام
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/32977/categoryId/507
#بر_روی_مفاتیح_دلم_گرد_و_غبار_است
#سید_حمیدرضا_برقعی
بسته است همه پنجره ها رو به نگاهم
چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم
حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است
بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم
سجاده ی بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم
یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را
با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را
بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب
تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت
در حیرتم آخر بنویسم چه برایت
اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است
جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است
صد حنجره داوود در آغوش صدایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است
"پیراهن افلاک پر از عطر عبایت"
تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران
باشد حجرالاسود الکن به ثنایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم
عالم شده سجاده و افتاده به پایت
از: قبله مایل به تو
#غزل_مثنوی
#مدح
#مذهبی_ولایی
#امام_سجاد_علیه_السلام
@ayateghamze
http://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/32976/categoryId/507