🍃🌷🍃 ﷽ 🍃🌷🍃
🍃 بصائر علوی
🍃؛ #دشمن_شناسی در کلام #امیرمومنان
🍃 #قسمت_سوم
💌 سه جبهه دشمن که در زمان #امیرمومنان در مقابل مولا صف آرایی کردند را در #خطبه192 از زبان مولا بهتر بشناسیم⬇️⬇️
⏪ آگاه باشيد!
➖خداوند مرا به جنگ با سركشان تجاوز كار،
➖پيمان شكنان
➖و فساد كنندگان در زمين فرمان داد.
⬅️با ناكثان پيمان شكن جنگيدم،
⬅️ و با قاسطين تجاوز كار جهاد كردم،
⬅️ و مارقين خارج شده از دين را خوار و زبون ساختم،
⏪و رهبر خوارج (شيطان ردهه) بانگ صاعقه ای قلبش را به تپش آورد و سينه اش را لرزاند و كارش را ساخت. حال تنها اندكی از سركشان و ستمگران باقی ماندند،
✅ كه اگر خداوند مرا باقی گذارد با حمله ديگری نابودشان خواهم كرد، و حكومت حق را در سراسر كشور اسلامی پايدار خواهم كرد، جز مناطق پراكنده و دور دست
🔰 امام علي(ع) از اين مجموعه به عنوان حزب شيطان تعبير مي كند و در #خطبه22 مي فرمايد:
«الا و ان الشيطان قد جمع حزبه و استجلب خيله و رجله
آگاه باشيد شيطان حزب خويش را گرد آورده و سواران و پيادگان لشكر خويش را فراخوانده است .»
#نفاق
#دورویی
✅ ادامه دارد...
✅ تدوین: مرتضوی نژاد
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
@ayeh1399F
🗒 #وصیت_نامه آسمانی شهیدحاجقاسم سلیمانی
💖« #قسمت_سوم »
🌴💫🌴💫🌴
🔸 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو"
⚜همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها یک ذخیره ارزشمند دارد...!
و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر اشک بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم....
✨😭💔🌺
💗خداوندا!
در دستان من چیزی نیست؛
• نه برای عرضه چیزی دارندو نه قدرت دفاع دارند....•
🔅 اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!!
•||و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است||•
🌷 وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
🤲💐🌟
❣خداوندا!
پاهایم سست است.رمق ندارد.😔
جرأت عبور از پلی که از «جهنّم»
عبور میکند،ندارد...
💠من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم.
🌺من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام...
و دورِ خانه ات چرخیده ام...
و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم...و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم...!!
🔹و در دفاع از دینت
دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🥀
🌻امیددارم آنجهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی.
خـــ❤️ــــداوندا، « سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند...
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
@ayeh1399F
🗒 #وصیت_نامه آسمانی شهیدحاجقاسم سلیمانی
💖« #قسمت_سوم »
🌴💫🌴💫🌴
🔸 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو"
⚜همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها یک ذخیره ارزشمند دارد...!
و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر اشک بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم....
✨😭💔🌺
💗خداوندا!
در دستان من چیزی نیست؛
• نه برای عرضه چیزی دارندو نه قدرت دفاع دارند....•
🔅 اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!!
•||و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است||•
🌷 وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
🤲💐🌟
❣خداوندا!
پاهایم سست است.رمق ندارد.😔
جرأت عبور از پلی که از «جهنّم»
عبور میکند،ندارد...
💠من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم.
🌺من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام...
و دورِ خانه ات چرخیده ام...
و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم...و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم...!!
🔹و در دفاع از دینت
دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🥀
🌻امیددارم آنجهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی.
خـــ❤️ــــداوندا، « سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر میبرند...
#مکتب_حاج_قاسم
#سردار_دلها
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
@ayeh1399F