هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و هشتم قرآن کریم👆👆👆
التماس دعا🤲
#کانون_شهدای_گمنام
@shohadagomnamk
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا»
چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند؛ یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند؛ و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۰)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
چرا که اگر آنها از وضع شما آگاه شوند و بر شما دست یابند یا سنگسارتان مى کنند یا به آئین خویش (آئین بت پرستى) بازمى گردانند (إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ).
و در آن صورت هرگز روى نجات و رستگارى را نخواهید دید (وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۰ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
46707724663032.pdf
324.3K
مباحث نجومی برای رویت هلال ماه شوال و عید فطر 👆👆👆👆👆👆
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىَ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا»
و اینچنین مردم را متوّجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حقّ است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکّی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۱)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
به زودى داستان هجرت این گروه از مردان با شخصیت در آن محیط، در همه جا پیچید و شاهِ جبار سخت برآشفت. نکند، هجرت یا فرار آنها مقدمه اى براى بیدارى و آگاهى مردم گردد و یا به مناطق دور و نزدیک بروند، و به تبلیغ آئین توحید و مبارزه با شرک و بت پرستى بپردازند.
لذا دستور داد مأموران مخصوص، همه جا به جستجوى آنها بپردازند و اگر رد پائى یافتند، آنان را تعقیب، دستگیر و به مجازات برسانند.
اما هر چه بیشتر جستند، کمتر یافتند و این خود معمائى براى مردم محیط و نقطه عطفى در سازمان فکرى آنها شد، و شاید همین امر، که گروهى از برترین مقامات مملکتى، پشتِ پا بر همه مقامات مادى بزنند و انواع خطرات را پذیرا گردند، سرچشمه بیدارى و آگاهى براى گروهى از مردم شد.
به هر حال، داستان اسرارآمیز این گروه، در تاریخشان ثبت گردید، و از نسلى به نسل دیگر انتقال یافت، و صدها سال بر این منوال گذشت...
🌺🌺🌺
اکنون، به سراغ مأمور خرید غذا برویم و ببینیم بر سر او چه آمد. او وارد شهر شد، ولى دهانش از تعجب بازماند، شکل ساختمان ها به کلّى دگرگون شده، قیافه ها همه ناشناس، لباس ها طرز جدیدى پیدا کرده، حتى طرز سخن گفتن و آداب و رسوم مردم عوض شده است، ویرانه هاى دیروز، تبدیل به قصرها و قصرهاى دیروز به ویرانه ها مبدّل گردیده!
شاید در یک لحظه کوتاه، فکر کرد هنوز خواب است و آنچه را مى بیند رؤیا است، چشم هاى خود را به هم مى مالد، اما متوجه مى شود آنچه را مى بیند عین واقعیتى عجیب و باورناکردنى.
او هنوز فکر مى کند، خوابشان در غار، یک روز یا یک نیمه روز بوده است پس این همه دگرگونى چرا؟ این همه تغییرات در یک روز چگونه امکان پذیر است؟
از سوى دیگر قیافه او براى مردم نیز عجیب و نامأنوس است، لباس او، طرز سخن گفتن او، چهره و سیماى او، همه براى آنها تازه است، و شاید این وضع نظر عده اى را به سوى او جلب کرده، به دنبالش روان شدند.
تعجب او هنگامى به نهایت رسید که دست در جیب کرد تا بهاى غذائى را که خریده بود، بپردازد، فروشنده چشمش به سکهاى افتاد که به 300 سال قبل و بیشتر تعلق داشت، و شاید نام دقیانوس شاه جبار آن زمان، بر آن نقش بود، هنگامى که توضیح خواست، او در جواب گفت: تازگى این سکه را به دست آورده ام!
کم کم از قرائن احوال بر مردم مسلم شد، که این مرد یکى از گروهى است که نامشان را در تاریخ 300 سال قبل خوانده اند، و در بسیارى از محافل سرگذشت اسرارآمیزشان مطرح بوده است.
و خود او نیز متوجه شد که در چه خواب عمیق و طولانى او و یارانش فرو رفته بودند.
این مسأله، مثل بمب در شهر صدا کرد و زبان به زبان در همه جا پیچید.
قرآن، مى گوید:
همان گونه که آنها را به خواب فرو بردیم، از آن خواب عمیق و طولانى بیدار کردیم و مردم را متوجه حالشان نمودیم، تا بدانند وعده رستاخیز خداوند حق است (وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ).
و در پایان جهان و قیام قیامت شکى نیست (وَ أَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فِیها).
چرا که این خواب طولانى که صدها سال به طول انجامید، بى شباهت به مرگ نبود، و بیدار شدن آنها همچون رستاخیز، بلکه مى توان گفت: این خواب و بیدارى از پاره اى جهات از مردن و بازگشتن به حیات، عجیب تر بود، زیرا صدها سال بر آنها گذشت و بدنشان نپوسید، در حالى که نه غذائى خوردند و نه آبى نوشیدند، در این مدت طولانى چگونه زنده ماندند؟
بعضى از مورّخان نوشته اند: مأمور خرید غذا، به سرعت به غار بازگشت و دوستان خود را از ماجرا آگاه ساخت، همگى در تعجب عمیق فرو رفتند، و از آنجا که احساس مى کردند، همه فرزندان، برادران و دوستان را از دست داده اند، و هیچ کس از یاران سابق آنها زنده نمانده، تحمل این زندگى براى آنها سخت و ناگوار بود، از خدا خواستند: چشم از این جهان بپوشند و به جوار رحمت حق منتقل شوند و چنین شد.
آنها چشم از جهان پوشیدند و جسدهاى آنها در غار مانده بود که مردم به سراغشان آمدند.
در اینجا نزاع و کشمکش بین طرفداران مسأله معاد جسمانى، و مخالفان آنها در گرفت.
مخالفان سعى داشتند: مسأله خواب و بیدارى اصحاب کهف به زودى به دست فراموشى سپرده شود و این دلیل دندان شکن را از دست موافقان بگیرند، لذا پیشنهاد کردند در غار گرفته شود، تا براى همیشه از نظر مردم پنهان گردند (إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً).
و براى خاموش کردن مردم مى گفتند: زیاد از آنها سخن نگوئید، آنها سرنوشت اسرارآمیزى داشتند که پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است (رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ).
بنابراین، داستان آنها را رها کنید و به حال خودشان واگذارید.
در حالى که مؤمنان راستین که از این امر آگاهى یافته بودند و آن را سند زنده اى براى اثبات رستاخیز، به مفهوم حقیقیش مى دانستند، سعى داشتند این داستان هرگز فراموش نشود، و لذا گفتند: ما در کنار مدفن آنها مسجد و معبدى مى سازیم تا مردم یاد آنها را هرگز از خاطره ها نبرند، به علاوه از روح پاک آنها استمداد طلبند (قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۱ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472485503714.mp3
3.4M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۲۰_۲۱
@ayehsobh
هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
راهکارهای زندگی موفق در جزء سیام قرآن کریم👆👆👆
التماس دعا🤲
#کانون_شهدای_گمنام
@shohadagomnamk
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا»
گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی میگویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بیدلیل است- و گروهی میگویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمیدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۲)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
آیه بعد، به پاره اى از اختلافات اشاره مى کند که در میان مردم در زمینه اصحاب کهف وجود دارد، از جمله درباره تعداد آنها مى گوید:
گروهى از مردم خواهند گفت: آنها سه نفر بودند که چهارمینشان سگشان بود (سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ).
و گروهى مى گویند: پنج نفر بودند که ششمین آنها سگ آنها بود (وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ).
همه اینها سخنانى بدون دلیل، و تیر در تاریکى است (رَجْماً بِالْغَیْبِ).
و گروهى مى گویند: آنها هفت نفر بودند و هشتمین آنها سگ آنها بود (وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ).
بگو: پروردگار من از تعداد آنها آگاه تر است (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ).
تنها گروه کمى تعداد آنها را مى دانند (ما یَعْلَمُهُمْ إِلاّ قَلِیلٌ).
گر چه، در جمله هاى فوق، قرآن با صراحت تعداد آنها را بیان نکرده است، ولى از اشاراتى که در آیه وجود دارد مى توان فهمید: قول سوم همان قول صحیح و مطابق واقع است; چرا که به دنبال قول اول و دوم کلمه: رَجْماً بِالْغَیْبِ: تیر در تاریکى که اشاره به بى اساس بودن آنها است آمده، ولى در مورد قول سوم، نه تنها چنین تعبیرى نیست، بلکه تعبیر: بگو پروردگارم از تعداد آنها آگاه تر است و همچنین تعداد آنها را تنها گروه کمى مى دانند ذکر شده است که این خود، دلیلى است بر تأیید این قول، و در هر حال در پایان آیه اضافه مى کند: در مورد آنها بحث مکن! جز بحث مستدل، و توأم با دلیل و منطق (فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلاّ مِراءً ظاهِراً).
مِراء ـ به طورى که راغب در مفردات مى گوید ـ در اصل، از مَرَیْتُ النّاقَةَ: یعنى پستان شتر را براى دوشیدن به دست گرفتم گرفته شده است، سپس، به بحث و گفتگو پیرامون چیزى که مورد شک و تردید است اطلاق گردیده.
بنابراین، جمله فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلاّ مِراءً ظاهِراً مفهومش این است که: آن چنان با آنها منطقى و مستدل، سخن بگو که برترى منطق تو آشکار گردد.
🌺🌺🌺
به هر حال، مفهوم سخن این است که تو باید به اتکاء وحى الهى با آنها سخن بگوئى زیرا محکم ترین دلیل در این زمینه، همین دلیل است، و بنابراین از احدى ـ از آنها که بدون دلیل سخن مى گویند ـ درباره تعداد اصحاب کهف سؤال نکن (وَ لاتَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۲ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472488600521.mp3
3M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۲۲
@ayehsobh