eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
24.7هزار ویدیو
711 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای گریه ی امین😭 رو میشنیدم... هیچ وقت صدای گریه شو نشنیده بودم... قلبم داشت درد میگرفت.😖به بابا اشاره کردم گوشی رو ببره.اشکهام بی اختیار میومد.😢 ✨راضی بودم به رضای خدا.گفتم خدایا*هر چی تو بخوای*.✨ بعد سه روز مرخص شدم... ولی با امین صحبت نمیکردم،دکتر ممنوع کرده بود.دلم براش تنگ شده بود.حوصله ی هیچ کس و هیچ کاری رو نداشتم.😔دارو💊 بهم میدادن سریع میخوردم تا زودتر تنهام بذارن. غذا رو با بی میلی میخوردم تا زودتر تنها بشم.کلا فقط میخواستم تنها باشم.بعد ده روز دکتر اجازه داد با امین حرف بزنم،بدون استرس... امین بابغض حرف میزد.باورش نمیشد سکته کرده باشم.😢😥 امین بخاطر حال من دیر به دیر زنگ میزد.هر روز منتظر خبر بودم.از صحبت های اون روز من تو بیمارستان فقط بابا خبر داشت.فقط بابا مثل من منتظر خبر 👣شهادتش بود.بقیه امیدوار بودن برگرده. روزها به کندی میگذشت... فقط سه روز به برگشتن امین مونده بود.همه نگاه و رفتارشون یه جوری شد.فهمیدم خبری که منتظرش بودم، رسیده. احتمالا مراعات منو میکردن که چیزی نمیگفتن...😞 شب شد.من تو اتاق بودم... همه تو هال بودن و پچ پچ میکردن.نماز✨ خوندم و از خدا خواستم کمکم کنه. رفتم تو هال.به محمد گفتم: _الان امین کجاست؟😒 محمد با من من گفت: _سوریه.😥 -من میدونم امین شهید شده.پیکرش کجاست؟😒😢 همه تعجب کردن جز بابا.محمد سرشو انداخت پایین و گفت: _سوریه.نتونستن برگردوننش عقب.😒 -به خانواده ش گفتین؟ -آره... بیچاره خاله و عمه ش. -ما نمیریم اونجا؟😒 بابا گفت:_تو چی میگی؟ -عزا دارن.داغ دیدن.ممکنه حرفی بگن که درست نباشه.ولی فکر میکنم بهتره بریم.😒 رفتیم خونه خاله ی امین. واقعا حالشون بد بود.اولین کسی که متوجه من شد،حانیه بود.تا چشمش به من افتاد اومد جلو و سیلی محکمی به من زد.😡👋مریم اومد جلو که چیزی بگه با دست بهش اشاره کردم که نگه.به چشمهای حانیه نگاه کردم.اونقدر گریه کرده بود که چشمهاش یه کاسه خون بود.بابغض گفتم: _اگه دلت آروم میشه باز هم بزن...😭اینبار امین نیست که عصبانی بشه و بره از اتاقش کتش رو برداره و بیاد اینجا(با دست جلوی در هال رو نشون دادم) بایسته و به من بگه بریم.😭سوار ماشین بشیم و اونقدر شوخی کنم که یادش بره و بستنی بخوریم و....😭 با اشک حرف میزدم. -اگه دلت آروم میشه،بزن.😭 عمه زیبا اومد بغلم کرد... نمیدونم چقدر طول کشید ولی خیلی گریه کردیم.اسماء به سختی ما رو از هم جدا کرد.بعد خاله ش بغلم کرد.از گریه بی حال شده بودم.قلبم درد میکرد.😣خواستم برم اتاق امین،درش قفل بود.هر کاری کردم بازش نکردن. نمیدونستیم چکار کنیم.پیکر امین نبود و نمیتونستیم مراسم تشییع و تدفین برگزار کنیم. اواسط اسفند ماه بود... دو هفته به زمان عروسی مونده بود.با خودم گفتم امین گفته تا موقع عروسی برمیگرده.اگه قرار باشه پیکرش برگرده تا دو هفته دیگه میاد.😞💞💍 گرچه زنده بودم ولی مثل مرده ها بودم. آرومم میکرد.گاهی که دلم خیلی میگرفت برای خودم میذاشتم.اونوقت دیگه چیزی نمیتونست جلوی اشکهامو بگیره.😫😣😭به سختی آرومم میکردن.ولی من دیگه آرامش نمیخواستم.شیون و زاری نمیکردم.فقط اشک میریختم.دهانم بسته بود و چیزی نمیگفتم ولی همه میدونستن چقدر حالم بده.😭تو دلم با امین حرف میزدم.گفتم 🌹امین من داشتم میرفتم چرا جلوی منو گرفتی؟😭تو که در هر صورت میرفتی،چرا مانع رفتن من شدی؟😭حالا من چکار کنم؟😭دیگه کاری تو این دنیا ندارم،حداقل الان دعا کن بیام پیشت. هر کاری میکردم دلم آروم نمیشد... فقط روضه میخواستم اما گوشیمو ازم گرفته بودن،روضه گوش دادن رو برام ممنوع کرده بودن.دیگه روز شدن شب و شب شدن روز برام فرقی نداشت.اما تمام مدت حواسم به ✨نماز اول وقتم✨ بود.جز وقت نماز کاری با ساعت و تاریخ نداشتم.اون سال عید برای من معنی نداشت. 💭یاد خاطرات سال گذشته م با امین میفتادم.تازه عقد کرده بودیم.☺️لحظه تحویل سال.جاهایی که باهم میرفتیم عید دیدنی.😍دلم خون بود.😣قرار بود پنج فروردین مراسم عروسی بگیریم. هرچی به پنج فروردین نزدیکتر میشدیم همه آشفته تر میشدن.😥 روز سوم فروردین بود.به امین گفتم: _گفته بودی تا عروسی برمیگردی.تو که همیشه خوش قول بودی.پس کی میای؟من منتظرتم.😭😣 شب شده بود... محمد در زد و اومد تو اتاق.نگاهی به من کرد.گفتم: _امین همیشه خوش قول بوده.گفته بود تا موقع عروسی برمیگرده،کجاست؟😭 محمد گفت: _تو راهه...میخوان پس فردا براش مراسم تشییع و تدفین و ختم بگیرن.نظر تو چیه؟😞 -خوبه.روز عروسیشه...😭 گریه امانم نداد چیز دیگه ای بگم... ادامه دارد.. اولین اثــر از؛ ✍ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
khadem shohada: ❤❤❤ کجا و ازدواج ماها کجا...❗❓ . گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک تنگ می شود... . . ❤️ ازدواجی به سبک .... که بجای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم س بود... مراقب بود در مجلسش نشود... آخه س مهمان ویژه ی مجلسش بود... . . ❤️ ازدواجی مثل ... که شبِ عقد از همسرش مُهر در خواست کرد تا بجا آورد‌... میتوانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد ، اما فهمید که نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان... . . ❤️ یا مثلا ازدواجی شبیه به ... که همسرش گفت نمیخواهم مهریه ام بیشتر از یک و باشد... او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ... . . ❤️ یا دلم برای ازدواجی به سبک تنگ شده... که خرید همسرش یک و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی چهل نفر مهمون برگزار کرد... . . ❤️ یا شهید که زندگی شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند! دریغ از یک چراغ خوراک پزی در اوایل زندگی... . . ❤️یا شهید که اهل سادگی بود و از تجملات بیزار.. که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند! همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می شد... . . آن روز ها مراسم را ساده میگرفتند..✅ در انتخاب همسر به و توجه میکردند نه پول و ظواهر...✅ عمل میکردند و زندگی میکردند...✅ و در نهایت زندگیشان پایدار بود... . . این روزها سخت درگیر تجملات و ظواهر شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر و بدبختی زیاد است...⛔ ما بجای توجه به "شعائر" الهی به "ظواهر" دنیوی توجه میکنیم....⛔ و در نهایت زندگیمان شده این...! . . . به راستی که همه ی ما میدانیم راه و شهدا چیست ... و وای به حال ما که میدانیم و اینگونه عمل می کنیم...❗ . . . این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🦋♥️ بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم    همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز  عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد ✨ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
{•🌿•} 👌 ‏چقدرزیباست‌روۍتابلویۍبنویسیم : ⚠️ جاد‌ه‌لغزنده‌است! 🏁 دشمنان‌مشغولـ‌کارند! 🚦بااحتیاط‌برانید! ⛔️ سبقتـ‌ممنوع...! 📛 دیررسیدݧ‌بہ‌پسٺ‌ومقام، بهترازهرگزنرسیدن‌بہ "امام زمان" است..! ♨️ حداکثرسرعٺ، امابیشترازسرعت "ولےفقیه" نباشد. ⛔️ دورزدن‌اسلام‌واعتقاداټ‌ممنوع! 🛑 بادنده‌لج‌حرڪت‌نکنید وباوضوواردشوید.. 🚩 چراکه‌این‌جاده، آغشتہ‌بہ‌خون‌مطهرشهداست این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🌀 امام خامنه ای(مدظله العالی): ♦️ [انرژی] هسته‌ای نیاز قطعی فردای کشور ما است. ما تا چند سال دیگر حدّاقل به بیست هزار یا سی هزار مگاوات برقِ ناشی از انرژی هسته‌ای نیاز داریم؛ ♦️...خب آن روزی که ما احتیاج پیدا کردیم، چه کار کنیم؟ برویم درِ خانه‌ی چه کسی؟ از آمریکا، از اروپا درخواست کنیم، گدایی کنیم که آقا بیایید به ما برق هسته‌ای بدهید یا بیایید برای ما غنی‌سازی راه بیندازید؟ میکنند؟ ما امروز بایستی فکر فردا را بکنیم! [۱۳۹۹/۰۵/۱۰] 🔸💠🔹 🌠 🔴 نیاز قطعی کشور ◀️ نشر حداکثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴️معیشت ۶۰۰ کارمند کارخانه با قطعی‌های اخیر برق در حال تهدید شدن است/ افت ۵۰ درصدی تولیدات کارخانه ما در اثر خاموشی‌های اخیر برق 🔹️مدیرعامل شرکت تاکنوگاز تولید کننده گاز خانگی و آشپزخانه با ابراز نارضایتی از قطعی‌های مکرر برق گفته است که این قطعی‌ها صددرصد روی تولیدات این شرکت تولیدی تاثیرگذاربوده است. 🔹️ امیر نصراله‌زاده در گفتگو با «نود اقتصادی» تصریح کرد که قطعی‌های مکرر برق ۶۰۰ کارمند این کارخانه را تهدید می‌کند به گفته وی، با قطعی‌های برق در مدت زمان اخیر، ۵۰ درصد از تولیدات این شرکت تولیدی افت کرده است.
🔴 تد کروز: دولت بعد، توافقی مثل برجام را پاره خواهد کرد ▪️خروج دولت احتمالی جمهوری‌خواه در آمریکا از توافق هسته‌‍ای یکی از نگرانی‌های جدی در روند احیای این توافق است و خواستۀ گرفتن تضمین از آمریکا در این خصوص منطقی به نظر می‌رسد. اینکه چه اقدامی را می‌توان به عنوان تضمین در نظر گرفت محل بحث و بررسی است. اما به نظر می‌رسد عدم تصویب برجام در کنگره آمریکا آینده این توافق را به شدت متزلزل خواهد کرد. نشانه‌های این تزلزل را می‌توان در توئیت اخیر تد کروز سناتور جمهوری‌خواه طرفدار دونالد ترامپ مشاهده کرد. کروز نوشته است: ▫️ «تنها راه این اتفاق [تضمین عدم خروج آمریکا از توافق] این است که دولت بایدن توافق هسته‌ای ایران را به عنوان یک معاهده [به کنگره] ارائه کند، که این اتفاق صورت نخواهد گرفت چون آنها می‌دانند اکثریت دو حزب با آن مخالفند. هر توافقی که معاهده محسوب نشود دوام نخواهد آورد و دولت آتی آن را در روز اول پاره خواهد کرد.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی ✍️موضوع: مردش هستی کنار پیاده‌رو نمازتو بخونی؟ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️حستون نسبت به این فیلم چیه؟ خیلی دوست دارم با تک تک آنهایی که میرقصیدن مصاحبه کنم و ببینم نظرشون راجع به قطع برق و تورم و کرونا و... چیه ✍ حسن صادقی نژاد
🔺خطیب‌زاده: در صورت حصول توافق درباره برجام، دولت سیزدهم نیز به آن وفادار خواهد بود! ➕ فارغ از علاقه ی وافر این دولت برای یک توافق (حتی نیم بند) در روزهای آخر عمرش بمنظور دستاوردسازی با آن (حتی به هزینه متعهد کردن دولت بعد) کاش جناب سخنگو بفرمایند که آیا دولت بایدن، ضمانت برای پایبندی دولت آینده آمریکا را میدهد که ایشان اینگونه از سوی دولت آینده قول وفادارای و پایبندی میدهند؟! 🤔🤔 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─