🌱آیه های زندگی🌱
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین 💢یکی از آن ۷۲ نفر #سعید_بن_عبدالله_حنفی ✅سعید بن عبدالله حنفی یکی از ی
#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
✅یکی دیگر از آن ۷۲ نفر
🔰#ابوثمامه_صائدی
💢نام و نسب
بیشتر منابع، نام ابوثمامه عمرو نقل کردهاند؛ اما برخی منابع نامهای دیگری برای او نوشتهاند و در ذکر برخی دیگر از مشخصات او با هم اختلاف دارند که گویا پارهای از این اختلافها، معلول اشتباه کاتبان است از جمله کنیه او را ابوتمامه و نامش را زیاد و عمر و نسبت او را نیز مختلف آوردهاند مانند صائدی، انصاری، صیداوی و صاعدی. بنو صائد، از زیرشاخههای قبیله هَمْدان است. برخی منابع نسبشناسی، نام مشخصات کامل ابوثمامه را چنین ذکر کردهاند: «زیاد بن عمرو بن عریب بن حنظلة بن دارم بن عبدالله الصائدی».
🌴دوران حضرت علی و امام حسن
ابوثمامه از تابعین و مشاهیر شیعه در کوفه بوده است. او از اصحاب امیرالمؤمنین است که در همه جنگهای دوران حکومت آن حضرت حضور داشته است. او را از اصحاب امام حسن(ع) نیز شمردهاند و بنابر برخی منابع، او در مبارزات آن حضرت با معاویه شرکت داشت.
🌴⛺️واقعه کربلا
پس از مرگ معاویه، ابوثمامه در ماجرای دعوت امام حسین(ع)شرکت داشت و در خانه سلیمان بن صُرد خزاعی در کوفه حضور یافت و چون امام حسین(ع) به مکه رفت، نامهای خطاب به آن حضرت به مکه فرستاد.
وی هنگام مأموریت مسلم بن عقیل از سوی امام حسین(ع) در کوفه، کمکهای مالی مردم را دریافت میکرد و تهیه اسلحه را بر عهده گرفت. مسلم بن عقیل پس از قیام در کوفه، فرماندهی قبیلههای تمیم و هَمْدان را به او واگذار کرد.پس از شهادت مسلم بن عقیل تحت تعقیب ابن زیاد قرار گرفت و چند روزی در قبیله خود پنهان شد. سپس با نافع بن هلال، مخفیانه از کوفه بیرون رفت و در راه مکه به کربلا، به امام حسین (ع) پیوست و همراه آن حضرت، به کربلا رفت.
🔵او در واقعه کربلا مانعِ حضورِ مسلحانه کثیربن عبدالله شعبی، قاصد ابن سعد، نزد امام حسین(ع) شد و در روز عاشورا، هنگام ظهر، فرا رسیدن وقت نماز را به امام حسین(ع) اطلاع داد وآروز کرد که نماز ظهر عاشورا را پیش ازشهادت با امام بخواند و امام(ع) او را دعا کرد.
🥀🍂شهادت
درباره جزئیات نبردهای ابوثمامه مطالب اندکی هست. طبری میگوید که وی، پسرعموی خود را که در لشکر عمر سعد بود به هلاکت رساند و پس از مالک بن دودان رهسپار میدان شد.
📜وی چنین رجز میخواند:
تعزیت میگویم به آل پیامبر و دخترانش به خاطر گرفتاری سبط پیامبر که بهترین مردم است.
تعزیت بر حضرت زهرا و همسرش که خزانه علم الهی بود پس از پیامبر.
تعزیت بر همه مردمان مشرق و مغرب زمین و اندوه برای گرفتاری حسین راستگو و درست کردار کیست رساننده این پیام از من به حضرت نبی و دخترش که فرزندتان در رنج و سختی است و چه رنج و سختی بزرگی».
🔺از گفتگوی او با امام حسین (ع) در کربلا که منابع تاریخی نقل کردهاند، برمیآید او آگاهانه و مشتاقانه جنگ در رکاب امام حسین(ع) و شهادت را پذیرفته است.
🥀وی به دست قیس بن عبدالله به شهادت رسید.
#ادامه_دارد
@ayeha312
🌱آیه های زندگی🌱
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 5) ✳️چون اهل بیت علیه السلام وارد شهر شدند، ام کلثوم علیها السلام
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 6)
🔥در همین وقت ماموران ابن زیاد وارد شدند و سرها را نزد یزید قرار دادند.
🌺سر حسین علیه السلام درون طشت طلا قرار داشت.
سکینه و فاطمه دختران ابی عبدالله قد میکشیدند تا سر پدر را ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد صدای شیونشان بلند شد...
♨️یزید خبیث با خوشحالی با چوب خیزران بر لب و دندان حسین علیه السلام میزد و میگفت: انتقام جنگ بدر را گرفتیم!
سپس اشعاری خواند که مضمون اشعار بدین شرح است:
📛آرزو میکند کشته های بدر که به جهنم واصل شده بودند ،حضور داشتند و این روز را میدیدند.
📛 به کشتن پسر پیغمبر افتخار میکند.
📛 تصور میکند دیگر مخالفی ندارد و حکومتش تثبیت شده و تزلزل ناپذیر است.
📛 منکر اصل دین و وحی و رسالت و تمام مسائل الهی میشود!
🌷حضرت زینب سلام الله مظلومانه با اینکه در دست دشمن اسیر است و حامی و پشتیبانی ندارد، اما با یک شجاعت بی نظیر و شهامت بی مثال بیاناتی میفرماید که بینی یزید را به خاک میمالد تا آنجا که میفرماید:
🔥من تورا انسانی بی ارزش و بی مقدار میبینم و بسیار سرزنش و توبیخ میکنم ،
🔥تو هرچه تلاش کنی و خدعه و نیرنگ به کار ببری که نام ما را از سر زبانها برداری ، و محبت مارا از قلبها خارج کنی هرگز نخواهی توانست.
ننگ کار پلید تو تا ابد با هیچ آبی شسته نمیشود.
🔥یزید! گمان میکنی از اینکه تمام راههای آسمان و زمین را بر ما بستی و مارا مانند اسیران شهر به شهر میگردانی،نزد خدا بی مقدار شده ایم و تو مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ای و مقامت نزد خدا افزون گشته که بر ما پیروز گشتی و این چنین اظهار خوشحالی میکنی؟
🔥چون دنیا به کام توست و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست!
گفته ی خدا را فراموش نکن:
⛔️"کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است،بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که برای آنان عذابی دردناک است"
🔥 ای پسر آزاد شدگان! آیا رواست که کنیزکان خود را در پس پرده ی حجاب نگه داری و دختران رسول الله را در مسیر دید دشمنان باز بذاری تا به چهره آنان بنگرند در حالیکه مرد و محرمی ندارند تا از آنان حمایت کند؟!
❗️چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسی که فرزند هند جگرخواره هست و گوشت او از خون شهدای ما روییده!
🔥 کسی که با چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میزند ..
♨️صبر کن که بزودی به پدران خود ملحق خواهی شد در حالیکه آرزو میکنی ای کاش فلج و لال بودم و چنین حرفایی نمیزدم..
🌷هرچند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید میکند و اندوهم را افزون میسازد اما باید تورا خوار و کوچک سازم و از این گردن فرازی فرود آورم..
💥 تمام کوشش خود را به کار بگیر ولی بدان بخدا قسم نمیتوانی یاد مارا از میان مردم محو کنی و احکام الهی را نابود سازی،
🔥ننگ عمل پلیدت تا ابدت ماندگار میشود،مدت زندگیت کوتاه و همدستانت اندک است و روز قیامت منادی ندا میدهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است...
✍ادامه دارد...
📚 نفس المهموم ص 444
📙حیات الحسین ج 4
📕بحار ج 45 ص133
📘اعلام النسا ج 2 2 504
@ayeha313
❌پاسخ به شبهات
ارث زن که تو اسلام نصف مرد هاست، اگه تبعیض نیست پس چیه؟
✅پاسخ
♦️وقتی در مورد یک نظام حقوقی قضاوت میشود، باید مجموعه قوانین آن را کنار هم قرار داد و سپس قضاوت کرد. انتخاب یک قانون به طور مجزا و جزیره ای یک قانون مغالطه ای آشکار است. مانند آنکه کسی از دستشویی خانه کسی عکسی بگیرد و آن را به عنوان محل زندگی شخصی معرفی کند.
❇️ 2نکته
1⃣ اسلام از هرکس یا گروه (از جمله زن و مرد) حقوق و تکالیف خاصی از او انتظار دارد که متناسب به خصوصیات جسمی و روحی اوست.
2⃣ خدای مهربان با برداشتن تکالیف اقتصادی از دوش زن، از او انتظار دارد تا با فراغ بال، به تربیت انسان های شایسته بپردازد.
♦️اگر اسلام، ارث زن را نصف مرد قرار داده ولی در عوض هزینه زندگی را از دوش او برداشته و هزینه های خوراک، پوشاک، مسکن و درمان او را توسط مرد تأمین کرده است.
زن، سهم ارث خود را برای خود حفظ میکند و تمام مخارج زندگی خود را از شوهر میگیرد. به علاوه مهریهای را هم از او دریافت میکند که اگر مهریه و هزینه زندگی را در کنار سهم ارث بگذاریم، سهم زن بیشتر میشود.
♦️مثال
❇️حقوق کارگر روز مزد بیشتر از کارمند رسمی است. این به خاطر آن نیست که شخصیت کارگر از کارمند بیشتر است، بلکه به خاطر آن است که برای کارمند، بیمه، بازنشستگی، مرخصی، حق مأموریت، حق مدیریت، حق عائله، سختی کار، بدی آب و هوا و... در نظر گرفته شده است که اگر همه آنها محاسبه شود، حقوق کارمند از کارگر بیشترمیشود
@ayeha313
#هوشنگ_ابتهاج
زاده: ۶ اسفند ۱۳۰۶
رشت، ایران
درگذشته: ۱۸مرداد ۱۴۰۱ (۹۴ سال)
کلن، آلمان
نارسایی کلیه و کهولت سن
تخلصهـ : .ا. سایه
پیشه: شاعرپژوهشگر
زمینه کاری : ادبیات، موسیقی ایرانی
جوایز مهم: بنیاد موقوفات محمود افشار
نشان عالی هنر برای صلح
سبک نوشتاری: شعر نو، غزل، مثنوی
تأثیرپذیرفته ازحافظ
ههمسر(ها): آلما مایکیال (ا. ۱۳۳۷–ب. ۱۴۰۰)فرزند(ان)یلدا (زاده ۱۳۳۸)
کیوان (زاده ۱۳۳۹)
آسیا (زاده ۱۳۴۰)
کاوه (زاده ۱۳۴۱)
پدر و مادر: میرزا آقاخان ابتهاج
فاطمهرفعت
سایه در سال ۱۳۴۶ شمسی بر آرامگاه حافظ در جشن هنر شیرازشعرخوانی کرد که باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکتکنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و مینویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجانزده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ شمسی سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کنارهگیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.
تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او را هنرمندانی نظیر محمدرضا شجریان، احمدظاهر، علیرضا افتخاری، شهرام ناظری، حسین قوامی و محمد اصفهانی اجرا کردهاند. تصنیف خاطرهانگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است.
سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) بههمراهمحمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، بهنشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.
ابتهاج مدتی بهعنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران بهکار اشتغال داشت.
امیر هوشنگ ابتهاج یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت در خانوادهای بهایی متولد شد. پدرش «آقاخان ابتهاج» از پزشکان رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. پدربزرگ او «ابراهیم ابتهاج الملک» گرکانی و مادربزرگش اهل رشت بود. پدربزرگش را در زمان تسلط جنگلیها به تحریک ملایان قشری حامی روس، یکی از اسلامگرایان تندرو باداس کشت.
برادران ابتهاج یعنی غلامحسین ابتهاج، ابوالحسن ابتهاج واحمدعلی ابتهاج، عموهای امیرهوشنگ بودند.
هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را با نام نخستین نغمهها منتشر کرد.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام (دیرست گالیا…) با اشاره بههمان روابط عاشقانهاش در گیر و دار مسائل سیاسی سرود.
جهانبینی هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج (سایه) با اینکه در خانوادهای مرفه و سرشناس متولد شد؛
بعدها همفکر تودهایها شد،
هرچند هرگز به عضویت آن درنیامد.
با این حال برخی از منتقدان گرایش ابتهاج به سوسیالیسم و حزب توده را باعث تقویت جنبهٔ شاعری او میدانند.
با این وجود، در سالهای بعد اشعاری با درونمایههای عرفانی، اخلاقی و مناجات با خدا سرود که عدهای آنها را از نظر پرداخت زبانی به اشعار حافظ، نزدیک میدانند
وی در سال ۱۳۶۶ همراه خانواده خود به آلمان مهاجرت کرد و تا پایان عمر به ایران سفر میکرد.
منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته (به اشتباه میگویند سازمانی بودهاست) در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبتسازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نامگذاری وجوددرخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف «ارغوان» خود را برای آن درخت گفتهاست.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظاست که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در ۱۳۷۲ شمسی نشر کارنامه بهچاپ رساند و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظشناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمتهاست که سایه در مقدمه ان را به همسرش پیشکش کردهاست.
در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۵ شمسی بیست و سومین جایزهٔ ادبی و تاریخی محمود افشار یزدی در باغ موقوفات افشار به انتخاب اعضای هیئت گزینش جایزهٔ این بنیاد به هوشنگ ابتهاج اهداشد
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی،غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به تعلیق هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند بهعلت نقض مرامنامه و اساسنامهٔ کانون گرفتند. این تصمیم درنهایت به تأیید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران، که بهصورت فوقالعاده برگزار شد، رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، بههمراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایرانشد
غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه میگوید: «در غزل فارسیمعاصر، شعرهای سایه در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلکش، تشبیه، استعارهها و صور خیال بدیع، زبان روان، موزون، خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست. همچنین رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است. از جمله غزلهای برجسته میتوان به این موارد اشاره نمود: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
اشعار نو او نیز درونمایهای تازه و ابتکاری دارد؛ و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درونمایهٔ ابتکاری همگام شده، نتیجهٔ مطلوبی بهبار آوردهاست. خود او معتقد است برای او اصل عاطفهٔ شعراست
سایه هم در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیمابرود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، بهویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.
سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز بانیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است؛ اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع غزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود.