هدایت شده از عشقعلی
🌹 برای #فرج بسیار دعا کنید که همانا #فرج شما در آن است... 🌹
😍 چهل روز زیارت عاشورا بخونیم و برای #فرج و #یکدیگر دعا کنیم 😍
❌ با نصب اپلیکیشن عشقعلی در قرعه کشی #کربلا و #مشهد شرکت کنید.
⚠️ برای نصب اپلیکیشن عشقعلی از کافه بازار و یا گوگل پلی روی لینک های زیر بزنید.
نصب از کافه بازار 👇
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.eshghali&ref=share
نصب از گوگل پلی 👇
https://play.google.com/store/apps/details?id=ir.eshghali
خاطراتی از شهید حججی😍💖
🌹#حجت_خدا🌹
#قسمت_هفتم
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.😌
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..😌👌🏻
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "😉
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."😌
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇💚
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.😮
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍💪🏻
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"😩
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.🤗
آخر سر قبولش کردند.😇🤗
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت.😇 رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.😳😮
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"🤨
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "😢
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.🤔
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.😭😢
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.🙄
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."😌
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام قسم که من حاضرم. خیلی لذت آوره!"😍👌🏻🤗
#ادامه_دارد… ♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از مشتریان چمران
#با_کتک_بهم_زن_دادن😂
"قصد #ازدواج داشتم گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)یه زن خوب بخوام...❗️رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما می اومدن میگفتن"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار پنجره فولاد…یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.....رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
یهو یکی داد زد :😱🙈👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
#با_کتک_بهم_زن_دادن😂
"قصد #ازدواج داشتم گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)یه زن خوب بخوام...❗️رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما می اومدن میگفتن"آقا بلند شو..."متوجه شدم کنار پنجره فولاد…یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…کسی هم کاری به کارشون نداره.....رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
یهو یکی داد زد :😱🙈👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ولادت_امام_جواد_و_حضرت_علی_اصغر_علیهما_السلام
.
.
چه حالی دارد دلمان
یا دخیل شش گوشه است
یا دخیل پنجره فولاد
مانده است
به علی اصغر علیه السلام در آغوش امام حسین
اقتدا کند
یا جوادالائمه در آغوش علی ابن موسی الرضا علیه السلام
بزرگ و کوچک ندارد
اهل این قبیله
تمامشان دستگیر عالمند
التماس دعای فراوان
#یاجوادالائمه #یاعلی_اصغر
#ماه_رجب #امام_حسین #تولد
#امام_رضا #مشهد #کربلا #ولادت
#علی_اصغر #باب_الحوائج
#شش_ماه #مقام_علی_اصغر
#عبدالله_الرضیع #کربلا
#کاظمین #امام_جواد
#باب_المراد #امامین_الکاظمین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
#اربعین کرب و بلایی نشدم
اما ڪاش
آخر ماه صفر زائر
#مشهد باشم♥️
رضا جان ....
#آقا_بطلب_هوای_مشهد_کردم💛
#یا_امام_رضا【ع】
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
12.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا