هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و ششم قرآن کریم👆👆👆
التماس دعا🤲
#کانون_شهدای_گمنام
@shohadagomnamk
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا»
و (اگر به آنها نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی میکرد). اگر نگاهشان میکردی، از آنان میگریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر میشد!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۱۸)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
3 ـ خواب آنها یک خواب عادى و معمولى نبود، اگر به آنها نگاه مى کردى، خیال مى کردى آنها بیدارند، در حالى که در خواب فرو رفته بودند ! (وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ).
و این نشان مى دهد که چشمان آنها کاملاً باز بوده است، درست همانند یک انسان بیدار، این حالت استثنائى شاید براى آن بوده که حیوانات موذى به آنان نزدیک نشوند; چرا که از انسان بیدار مى ترسند، و یا به خاطر این که: منظره رعب انگیزى پیدا کنند که هیچ انسانى جرأت ننماید به آنها نزدیک شود، و این خود یک سپر حفاظتى براى آنها بوده باشد.
4ـ براى این که بر اثر گذشت سالیان دراز، از این خواب طولانى، اندام آنها
نپوسد: ما آنها را به سمت راست و چپ مى گرداندیم (وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ).
تا خون بدنشان در یک جا متمرکز نشود، و فشار و سنگینى در یک زمان طولانى روى عضلاتى که بر زمین قرار داشتند، اثر زیان بار نگذارد.
5 ـ در این میان سگى که همراه آنها بود بر دهانه غار دست ها را گشوده و به حالت نگهبانى خوابیده بود (وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ).
وَصِیْد چنان که راغب در کتاب مفردات مى گوید: در اصل به معنى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخیره اموال ایجاد مى کنند، و در اینجا به معنى دهانه غار است.
با این که: در آیات قرآن تاکنون سخنى از سگ اصحاب کهف نبوده، ولى قرآن مخصوصاً در ذکر داستان ها گاه تعبیراتى مى کند که از آن مسائل دیگرى نیز روشن مى شود، از جمله بیان حالت سگ اصحاب کهف در اینجا، نشان مى دهد: آنها سگى نیز به همراه داشتند که پا به پاى آنها راه مى رفت، و گوئى مراقب و نگاهبانشان بود.
در این که: این سگ از کجا، با آنها همراهى کرد؟ آیا سگ صید آنها بود؟ و یا سگ چوپانى بود که در وسط راه به او برخوردند، و هنگامى که چوپان آنها را شناخت حیوانات را رو به سوى آبادى روانه کرد و خود که ـ جویاى حقیقت و طالب دیدار یار بود ـ با این پاکبازان همراه شد، و سگ نیز دست از دامنشان برنداشت و به راه خود ادامه داد کدام است؟ از قرآن نکته اى استفاده نمى شود.
اما آیا مفهوم این سخن آن نیست که: در راه رسیدن به حق، همه عاشقان این راه، مى توانند گام بگذارند، و درهاى کوى دوست، به روى کسى بسته نیست، از وزیران توبه کار شاه جبار گرفته، تا مرد چوپان، و حتى سگش؟!
مگر نه این است که قرآن مى گوید: تمام ذرات موجودات در زمین و آسمان و همه درختان و جنبندگان ذکر خدا مى گویند، عشق او را در سر و مهر او را به دل دارند.
6 ـ منظره آنها چنان رعب انگیز بود که اگر به آنها نگاه مى کردى فرار مى نمودى. و سر تا پاى تو از ترس و وحشت پر مى شد (لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً).
این اولین و آخرین بار نیست که خداوند به وسیله رعب و ترس یک سپر حفاظتى به دور بندگان با ایمانش ایجاد مى کند، در آیات سوره آل عمران آیه 151 نیز به صحنه اى از همین امر برخورد مى کنیم که: خداوند مى گوید: سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ:
ما به زودى در دل هاى کافران ترس و وحشت مى افکنیم .
در دعاى ندبه نیز درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ: خداوندا تو پیامبرت را به وسیله رعب و وحشتى که در دل دشمنانش افکندى، یارى نمودى .
اما این که: این رعب و وحشت که از مشاهده اصحاب کهف سراسر وجود بیننده را پر مى کرد، به خاطر ظاهر جسمانى آنها بود، یا یک نیروى مرموز معنوى در این زمینه کار مى کرد؟ در آیات قرآن سخنى از آن نیامده، هر چند مفسران بحث هائى دارند که، چون دلیلى بر آنها نیست از ذکر آنها صرف نظر مى کنیم.
ضمناً جمله وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً (سر تا پاى وجود تو از ترس پر مى شد) در حقیقت علت است براى جمله لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً (اگر آنها را مى دیدى فرار مى کردى).
یعنى به این دلیل فرار مى کردى که: ترس و وحشت قلب تو را احاطه مى کرد، بلکه گوئى از قلب، که کانون اصلى آن است نیز سر برآورده، به تمام ذرات وجود نفوذ مى نمود و همه را مملوّ از وحشت مى ساخت.
به هر حال، هنگامى که اراده خدا به چیزى تعلق گیرد، از ساده ترین راه، مهم ترین نتیجه را پدید مى آورد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۸ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و هفتم قرآن کریم👆👆👆
التماس دعا🤲
#کانون_شهدای_گمنام
@shohadagomnamk
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىَ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا»
اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند. یکی از آنها گفت: «چه مدّت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقیقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکّهای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزهتری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. امّا باید دقّت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۱۹)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
بیدارى بعد از یک خواب طولانى
به خواست خدا، در آیات آینده مى خوانیم که خواب اصحاب کهف آن قدر طولانى شد که به 309 سال بالغ گردید و به این ترتیب، خوابى بود شبیه به مرگ، و بیداریش همانند رستاخیز. لذا، در آیات مورد بحث، قرآن مى گوید: و این گونه آنها را برانگیختیم (وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ).
یعنى همان گونه که قادر بودیم آنها را در چنین خواب طولانى فرو بریم قادر بودیم آنها را به بیدارى بازگردانیم.
ما آنها را از خواب برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند. یکى از آنها پرسید: فکر مى کنید چه مدت خوابیده اید؟ (لِیَتَسائَلُوا بَیْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ).
آنها گفتند: یک روز یا بخشى از یک روز (قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْم).
این تردید، شاید به خاطر آن بوده است که طبق گفته جمعى از مفسران، آنها در آغاز روز وارد غار شده و به خواب فرو رفتند و در پایان روز بیدار شدند. همین سبب شد، اول چنین فکر کنند: یک روز خوابیده اند، و همین که منظره آفتاب را دیدند بخشى از یک روز را مطرح کردند.
ولى سرانجام، چون نتوانستند دقیقاً بدانند مدت خوابشان چقدر بوده؛ گفتند پروردگار شما از مدت خوابتان آگاه تر است (قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ).
جمعى گفته اند گوینده این سخن، بزرگترین آنها که تملیخا نام داشت بوده است، و تعبیر به صیغه جمع قالُوا (گفتند ) در این گونه موارد معمول است.
و شاید این سخن به خاطر آن بوده که از وضع قیافه، موها، ناخن ها و همچنین طرز لباس هایشان در شک فرو رفتند که نکند این یک خواب غیر عادى باشد.
🌺🌺🌺
به هر حال، سخت احساس گرسنگى و نیاز به غذا مى کردند، چون ذخیره هاى بدن آنها تمام شده بود. لذا، نخستین پیشنهادشان این بود:
سکه نقره اى را که با خود دارید، به دست یکى از نفرات خود بدهید و او را به شهر بفرستید، تا برود و ببیند کدامین فروشنده غذاى پاکترى دارد، به مقدار روزى و نیاز از آن براى شما بیاورد (فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکى طَعاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْق مِنْهُ).
اما باید نهایت دقت را به خرج دهد، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد (وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لایُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۹ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472479032226.mp3
2.74M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۱۹
@ayehsobh
هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و هشتم قرآن کریم👆👆👆
التماس دعا🤲
#کانون_شهدای_گمنام
@shohadagomnamk
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا»
چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند؛ یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند؛ و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۰)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
چرا که اگر آنها از وضع شما آگاه شوند و بر شما دست یابند یا سنگسارتان مى کنند یا به آئین خویش (آئین بت پرستى) بازمى گردانند (إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ).
و در آن صورت هرگز روى نجات و رستگارى را نخواهید دید (وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۰ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
46707724663032.pdf
324.3K
مباحث نجومی برای رویت هلال ماه شوال و عید فطر 👆👆👆👆👆👆
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىَ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا»
و اینچنین مردم را متوّجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حقّ است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکّی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۱)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
به زودى داستان هجرت این گروه از مردان با شخصیت در آن محیط، در همه جا پیچید و شاهِ جبار سخت برآشفت. نکند، هجرت یا فرار آنها مقدمه اى براى بیدارى و آگاهى مردم گردد و یا به مناطق دور و نزدیک بروند، و به تبلیغ آئین توحید و مبارزه با شرک و بت پرستى بپردازند.
لذا دستور داد مأموران مخصوص، همه جا به جستجوى آنها بپردازند و اگر رد پائى یافتند، آنان را تعقیب، دستگیر و به مجازات برسانند.
اما هر چه بیشتر جستند، کمتر یافتند و این خود معمائى براى مردم محیط و نقطه عطفى در سازمان فکرى آنها شد، و شاید همین امر، که گروهى از برترین مقامات مملکتى، پشتِ پا بر همه مقامات مادى بزنند و انواع خطرات را پذیرا گردند، سرچشمه بیدارى و آگاهى براى گروهى از مردم شد.
به هر حال، داستان اسرارآمیز این گروه، در تاریخشان ثبت گردید، و از نسلى به نسل دیگر انتقال یافت، و صدها سال بر این منوال گذشت...
🌺🌺🌺
اکنون، به سراغ مأمور خرید غذا برویم و ببینیم بر سر او چه آمد. او وارد شهر شد، ولى دهانش از تعجب بازماند، شکل ساختمان ها به کلّى دگرگون شده، قیافه ها همه ناشناس، لباس ها طرز جدیدى پیدا کرده، حتى طرز سخن گفتن و آداب و رسوم مردم عوض شده است، ویرانه هاى دیروز، تبدیل به قصرها و قصرهاى دیروز به ویرانه ها مبدّل گردیده!
شاید در یک لحظه کوتاه، فکر کرد هنوز خواب است و آنچه را مى بیند رؤیا است، چشم هاى خود را به هم مى مالد، اما متوجه مى شود آنچه را مى بیند عین واقعیتى عجیب و باورناکردنى.
او هنوز فکر مى کند، خوابشان در غار، یک روز یا یک نیمه روز بوده است پس این همه دگرگونى چرا؟ این همه تغییرات در یک روز چگونه امکان پذیر است؟
از سوى دیگر قیافه او براى مردم نیز عجیب و نامأنوس است، لباس او، طرز سخن گفتن او، چهره و سیماى او، همه براى آنها تازه است، و شاید این وضع نظر عده اى را به سوى او جلب کرده، به دنبالش روان شدند.
تعجب او هنگامى به نهایت رسید که دست در جیب کرد تا بهاى غذائى را که خریده بود، بپردازد، فروشنده چشمش به سکهاى افتاد که به 300 سال قبل و بیشتر تعلق داشت، و شاید نام دقیانوس شاه جبار آن زمان، بر آن نقش بود، هنگامى که توضیح خواست، او در جواب گفت: تازگى این سکه را به دست آورده ام!
کم کم از قرائن احوال بر مردم مسلم شد، که این مرد یکى از گروهى است که نامشان را در تاریخ 300 سال قبل خوانده اند، و در بسیارى از محافل سرگذشت اسرارآمیزشان مطرح بوده است.
و خود او نیز متوجه شد که در چه خواب عمیق و طولانى او و یارانش فرو رفته بودند.
این مسأله، مثل بمب در شهر صدا کرد و زبان به زبان در همه جا پیچید.
قرآن، مى گوید:
همان گونه که آنها را به خواب فرو بردیم، از آن خواب عمیق و طولانى بیدار کردیم و مردم را متوجه حالشان نمودیم، تا بدانند وعده رستاخیز خداوند حق است (وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ).
و در پایان جهان و قیام قیامت شکى نیست (وَ أَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فِیها).
چرا که این خواب طولانى که صدها سال به طول انجامید، بى شباهت به مرگ نبود، و بیدار شدن آنها همچون رستاخیز، بلکه مى توان گفت: این خواب و بیدارى از پاره اى جهات از مردن و بازگشتن به حیات، عجیب تر بود، زیرا صدها سال بر آنها گذشت و بدنشان نپوسید، در حالى که نه غذائى خوردند و نه آبى نوشیدند، در این مدت طولانى چگونه زنده ماندند؟
بعضى از مورّخان نوشته اند: مأمور خرید غذا، به سرعت به غار بازگشت و دوستان خود را از ماجرا آگاه ساخت، همگى در تعجب عمیق فرو رفتند، و از آنجا که احساس مى کردند، همه فرزندان، برادران و دوستان را از دست داده اند، و هیچ کس از یاران سابق آنها زنده نمانده، تحمل این زندگى براى آنها سخت و ناگوار بود، از خدا خواستند: چشم از این جهان بپوشند و به جوار رحمت حق منتقل شوند و چنین شد.
آنها چشم از جهان پوشیدند و جسدهاى آنها در غار مانده بود که مردم به سراغشان آمدند.
در اینجا نزاع و کشمکش بین طرفداران مسأله معاد جسمانى، و مخالفان آنها در گرفت.
مخالفان سعى داشتند: مسأله خواب و بیدارى اصحاب کهف به زودى به دست فراموشى سپرده شود و این دلیل دندان شکن را از دست موافقان بگیرند، لذا پیشنهاد کردند در غار گرفته شود، تا براى همیشه از نظر مردم پنهان گردند (إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً).
و براى خاموش کردن مردم مى گفتند: زیاد از آنها سخن نگوئید، آنها سرنوشت اسرارآمیزى داشتند که پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است (رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ).
بنابراین، داستان آنها را رها کنید و به حال خودشان واگذارید.
در حالى که مؤمنان راستین که از این امر آگاهى یافته بودند و آن را سند زنده اى براى اثبات رستاخیز، به مفهوم حقیقیش مى دانستند، سعى داشتند این داستان هرگز فراموش نشود، و لذا گفتند: ما در کنار مدفن آنها مسجد و معبدى مى سازیم تا مردم یاد آنها را هرگز از خاطره ها نبرند، به علاوه از روح پاک آنها استمداد طلبند (قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۱ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472485503714.mp3
3.4M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۲۰_۲۱
@ayehsobh
هدایت شده از کانون شهدای گمنام مسجدالرسول ص مبارکه
راهکارهای زندگی موفق در جزء سیام قرآن کریم👆👆👆
التماس دعا🤲
#کانون_شهدای_گمنام
@shohadagomnamk
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا»
گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی میگویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بیدلیل است- و گروهی میگویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمیدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۲)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
آیه بعد، به پاره اى از اختلافات اشاره مى کند که در میان مردم در زمینه اصحاب کهف وجود دارد، از جمله درباره تعداد آنها مى گوید:
گروهى از مردم خواهند گفت: آنها سه نفر بودند که چهارمینشان سگشان بود (سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ).
و گروهى مى گویند: پنج نفر بودند که ششمین آنها سگ آنها بود (وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ).
همه اینها سخنانى بدون دلیل، و تیر در تاریکى است (رَجْماً بِالْغَیْبِ).
و گروهى مى گویند: آنها هفت نفر بودند و هشتمین آنها سگ آنها بود (وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ).
بگو: پروردگار من از تعداد آنها آگاه تر است (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ).
تنها گروه کمى تعداد آنها را مى دانند (ما یَعْلَمُهُمْ إِلاّ قَلِیلٌ).
گر چه، در جمله هاى فوق، قرآن با صراحت تعداد آنها را بیان نکرده است، ولى از اشاراتى که در آیه وجود دارد مى توان فهمید: قول سوم همان قول صحیح و مطابق واقع است; چرا که به دنبال قول اول و دوم کلمه: رَجْماً بِالْغَیْبِ: تیر در تاریکى که اشاره به بى اساس بودن آنها است آمده، ولى در مورد قول سوم، نه تنها چنین تعبیرى نیست، بلکه تعبیر: بگو پروردگارم از تعداد آنها آگاه تر است و همچنین تعداد آنها را تنها گروه کمى مى دانند ذکر شده است که این خود، دلیلى است بر تأیید این قول، و در هر حال در پایان آیه اضافه مى کند: در مورد آنها بحث مکن! جز بحث مستدل، و توأم با دلیل و منطق (فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلاّ مِراءً ظاهِراً).
مِراء ـ به طورى که راغب در مفردات مى گوید ـ در اصل، از مَرَیْتُ النّاقَةَ: یعنى پستان شتر را براى دوشیدن به دست گرفتم گرفته شده است، سپس، به بحث و گفتگو پیرامون چیزى که مورد شک و تردید است اطلاق گردیده.
بنابراین، جمله فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلاّ مِراءً ظاهِراً مفهومش این است که: آن چنان با آنها منطقى و مستدل، سخن بگو که برترى منطق تو آشکار گردد.
🌺🌺🌺
به هر حال، مفهوم سخن این است که تو باید به اتکاء وحى الهى با آنها سخن بگوئى زیرا محکم ترین دلیل در این زمینه، همین دلیل است، و بنابراین از احدى ـ از آنها که بدون دلیل سخن مى گویند ـ درباره تعداد اصحاب کهف سؤال نکن (وَ لاتَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۲ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472488600521.mp3
3M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۲۲
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا»
و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام میدهم»...
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۳)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىَ أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا»
مگر اینکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!»
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۴)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
مگر این که خدا بخواهد (إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ).
یعنى در رابطه با اخبار آینده، و تصمیم بر انجام کارها، حتماً جمله ان شاء اللّه را اضافه کن; چرا که:
اوّلاً: تو هرگز مستقل در تصمیم گیرى نیستى و اگر خدا نخواهد، هیچ کس توانائى بر هیچ کارى را ندارد.
بنابراین، براى این که ثابت کنى نیروى تو از نیروى لا یزال او است، و قدرتت وابسته به قدرت او جمله ان شاء اللّه اگر خدا بخواهد را حتماً به سخنت اضافه کن.
ثانیاً: خبر دادن قطعى براى انسان که قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف مى رود، صحیح و منطقى نیست، و چه بسا دروغ از آب در آید، مگر این که با جمله ان شاء اللّه همراه باشد.
🌺🌺🌺
سپس، به دنبال این جمله، قرآن مى گوید: هنگامى که یاد خدا را فراموش کردى بعد که متوجه شدى، پروردگارت را به خاطر بیاور (وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ).
اشاره به این که اگر به خاطر فراموشى، جمله ان شاء اللّه را به سخنانى که از آینده خبر مى دهى، نیفزائى هر موقع به یادت آمد فوراً جبران کن، و بگو ان شاء اللّه ، که این کار گذشته را جبران خواهد کرد.
و بگو امیدوارم پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت کند (وَ قُلْ عَسى أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لاِ َقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۴ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh
2_144151472494170749.mp3
1.76M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه کهف
آیه: ۲۳_۲۴
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا»
آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نُه سال (نیز) بر آن افزودند.
(سوره مبارکه کهف/ آیه ۲۵)
#هر_صبح_یک_آیه
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
از قرائن موجود در آیات گذشته اجمالاً به دست آمد که خواب اصحاب کهف یک خواب بسیار طولانى بوده. این موضوع حس کنجکاوى هر شنونده اى را برمى انگیزد و مى خواهد دقیقاً بداند آنها چند سال در خواب طولانى بوده اند؟
🌺🌺🌺
در آخرین آیات این داستان، که آیات مورد بحث است، شنونده را از تردید بیرون آورده مى گوید:
آنها در غار خود سیصد سال درنگ کردند و نُه سال نیز بر آن افزودند! (وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَة سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً).
بنابراین، مجموع مدت توقف و خواب آنها در غار سیصد و نُه سال بود.
جمعى معتقدند این تعبیر ـ که به جاى 309 سال، فرموده است 300 سال و نُه سال بر آن افزودند ـ اشاره به تفاوت سال هاى شمسى و قمرى است; چرا که آنها به حساب سال هاى شمسى سیصد سال توقف کردند، و با محاسبه سال هاى قمرى سیصد و نُه سال، و این، از لطائف تعبیر است که با یک تعبیر جزئى در عبارت واقعیت دیگرى را که نیاز به شرح دارد بازگو کنند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۵ سوره مبارکه کهف)
@ayehsobh