#طلبگی
#معلّمی
#شهروندی
#ویراستاری
⚡️تأثیر همسر در سرنوشت انسان
آیة الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله تعالی:
همسر در سرنوشت انسان خیلی خیلی مؤثر است. والده ما در سرنوشت حاج آقای ما خیلی مؤثر بود. همسر من در سرنوشت من خیلی مؤثر بوده است. همسر مرحوم آقای طباطبایی هم همین جور بود. ایشان با والده ما مربوط بود. رفیق بودند. خیال میکنم با خانواده ما هم مربوط بودند. همسر اگر موافق باشد، خیلی مؤثر است.
کتاب جرعه ای از دریا، مجلد اول صفحه ۶۰۳
عرض تسلیت به محضر فقیه اهل بیت عصمت علیهم صلوات الله، حضرت آیت الله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی و آقازادههای عالم معظم له.
ان شاء الله آن مرحومه خادمهی علم و فقاهت و شیعه خاندان رسالت، با صدیقه طاهره سلام الله علیها محشور باشند.
🖤
@ayyamollah
#طلبگی
#شهروندی
سلام و ارادت و تسلیت ایام #اربعین_حسینی خدمت سروران عزیز حاضر در این کانال.
خداوند متعال را شاکر هستم که امسال برای دومین بار پس از سالهای فراق، زیارت اربعین مشایه امام حسین(علیه السلام) به همراه جمع محدود چندنفره از نزدیکان، قسمت و روزی شد. کسانی که این زیارت را تجربه کردهاند، بهخوبی میدانند که پر از خاطرات است. تلاش خواهم کرد که برخی از آنها را به صورت جذاب و کوتاه در این کانال بنویسم.
#ایام_الله_اربعین
#خاطرات
@ayyamollah
#طلبگی
#شهروندی
#خاطرۀ ۱
گمشدۀ بینالحرمین
امروز صبح که برای نماز صبح و آخرین زیارت به حرم مشرف شدیم در بینالحرمین با رویداد جالبی روبهرو شدیم. یکی از اتفاقات معمول حرمها اعلام اسامی #گمشدگان از بلندگوهاست تا به آدرسهای محل حضور خانوادههای خود بروند. اصل این کار خوب و ضرورت است؛ اما خداییش شخصی که اعلام میکرد با لحن خشن و روی اعصابی اعلام میکرد که مثلا فلانی، اهل فلان کشور و شهر! خانوادهتان در فلانجا منتظرتان هستند.
القصه، بعد از اعلام نامهای فراوان، یک نام توجه بنده و همراهان را به خودش جلب کرد:📢📢📢
آقای حجة بن الحسن عسکری، اهل مدینه منوره! اهل زمین منتظرتان هستند!
😍💔🤲
بعداًنوشت:
عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
@ayyamollah
#طلبگی
#شهروندی
#خاطرۀ ۲
معنای واژۀ «#قریب» در عراق
فهم ما فارس زبانها از کلمۀ عربی قریب، نزدیک بودن است. در این سفر ذهنیّت من از این کلمه عوض شد. اوّلین مورد آن به هنگام رفتن به خانۀ یک عراقی در مسیر #طریق_العلماء بود. صاحبخانه گفت که منزل ما نزدیک است و صبح شما را به همین جادّه بر میگردانم. چند کیلومتر در نخلستانها رفتیم و بعد از کلّی پرسش از پسر صاحبخانه که چقدر به خانه مانده، باز با شنیدن همین واژۀ «#قریب» روبهرو میشدیم.
دومین مورد، در کربلا که به دنبال پیدا کردن آدرسی بودیم، پلیس به ما گفت که «قریب» است و حدّاقلّ، پیاده، ۲ ساعت راه بود. 😅
به یکی از عراقیها گفتم که ظاهراً فرهنگ عرب، قریب را آنگونه که ذهنیّت ما ایرانیها از فاصلۀ زمانی و مکانی است، فهم نمیکند؛ در دعای عهد نیز، آمده که دیگران زمان ظهور را «بعید» میدانند و ما آن را «قریب» میدانیم و این قریب تا به الآن، هزاران سال به طول انجامیده است! (إنّهم یرونه بعیدا و نراه قریباً)
توصیۀ برادرانه میکنم که هر جا در عراق، فاصلهای را گفتند «قریب» است، حتما با تاکسی یا حدّ اقلّ سهچرخهها طیّ کنید!
@ayyamollah
#طلبگی
#شهروندی
#خاطرۀ ۳
تابوت
در نجف، محلّ استقرارمان با حرم حضرت امیر(علیه السلام) #قریب بود! و برای رفتن به حرم هر بار نفری یک دینار به سهچرخهها میدادیم و میرفتیم و معمولاً در مقابل مزارات بنات الحسن(علیه السلام) ما را پیاده میکرد. یک بار که سهچرخهای را کرایه کردیم تا به حرم مشرّف شویم، وقتی گفتیم یک دینار، خیلی خوشحال شد و گفتٰ: ممنون شیخ! سوار شدیم و کمی که رفتیم این موتور! دنده عقب گرفت و رفت سریع از یک موکبی ۵ غذا برای ما گرفت. غذاها را که میخوردیم متوجّه شدیم که از مسیر همیشگی و از داخل کوچه، پسکوچهها نرفت. خلاصه، رفت و رفت و رفت و دیدیم که اصلاً انگار دارد مسیر دیگری میرود. به راننده گفتم: الحرم العلويّ! گفت: نعم، نعم شیخ! قریب قریب! در مسیر با همراهان صحبت میکردیم و به مناسبت، سخن به جریان تشییع حضرت امیر و تابوت حضرت و قبر ایشان رسید. راننده، خلاصه رفت و تا رسید به پمپ بنزینی و بنزین زد. از پسر راننده که کنارش بود پرسیدم که اسمت چیه؟ گفت: علیّ بن ابی طالب! وقتی بنزین زد، راننده اومد و به من گفت: شیخ! تابوت مشکل؟ از من پرسید که اشکالی ندارد تابوتی را روی سقف موتور بگذارد و ببرد؟! بلند و محکم گفتم: مشکل! همهمون جا خوردیم. (انگار چون کلمۀ تابوت را از ما شنیده بود،این حرف را زد، یا ممکن است از اوّل نیّتش همین بوده و ما را در این مسیر سوار کرده بود! اللّه اعلم) هی تکرار میکرد: نعم، تابوت مشکل! خلاصه اصرار کردیم که ما را زودتر به حرم ببرد و وقت نماز است و ... دور زد و یه مرتبه متوجّه شدیم که دیوارهای آخر قبرستان وادی السلام است! وارد قبرستان شد! و از میان قبرها به سرعت میرفت. وحشت کرده بودیم! گفتیم نکنه قصد سوئی دربارهمان دارد. اتّفاقا سهچرخههای فراوانی در حال عبور و مرور بودند و رانندهها چهرههای خودشان را با چفیّههای قرمز رنگ و ... پوشیده بودند و راننده از کنار اینها که ردّ میشد، میگفت: ایرانی، ایرانی! 😱😳 تقریباً یقین کردیم که نیّت بدی دارد و حتّی وقتی برای آب خوردن نگه داشت، به همراهان پیشنهاد دادم که پیاده شویم! به راننده گفتیم الحرم العلوی! گفت نعم، باب الطوسيّ. راننده سؤال کرد: مقبرة کبیرة في إیران موجودة؟» گفتم که هست،ولی نه به بزرگی وادی السلام. گفت مقبرةکبیرة في إیران لا موجود! خلاصه،با ترس و لرز تا پایان مسیر همراهی کردیم و او ما را در گاراژی در کنار وادیالسلام پیاده کرد،ولی انگار با پسرش اختلافی داشتند و پسرش دست پدر را میکشید و میگفت بریم! ولی پدرش به او تشر میزد و خلاصه. از درب گاراژ که بیرون آمدیم خودمان را در نزدیکی حرم یافتیم. همراهان گفتند حالا که نزدیک وادیالسلام آمدیم خوب است که برویم مزار حضرت هود صالح و برخی مزارهای آنجا را زیارت کنیم. خواهرم در آغاز کرایۀ این موتور گفت که ای کاش میشد سری هم به وادیالسلام بزنیم و سر قبر شهید ذوالفقاری، شهید مدافع حرم ایرانی برویم! انگار آرزوی او این بار مسیر حرکت ما را ناخواسته و به هدایت الهی به سمت بزرگترین مزار قبرستان دنیا کشانده بود. به زیارت مزار حضرت هود و صالح(علیهما السلام) رفتیم. همان موقع اذان گفته شد. عدّهای گفتند حاج آقا! نماز جماعت برگزار نمیکنید؟ استقبال کردم و مکان را که عدّهای جلوی کولرهای آن خوابیده بودند، برای نماز خواندن آماده کردیم و نماز جماعتی برگزار کردیم و بین دو نماز هم صحبت و روضهای مختصر. از ملّیّتهای مختلف ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، آذربایجانی، عراقی و ایرانی در آنجا حضور داشتند.
خلاصه، رزق عجیبی در دل این خطر و ترس و دلهره، برایمان مقدّر شده بود. با یک دینار، قبرستان وادیالسلام را از آخر به اوّل آمده بودیم!
الحمدللّه علی أوّله و آخره!
#ایّام_الله
@ayyamollah
لحظه های آخر پیغمبر است
بی رمق افتاده بین بستر است
فاطمه دارد به بابایش نگاه
اشک می ریزد غمین ومضطر است
سخت نالان است وبیتابی کند
گرم دلداری زهرا حیدر است
جان پیغمبر بود مولا علی
مونسش در لحظه های آخراست
ر علی گوید وصیتهای خویش
بی علی راه نبوت ابتر است
ای علی،جان تو جان فاطمه
این امانت دست تو چون گوهر است
مطلبی دارم علی جان گوش کن
مطلبی که بهر تو دردآور است
فاش می بینم که بعد من علی
غاصب حق تو اینجا رهبراست
همسرت زهرا شود حامی تو
خطبه خوانان زمان را سرور است
هرچه زهرا می زند فریاد لیک
قلبها سنگ است وهر گوشی کر است
آید آنروزی که زهرا را زنند
صورتش همچون گل نیلوفر است
آید آنروزی که در بندت کنند
فاطمه افتاده در پشت در است
آید آنروزی که محسن را کشند
شرمگین از روی همسر شوهر است
آید آنروزی که بی زهرا شوی
زینبت نالان زبهر مادر است
صبر می خواهم برایت از خدا
روزگاری را که بس رنج آور است
( شاعر : اسماعیل تقوایی )
💔🖤
@ayyamollah
#طلبگی
#تبلیغی
محور سخنرانی شب رحلت (شهادت) پیامبر مکرم اسلام(صلّی الله علیه و آله) در منزل پدری
نکات:
۱. تنها اشخاصی که صلاحیت سخن گفتن درباره #خدا را دارند وجود نازنین پیغمبر اکرم و حضرت امیرالمومنین(علیهما السلام) هستند.
۲. تنها اشخاصی که صلاحیت سخنگفتن درباره پیامبر را دارند، ذات اقدس الهی و امیرالمومنین هستند.
۳. تنها اشخاصی که صلاحیت سخن درباره حضرت امیر را دارند، خداوند متعال و پیامبر مهربانی هستند.
یک کلام از خداوند متعال و یک کلام از حضرت امیر درباره ویژگیهای شخصیتی پیامبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه)
آیه ۱۵۷ سوره اعراف (خداوند متعال این آیه را در میان آیات فراوان قبل و بعد این سوره درباره حضرت موسای کلیم #جاسازی فرموده است؛ مثل جاسازی آیه معروف غدیر در آیه ۵ سوره مائده.
روایت علوی: طبیب دوار بطبه ...
به آموزههای نبوی و علوی و ولوی به دید نظرات یک طبیب در حقّ بیماران نگاه کنیم!
#خدا_استاد_جاسازی 😅
پینوشت:
به لطف برق رفتنهای سراسری، دیشب منبر را بدون میکروفن و در فضایی نسبتا تاریک تجربه کردم. لذّت مخصوص به خودش را داشت و نسبتا نوستالوژیهای دهه شصتیمان تکرار شد!😁
@ayyamollah
اسلام، تا پیمبر اعظم رسیدن است
بعد از رسول بار ولایت کشیدن است
بعد از نبی، هنوز تنش مانده بر زمین
نوبت به آه و ناله زهرا شنیدن است
بِاللَّه قسم که باورمان شد پس از نبی
لب بستن و نشستن و غربت چشیدن است
اینها کلام آخرِ آقاست با علی
تنها ره امام به خلوت خزیدن است
اهل نفاق بر حَرَمت حمله میبرند
وز دربِ خانه شعله به هر سو کشیدن است
وقتی که دست قدرتِ تو بسته میشود
تکلیف فاطمه پیِ مولا دویدن است😭
آری سکوتِ تو وَ فریاد فاطمه
تنها رهِ به دادِ ولایت رسیدن است
سیلی اگر زدند به زهرا، صبور باش!
روی کبودِ او سندِ ظلم دیدن است
مردم دوباره جاهلیت را رقم زنند
یعنی مسیرشان ز علی دل بریدن است
حقِّ تو را سقیفه گَران، غصب میکنند
باطل هماره در پی مَسنَد گزیدن است
شورائیان به محضِ رسیدن به قصدِ خود
انکار میکنند، که این، حق ندیدن است
اول فداییِ رهتان #محسنِ شماست
رسمِ ستم، ز شاخه گُل، غنچه چیدن است
خانه نشینیِ تو، به محرابِ خون کِشد
سهمِ حسن ز زهرِ جفا، سرکشیدن است
بعد از حسن، که پاره جگر، کشته میشود
سهمِ حسینِ من به خدا، سر بریدن است
جز راه قتلگاه دگر راه چاره نیست
یعنی نصیب زینب من قد خمیدن است
محمود ژولیده
@ayyamollah
ای طشت یاریم بده دیگر بریدهام
این زهر را به قصد شفایم چشیدهام
کمسن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیدهام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!😭
من ناز مرگ را به دل و جان خریدهام
عمری ز #کوچه رد شدم و سوخت #صورتم!
کوچه نرفتهای که بدانی چه دیدهام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفتهام که چه حرفی شنیدهام!
سنگین شدست گوش حسن، مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیدهام!😭😭
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیدهام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویدهام
شاعر:
سید پوریا هاشمی
#روضه
یا امام حسن💔🤲😭
@ayyamollah
#طلبگی
#تبلیغی
گزیده محتوای سخنرانی دیشب در منزل پدری با عنایت به این روایت نبوی
نکات:
۱. اگر بنا بود #حلم و برداری در قامت انسانی متجلی شود، آن قامت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) بود.
۲. اگر بنا بود فضیلت (در نسخه دیگری در کتاب مقتل الحسین خوارزمی، #عقل آمده) در قامت انسانی متجلی شود آن قامت، امام حسن(علیه السلام) بود.
۳. امام حسن(علیه السلام) محور و الگوی #عقل و #فضیلت
۴. صلح امام حسن(علیه السلام) کاری عاقلانه برای حفظ اسلام بود، با توجه به شرایط زمانه و اصحاب و فرماندهان لشکری که بهراحتی خریده میشدند!
پُرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ به تعبیر امام خامنهای(حفظه الله تعالی)
@ayyamollah