eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
20.6هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️یک سؤال خیلی مهم از امام کاظم (ع) چرا وارد این دنیا شدیم ...؟! ‌🎙 هر چه می خواهد دلت از عالم بالا طلب بی قراران را از آن یکتای بی همتا طلب چون شود از دشت غایب سیل در دریا طلب دست خواهش چون صدف مگشای پیش خاکیان هر چه می خواهد دلت از عالم بالا طلب اهل همت را مکرر دردسر دادن خطاست آرزوی هر دو عالم را ازو یکجا طلب هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید بستگی ها را گشایش از در دلها طلب دست خواهش چون صدف مگشای پیش خاکیان •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠حکایت جالب از لسان الغیب شدن حافظ! 🦋سالها پیش خواجه شمس الدین محمد شاگرد نانوایی بود .عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد .که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات . در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده می شد و شمس الدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش می داد . تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد ؛ " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج می کنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد !" 100 درهم, پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمی آمد که بتوانند این پول را فراهم کنند ! عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا بود و ثروتمند به همسری گزینند تا در ناز و نعمت زندگی کنند ! در بین خواستگاران خواجه شمس الدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند . او کار خود را بیشتر کرد و شبها نیز به مسجد می رفت و راز و نیاز می کرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند . شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که ازاین لحظه خواجه شمس الدین شوهر من است . شمس الدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد . اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمس الدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد . سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارق شده ام , نمی توانم این کار را انجام دهم اما آنان خنجر را بسوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تورا خواهیم کشت بنوش , خواجه شمس الدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنو ش َ , نوشید, گفتند:حال چه میبینی ؟ گفت: حس می کنم از آینده باخبرم و گفتند :بازهم بنوش , نوشید , گفتند: چه میبینی ؟ گفت :حس می کنم قرآن را از برم . و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آینده ی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت ! تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد . و شاه لقب لسان الغیب و حافظ را به او داد . ( لسا الغیب چون از آینده مردم می گفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود ). تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما ... حافظ او را نخواست و گفت : زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمی خورد ... تا اینکه باوساطت شاه با هم ازدواج کردند . این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃 🍃امام على عليه السلام : همانا نَفْس گوهرى گران بها است، هر كه آن را نگه داشت بلند مرتبه اش گردانيد و هركه از آن نگهدارى نكرد پست و خوارش ساخت. 🍃امام على عليه السلام : همانا نفْس تو بسيار فريبكار است. اگر به آن اعتماد كنى، شيطان تو را به سمت ارتكاب حرام ها مى كشاند. 🍃امام علی علیه السلام : در روى زمين چيزى نزد خداوند سبحان گرامی تر از نفْسى كه مطيعِ فرمان او باشد، وجود ندارد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌اسماعيل بن جعفر گفت:حضرت ابو جعفر محمّد بن على، امام باقر عليهما السّلام،به من فرمود: 💕«پسرم،هر كس كند در حالى كه در دست راست خود كرده باشد و پيش از آن كه كسى را ببيند،نگين انگشترى را به دست بگرداند و سوره‌ى ▪️« إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ‌ فِي لَيْلَةِ‌ اَلْقَدْرِ » ، ▪️سپس بگويد: ✔️آمنت باللّٰه وحده لا شريك له و كفرت بالجبت و الطّاغوت و آمنت بسرّ آل محمّد و علانيتهم و ظاهرهم و باطنهم و أوّلهم و آخرهم. (يعنى:به خدايى كه يگانه و بى‌همتاست،ايمان آوردم و از جبت و طاغوت بيزارى جستم و به امور نهان و آشكار و ظاهر و باطن و اوّل و آخر آل محمّد صلوات اللّٰه عليهم اجمعين معتقد گرديدم)، 🤲خداوند در او را از از فرود مى‌آيد و يا به آسمان بالا مى‌رود و روى زمين و آن چه از درون آن برآيد،آسوده نگاه مى‌دارد و آن روز را در ‍‌_خدا و خواهد بود.» 📖آداب سفر در فرهنگ نيايش ; ج 1 ص 126 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠عصر عاشورای سال ۶۱ هجری، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده آنان، به سر و صورت می‌زند و می‌گرید. گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟ گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند. گفتند: چطور؟ مگر تو نمی‌خواستی این جمع به ظاهر مسلمان، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟ گفت: چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار، باب رحمت الهی به روی مردم باز می‌شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می‌دهد و از شفاعت او بهره مند می‌گردد. 🌿السلام علیک یا ابا عبدالله(ع) 📚منبع:کتاب کعبه ام (نویسنده سعید روح افزا صفحه ۱۲۷) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✍فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم. شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد. استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند. 🔹استاد به شاگرد گفت: همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه...! ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍انسان با سه چیز مغرور میشود 1- نامِ بزرگ 2- خانهِٔ بزرگ 3- لباسِ فاخر اماااا افسوس که بعد از مرگ!!! 1- نامش... مرحوم 2- خانه اش ... قبر 3- لباسش ... کفن بر چرخِ فلک مَناز که کَمَر شِکَن است بررنگِ لباس مَناز که آخر .. کفن است مغرور مشو که زندگی چند روز است در زیرِ زمین شاه و گدا یک رَقَم است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴 گذر پوست به دباغخانه می‌افتد ✍ "هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیه‌السلام می‌رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می‌آمدند و انتقام می‌گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی‌بن‌حسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی‌بن‌اببطالب می‌کردم، انتقامش سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشام‌بن‌اسماعیل می‌رفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : {اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ} {خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.} بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند. 📚 تاریخ طبری ، جلد 6 ، صفحه 526 . 📚 شرح الأخبار، جلد 3 ، صفحه 260 . ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آثار کار خیر برای اموات 🎙آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝 ❌سفارش هایی به گناه کاران❌ ✍روزی شخصی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد: 🍃ای پسر رسول خدا، من فرد گناه کاری هستم و توانایی دست برداشتن از گناه را ندارم. با این حال از شما درخواست دارم که مرا موعظه کنید. ✳️امام حسین علیه السلام فرمودند: «ای مرد، هرچه می خواهی بکن اما قبل از انجام دادن گناه چند چیز را رعایت کن: 1⃣🔻اول این که از رزق و روزی خداوند نخور، آن گاه هرکاری می خواهی انجام بده؛ 2⃣🔻دوم آن که از ملک خدا بیرون برو بعد هرچه دوست داری گناه کن؛ 3⃣🔻سوم آن که در جایی برو که خداوند تو را نبیند؛ 4⃣🔻چهارم، هرگاه ملک الموت خواست روح از بدنت جدا کند و جانت را بگیرد او را از خود دور کن؛ 5⃣🔻پنجم این که وقتی مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد اگر می توانی از کار او جلوگیری کن و وارد آتش جهنم نشو. ✔️ در آن صورت هرچه می خواهی گناه کن». 📚 الموسوعة •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍مولا امیرالمومنین علی علیه‌السلام: بخیل، خزینه دار ورثه خویش است‌. 📚غررالحكم ج۱، ص ۳۴ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅گرانی در بیان امیرالمومنین (ع): ✍ای مالک! مردم زماني تنگدست گردند كه همت واليان، همه گرد آوردن مال بُوَد. و همانا ويراني زمين به جهت تنگدستی كشاورزان است و تنگدستي كشاورزان به جهت غارت اموال از طرف زمامدارانی است كه به آينده حكومتشان اعتقاد ندارند و از تاريخ گذشتگان عبرت نمي‌گيرند. 📚نهج البلاغه نامه٥٣ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•