🔴 هدایت در دوران غیبت کبری
🔵 امام هادی علیه السلام فرمودند:
🌕 اگر نبودند کساني از علما که بعد از غيبت قائم شما (عجّل اللَّه فرجه الشريف) به او دعوت کنند و بر او دلالت نمايند، از دين او با دلايل خداوند دفاع کنند، و بندگان ضعيف خداوند را از دامهاي ابليس و سرکشان او رها سازند، و از شبکه هاي ناصبيان خلاص نمايند، [اگر اينان نبودند] هيچ کس نمي ماند مگر اينکه از دين خدا بر مي گشت، ولي اينان هستند که زمام دل هاي شيعيان ضعيف را به دست مي گيرند، همچنان که ناخداي کشتي سکّان آن را در دست دارد، آنان برترين کسان نزد خداي عزّ و جلّ مي باشند.
📚 مکیال المکارم ج 2 ص 330
┄┅═✼✿🍃 🌺 🍃✿✼═┅
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لیله الرغائب شده
یا رَبَّ 🙏
دل ما
افتاده به دامان کرامات شما
تنها آرزوی ما به این شب گشته
ربی قسمتم کن حرم کرب و بلا . . .🙏
#شب_جمعہ ✨
#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#اللهم_ارزقنا_کربلا
『 ♥️⃤ @ProFiLKade ♡ 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️سـلام بـه صبح
🌲دل انگیز زمستانی
❄️سـلام بـه ماه اسفند
🌲سـلام بـه زنـدگی
❄️سـلام به دوستان عزیز
🌲مـاه اسفند تـون
❄️پر ازاحساس خوشبختی
🌲جـاده زنـدگی تـون هموار
❄️وتـوأم باسلامتی وکامیابی
🌲آدینه تون بخیر ونیکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تولد دوستان گل اسفند ماهیمون
🎊رو تبریک میگم
🌸امیدوارم به تمام
🎊آرزوهای زیبـاتـون برسید🎂
🌸تولدت مبارکـــــ🥁
✍رمیله گفت:
در زمان #امیرالمومنین علیه السلام روزي تب شدیدي داشـتم. روز جمعه آرامشـی درّخود دیـدم و بـا خود گفتم بهترین کار این است که روي خودم مقـداري آب بریزم و پشت سـر امیرالمؤمنین علیه السلام نماز بخوانم. این کار را کردم و به جانب مسجد رفتم. همین که مولی امیرالمؤمنین روي منبر رفت، تبم دوباره برگشت.
وقتی آن جناب نماز را تمام کرد و به جانب خانه رفت، من نیز با ایشان رفتم. فرمود: رمیله! دیـدم در خود پیچیده بودي. عرض کردم: آري، و جریـان را به عرض ایشـان رسانـدم که علاقه داشـتم نمازي پشت سـر شـما بخوانم. فرمود: رمیله! هر مؤمنی که
مریض می شود، مـا نیز به واسـطه بیماري او مریض می شویم، محزون نمی شود مگر اینکه ما نیز از انـدوه او محزون می شویم، و دعایی نمی کنـد مگر اینکه دعای او را آمین می گوییم، و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! خداونـد مرا فـدایتان کنـد! این براي کسـی است که با شـما در خانه باشد، اما آنها که در اطراف زمین هستند چطور؟ فرمود: رمیله! در شرق و غیر آن، مؤمنی از نظر ما پنهان نیست.
📚بحارالانوار:١٤٠/٢٦، بصائرالدرجات:72
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ماجرای عجیب "رسول تسمه کش"...
🎤#استاد_دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 استاد مسعود عالی
💥 دو نقشه شیطان برای مؤمنین
┄┅═✾•••✾═┅┄┈
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸 #پیامبر_اکرم (ص)🌸
هر کس در ماه رجب، هزار مرتبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.
📚وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۸۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
✍#عقیل
روزی عقیل به برادرش امام علی (ع) گفت: من تنگدستم، مرا چیزی بده. حضرت فرمود: صبر داشته باش تا میان مسلمانان تقسیم کنم، سهمیه ی تو را نیز خواهم داد. عقیل اصرار ورزید، امام به مردی گفت: دست عقیل را بگیر و ببر در بازار، بگو قفل دکانی را بشکند و آنچه در دکان است، بردارد. عقیل گفت: میخواهی مرا به جرم دزدی بگیرند. امام فرمود: پس تو میخواهی مرا سارق قرار دهی که از بیت المال مسلمانان بردارم و به تو بدهم؟ عقیل گفت: پیش معاویه میروم، فرمود: خود دانی. عقیل نزد معاویه رفت و از او تقاضای کمک کرد. معاویه به او صد هزار درهم داد و گفت: بالای منبر برو و بگو که علی با تو چگونه رفتار کرد و من چه کردم. عقیل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت: ای مردم! من از علی دینش را طلب کردم، او مرا که برادرش هستم رها کرد و دینش را گرفت؛ ولی از معاویه درخواست کردم و او مرا بر دینش مقدم کرد!
📙یکصد موضوع، پانصد داستان 214/1 ؛ به نقل از: پند تاریخ 1/ 180.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍#حکایت_راه_بهشت
روزی شیخی از کودکی خردسال پرسید:
فرزندم! مسجد این محل کجاست؟
کودک گفت: آخر همین خیایبان به طرف چپ بپیچید، آن جا گنبد مسجد را خواهید دید.
شیخ گفت: آفرین فرزند! من هم اکنون آن جا سخنرانی دارم.
آیا تو می خواهی بیایی و به سخنانم گوش دهی؟
کودک پرسید: درباره چه چیزی صحبت می کنی؟
شیخ گفت: می خواهم راه بهشت را به مردم نشان دهم.
کودک خنده ای کرد و گفت: تو خودت راه مسجد را بلد نیستی! می خواهی راه بهشت را به مردم نشان دهی...!؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•