eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
26هزار ویدیو
730 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
(سبحان) باز شروع یه روز مزخرف و گند دیگه باز شروع یه روز ی ک با فکر انتقام از هر چی دختره با کسب اجازه از راوی میخوام براتون داستان واقعی زندگی مو بگم راوی:فکر کنم ک قبلا برامون گفتید! اینکه مادرتون رو توی بچگی از دست دست دادید و با نامادری و خاهر ناتنی تون بزرگ شدین من:نه اقای راوی!چرت بستم! راوی:ای کلک!حالا تعریف کن ببینم من:من ی پسر معمولی بودم تا اینکه توی کلاس زبان با دختری ب نام اتنا اشنا شدم....من اون زمان اصلا از دخترا و ارتباط دوستانه با اونا خوشم نمی یومد اتنا تو هر کلاس زبان خودشو به من نزدیک میکرد وزبون میریخت و دلبری میکرد...منم دیگه از تنهایی خسته شده بودم و مقاومتی نکردم......باهاش دوست شدم....چشمامو ک وا کردم دیدم خیلی بهش وابسته شدم...اونم همینطور از خودش نشون میداد.....تا اینکه دلو زدم ب دریا.....با مادر و پدرم حرف زدمورفتیم خاستگاری اتنا وازدواج کردیم یک سال ک از ازدواج مون ک گذشت اتنا دختری برام ب دنیا آورد همه چی داشتیم ارامش عشق پول رفاه خوشبختی همه چی........ با اینکه سن دو تا مون کم بوداماخوب مزه لذت خوب زندگی رو چشیدیم ک البته مث تو این داستان ها و رمان ها زیاد طول نکشید عشق قدیمی اتنا ینی پسر عموی لعنتی پولدار ش از خارج برگشت و دوباره دل اتنا هوایی شد....ی روز جمعه ک اتنا رفته بود خونه مادرش و من و دخترم سارینا تو خونه تنها بودیم یه اظهاریه دادگاه خانواده برام اومد از تعجب شاخ درآوردم...زنگ زدم اتنا گوشی برنداشت....البته دیدم قبلش برام ی پیام فرستاده وگفته ک طلاق میخاد و هیچ راه برگشت و برو و بیایی نداره خیلی دلم شکست فهمیدم ک اتنا و پسر عموش همو میخاستن اما عموی اتنا پسرشو مجبور میکنه ک برع خارج برای ادامه تحصیل وکار بعد از فوت عموی اتنا پسرعموی لعنتی اش از خارج برمیگرده و ب اتنا میگه ک بیا باهم بریم خارج زندگی کنیم واتنا میگه ک من شوهر وبچه دارم پسرعمو ی بی غیرتش هم میگه مهم نیس من هنوز دوست دارم...توفقط برگرد پیش من!!! اتنا هم شعله ی عشقش فوران میشه و ب زور از من طلاق میگیره و میره خارج فقط کسیو میخاسته ک بتونه جای اون عشق قدیمی شو پر کنه.....به خاطر همین هم اومده بود سراغ من....حتی گفت ک سارینا رو هم نمیخواد!!!و فقط طلاقشو میخاد.....ازش متنفرم...حیف احساسی ک من پای اون ریختم...کل زندگیمو ریختم ینی!!!حالا سال های زیادی میگذره سارینا7سالشه.....و کلاس اوله..... حتما براتون سواله ک چرا من با ارزو دوست شدم و نقش یه ادم عاشقوبازی میکنم....چون ارزو ب اتناشباهت خیلی زیادی داره....هروقت ک قلب ارزو رو شکستم و ترکش کردم احساس میکنم ک از اتنا انتقام گرفتم..... همه اون حرفایی ک در مورد پدرم و مادرم گفتم دروغ گفتم....مادر من زنده ست.و داره سارینا رو مث دختر خودش بزرگش میکنه.....منم ب ارزو گفتم ک سارینا خاهرمه ن دختر خودم!!! ب همین راحتی هیچ وقت یادم نمیره ک اتنا با من چکار کرد هیچوقت میخوام خنک بشم چن ساله دارم آتیش میگیرم! بزودی ک سیرت اصلی مو نشون ارزو دادم اروم میشم...عذاب وجدانمو خفه خفه کردم....البته ک بعضی موقعها حرف میاد و میگه:اون دختره طفل معصوم ارزو مگه چکا کرده؟ تو اگه کینه داری و قصد انتقام داری باید از خود طرف انتقام بگیری ن از کسی ک شبیه شه ^گوش نمیکنم.....مهم نیس.... اتنا ی جایگزین میخاست برای عشقش برای سرگرمی ش منم ی جایگزین میخام هم برای سرگرمی م هم برای انتقامم! هر چقدرم ک پست باشم پست تر از اتنا نیستم البته ساخت خونه مون توی کرمان داره تموم میشه برمیگردم خون اب و اجدادیم با دخترم سارینا تنها یادگار پست ترین ادم دنیا اتنا آقای راوی اینم از داستان واقعی زندگی من الانم فهمیدیم ک نباید قضاوت کنیم ادمارو کدوم یک از شما فکر می کردین ک من همچین ادمی باشم.....اره.....ادم بده داستان😏خوب منو ببینید....من اونیم ک انگل جامعه م....من اونیم ک دخترای مردم رو گول میزنم.....بادلشون راحت بازی میکنم.....من اونیم ک نفرین چن تا دختر تا آخر عمرم پشت سرمه.....من همون ادم بدم..... من اونیم ک با همه بازی میکنم ارزو سارینا مادرم پدرم و حتی خود انگلم!!!!! اما بدونین تا کسی نخاد من باش بازی نمیکنم....اون مزخرفات در مورد خودم گفتم بقیه هم چون میخواستن باور کنن باور کردن حتما من بادلم بازی شده ک دارم با دل کسی بازی میکنم.....گناهشم میره سر همون ک منو زخمی کرده.....صبر کردم....زخمام ک خوب شد.....شروع کردم زخمی کردن بقیه.....این رسم ما ادم بداست!!!!!حالا احساس میکنم چقد از خودم بدم میاد...چقد من کثیفم.... ولی ن....کثیف تر از اونی نیستم ک منو کثیف کرده... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─