eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
20.7هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🔍 💠افراد عاقل بى مطالعه، فکر و دقت سخن نمى گویند; حسن و قبح، سود و زیان، مناسبت و عدم مناسبتِ گفتار خود را به دقت بررسیده و سپس آن را بر زبان جارى مى کنند در حالى که افراد نادان به عکس آن هستند; سخنى را بى مطالعه مى گویند و بعد که به آثار زیانبارش برخورد کردند در فکر فرو مى روند که آیا صلاح بود ما چنین سخنى را بگوییم؟ 💠در کتاب محجة البیضاء همین مضمون کلام امام(علیه السلام) با شرح بیشترى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بِشَىْء تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَىْء أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ ; زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد ولى زبان منافق جلو قلب (عقل) اوست هنگامى که تصمیم به چیزى بگیرد بدون مطالعه بر زبانش جارى مى سازد». 💠در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم: «یَسْتَدَلُّ عَلى عَقْلِ کُلِّ امْرِء بِما یَجْرى عَلى لِسانِهِ; سخنانى که بر زبان هر انسانى جارى مى شود دلیل بر میزان عقل اوست». نیز در همان کتاب در عبارت کوتاه ترى آمده است: «کَلامُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ; سخن انسان معیار عقل اوست». در ادامه همین کلمات قصار در جمله 392 خواهد آمد: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ; سخن بگویید تا شناخته شوید; زیرا شخصیت انسان زیر زبان او پنهان شده است». هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم مى بینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانى که در اختیار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عکس، زبانى که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانى است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✅قضاوت های مولا علی علیه السلام ✍زمان خلافت عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل تسنن. از بادیه نشینان اطراف شهر مدینه 7برادر ویک خواهر دست بسته همراه پدر وارد مدینه شدن و ادعای پدر و برادران بر این بود که خواهرمان دچار گناه زنا شده خلیفه وقت حاظر شد تا قضاوت و حکم خدا رو اجرا کند هر چه دختر با ناله گریان انکار این قضیه شد ولی برادران مصرانه تاکید بر این داشتن. خلیفه دوم حکم سنگسار دخترک را صادر نمود در این حین مولای متقیان علی ع رسید فرمود دخترک گناهی مرتکب نشده امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع به برادران ان دختر فرمود بروید در فلان کوه مقداری برف در مشک خود اورید برادران نیز چنین کردن مولا علی ع دستور دادن در اتاقی دیگر مقداری اب درون طشت قرار دهند و برفها رو درون طشت اب قرار دهند و فرمودن دخترک درون طشت اب نشسته زمانی نگذشت که از رحم این زن کرمی بزرگ شبیهه زالو خارج گشت به حضرت علی ع اطلاع دادن این موضوع زالو را حضرت فرمود به پدر و برادران ان دختر که خواهر و دختر شما چندی پیش در رودخانه ای به قصد اب تنی وارد شده و زالویی در رحم وارد شده و از خون رحم تغذیه میکرده و در این مدت رشد کرده که شما فکر کردین جنین در رحم این دختر هست در این میان خلیفه دوم از مولا علی ع تشکر کردن و گفتن لولا علی هلک عمر اگر علی ع نبود عمر با این قضاوت هلاک میشد 📚بر گرفته از کتاب قضاوت های امیر المومنین حضرت علی (ع) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 💫دخترک دستفروش: 🔹عکاسی از دخترکی دستفروش که زیر باران جوراب می‌فروخت عکسی گرفت.. آن عکس بهترین عکس سال شد … عکاس بهترین عکاس سال شد و جایزه گرفت. 🔸کتابی درمورد آن عکس نوشته شد نویسنده‌اش بهترین نویسنده شد و جایزه ای گرفت … 🔹از آن کتاب فیلمی ساخته شد آن فیلم پر بیننده ترین فیلم شد ... تمام عوامل سازنده آن فیلم جوایزی گرفتند و تحسین شدند ... ولی آن کودک هنوز دستفروشی می‌کند ." دنیای ما این چنین است " •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
خطاب به یاسر هاشمی رفسنجانی میت پدرت هست نه عمار علی مصباح همیشه بوده او یار علی بر فرض به خواهرت نوشتی نامه داری تو چکار به چشم عمار علی؟ آیا تو ندیده ای شهیدی چشمش بگشوده دمی به روی انصار علی مصباح مگر کم از شهیدان باشد؟ او بوده همیشه یار و غمخوار علی صدیقی باصفا چو ‌کوتاه آمد ایثار نمود همچو ایثار علی وقتی لیبرال ها به علی می تازند امروز هم آمدند به پیکار علی صدیقی با صفا چه باید بکند؟ جز پرده کشی به روی اسرار علی دانستن وقت مرگ یا دیده باز سهل است برای یار پُرکار علی در واقع کرامتِ بزرگِ مصباح این است که بود همچو پرگار علی با آن همه علم و دانش و حکمت و زهد سرباز ولی بود و علمدار علی ای یاسر هاشمی بدان بابایت آتش زده در فتنه به نیزار علی صدیقی مهربان دلش دریا هست یک لحظه نکرده است انکار علی مصباح که خوانده ای تو او را میت بوسیده رخش مالک و‌ سردار علی یاسر مکن از جانب مردم صحبت کم نیست در این جهان طرفدار علی یک نامه به خواهرت نوشتی اما با طعنه به دوستان بیدار علی مصباح همیشه هست و قاسم همه جاست با تابش پر فروغ انوار علی 📝 علی شیرازی
❣ 🔸‏شهید حاج رسول استوار تعریف می‌کرد: یه روز تو حلب با حاج قاسم قدم میزدیم به شوخی گفتم من که وضعم خرابه میدونم، ولی تو خیلی اوضاعت بدتره. این همه موقعیت و گلوله هنوز شهید نشدی. حاجی یه مکثی کرد و گفت: شهادت را گرفتم ولی زمانش را حدودا به خودم واگذار کردند. از لو‌دادن این حرف پشیمون شده بود. هی زنگ میزد می گفت فلانی گفتم حدودا... یه موقع جایی تعریف نکنی. حاجی از سخت گیری های حفاظتی‌اش شاکی بود. بهش گفتم هم من میدونم هم تو که دیر یا زود میزننت ولی زشته برامون داخل کشور بزنن! برا حفظ آبروی نظام تحمل کن! 🚩 ای شهيد… اي آنكه بر كرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای ، دستی بر آر و ما قبرستان نشينان عادات سخيف را از اين منجلاب بيرون كش... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🍃 روزي بهلول از راهی می گذشت. مردي را دید که غریب وار و سر به گریبان ناله می کند. بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت : آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی. آن مرد گفت : من مردي غریب و سیاحت پیشه ام و چون به این شهر رسیدم، قصد حمام و چند روزي استراحت نمودم و چون مقداري پول و جواهرات داشتم از بیم سارقین آنها را به دکان عطاري به امانت سپردم و پس از چند روز که مطالبه آن امانت را از شخص عطار نمودم به من ناسزا گفت و مرا فردي دیوانه خطاب نمود. بهلول گفت: غم مخور . من امانت تو را به آسانی از آن مرد عطار پس خواهم گرفت. آنگاه نشانی آن عطار را سوال نمود و چون او را شناخت به آن مرد غریب گفت من فردا فلان ساعت نزد آن عطار هستم تو در همان ساعت که معین می کنم به دکان آن مرد بیا و با من ابداً تکلم نکن. اما به عطار بگو امانت مرا بده. آن مرد قبول نمود و برفت. بهلول فوري نزد آن عطار شتافت و به او گفت: من خیال مسافرت به شهر هاي خراسان را دارم و چون مقداري جواهرات که قیمت آنها معادل 30 هزار دینار طلا می شود دارم، می خواهم نزد تو به امانت بگذارم تا چنانچه به سلامت بازگردم آن جواهرات را بفروشم و از قیمت آنها مسجدي بسازم. عطار از سخن او خوشحال شد و گفت : به دیده منت . چه وقت امانت را می آوري ؟ بهلول گفت: فردا فلان ساعت و بعد به خرابه رفت و کیسه اي چرمی بساخت و مقداري خورده آهنی و شیشه در آن جاي داد و سر آن را محکم بدوخت و در همان ساعت معین به دکان عطار برد. مرد عطـار از دیدن کیسه که تصور می نمود در آن جواهرات است بسیار خوشحال شد و در همان وقت آن مردغریب آمد و مطالبه امانت خود را نمود. آن مرد عطار فوراً شاگرد خود را صدا بزد و گفت : کیسه امانت این شخص در انبار است. فوري بیاور و به این مرد بده . شاگرد فوري امانت را آورد و به آن مرد داد و آن شخص امانت خود را گرفت و برفت و دعاي خیر براي بهلول نمود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 هر وقت ناامید از هر جا شدی بدون کارت درست میشه 💚 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
توبه قاتل مرحوم فخر المحققين سيد محمد اشرف سبط سيد الحكماء ميرداماد رضوان اللّه تعالي عليه فرمود: اسحاق بن ابراهيم طاهري كه يكي از بزرگان بوده يك شب در عالم خواب آقا حضرت رسول اكرم (ص) را ديد، حضرت به او فرمود: قاتل را رها كن . با ترس از خواب بيدار شد. ملازمان خود را طلبيد و گفت : اين قاتل كيست و در كجاست ؟ گفتند: در اينجا حاضر است و خودش هم اقرار بقتل كرده است . او را حاضر كردند اسحق به او گفت اگر راستش را بگوئي تو را رها خواهم كرد. قاتل گفت : من با يكسري از رفقايم اهل همه فسادها و لااُبالي گري و عيّاشي و ولگردي بوديم با آنها مرتكب هر حرامي مي شديم و در بغداد بهر عمل زشتي دست مي زديم، يك پيرزالي براي ما زن مي آورد. يك روز آن پير زن بر ما وارد شد كه با خودش ‍ دختري بسيار زيبا آورده بود، آن دختر تا ما را ديد و متوجه شد كه آن پير زن او را فريب داده صيحه اي زد و بي هوش پخش زمين شد وقتي او را بهوش آوردند فرياد زد و گفت اللّه اللّه از خدا بترسيد و دست از من برداريد من اين كاره نيستم و اين پير زن غداره مرا فريب داد و گفت در فلان محل تماشائي است و قابل ديدن است و افسانه هائي برايم بافت و مرا راغب گردانيد من هم همراهش راهي شدم از خدا بترسيد من علويه از نسل حضرت زهرا سلام الله عليها هستم . دوستانم به حرفهاي او اعتنايي نكردند و جلو آمدند كه به او دست درازي كنند من بخاطر حرمت رسول اللّه (ص) غيرتم بجوش آمده و از آنها جلوگيري كردم در نزاعي كه با آنها كردم جراحات زيادي بر من وارد شد چنانچه مي بيني پس من ضربه اي سخت بر او وارد كردم و پيشكسوت آنها را كشتم و دختر را سالم از دست آنها خلاص ‍ كردم . دختر وقتي خود را رها ديد درباره ام دعا كرد و گفت : همين طور كه عيبم را پوشاندي خدا انشاء الله عيب هاي تو را بپوشاند و هينطور كه مرا ياري و كمك كردي خدا تو را ياري كند در اين هنگام صداي همسايه ها بلند شد و به خانه ما ريختند در حالي كه خنجر خون آلود در دست من بود ومقتول در خون مي غلتيد مرا گرفتند و اينجا آوردند. اسحاق گفت : من تو را به خدا و رسول الله (ص) بخشيدم آن مرد قاتل گفت من هم از همه گناهانم توبه كردم و به حق آن كسيكه مرا به او بخشيدي ديگر گرد گناه و معصيت بر نمي گردم و توبه كردم و كم كم يكي از نيكان گرديد. 📜قصص التوابين •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 امام علی علیه السلام: آن که چیزی را طلب کند، به تمام آن یا قسمتی از آن می رسد.✌️ 📗نهج البلاغه؛ حکمت۳۸۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعام کن ▪️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨ رحمت خدا از آنجا دور است... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAxkBAAEcycFf_fmctW685PvEgbH6rM-t_J34EgACdAkAAr3afgZxGPiYUJQbGR4E.mp3
4.02M
🎧 با صدای استاد فرهمند 🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•