🔴آوانس و امتیازات خداوند به آدم ها در برابر نقشه های شرورانه شیطان!
🔥هنگامي كه شيطان آزاد شد كه در دنيا باقي بماند، تمام دشمني و كينه خود را متوجه آدم كرد و قسم خورد تا او را گمراه كند.
♦️هنگام توبه، آدم علیه السلام به خدا عرض كرد:
خدایا... شيطان را بر من مسلط كردي، بنابراين براي من نيز در برابر شيطان امتيازي قرار بده.
🌸خداوند به آدم وحي كرد: اي آدم! چند امتياز را به تو دادم:
✨1- هرگاه يكي از فرزندان تو تصميم بر انجام گناهي بگيرد، ولي آن گناه را انجام ندهد، چيزي بر او نوشته نمي شود و اگر انجام دهد فقط (يك گناه) بر او نوشته مي شود.
✨2 - هرگاه يكي از فرزندانت، تصميم بر كار نيكي گرفت، ولي انجام نداد، (يك پاداش) براي او نوشته مي شود و اگر انجام داد، (ده پاداش) براي او نوشته مي شود.
🌹 حضرت آدم عرض كرد: پروردگارا! برايم بيفزا..
🌸خداوند فرمود:
✨3- هرگاه يكي از فرزندانت، گناه كند، سپس طلب آمرزش كند، او را مي بخشم.
🌹آدم عرض كرد: پروردگارا! برايم بيفزا
🌸خداوند فرمود:
✨4- براي آنها توبه را قرار دادم يا فرمود: توبه را براي آنها گستردم، تا هنگامي كه نفس آنها به گلو برسد.(یعنی تا دم مرگ هروقت توبه کنند قبول میکنم)
🌺آدم (علیه السلام) عرض كرد: پروردگارا! همين مقدار برايم كافي است..
📘اصول کافی،باب فيما اعطي الله عزوجل آدم (علیه السلام)، حديث 1، ص 440 - ج 2.
@ayeha313
💥در کمتر از 24 ساعت مرکز تسلیحاتی و سایت هسته ای #دیمونای اسراییل مورد هدف قرار گرفت
⚡️مشکل دشمنان ایران اینه که حرفهای رهبری رو باور نمیکنن!
🌟آقا فرموده بود: یکی بزنید ده تا میخورید
✨سردار سلامی گفته بود: خوشحالی اسرائیلی ها زیاد طول نمیکشه
⭐️و حتی شهید سلیمانی گفته بود: جنگ رو شما آغاز کنید پایانش رو ما ترسیم میکنیم...
🌕و حالا در سالروز تاسیس سپاه پاسداران موشک ها یکی پس از دیگری به نزدیکی مهمترین قلب اسراییل شلیک شد تا به اسرائیل کد بدیم که بفهمه:
💥اگر بخوایم کل تاسیسات رو بزنیم میتونیم! پس با ما در نیفتید!
#سردار_قاآنی_جانشین_سردار_سلیمانی
خدایا...
نه این نمازِ ما نماز است
نه روزهی ما روزه،
خلاصه اینکه از ما بگذر.
اللَّهُمَّ إِنَّكَ عَفُوٌّ كَرِيمٌ تُحِبُّ
الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّا...
#یاربیالعفو
@ayeha313
اللَّهُمَّ لَکَ صُمْنَا وَ عَلَی رِزْقِکَ أَفْطَرْنَا
فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.
خدایا برای تو روزه گرفتیم وبا روزی تو افطارکنیم پس از ما بپذیر که براستی توشنوا و دانایی.
#دعای_افطار
#التماس_دعا
@ayeha313
🔘داستان کوتاه
کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد:
"موجودى كافى نميباشد! "
امكان نداشت، خودم میدونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.!!
با بیحوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد:
"رمز نامعتبر است."
اين بار فروشنده با بیحوصلگى گفت:
آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟!
فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته...
در راه برگشت به خانه مرتب اين جملهى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛
"پول نقد همراهتون هست"؟
""خدايا...
ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادتهايى كه كرديم، دستگيرىها و انفاقهايى كه انجام داديم و...
نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم:
مگر میشود؟ اين همه اعمالى كه فكر میكرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد؟!
و جواب بدهند:
اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت...!""
""كنار «بخل»
كنار «حسد»
كنار « ريا»
كنار «بىاعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و ...
نكند از ما بپرسند:
نقد با خودت چه آوردهاى؟ و ما كيسههایمان تهى باشد و دستانمان خالى...""
* خدايا!
از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان ميشود به تو پناه میبریم.🙏 *
@ayeha313
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۸)
💥بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم.
دریکی از این سفرها پیرمرد کرولالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت:
میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟
🔰خیلی دوست داشتم مثل تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم.
♦️پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد.
🍃حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمیگشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم.
✔️روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه میگویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است...
🍀 خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم.
♦️ با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد...
🔆یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
🌷جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ ساله را بخشیدند.
بید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.
🍃 صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
💥در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.
❎ در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت.
ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.
♻️یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان و برگردد؟
💠 گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم.
🔷 صدای خس پای من بر روی برف از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم...
🔸 یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
🔮فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند!
می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند.
🛡 برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
📘 تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید.
من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم.
پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد.
🌾وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت .
🍀حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم!
🌒نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم.
⚡️از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد.
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گونه آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت.
💫 همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.
💥سپس به آن جوان گفت:
من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند.
من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند.
💮جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن میخواند چرا برنگشتی؟
دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...
♻️ خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دوسال نمازی که بیشتر به جماعت بود...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...!
ادامه دارد..
@ayeha313
🌼 #سلام_امام_زمانم
🌸بیا که بی تو
✨نه سحـر را طاقتی است
🌸و نه صبـح را صداقتی؛
🌸که سحـر
✨به شبنم لطف تو
🌸بیدار میشـود
🌸و صبح، به سلام تو
✨ازجا برمیخیزد...
🌸امام خوب زمانم
✨هر کجا هستی ...
🌸با هزاران عشق سلام..
🌼 #السلام_علیک_یابقیه_الله
@ayeha313
🌱 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
قَالَ (عليه السلام): مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ
امام علی علیه السلام: هركس كه از آبروی خود بیمناك است از جدال بپرهیزد.
📚 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه حکمت ۳۶۲
@ayeha313