eitaa logo
این بقية الله
153 دنبال‌کننده
174 عکس
108 ویدیو
14 فایل
لینک کانال جهت معرفی به دوستان 👇 https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 سیره امام مجتبی در زیارت امام حسین سلام‌ الله‌ علیهما ▪️سلیمان اعمش می‌گوید: من در کوفه بودم. همسایه‌ای داشتم که نزد او می‌نشستم. یک شب جمعه نزد او رفتم و گفتم: درباره زیارت حسین (علیه‌السلام) چه عقیده‌ای داری؟ گفت: بدعت است. هر بدعتی گمراهی و هر شخص گمراهی اهل جهنم خواهد بود. اعمش می‌گوید: من در حالی که نسبت به او خشمناک بودم برخاستم و با خودم گفتم: من در وقت سحر نزد او می‌روم و مقداری از فضائل و مناقب امام حسین (علیه‌السلام) را برایش شرح می‌دهم. اگر دیدم در عناد خود اصرار دارد او را به قتل می‌رسانم. وقتی هنگام سحر فرا رسید متوجه آن همسایه شدم و در را زدم و نام او را صدا زدم. ناگاه شنیدم خانمش می‌گوید: شوهرم از اول شب به قصد زیارت حسین رفته موقعی که من به دنبال او متوجه قبر مقدس امام حسین شدم دیدم: وی در حال: سجده، دعا، گریه، توبه و استغفار است! بعدا سر خود را برداشت و مرا نزدیک خود دید. من به او گفتم: ‌ای مرد بزرگ تو دیروز می‌گفتی زیارت حسین بدعت و هر بدعتی گمراهی و هر شخص گمراهی در دوزخ خواهد بود. ولی امروز آمده‌ای و آن را زیارت می‌کنی! ؟ او گفت: ‌ای سلیمان! مرا ملامت مکن. زیرا معتقد به امامت اهل بیت رسول خدا نبودم تا اینکه دیشب فرا رسید و خوابی دیدم که مرا دچار هول و ترس کرد. گفتم: چه خوابی دیدی! ؟ گفت: مرد جلیل‌القدری را دیدم که زیاد بلند بالا و کوتاه قامت نبود. من این قدرت را ندارم که عظمت جلال و جمال و بهاء و کمال او را شرح دهم. او با گروه‌هائی بود که در اطرافش بودند و وی را به سرعت می‌آوردند. در جلو او سواری بود که تاجی بر سر داشت. آن تاج دارای چهار پایه بود، در هر پایه آن یک گوهر بود که مسافت سه روز راه را نورانی می‌نمود. من به یکی از خادمان او گفتم: این شخص کیست: گفت: حضرت محمّد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) است. گفت: آن شخص دیگر کیست؟ گفت: علی مرتضی است که وصی وی‌ می‌باشد. بعدا به دقت نظر کردم و مرکبی از نور دیدم که هودجی از نور بر پشت آن بود. در میان آن هودج دو نفر زن بود. آن مرکب در بین آسمان و زمین پرواز می‌نمود. من گفتم: این مرکب برای کیست؟ گفت: برای خدیجه کبری و فاطمه زهراء (علیهماالسلام) است. گفتم: این کودک کیست؟ گفت: حسن بن علی می‌باشد. گفتم: ایشان همه با هم کجا می‌روند؟ گفت: برای زیارت حضرت حسین بن علی که در کربلا کشته و شهید شده، می‌روند. سپس من متوجه هودج فاطمه زهراء شدم ناگاه دیدم کاغذ‌های که چیزی در آنها نوشته شده بود از آسمان فرو می‌ریزد. جویا شدم: این کاغذها چیست؟ گفت: این کاغذها امان‌نامه‌ای است از دوزخ برای زواری که شب جمعه به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) می‌روند. هنگامی که من خواهان یکی از آن کاغذها شدم به من گفت: تو می‌گوئی: زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) بدعت است. تو این کاغذ را به دست نخواهی آورد مگر موقعی که حسین را زیارت کنی و به فضیلت و شرافت آن حضرت معتقد شوی. من در حالی که مضطرب و هراسان بودم از خواب بیدار شدم و در همین ساعت به قصد زیارت مولایم امام حسین (علیه‌السلام) از منزل خارج شدم: من توبه کردم. ‌ای سلیمان! من از قبر حسین جدا نمی‌شوم تا روح از بدنم جدا شود. 📚 المزار الکبیر، ج۱، ص۳۳۰ کانال "این بقیة الله" https://eitaa.com/joinchat/1351090401C23e00aef92