🌸🍃🌸🍃
#کرم_انوشیروان
گویند انوشیروان روز نوروز مجلس عام داشت. دید که یکی از حاضران پنهانی جامی زرین در بغل نهاد. چشم پوشید و چیزی نگفت. چون مجلس تمام شد شراب دار گفت:
هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنم که یک جام زر ناب گم شده...
انوشیروان گفت:
بگذار ،که آن کس که گرفت باز نخواهد داد و آنکس که دید سخن چینی نکند.
بعد از چند روز آن شخص پیش انوشیروان آمد. جامه های نو پوشیده بود و کفشی نو در پای داشت.
انوشیروان اشاره به جامه های وی کرد که اینها از آن است؟
مرد دامن از روی کفش برداشت و گفت این نیز از آن میباشد.
انوشیروان بخندید و دانست که او به ضرورت گرفته است و پس بفرمود تا هزار مثقال زر به وی دادند....
#بهارستان
#جامی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#کرم_انوشیروان
گویند انوشیروان روز نوروز مجلس عام داشت. دید که یکی از حاضران پنهانی جامی زرین در بغل نهاد. چشم پوشید و چیزی نگفت. چون مجلس تمام شد شراب دار گفت:
هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنم که یک جام زر ناب گم شده...
انوشیروان گفت:
بگذار ،که آن کس که گرفت باز نخواهد داد و آنکس که دید سخن چینی نکند.
بعد از چند روز آن شخص پیش انوشیروان آمد. جامه های نو پوشیده بود و کفشی نو در پای داشت.
انوشیروان اشاره به جامه های وی کرد که اینها از آن است؟
مرد دامن از روی کفش برداشت و گفت این نیز از آن میباشد.
انوشیروان بخندید و دانست که او به ضرورت گرفته است و پس بفرمود تا هزار مثقال زر به وی دادند....
#بهارستان
#جامی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•