🔴عاقبت دنیا پرستی و بی دینی!
✅حضرت عيسي (علیه السلام) با پيروانش سياحت مي كرد. به دهكده اي رسيد كه تمام ساكنين آن در بين راه و خانه هايشان مرده بودند.
حضرت عيسي فرمود:
- اينان به مرگ طبيعي نمرده اند، قطعا گرفتار غضب الهي شده اند، اگر غير از اين بود يكديگر را دفن مي كردند.
🙏🏻پيروانش گفتند:
- اي كاش ما مي دانستيم قضيه اينان چه بوده است!
به عيسي (علیه السلام) خطاب رسيد مردگان را صدا بزن! يك نفر از آنان تو را جواب خواهد داد.
✅حضرت عيسي صدا زد:
- اي اهل قريه!
يكي از آنان پاسخ داد:
- بلي! چه مي گويي يا روح الله؟
- حالتان چگونه است و قضيه شما چه بوده است؟
- ما صبحگاه با كمال سلامتي و آسوده خاطر سر از خواب برداشتيم، شبانگاهان اما همه در هاويه افتاديم!
- هاويه چيست؟
- دريايي از آتش🔥 است كه كوههاي آتش در آن موج مي زند.
- به چه جهت به اين عذاب گرفتار شديد؟
❌- محبت دنيا و اطاعت از طاغوت و ظالم ما را چنين گرفتار نمود.
- چه اندازه به دنيا علاقه داشتيد؟
- مانند علاقه كودك شيرخوار به مادر! هر وقت دنيا به ما روي مي آورد خوشحال مي شديم و هرگاه روي برمي گرداند غمگين مي گشتيم.
🌷آن گاه حضرت عيسي مكثي كردند و سپس پرسيدند:
- تا چه حد از طاغوت اطاعت مي كرديد؟
- هر چه مي گفتند اطاعت مي نموديم.
⛔چرا از ميان مردگان فقط تو جوابم دادي؟
- زيرا آنان دهانشان لجام آتشين زده شده و ملائكه تندخو و سختگيري مأمور آنان هستند.
❎من در ميان آنان بودم ولي در رفتار از ايشان پيروي نمي كردم.
اما هنگامي كه عذاب خداوند نازل شد، مرا نيز فرا گرفت. اكنون با يك موي كنار جهنم آويزانم، مي ترسم در ميان آتش بيفتم!
✳️عيسي (علیه السلام) رو به جانب پيروانش كرد و گفت:
💡در زباله دان خوابيدن و نان جوين خوردن شايسته خواهد بود، اگر دين انسان سالم بماند...
🔰منبع : بحار الانوار جلد 1
@ayeha313
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت هشتم)
🌺حسین علیه السلام هنگامی که دید یارانش یکی پس از دیگری به شهادت میرسند، آنها را به استقامت دعوت کرد:
✨ تحمل و بردباری پیشه کنید ای فرزندان آزاده، که مرگ پلی است که شماها را از سختی و مرارت عبور میدهد و به نعمتهای پایدار میرساند.
🌿مرگ برای مومن پلی است به سمت بهشت و برای کافر پلی به سمت جهنم..🔥
⚫️فرار ضحاک ابن عبدالله مشرقی
✳️براستی روز عاشورا روز امتحان و محک بزرگی برای انسانها بود، اکثر افراد واقع بین و وقت شناس در آخرین لحظات خود را از آتش جهنم نجات دادند و به سعادت ابدی رسیدند و عده ای هم سعادت عظیمی را از دست دادند...
💥عبدالله مشرقی از جمله دسته ی اخیر بود که سعادت ابدی را از دست داد...
⚡️خودش نقل میکند:
مابر حسین علیه السلام وارد شدیم و آن حضرت به ما خوش آمد گفت.
🌷سپس پرسید برای چه آمدید؟ گفتیم آمدیم شما را از اخبار مطلع کنیم مردم کوفه تصمیم به جنگ با شما گرفتند. حسین علیه السلام فرمود: حسبی الله و نعم الوکیل.
🌹 سپس فرمود: چه میشود که مرا یاری کنید؟
🌾گفتم من شخصی مقروضم باید برگردم. اما اگر اجازه بدید تا جایی که احساس کنم مفیدم میمانم ولی اگر دیدم دیگر یاری ندارید و ماندنم فایده ندارد اجازه بدهید که بروم.
🌹امام فرمود: باشد،هرگاه چنین شد بیعتم را برمیدارم.
⚫️از دست دادن سعادت ابدی
⚡️ضحاک تا اخرین ساعات زندگی امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در کربلا بود.او میگوید: در روز عاشورا من اسب خود را پشت خیمه ها بستم و پیاده جنگیدم و دو نفر را هم کشتم تا اینکه دیدم از یاران حسین کسی باقی نمانده و دشمن بر اهل بیتش چیره شده اند.
▪️نزد حسین علیه السلام رفتم و از او اذن ترک جنگ خواستم.
🌺امام فرمود اگر میتوانی برو،اما چگونه میخواهی فرار کنی؟ گفتم اسبم تازه نفس است. سپس سوار اسب شدم و به تاخت از آنجا دور شدم...
✍ادامه دارد...
📕 ابصار العین ص 133
📒قاموس الرجال 129/7
📗نفس المهموم ص 298.
📘طبری 235/7
📓کامل 73/4
@ayeha313
⚫️رعایت ادب و احترام هنگام زیارت امام حسین علیه السلام
✳️مفضّل بن عمر می گوید: امام صادق عليه السّلام فرمودند: زيارت برويد، بهتر است از اين كه به زيارت نرويد و زيارت نرويد بهتر است از اينكه به زيارت برويد.
🔰راوى مى گويد: محضر مبارك حضرت عرض كردم: كمر مرا با اين كلام شكستيد.
🌷حضرت فرمودند: به خدا قسم! يكى از شما وقتى به زيارت قبر پدرش مى رود غمگين و اندوهناك مى رود...
⛔️ ولى به زيارت قبر مطهّر آن حضرت مى رويد در حالى كه با خود سُفره ها مى بريد!!
نه، اين طور نبايد به زيارت آن جناب برويد بلكه با حالى افسرده و حزين و گرفته زيارتش كنيد...
📙كامل الزيارات، ص: 130
@ayeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️سلام دوستان
🍂صبح یکشنبه تون بخیر
☕️نگاهتون به زیبایی عشق
🍂آرزومندم خدا
☕️امروز
🍂سرنوشتی زیبا
☕️زندگی پراز عشق
🍂دلی شاد
☕️و زندگی پراز امید
🍂و روزی پراز موفقیت
☕️براتون رقم بزنه
@ayeha313
#مردان را تنبل نکنید ؛
👌 زن نبايد همه کارها را انجام دهد :
زمانی که مسئوليت پذيری يکی از زوجين بيشتر از ديگري باشد، طرف مقابل به وظايف خود عمل نميکند؛ مثلا وقتی مردی ميبيند همسرش تمام کارها را انجام ميدهد، کم کم از زير بار مسئوليت شانه خالی و سعی ميکند تا جايی که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند.
بنابراين زن ها نبايد همه کارها را به عهده بگيرند.
👈وظايف يکديگر را انجام ندهيد :
گاهي اوقات زن يا مردهميشه، تمام وظايف يکديگر را انجام ميدهند چون فکر ميکنند طرف مقابل شان به درستی نميتواند آن کار را انجام دهد. معمولا اين نوع زندگی ها به جابه جايی نقش های زن و شوهر منجر ميشود
👈برای مثال، ممکن است مردی به زنش بگويد:
«تو که کار ميکنی ، درآمد هم داری، بايد پرداخت اجاره خانه را تقبل کنی»
👈يکی از نکاتی که در ارتباط با مسئوليت طرفين بايد رعايت شود، اين است که مواظب باشيم کمک ما در ذهن همسرمان، جابه جايی نقش تلقی نشود
اين مسئله خيلی مهم است و بايد از ابتدا به صورت شفاف آن را مطرح کنیم
@ayeha313
🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻
✅چگونه شخصیتی دوست داشتنی باشیم؟
😊اکثر ما دوست داریم دیگران دوستمان داشته باشند انگار زندگی بهتر می شود اینکه دیگران دوستمان داشته باشند یا نه کاملا به خودما بستگی دارد به اینکه چگونه رفتار می کنیم و چگونه با دیگران کنار می آییم خیلی وقتها آنطور که باید با مردم برخورد صحیح نداریم ما می گوییم می خواهیم دیگران ما را همین طور که هستیم دوستمان داشته باشند.
☺️این بدان معناست که ما کارهای را که باید انجام بدهیم نمی دهیم و قصد تغییر دادن راه و روش خود را نیز نداریم خیلی راحت می گوییم چرا نمی توانند من را همین طور که هستم بپذیرند و دوست داشته باشند؟
☺️واقعیت این است که برای انکه دوستمان بدارند باید دوست داشتنی باشیم.
☺️دوست داشتنی شدن کار زیاد سختی نیست برای شروع بهتر است وقتی با دیگران روبه رو می شوید لبخند بزنید و با روی باز با آنها صحبت کنید رفتاری دوستانه و صمیمی داشته باشید از مشکلات آنها با خبر شوید و سعی کنید درکشان نمایید و به احساساتشان توجه کنید.
☺️وقتی با دیگران رو به رو می شوید بلافاصله سلام کنید منتظر نمانید آنها سلام کنند آنها را به اسم کوچک صدا بزنید نشان دهید که از دیدنشان خوشحال هستید.
☺️طوری رفتار کنید کا انگار از زندگی حسابی لذت می برید همیشه به خوبی ها فکر کنید حتی اگر زیاد هم مایل نیستید خود را مثبت نشان دهید هرگز شکایت نکنید و غر نزنید.
@ayeha313
🔰خیلی زیباست که سفر اربعین را خانوادگی برویم
🔰وقتی امامحسین(ع) خانوادگی آمدند، چرا ما خانوادگی نرویم؟
🔻 نکاتی برای ارتقاء محتوا و معنویت سفر اربعین-۲
🔸 خیلیها میپرسند: اگر خانوادگی به این سفر برویم، خوب است؟ بله، خیلی زیباست که خانوادگی بروید. مخصوصاً وقتی با بچههای کوچک خودتان به این سفر میروید، تداعیکنندۀ خیلی از معانی است!
🔸 أباعبداللهالحسین(ع) این سفر را خانوادگی آمدند، چرا ما خانوادگی نرویم؟ مخصوصاً با فرزند کوچک خودمان. مثلاً اگر کسی دختر سهسالهای داشته باشد و در این سفر حرکت کند، چقدر زیباست! البته همه باید مراقب این بچهها باشند.
🔸 مواظب باشید بچهها زیاد خسته نشوند، اگر بچهتان خسته شد و یکدفعهای گفت «برویم خانه، دیگر خسته شدم!» زود به او وعده بدهید و بگویید «إنشاءالله به زودی میرویم» یا اگر دیدید خیلی خسته شده، حتماً ماشین سوار شوید و نگذارید بچه اذیت بشود.
🔸 برخی از جوانها اینقدر شور دارند که نوزاد تازه بهدنیا آمده را هم میآورند؛ درحالیکه طبیعتاً نباید این مشقتها را به خانواده و به خود تحمیل کرد، یکوقت اگر برای بچه یا مادر، کسالتی عارض بشود، خیلی سخت است. این مسائل را باید مراقبت کرد؛ اما بقیۀ صورتهایی که برای سفر خانوادگی تصور میشود، خیلی فوقالعاده است.
🔸 وقتی سفر خانوادگی هست، اگر کاروانی بروند، بهتر است. ضمن اینکه خانمها بهتر است یا با خانواده باشند، یا با کاروان؛ تنهایی سفر کردن بهویژه برای بانوان محترم، ممکن است زیاد صورت خوشی نداشته باشد.
👤علیرضا پناهیان
@ayeha313
⚫️با امام حسین علیه السلام ،یا صدام حسین!
(داستانی بسیار زیبا از وفاداری به امام حسین علیه السلام)
🔵در سال 1991میلادی وبعد از ورود نیروهای دشمن به کربلای معلی و گشودن اتش بر گنبد حسینی ....ماشین کشتارصدامی با زنجیرهای خود همه چیز را له میکرد وپیش میرفت
🔴حدودا سه خودرو بودیم که ما را به جای نامعلومی میبردند بسوی صحراهای خارج کربلا.
▪️ آنجا مارا از ماشینها پیاده کردند در زمینی سوزان میان تل هایی از ماسه...
ناگهان خود رادر برابر روی جنایتکارترین افراد صدام حسین یعنی ،"حسین کامل" ملعون،یافتیم
.
☑️با خود گفتیم اینجا اخر خط است .
قیافه ای منفور و مدعی و مشمئز کننده داشت.
🔴در هرلحظه میگفتیم الان است که دستور گشودن آتش به سوی ما را صادر کند و تشهد را هر لحظه زیر لب زمزمه میکردیم...
🔹تا اینکه گفت: کدام یک از شما با حسین (علیه السلام) است؟
وکدام با صدام حسین؟
⚫️همه ما ازاین مقایسه بخود لرزیدیم در حالیکه ده ها دهانه اسلحه به سمت ما نشانه رفته بود.
⚡️اندیشه ها و سبک سنگین کردنهای ما تمام نشده بود که جوانی حدودا 16ساله بپا خاست وبا صدای رسا وثبات کلام گفت: من با حسینم...
🔥"حسین کامل مجرم "به او گفت:برو وآنجا بایست!
♨️سکوتی ترسناک همه جا را فرا گرفت!
تفنگش را بسوی جوان نشانه رفت و تمام تیرها را در بدن آن جوان خالی کرد.جوان غرقه در خون بر زمین افتاد...
⚡️بسوی ما برگشت وسوالش را تکرار کرد ؛کدام شما با حسین است و کدامتان با صدام حسین ؟
✨جوان دیگری با همان سن وسال برخاست و گفت: من با حسینم..🌟
🔥مجرم به او گفت: برو کنار آن لاشه بایست!
جوان با قدمهایی استوار رفت ولی قبل از رسیدن بسویش تیراندازی کرد وآن جوان دوم نیز غرقه بخون بر زمین افتاد .
🔥حسین کامل سوالش راتکرار نکرد ترسیده بود که از با حسین بودن همه غافلگیر شود.
🌑سپس با زشتترین فحاشیها به ماگفت برید گم شید!
در حالی که از ترس مدام به پشت سر نگاه میکردیم از انجا گریختیم نگاهمان به ان دو شهید بود تا ملامح صورتهای پاکشان در ذهنمان نقش ببندد و حداقل بدانیم انها که بودند .
☀️شب در خواب امام حسین (علیه السلام )را دیدم که می آمد و در پشت سرش تمام شهدا با تمام جبروت سوار بر اسبانی سفید بودند.
🌹امام پیش شهید دوم ایستاد و پیاده شد و اورا بوسید و بر روی اسب خود گذاشت، سپس به شهدای همراهش فرمود:این مرد با من در ضریحم دفن شود.
💥سپس بسوی شهیدی که اول به شهادت رسید رفت و اورا بوسید و بر روی اسب یکی از شهدا گذاشت و فرمود :اما این را با بقیه شهدا در ضریحشان دفن نمایید .
✅یکی از شهدا پرسید ؛سرورم چرا؟در حالی که هر دو باهم در راه خدا شهید شدند ؟
🌺امام جواب داد:
بلی ولیکن دومی مرگ را باچشم دید و سپس گفت من با حسینم...
▪️اللهم الرزقنی شهادة فی سبیلک بحق الحسین علیه السلام....
@ayeha313
⚫️درظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت نهم)
🔴جانبازی جوانان هاشمی
✳️تا وقتی که حتی یک نفر از اصحاب و یاران اباعبدالله باقی مانده بود، به جوانان هاشمی که از بستگان و نزدیکان امام حسین علیه السلام بودند اجازه ی جهاد داده نمیشد.
🌹تا اینکه تمام اصحاب حضرت به شهادت رسیدند و نوبت جانبازی جوانان هاشمی شد.آنها یکدیگر را در آغوش میگرفتند و بوسه نثار هم میکردند و آماده ی شهادت بودند.
✨ اما هنگامی که چشمشان به امام حسین علیه السلام میافتاد بر غربت و تنهاییش گریه میکردند ...
مخصوصا وقتی صدای گریه و ضجه ی زنان علوی را میشنیدند بی طاقت میشدند...
🌸 بهمین خاطر امام حسین علیه السلام درباره بعضی از جوانان اجازه جنگ نمیداد و تحمل کشته شدنشان بر او گران می آمد.
🌿لذا آنان به دست و پای حضرت می افتادند تا اجازه جانبازی بگیرند.
⚫️السلام علی علی ابن الحسین
حضرت علی اکبر دوسال بعد از شهادت جدش علی علیه السلام به دنیا آمده بود و به نقل مشهور در کربلا هجده سال داشته.با اینکه از حضرت سجاد کوچکتر بوده اما نام علی اکبر را به خود گرفت بدلیل اینکه از علی اصغر بزرگتر بود.
✅هنگامی که حضرت علی اکبر مشاهده کرد تمام اصحاب امام به شهادت رسیدند و امام حسین تنها مانده سوار بر اسب خدمت امام رسید و اجازه میدان خواست.
🌺حسین علیه السلام به قد و قامت علی نگریست که زیباترین و خوش خلقترین انسانها بود و شبیه ترین به پیامبر،سپس اشک از دیگانش سرازیر شد اما بی مهابا اجازه داد.
▪️سپس محاسن شریفش را در دست گرفت و رو به آسمان فرمود:خدایا بر این قوم گواه باش که کسی به جنگ آنها میرود که از نظر شکل و شمایل و خلق و خو و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبر توست و ما هروقت مشتاق پیامبر میشدیم اورا نگاه میکردیم...
🌾بار خدایا برکت خود را از آنان بردار و در میان آنها فرقه بینداز و هرگز حکومت را از آنان خشنود نساز که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند اما بر ما تاختند تا مارا بکشند...
🔴 به میدان رفتن حضرت علی اکبر
🌺وقتی حضرت علی اکبر سواره به طرف میدان به راه افتاد حسین علیه السلام هم بی اختیار پیاده از عقب سر علی به راه افتاد تا به سپاه عمر سعد نزدیک شد و سپس فریاد زد:
⚡️ پسر سعد تورا چه میشود که خدا ریشه ات را قطع کند چنانکه ریشه مرا قطع کردی و قرابت مرا به رسول خدا رعایت نکردی..
✍ادامه دارد...
📕ابصار العین ص 21
📗 اعیان الشیعه 607/1
📘بحار 45/45
📓نفس المهموم 309
📚حیات الحسین ص 244
@ayeha313