فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ســــــلام
💖به آخرین روز
🌸مرداد ماه خوش آمدید
💖یه روز خوب یه حس خوب
🌸یه تن سالم
💖یه روح آرام و بزرگ
🌸آرزوی قلبی من براى شما
💖روزتـون سرشـار از زیبـایی
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
خنده دار ترین کانال جوک و لطیفه حلال در ایتاافتتاح شد😍
فقط کافیه روی ایموجی های زیر بزنی تا عضو کانال بشی👇👇
😃😄😂🤣😅😆😃😀😁😁😆😅😂🤣😂😅😆😆😁😄😃😀☺️😊😀😃😄😁😆😅😂🤣🤣😂😅😆😁😄😃😀☺️😊🙂🙃🤪🤣😂😆😆😄😃😀☺️😊😀😃😁😄😆😅🤣🤣😆😃😀☺️😊😄😁😆😂🤣🤣😁😁😄😁😅😂😂😃😀😊🤣😅😁😄😃😊😃😁😅🤣😂😅😆
https://eitaa.com/joinchat/2339700909Cc3e6716cab
خنده تا حد مرز سکته😂😂🤣🤣
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- روایتـےازطُ | شھیدابراهیمهادی🌱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺ماجرای دانشجوی مشروب خوار و ایت الله بهجت (ره)
✅دانشجو بود...دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی....
از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم...قرار شد با حضرت آیت الله العظمی بهجت هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه...
وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت...بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن...من چندبار خواستم سلام بگم...منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن...امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن...درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن...یه لحظه تو دلم گفتم:""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه...تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره...!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی...!!!""خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم...تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن...
اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید..حمید...حاج آقا باشماست."
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...آهسته در گوشم گفتن:
- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اي فرزند آدم : تا سلطنت من پايدار است از سلطاني نترس و سلطنت من ابديست.
اي فرزند آدم : تا خزائن من پر است به ديگري اميدوار نباش و خزائن من پيوسته پر است.
اي فرزند آدم : تا مرا ميابي با ديگري طرح الفت نينداز كه هر وقت مرا بخواهي به تو نزديك و با تو مهربانم.
اي فرزند آدم : من تو را دوست دارم تو هم مرا دوست بدار.(به حق خودم).
اي فرزند آدم : تا از پل صراط نگذشته اي از قهرم ايمن نباش.
اي فرزند آدم : همه چيز را براي تو آفريدم و تو را براي خودم.تو چطور از من فرار ميكني؟
اي فرزند آدم : تو را از خاك ، سپس از مضغه آفريدم و در خلقت تو درنماندم ( اينك آيا ) از يك گرده ناني كه تو مي خوري در مي مانم !
اي فرزند آدم : به خاطر خود بر من خشم ميكني و به خاطر من بر خود خشم نمي گيري ؟
اي فرزند آدم : تكليف هاي من به عهده توست و رزق تو به عهده ي من ، اگر تو در انجام تكاليف خودداري كني ، من تخلف نكنم در بنده پروري.
اي فرزند آدم : همه تو را براي خودشان مي خواهند و من براي خودت ، از من مگريز.
اي فرزند آدم : رزق فردا را از من مطالبه نكن چنانكه من عبادت فردا را از تو مطالبه نخواهم كرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺حدیث قدسی
اى احمد! از سه بنده خود تعجب مى كنم:
1- بنده اى كه به نماز ايستاده و مى داند كه دستهاى خودرا به جانب چه كسى دراز كرده و در پيشگاه چه كسى ايستاده و در عين حال خواب آلود است.
2- و تعجّب مى كنم از بنده اى كه روزىِ امروز خود را از سبزى مختصرى دارد ولى براى فردايش به فكر فرو رفته است.
3- و تعجّب مى كنم از بنده اى كه نمى داند آيا من از او راضى هستم يا بر او غضبناكم، ولى خندان است.
📚حدیث معراج، قسمت ششم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹چند داستان آموزنده🌹
دو عالم با هم عهد کردند هر کدام زودتر مردند، به خواب دیگری بیایند و از عالم قبر و برزخ خبر بدهند. یکی مرد. یکسال گذشت تا رفیق را در خواب دید گفت: چرا به خوابم نیامدی؟ گفت: من گرفتار بودم گفتم: تو با این همه علم و تقوی چه گرفتاری داشتی؟ گفت: یک دفعه در راه، الاغ بچۀیتیمی با بار هیزم از کنارم رد می شد و من یک چوب خلال از آن برداشتم و معلوم نیست از آن استفاده کردم یا نه؟ از این رو یک سال مرا نگهداشتند تا آن بچه بزرگ شد و گفت: خدایا هر که مال مرا مصرف کرد بر او حلال باشد و من از او راضی ام و امشب تازه خلاص شدم(1).
🌹
یکی از دوستان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند: روزی خدمت ایشان بودم فرمود:« جوانی را در برزخ دیدم که می گفت: نمی دانید این جا چه خبر است. هنگامی که این جا بیایید خواهید فهمید؛ هر نفسی که به غیر یاد خدا کشیده اید به زیان شما تمام شده است!»(2).
🌹
در قسمت پایانی کتاب «3دقیقه در قیامت» آمده که: روح راوی داستان (که انسان خوبی بوده) را به بیابانی ناآشنا میبرند؛ در آن بیابان فردی پشت میز نشسته و در دور دستها از یک طرف شعلههای آتش و طرف دیگر جنگلهایی سبز پیدا بود. فرد پشت میز، کتابی را به او نشان میدهد و میگوید این کتاب خودت هست، بخوان! در این کتاب اعمال خوب و بد او با جزئیات ذکر شده بود. با این که اعمال خوب او زیاد بودند اما هر غیبت، تمسخر و یا موارد دیگر، بخشی از آنها را از روی کتاب محو میکرد. برعکس آن نیز صادق بود، مثلا کمک به یک پیرمرد در سفر کربلا، پنج سال از گناهان او را بخشیده بود.
به همین ترتیب از تاثیر موارد مختلفی چون حقالناس، صدقه، نماز و… بر کتاب اعمالش توضیح میدهد. در نهایت وقتی از کتاب اعمال خود ناامید میشود، از حضرت زهرا طلب شفاعت میکند تا بازگردد، ایشان نیز اجابت کردند. در یک لحظه احساس کرد که زیر پایش خالی شده و سقوط میکند. پزشکان موفق به احیای او میشوند…
🌹
روزی حضرت خضر با حضرت موسی ملاقات کرد، و پس از احوالپرسی فرمودند:بالاترین روز دنیا و آخرت، آخرتی است که در پیش داری، توجه کن که آن، چه روزی است، امروز جواب سؤالات آن روز را آماده ساز، بدان که تو حتما بازداشت و بازخواست میشوی، پند خود را از این روزگار بگیر، و بدان که روزگار، هم طولانی و هم کوتاه است، آنچنان عمل کن که گویی پاداش عمل خود را با چشم مینگری، تا به آخرت خود امیدوارتر باشی (گول دنیا را مخور) چرا که آنچه از دنیا در آینده بیاید، مانند آن است که قبلا گذشته است(3).
🌹
(1)جرعه ای از اقیانوس
(2)کیمیای محبت
(3)داستان های اصول کافی،ص440
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چی کار میکنی اگه تو یه لحظه،
به خودت بیای و ببینی وسط کویر
زندگیت گیر افتادی؟
که نه راه پس دار ی و نه راه پیش
تنهایی!
تنهای تنهای تنها!
تو اون لحظه
وسط اون کویر
چی کار میتونی بکنی جز این که
سرتو بالا بگیری و با همه ی توانت
فریاد بزنی:
خداااااا
از کی میتونی کمک بگیری جز خدا؟
به کی رو بزنی جز خدا؟
پس
حالا که اینجایی
تو همین لحظه
تو این روز ای ناب
سرتو بالا بگیر
صداش بزن
شاید اون
منتظره
منتظره تو!
بهش اعتماد کن....
🎙#دکترالهیقمشهای
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖤«نماز هدیّه»🖤
به حضرت سیّدالشهدا علیه السلام به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام
مرحوم سیّد بن طاووس در ڪتاب جمال الاسبوع:
🌴 دو رڪعت
🌴 هر دو رڪعت این نماز را با یک یا سه یا هفت تڪبیر آغاز ڪن.
در همه رڪوع ها و سجده ها، بعد از ذڪر تسبیح، سه بار بگو: «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ»
و بعد از سلام نماز چنین بگو:
«اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ، وَ مِنْكَ السَّلَامُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ! صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ، وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّي أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامِ»
پس اگر نماز را به حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام هدیه مے ڪنے، چنین بگو:
«اللَّهُمَ إِنَ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى عَبْدِكَ وَ ابْنِ عَبْدِكَ، وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، سِبْطِ نَبِيِّكَ الطَّيِّبِ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ الرَّضِيِّ، الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمُجْتَبَى عَلَیهِ السَّلامُ. اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُمَا مِنِّي، وَ أَبْلِغْهُ إِيَّاهُمَا، وَ أَثِبْنِي عَلَيْهِمَا أَفْضَلَ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ، يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِين!»
📕جمال الأسبوع، ص16-18
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•