❇ تفســــــیر❇
آیه از زبان ابراهیم(علیه السلام) پاسخى به سؤالى که خودش در آیه قبل مطرح نمود نقل شده است (و این یک شیوه جالب در استدلالات علمى است که گاهى شخص استدلال کننده سؤالى از طرف مقابل مى کند و خودش بلافاصله به پاسخ آن مى پردازد اشاره به این که مطلب به قدرى روشن است که همه کس باید پاسخ آن را بدانند).
مى فرماید: آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم و ستم نیامیختند امنیت براى آنها است، و هدایت مخصوص آنان (الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْم أُولئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ).
🌼🌼🌼
در روایتى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده نیز تأکید گردیده است که این سخن دنباله گفتگوى ابراهیم(علیه السلام) با بت پرستان است.
بعضى از مفسران احتمال داده اند این جمله بیان الهى بوده باشد نه گفتار ابراهیم(علیه السلام).
ولى احتمال اول، علاوه بر این که در روایت وارد شده، با وضع و ترتیب آیات بهتر تطبیق مى کند.
اما این احتمال که این جمله گفتار بت پرستان باشد که پس از شنیدن قول ابراهیم(علیه السلام) بیدار شده باشند، بسیار بعید به نظر مى رسد.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَىٰ قَوْمِهِ ۚ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ»
اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش عطا کردیم. درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته ببینیم،) بالا مى بریم. پروردگار تو،حکیم و داناست.
(انعام/۸۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
آیه، یک اشاره اجمالى به تمام بحث هاى گذشته که در زمینه توحید و مبارزه با شرک از ابراهیم(علیه السلام) نقل شد کرده، مى فرماید: اینها دلائلى بود که ما به ابراهیم در برابر قوم و جمعیتش دادیم (وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى قَوْمِهِ).
درست است که این استدلالات، جنبه منطقى داشت، و ابراهیم(علیه السلام) به نیروى عقل و الهام فطرت به آنها رسیده بود، ولى چون این نیروى عقل و آن الهام فطرت همه از ناحیه خدا است، خداوند همه این استدلالات را از مواهب خویش مى شمرد که در دل هاى آماده همچون دل ابراهیم(علیه السلام) منعکس مى شود.
قابل توجه این که تِلْکَ در لغت عرب، اسم اشاره براى بعید است، ولى گاهى اهمیت موضوع و بلند پایه بودن آن، سبب مى شود که حتى یک موضوع نزدیک با اسم اشاره بعید ذکر شود، مانند آن را در آغاز سوره بقره مى خوانیم: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ: این کتاب بزرگ شک و تردیدى در آن راه ندارد.
🌼🌼🌼
سپس براى تکمیل این بحث مى فرماید: درجات هر کس را بخواهیم بلند مى کنیم (نَرْفَعُ دَرَجات مَنْ نَشاءُ).
اما براى این که اشتباهى پیش نیاید که گمان کنند خداوند در این ترفیع درجه تبعیضى قائل مى شود، مى فرماید: پروردگار تو، حکیم و عالم است (إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ).
و درجاتى را که مى دهد از روى آگاهى به شایستگى آنها و موافق موازین حکمت است و تا کسى شایسته نباشد از آن برخوردار نخواهد شد.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۳ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۚ كُلًّا هَدَيْنَا ۚ وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ ۖ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَارُونَ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»
و اسحاق و یعقوب را به او [= ابراهیم]بخشیدیم. و همه را هدایت کردیم. و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم. و از فرزندان او، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى وهارون را (هدایت کردیم). این گونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم.
(انعام/۸۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیات به قسمتى از مواهبى که خداوند به ابراهیم(علیه السلام) داده است اشاره شده و آن موهبت فرزندان صالح و نسل لایق و برومند است که یکى از بزرگ ترین مواهب الهى محسوب مى شود.
نخست مى فرماید: ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب (فرزند اسحاق) را بخشیدیم (وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ).
اگر در اینجا به فرزند دیگر ابراهیم یعنى اسماعیل اشاره نشده، بلکه در لابلاى بحث آمده است، شاید به خاطر آن است که تولد اسحاق از مادر عقیمى همچون ساره آن هم در سن پیرى، موضوع بسیار عجیب و موهبتى غیر منتظره بود.
🌼🌼🌼
پس از آن براى بیان این که افتخار این دو تنها در جنبه پیغمبرزادگى نبود، بلکه شخصاً در پرتو فکر صحیح و عمل صالح، نور هدایت را در قلب خود جاى داده بودند، مى گوید: هر یک از آنها را هدایت کردیم (کُلاًّ هَدَیْنا).
و به دنبال آن براى این که تصور نشود در دوران هاى قبل از ابراهیم(علیه السلام)، پرچمدارانى براى توحید نبودند، و این موضوع از زمان او شروع شده اضافه مى کند: نوح را نیز پیش از آن هدایت و رهبرى کردیم (وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ).
مى دانیم نوح(علیه السلام) نخستین پیامبر اولو العزم است که داراى آئین و شریعت بود و سر سلسله پیامبران اولوا العزم.
در حقیقت با اشاره به موقعیت نوح(علیه السلام) که از اجداد ابراهیم(علیه السلام) است و موقعیت جمعى از پیامبران که از دودمان و فرزندان او هستند، موقعیت ممتاز ابراهیم(علیه السلام) را از نظر وراثت و ریشه و ثمره وجودى مشخص مى سازد.
و در تعقیب آن، نام جمع کثیرى از پیامبران را که از دودمان ابراهیم(علیه السلام)بودند ذکر مى کند، مى فرماید: از دودمان ابراهیم، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون هستند (وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ).
با توجه به این که ابراهیم(علیه السلام) خود از ذریه نوح(علیه السلام) است، طبعاً این پیامبران از ذریه او نیز به شمار مى آیند.
سپس با این جمله که این چنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم (وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ) روشن مى کند که مقام و موقعیت آنها در پرتو اعمال و کردار آنها بوده است.
🌼🌼🌼
در اینکه ضمیر مِنْ ذُرِّیَّتِهِ: از دودمان او به چه کسى بر مى گردد؟ به ابراهیم یا نوح؟
در میان مفسران گفتگوى زیادى است.
ولى غالب مفسران آن را به ابراهیم(علیه السلام) باز گردانیده اند و ظاهراً نباید تردید داشت که مرجع ضمیر ابراهیم(علیه السلام) است; چرا که بحث آیه درباره مواهب خدا نسبت به ابراهیم(علیه السلام) مى باشد، نه درباره نوح پیغمبر.
به علاوه از روایات متعددى که بعداً نقل خواهیم کرد، این موضوع نیز استفاده مى شود.
تنها مطلبى که سبب شده، بعضى از مفسران ضمیر را به نوح(علیه السلام) باز گردانند ذکر نام یونس و لوط در آیات بعد است; زیرا مشهور در تواریخ آن است که یونس از فرزندان ابراهیم(علیه السلام) نبوده و لوط هم برادرزاده یا خواهرزاده ابراهیم(علیه السلام) است.
ولى در مورد یونس، مورخان اتفاق نظر ندارند.
بعضى او را از دودمان ابراهیم(علیه السلام) دانسته اند.
و بعضى او را از پیامبران بنى اسرائیل شمرده اند.
به علاوه مورخان معمولاً نسب را از طرف پدر حفظ مى کنند، چه مانعى دارد که یونس (علیه السلام) همانند عیسى (علیه السلام) که نامش را نیز در آیات فوق مى خوانیم از طرف مادر، به ابراهیم(علیه السلام) منتهى شود.
و اما لوط گر چه فرزند ابراهیم(علیه السلام) نبود ولى از خاندان و دودمان او بود و همان طور که در لغت عرب گاهى به عمو، أب گفته مى شود، به برادرزاده یا خواهرزاده نیز ذریه و فرزند اطلاق مى گردد.
و به این ترتیب، نمى توانیم دست از ظاهر آیات که درباره ابراهیم(علیه السلام) است برداریم و ضمیر را به نوح(علیه السلام) که در اینجا موضوع سخن نیست باز گردانیم.
از همه اینها گذشته، چنان که اشاره کردیم، ابراهیم(علیه السلام) خود از ذریه نوح(علیه السلام)است، بنابراین تمام ذریه هاى ابراهیم(علیه السلام)، ذریه هاى نوح(علیه السلام) نیز به شمار مى روند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۴ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا ۚ وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ»
و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را. و همه را بر جهانیان برترى دادیم.
(انعام/۸۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه نیز نام چهار نفر دیگر از پیامبران و رهبران الهى آمده، مى فرماید: و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط و هر کدام را بر مردم عصر خود برترى بخشیدیم (وَ إِسْماعیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کُلاًّ فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمینَ).
🌼🌼🌼
در این که الیسع چگونه نامى است و اشاره به کدام یک از پیامبران است در میان مفسران و ادباى عرب گفتگو است:
بعضى آن را یک نام عبرى مى دانند که در اصل یوشع بوده، سپس الف و لام به آن داخل شده و شین تبدیل به سین گردیده است.
و بعضى معتقدند یک اسم عربى است که از یسع (فعل مضارع از ماده وسعت) گرفته شده است.
این احتمال را نیز داده اند که به همین صورت نام یکى از انبیاى پیشین بوده است و در هر حال از پیامبرانى است که از نسل ابراهیم(علیه السلام) مى باشند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۶ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ ۖ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»
و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادى را برترى بخشیدیم) و آنان را برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم.
(انعام/۸۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آخرین آیه این بخش، یک اشاره کلّى به پدران، فرزندان و برادران صالح پیامبران نامبرده که به طور تفصیل اسم آنها در اینجا نیامده است کرده، مى فرماید: از میان پدران آنها و فرزندانشان و برادرانشان، افرادى را فضیلت دادیم و برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم (وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلى صِراط مُسْتَقیم).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۷ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ»
این، هدایت خداست که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى کند و اگر مشرک شوند، آنچه (از اعمال نیک) انجام داده اند، نابود مى گردد (و نتیجه اى عاید آنها نمى شود).
(انعام/۸۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
سه امتیاز مهم
به دنبال ذکر نام گروه هاى مختلفى از پیامبران الهى در آیات گذشته، در اینجا اشاره به خطوط کلّى و اصلى زندگانى آنها شده، نخست مى فرماید:
این هدایت خدا است که به وسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و رهبرى مى کند (ذلِکَ هُدَى اللّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
یعنى گر چه آنها مردان صالحى بودند و با نیروى عقل و اندیشه و با تمام وجود خود در طریق هدایت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفیق الهى شامل حال آنها نمى شد، و دست پر مهر او، زیر بازوى آنها را نمى گرفت، امکان لغزش درباره همه آنها و هر کس، وجود داشته و دارد.
🌼🌼🌼
آنگاه براى این که کسى تصور نکند آنها به اجبار در این راه گام گذاشتند و همچنین کسى تصور نکند خداوند نظر خاص، استثنائى و بى دلیل در مورد آنها داشته است، مى فرماید:
اگر فرضاً این پیامبران با آن همه مقام و موقعیتى که داشتند مشرک مى شدند، تمام اعمالشان بر باد مى رفت (وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
یعنى آنها نیز مشمول همان قوانین الهى هستند که درباره دیگران اجرا مى گردد، و تبعیضى در کار نیست.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۸ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أُولَٰئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ۚ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَٰؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ»
آنها کسانى هستند که کتاب آسمانى و حکم و نبوّت به آنان دادیم و اگر این گروه (مشرکان) نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حق زمین نمی ماند. زیرا) کسان دیگرى را نگاهبان آن مى سازیم که نسبت به آن، کافر نیستند.
(انعام/۸۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد به سه امتیاز مهم که پایه همه امتیازات انبیاء بوده اشاره کرده، مى فرماید: اینها کسانى بودند که کتاب آسمانى به آنان داده ایم و هم مقام حکم و هم نبوت (أُولئِکَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ).
البته منظور این نیست که همه آنها داراى کتاب آسمانى بودند، بلکه چون سخن از مجموع آنها در میان است، کتاب به مجموع نسبت داده شده، درست مثل این است که مى گوئیم: در فلان کتاب دانشمندان و کتب آنها معرفى شده اند، یعنى کتب آنهائى که کتابى تألیف کرده اند.
ضمناً در این که منظور از حکم، چیست؟ سه احتمال وجود دارد:
۱ ـ حکم، به معنى عقل، فهم و درک، یعنى علاوه بر این که کتاب آسمانى در اختیار آنها گذاشتیم قدرت درک و فهم آن را به آنها بخشیدیم; زیرا وجود کتاب بدون وجود درک و فهم قوى و کامل، اثرى نخواهد داشت.
۲ ـ مقام داورى، یعنى آنها در پرتو قوانین آسمانى که از کتاب الهى استفاده مى کردند، مى توانستند در میان مردم قضاوت کنند و شرائط یک قاضى و دادرس عادل، همگى در آنها به طور کامل جمع بود.
۳ ـ حکومت و زمامدارى; زیرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت، داراى مقام حکومت نیز بودند.
🌼🌼🌼
شاهد بر معانى فوق علاوه بر این که معنى لغوى حکم با تمام این معانى تطبیق مى کند، این است که در آیات مختلف قرآن نیز حکم در این معانى به کار رفته است.
و هیچ مانعى ندارد که حکم در آیه فوق، در یک معنى جامع که همه مفاهیم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد; زیرا حکم در اصل ـ آن چنان که راغب در کتاب مفردات مى گوید ـ به معنى منع و جلوگیرى است، و از آنجا که عقل، جلو اشتباهات و خلافکارى ها را مى گیرد، همچنین قضاوت صحیح، مانع از ظلم و ستم است، و حکومت عادل جلو حکومت هاى نارواى دیگران را مى گیرد، در هر یک از این سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه که اشاره کردیم، همه انبیاء داراى همه این مقامات نبودند، ولى هنگامى که احکامى به جمعى اسناد داده مى شود، لزومى ندارد که همه افراد آن جمع، داراى تمام آن احکام باشند، بلکه ممکن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احکام باشند و لذا موضوع کتاب آسمانى که تنها براى عده اى از انبیاى نامبرده وجود داشته، مشکلى براى ما در فهم آیه فوق ایجاد نمى کند.
سپس مى فرماید: اگر این جمعیت، یعنى مشرکان و اهل مکّه و مانند آنها، این حقایق را نپذیرند، دعوت تو بدون پاسخ نمى ماند; زیرا ما جمعیتى را مأموریت داده ایم که نه تنها آن را بپذیرند بلکه آن را محافظت و نگهبانى کنند، جمعیتى که در راه کفر گام بر نمى دارند و در برابر حق تسلیمند (فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرینَ).
🌼🌼🌼
در تفسیر المنار و تفسیر روح المعانى از بعضى مفسران نقل شده که منظور از این جمعیت، ایرانیان هستند، که به زودى اسلام را پذیرفتند و در پیشرفت آن با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى کتاب هاى فراوان تألیف کردند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۹ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْعَالَمِينَ»
آنها کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده. پس به هدایت آنان اقتدا کن. (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشى
از شما نمى طلبم. این (رسالت، چیزى) جز یک یادآورى براى جهانیان نیست.»
(انعام/۹۰)
@ayehsobh