💠 امام علی (علیه السلام) میفرمایند:
مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ .
🌺 از كفاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن، و آرام كردن مصيبت ديدگان است.
( #نهج_البلاغه_حکمت_۲۴)
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام ✅یکی دیگر از آن ۷۲ نفر 🔰#ابوبکر_بن_حسن_علیه_السلام 🔻اب
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
✅دو تا از آن ۷۲ نفر
🔰#غون_و_محمد_پسران_حضرت_زینب_علیها_سلام
🥀🥀پسران حضرت زینب در کربلا
عُون و محمد
حضرت زینب از همسرش عبدالله بن جعفر (پسر عمو ) ۴ فرزند داشت . در آغاز حرکت امام حسین ، عبدالله از فرماندار مدینه برای امام حسین امان نامه گرفت و تلاش کرد امام را از سفر کوفه منصرف کند . وقتی امام حسین نپذیرفت ، عبدالله دو پسرش عون و محمد را همراه حضرت زینب برای یاری ایشان فرستاد .
در روز عاشورا ، وقتی نوبت به جوانان بنی هاشم رسید ، حضرت زینب دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجهه شدید دایی خود را به مادرش فاطمه (س) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید .
⚔🛡به هنگام نبرد محمد اینگونه در برابر دشمن رجز می خواند :
📜به خدا شکایت میکنم از دشمنی قومی که از کور دلی به هلاکت افتادند . نشانه های قرآنی که محکم و مبین بود ، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکارا کردند .
⚔🛡عون نیز در نبرد خود ، سه سواره و ۱۸ پیاده از نیروهای دشمن را به هلاکت رساند و سپس به شهادت رسید .
⛺️منقول است حضرت زینب زمانی که هر یک از بنی هاشم به شهادت می رسیدند ، به کمک سید الشهدا ( ع )برای تعزیت می آمد ، ولی هنگام شهادت دو پسرش ، پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد.
🌱آیه های زندگی🌱
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 3) ✳️بعد از سخنان شجاعانه حضرت زینب که باعث بیداری مردم در آن مجلس
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 4)
🔥عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،یزید دستور داد که اسرا را هم به شام بفرستید.
⚡️کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود امدند تا غذا بخورند.
در حالیکه مامورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند، ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت:
📛"آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟"
🔰مامورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد. دوباره مامورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛" نه این چنین نیست،بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود."
🔴 مامورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند. دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
📛"حسین را به حکم حاکم جور کشتند و این خلاف حکم خدا است."
♨️ غذا خوردن برای همه ناگوار شد و از آنجا کوچ کردند.
♻️مامورین ابن زیاد در راه سر حسین علیه السلام را از صندوق در آوردند و روی نی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در انجا زندگی میکرد.
🌹نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان✨ میدرخشد. بیرون امد و دید نور از سر حسین علیه السلام هست،نزد مامورین آمد و گفت: شماها کی هستید؟
🔹مامورین ابن زیاد.
🔸این سر کیست؟
🔹 سر حسین ابن علی
🔸کدام علی؟
🔹 علی ابن ابیطالب.
🔸 مادرش کیست؟
🔹فاطمه دختر رسول خدا.
🔸دختر پیامبرتان؟
🔹بلی!
🔸وای بر شما که چه بد مردمی هستید! اگر مسیح فرزندی داشت او را روی مژه ی چشمانمان نگه میداشتیم...
♦️ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم و این سر را تا صبح به من بسپارید؟
مانعی ندارد.
🔴ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند.
🌸راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت: ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم.. 🌷
💥فردا صبح نزدیک شام که رسیدند،ماموران سر ابی عبدالله گفتند: بیایید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید از ما بستاند،
وقتی کیسه های زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود:
🔴"و لا تحسبن الله غافلا عمّا یعمل الظالمون.
و در طرف دیگر:
🔴 "و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون"
🌺اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند ،تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند،
⚡️به منظور تکمیل تزیین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزیینات اراستند.
🔥مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند . اهل بیت وارد دمشق شدند...
📙 نفس المهموم ص423،
📔 صواعق المحرقه ص197.
📘مناقب ابن شهراشوب ج4 ص 82
📕نفس الهموم ص 429
📓 کامل بهایی ج2،ص186
#همسرانه
"کـوری عاطفـی چیسـت؟!!!"
🍃 کوری عاطفی یعنی اینکه؛ زن و مرد در زندگی زناشویی حرفی برای گفتن ندارند و هرکدام از آنها در عین اینکه در خانه هستند اما هرکدام در اتاق خودشان و یا مشغول کار خودشان هستند....
👈 اما به محض رسیدن به دوست و قوم خویش زبان باز میکنند و کلی حرف نگفته دارند؛ حتی در بارهی همسرشان....!
👈 اگر به این مرحله رسیدید؛ دچار کوری عاطفی شدید و خیلی زود باید به فکر چاره باشید.
@ayeha313
☘ از استاد آیت الله تحریری پرسیدند :
🍁 در مواقعی که کارمان گره خورده چه کنیم ؟ فرمودند :
🌸 در اولین مرحله ، مشکلات را از خودمان ریشه یابی کنیم . به خودمان برگردیم ، در اعتقادات و اعمال ، ایرادی داریم یا نه .
🌷 مساله مهم دیگر ، پدر و مادر هستند . آیا از ما راضی هستند یا نه .
🌼 خواندن آیت الکرسی برای رفع مشکلات خیلی موثر است.
🌴 اذان گفتن در منزل ، بطوری که در فضای اتاقها شنیده شود ؛ موثر است.
@ayeha313
✅ 6 آمادگی ضروری برای #ازدواج کردن
❣ اشتراک پذیری:
ازدواج یعنی پذیرش همیشگی فردی که کاملا از شما متفاوت است. روحیات متفاوتی دارد، علایقش فرق می کند و شرایط رشد و پرورش متفاوتی دارد. بنابراین اگر فردیت تان خیلی پررنگ است یا عادت ندارید، سازهای مخالف را بشنوید، هنوز آماده ازدواج نیستید.
📎 افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه «من و تو باید ما شویم» یا «من و تو یک روح هستیم در دو بدن» به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند، در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند، بلکه می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند.
💫 در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آن ها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید. ارتباط عاطفی طولانی مدت، نیازمند «سازگاری» و «پذیرش» ویژگی های متفاوت دیگری است. شما قرار است مدتی طولانی با فردی که کاملاً متفاوت با شماست، زندگی کنید، پس به جای جنگ برای تغییر دیگری، پذیرش تان را بالا ببرید.
❣ مهارت سازگاری:
هیچ وقت نمی توانید یک #ازدواج_موفق داشته باشید مگر اینکه مهارت سازگاری و تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان ها و شرایط سخت، آدم ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می دهند: یا خودخواه می شوند و فقط به خودشان فکر می کنند و یا ازخودگذشته می شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده اید.
❣ مستقل شدن از خانواده:
انسان ها غیر از اینکه «بند ناف جسمانی» دارند، «بند ناف روانی» هم دارند. جنین تا زمانی که در رحم مادر است، نیاز به بند نافی دارد که تمام زندگی اش را از آن می گیرد و درست بعد از تولد، همان چیزی که تمام زندگی اش بود، قطع می شود تا بتواند خودش را با شرایط جدید سازگار کند و به گونه ای دیگر زندگی کند. تا یک جایی از رشد، انسان ها نیاز به حمایت روانی خانواده نیز دارند، این همان «بند ناف روانی» است که ما برای رشد به آن نیازمندیم، حمایت همه جانبه. ولی درست مثل «بند ناف جسمانی»، از یک جایی به بعد باید «بند ناف روانی» را هم قطع کرد، چراکه برای رشد روانی، نیاز به استقلال از خانواده داریم. مخصوصاً برای برقراری ارتباط عاطفی، به نظر می رسد که برخی وابستگی ها به خانواده باید برطرف شده باشد، وابستگی های مالی، وابستگی های عاطفی و وابستگی های حمایتی. پس قبل از برقراری ارتباط عاطفی با دیگری، مطمئن شده باشید که از خانواده مستقل شده اید.
❣ لذت بردن از زندگی:
شاید شعاری به نظر برسد؛ اما واقعیت محض است. اگر شما در دوران مجردی احساس شادی نمی کنید و از زندگی لذت نمی برید، احتمالاً با برقراری ارتباط عاطفی نیز اتفاق خاصی نخواهد افتاد. خوشبختی و خوشحالی واقعی چیزی است که از درون به وجود می آید و اتفاق ها و افراد بیرونی لزوماً نمی توانند شما را شاد کنند. اگر شما در دوران مجردی و تنهایی به اندازه کافی نیرومند هستید که با مشکلات و اتفاق ها کنار بیایید، از زندگی لذت ببرید و با ویژگی های خودتان کنار بیایید، احتمالاً با برقراری ارتباط عاطفی نیز می توانید این کار را بکنید.
❣ حریم دو نفره:
در این تردیدی نیست که «حریم خصوصی» مهم است، ولی باید این آمادگی را داشته باشید که اجازه دهید دیگری در زندگی روزمره شما وارد شود و برای او زمان بگذارید. در واقع «ارتباط عاطفی» پلی بین زندگی های طرفین است. وقتی افراد به جای کشیدن پل، «دیوار» بین زندگی های شخصی طرفین بکشند، احتمالاً باید منتظر تنش های جدید باشند.
❣ قدرت #اعتماد کردن:
اعتماد یکی از ضروری ترین فاکتورهای ازدواج است. اما بعضی ها فکر می کنند که نمی توان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، #همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر می کنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کرده اید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطه ای بدون اعتماد باقی نمی ماند.
@ayeha313
❌ پاسخ به شبهات
از لحظهای که بشر توانست وقایع را ثبت و ضبط کند دیگر نه عصا مار شد نه دریا شکافته شد نه ماه به دونیم شد نه کودکی بدون پدر متولد شد نه مردهای زنده شد نه انسانی در دل ماهی رفت ... و نه پیامبری ظهور کرد. نیچه
✅ پاسخ
🔹 پیش از هرچیز مجدداً یادآوری میشود که انتساب اینگونه جملات به افرادی مانند نیچه دروغ است و صرفاً برای باورپذیری بیشتر به افراد مشهور منتسب میشود.
🔹طبق آنچه مشهور است اولین دستگاه ضبط صدا به وسیله «توماس ادیسون» در سال ۱۸۷۷ ساخته شد. درحالیکه آخرین معجزه مربوط به پیامبر اسلام و مربوط به حدود سال ۶۳۰ میلادی است. یعنی ساخت دستگاه های ضبط صوت و تصویر حدود 1200 سال با رحلت آخرین نبی فاصله دارند، چه رسد به انبیای پیشین.
به تعبیر دیگر در زمان های معاصر از مردم خواسته نشده تا به پیامبرانی مانند عیسی و موسی و ابراهیم ایمان بیاورند تا نیازی به معجزه باشد. بلکه وظیفه انسانها ایمان به پیامبر اسلام است که معجزه او یعنی قرآن کریم کماکان باقی است. (معجزه هر پیامبر متناسب با وضعیت علمی و فرهنگی همان زمان است. مثلاً در زمان حضرت موسی سحر بسیار رایج بوده و معجزه ایشان نیز از همین جنس بوده و لذا معجزهی اصلی پیامبر اسلام برای دوره آخرالزمان که با شکوفایی عقل و دستاوردهای علمی بشر همراه است، مقوله ای فرهنگی و از جنس کتاب است)
🔹از سوی دیگر اگرچه دیگر معجزهای راه نمیدهد (چون پیامبری مبعوث نمیشود) اما اتفاقات خارقالعاده مکرر اتفاق افتاده است مانند شفا یافتن بیماران یا واقعه طبس و سرنگونی کعجزهآسای هواپیماهای آمریکایی.
بنابراین اینگونه نیست که چون امکان وقوع معجزه نیست پیامبری مبعوث نمیشود، بلکه چون پیامبری مبعوث نمیشود معجزهای در کار نیست.
@ayeha313
الهی🙏
تو آگاهی
رحیمی و رحمانی
الهی🙏
امروز یکشنبه ۲۳ مرداد ماه
دل بندگانت را از
نا امیدی ها پاک کن
و روزنه ی روشن
به رویشان بگشا
الهی هیچ کسی را
محتاج غیر خودت نکن🙏
آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏
ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 4) 🔥عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد،ی
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5)
✳️چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند،
ام کلثوم علیها السلام به شمر گفت: حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟
🔘 ما را از دروازه ای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید اینهمه تماشاچی نباشیم!
🔥شمر پست فطرت دقیقا برعکس دستور داد سرها را بالای نیزه ها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند...
✳️ سهل ابن سعد میگوید: برای زیارت بیت المقدس رفته بودم عبورم به شام افتاد .
❗️دیدم تمام شهر آذین بسته شده و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند! با خودم گفتم ایا برای مردم شام عیدی هست که من بیخبرم؟!
💠 ناگهان دیدم در گوشه ای چند نفر به آرامی مشغول صحبت هستند. گفتم: آیا برای شما شامی ها عیدی است که ما بی خبریم؟
🔰گفتند : پیرمرد غریبی؟ گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم.
🔅گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟
گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را برای یزید هدیه آورده اند!
❗️گفتم: الله اکبر! سرحسین را می اورند و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!!
🔴 جلوی دروازه آمدم، سواری را دیدم که نیزه ای در دست دارد که سری روی آن است که شبیه ترین انسانها به رسول خدا است.
🍃نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم: ایا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟
🌷حضرت سکینه فرمود: ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر مارا نگاه کنند..
🍀جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم: اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم. مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد.
🌺 از علی ابن الحسین روایت شده:
هنگامیکه مارا بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم:
🔥 یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟
♨️یزید دستور داد بند از ما برداشتند.
🌹 فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود: ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری..؟
💥ناگهان زنی از بنی هاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت: ای حبیبم حسین، ای سید اهل بیت رسول خدا...ای پسر رسول خدا..ای کشته ی اولاد زنا..
⚡️ ندبه و گریه های این زن همه زنان اهل مجلس را گریانید.
♨️مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد.
🌸زینب دختر علی علیه السلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پست تر از انی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست!
🔥 یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد و گفت: ادعای دروغ میکنی!اگر بخواهم میتوانم!
⭐️زینب سلام الله فرمود: چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشی و به دین دیگری در آیی!
🌑مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد و گفت این دختر را به من ببخش.
🔥یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد...
✍ادامه دارد...
📔بحار ج 45،ص129.
📗حیات الحسین ج 3/ص371
📕 نفس المهموم ص 433
📚 طبری ج 7 ص381.
📘ارشاد ص246.
📙کامل ج4 ص86
📓روضه الواعظین ص 164
🌱آیه های زندگی🌱
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام ✅دو تا از آن ۷۲ نفر 🔰#غون_و_محمد_پسران_حضرت_زینب_علیها_سلام
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین
💢یکی از آن ۷۲ نفر
#سعید_بن_عبدالله_حنفی
✅سعید بن عبدالله حنفی یکی از یاران امام حسین (ع) بود و در روز #عاشورا و هنگام نماز ظهر به همراه زهیر بن قین از امام حسین (ع) حفاظت کردند تا نماز بخواند و پس از #اتمام نماز بر اثر جراحات ناشی از تیر باران به شهادت رسیدند
✅شب عاشورا هنگامی که امام حسین (ع) پس از #خطبه معروفش گفت: تاریکی شب شما را فرو پوشانده، برخیزید و بروید و خود را از این مهلکه برهانید.
سعید بن عبداللّه از جای #برخاست و گفت:
ای پسر پیامبر! به خدا #سوگند ما دست از یاری ات برنداریم و تو را رها نکنیم، تا خدا بداند که ما وصیت پیامبر را در حق ذریه اش حفظ کردیم، به خدا سوگند اگر بدانم کشته میشوم سپس زنده میگردم، آنگاه به آتش #سوخته خواهم شد و خاکسترم را بر باد میدهند و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نخواهم شد تا جانم را فدایت کنم.
چگونه از تو جدا شوم در حالی که یک بار کشته شدن بیشتر نیست و پس از آن کرامت و عزت سرمدی و نعمت ابدی است، نعمتی که هرگز برای آن زوال و فنایی نمیباشد!
📚با کاروان نور صفحه ۱۲۲
@ayeha313