eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
23.9هزار ویدیو
704 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
لباسمو از دستای خانم عطایی آزاد کردم و همراهش دویدم و فرار کردم... اون سگِ دو برابر سگ های معمولی بود پارس هم میکرد و دنبال ما میدوید همونطور ک میدویدیم خانم عطایی گفت:راستشو بگو من:راست چیو خانم عطایی:روزی چن تا دمبل زدی ک این عضله هات اینجور دخترکُش شده... من:خدایاااا استغفرالله...تموم اش کنید خواهرم... خانم عطایی:وای مامان جونم...واییی سگ... ~رسیدم ب ی درخت و ازش رفتم بالا خانم عطایی هم نمیتونست بیاد بالا تا پنج دقیقه دور اون درخت ک من ازش بالا رفته بودم دور میچرخید و سگ هم ب دنبالش و فحش میداد... خنده م گرفته بود حقش بود ولی دلم براش سوخت ~نمیدونم از این همه سر و صدا چرا کسی بیدار نشده ب داد مون برسه... خانم عطایی از دور چرخیدن دور درخت دست برداشت و راهشو کج کرد دوید رفت سگ هم ب دنبالش از درخت اومدم پایین نرفتم کمکش...از دور دیدم جفتِ سگِ اومده وسطای پادگان اون سگ سیاه گنده هه هم رفت طرفش و باهم رفتن اونطرف پادگان... خانم عطایی از دور فریاد زد:دارم برات علی...حالا دم در میاری؟دمت رو قیچی میکنم من:به من نگید علی من آقای رضایی ام خواهرم هر کار دوست دارید بکنید خانم عطایی:هوی لعنتی خوشتیپ علی جون شب بخییییییییییر گوووود نااااایت عجقولی... من:حد و حدودتون رو بدونید میرم همه چی رو به امیر اقا میگم خانم عطایی:دلت میاد این کارو بکنی جیگر؟ ^باز عرق شرمساری روی پیشونی م ظاهر شد عرق ام رو پاک کردم و رفتم طرف خوابگاه (ارزو) اوخی بوی دماغ سوخته میاد از اون دور هم معلوم بود که باز خجالت کشید بگردممممم میرم سمت خوابگاه و سعی میکنم ک بخوابم ولی یاد خواب بدم می افتم من توی جاده تمام نشدنی داشتم میدویدم و همش سراب امیر رو میدیدم ک مشکی پوشیده و همش منو صدا میزنه و ناراحته کابوس وحشتناکی بود...خیلی سخت بود برام ناراحتی داداشم رو ببینم علی رو اذیت میکنم تا روحیه ام عوض بشه حال میده من ناخودآگاه میخوام بیشتر باهاش حرف بزنم و بیشتر ازش حرف بکشم بیرون بیشتر بشناسمش! حالا ارزو غصه نخور 3روز دیگه مونده!!!! خخخ خدایا میدونی که زندگی م واقعا عوض شد اعتقادات ام همه چی تقریبا دیدم نسبت ب گذشته هرکی بفهمه ببینه میخنده و باور نمیکنه، خدا خواست ک منو وارد بهشت خودش بکنه یهویی اگه خدا بخواد همه چی ممکنه من عئض شدم و توبه کردم ولی این زاتِ خرابم ک عوض نشده... خدایا توی درون این بشر چی گذاشتی ک جذبش شدم جای برادری کیس خوبیه استغفرالله خدایا چی دارم میگم عه وای میبینی گفتم استغفرالله...مث علی کمال همنشینی در من اثر کرد اخجون😜 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─