eitaa logo
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشت‌ها
874 دنبال‌کننده
38 عکس
14 ویدیو
9 فایل
ارتباط با مدیر: @masaeli
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی مسائلی: ⚡️نقدی بر شیعه‌سازیِ اهل‌سنت(بخش اول) ✍مهدی مسائلی روحانیون و مبلغین شیعه در تعامل با اهل‌سنت نباید به دنبال شیعه‌سازی یا به قول معروف مستبصرکردن آنها باشند، زیرا این رویکرد بیش از آن که برای شیعه دوست و همراه اضافه کند، بر حساسیت و دشمنی اهل‌سنت نسبت به شیعه می‌افزاید و در حجاب تقابل مذهبی، آنها را از تعالیم و آموزه‌های عمومی اهل‌بیت(ع) دور می‌کند. افزون بر آن‌که چنین رویکردی در غالب موارد با مجادله و گفتگوهای مخاصمه‌آمیز همراه خواهد بود و مبلغین شیعه را به جای هدایت‌گری مردم، به ورطه دشمنی با آنها می‌کشاند. بر این اساس، در روایات فراوانی ائمه، شیعیان را از دعوت کردن دیگرمسلمانان به مذهبِ خویش نهی کرده‌اند. شیخ کلینی در کتاب کافی این روایات را در بابی با عنوان «بَابٌ فِي تَرْكِ دُعَاءِ النَّاس؛ باب دعوت نكردن مردم[به تشیع]» جمع کرده است.( كافی، چاپ دار الحديث، ج3، ص537) در تعدادی از این روایات، ائمه(ع) برای متقاعد کردن شیعیان به ترک چنین رویه‌ای، متمسک به استدلال‌هایی شده‌اند ازجمله این‌که هدایت، دست خداست و اگر خدا نخواهد کسی با مجادله و مخاصمه مذهبی، شیعه نمی‌شود. در ادامه چند نمونه از این روایات ذکر می‌شود: 1. كُلَيْب بن معاويه می‌گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ النَّاسَ؛ إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً، نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً ، فَتَرَكَهُ وَ هُوَ يَجُولُ لِذلِكَ وَ يَطْلُبُهُ؛ از مردم بپرهیزید(آنها را به مذهب خود دعوت نکنید) همانا خداى عزوجل چون خير بنده‌اى را بخواهد، در دلش نقطه و اثرى گذارد (نور هدايت در دلش افكند) و او را رها كند، او خود به دنبال این مذهب می‌آید و آن را می‌جويد.»(كافی، چاپ دار الحديث، ج3، ص 538) 2. ثابت ابی سعيد می‌گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «يَا ثَابِتُ، مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ؟ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ، وَ لَاتَدْعُوا أَحَداً إِلى أَمْرِكُمْ؛ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ أَهْلَ  الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هُدَاهُ، مَا اسْتَطَاعُوا؛ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ، وَ لَا يَقُولُ أَحَدُكُمْ:أَخِي  وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي؛ فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ، فَلَا يَسْمَعُ بِمَعْرُوفٍ إِلَّا عَرَفَهُ، وَ لَا بِمُنْكَرٍ إِلَّا أَنْكَرَهُ، ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ؛ ای ثابت، شما را با مردم چكار؟ از مردم دست برداريد و هيچ كس را به مذهب خود دعوت نکنید، به خدا كه اگر اهل آسمان و اهل زمين تصميم گيرند كه بنده‌اى را كه خدا هدايتش را خواسته گمراه كنند نتوانند. از مردم دست برداريد، و هيچ‌كس از شما (از سر دل‌سوزى) نگويد: اين برادر من است، این پسر عموى من است، این همسايه من است، زيرا هرگاه خداى عزوجل خير بنده‌اى را خواهد، روحش را پاكيزه كند، آن‌گاه هر خوبى را بشنود بشناسد و بپذيرد و هر بدی به گوشش رسد انكار كند، سپس خدا در دلش كلمه‌اى افكند كه به سبب آن كارش را فراهم سازد.» (كافی، ج3، ص39) 3. در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرماید: «اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ لِلَّهِ، وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ؛ فَإِنَّهُ مَا كَانَ لِلَّهِ، فَهُوَ لِلَّهِ؛ وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ، فَلَا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ، وَ لَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِينِكُمْ؛ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ؛ تبلیغ دین را به منظور جلب رضاى خدا انجام دهيد نه براى جلب رضاى مردم. آنچه براى مردم باشد به پيشگاه او بالا نمی‌رود. به خاطر مذهب خودتان و گسترش آن، با مردم جدل نكنيد كه مجادله دل را مريض می‌كند.»( این روایت با چند سند دیگر نیز نقل شده و در آنها آمده است:«وَ لَا تُخَاصِمُوا بِدِينِكُمُ النَّاسَ؛ در مسائل مذهبی با مردم جدل نكنيد».كافی، ج3، ص404 و 540 ) 4. از بعضی روایات مشخص می‌شود که علتِ نهی ائمه(ع) از دعوت به تشیع آثار ضد تبلیغی این عمل برای مذهب است. چنانچه در روایتی ابی‌بصير از امام صادق(ع) سؤال می‌کند:« أَدْعُو النَّاسَ إِلَى مَا فِي يَدِي؛ مردم را به آنچه در دستم [از ولايت] دارم دعوت كنم؟» امام در پاسخ می‌فرماید: نه. او می‌گوید: «إِنِ اسْتَرْشَدَنِي أَحَدٌ أُرْشِدُهُ؛ اگر كسى از من راهنمايى خواست راهنمايى كنم؟» امام می‌فرماید: «نَعَمْ إِنِ اسْتَرْشَدَكَ فَأَرْشِدْهُ فَإِنِ اسْتَزَادَكَ فَزِدْهُ فَإِنْ جَاحَدَكَ فَجَاحِدْهُ؛ بله راهنمای‌اش کن، و اگر بيشتر از شما راهنمايى خواست بيشتر راهنمايى‌اش كن و اگر با تو از سر انکار در آمد تو نیز او را انکار کن.»( توضیح علامه مجلسی: اینکه فرمود: «تو نیز او را انکار کن» یعنی عقیده‌ات را آشكار مكن) ............ @azadpajooh
مهدی مسائلی: ⚡️نقدی بر شیعه‌سازیِ اهل‌سنت(بخش دوم) ✍مهدی مسائلی 5. در بعضی از روایات، امام با صراحت و جدیت بیشتری آثار مخرب مجادله‌های مذهبی را گوشزد می‌کند. عبدالله سِنان می‌گويد: روزى قصد دیدار امام صادق(ع) را داشتم، مؤمن طاق گفت: براى من نيز اجازه ورود بگير، قبول نمودم. چون به حضور امام رسیدم جريان را به عرض امام رساندم. امام فرمود: نه، به او را اجازه ورود مَده.  عرض كردم: جانم فدايت، اتصال و دوستى او به شما، مناظره‌هاى او درباره شما، و اينكه در مناظره احدى از خلق خدا بر او غالب نشود،[بر شما معلوم است]. امام فرمود: چنين نیست، بلكه یک طفلِ مکتبی او را محكوم می‌کند و بر او غالب آيد.  گفتم: فدايت شوم، او در مجادله قوی‌تر از این است،چگونه چنين باشد و حال اين‌كه با تمام اهل اديان مناظره نموده و همه را محكوم كرده و بر آنان غالب شده است؟! امام فرمود: اگر طفلى دبستانى به او بگويد: آيا به امر امام خود با مردم مناظره می‌کنی يا بدون امر او اقدام به اين کار می‌کنى؟ چون نمی‌تواند دروغ بگويد، در جواب خواهد گفت: به امر امام نيست. پس[طفل مکتبی] خواهد گفت: چون بی‌اجازه امام خود اقدام به اين كار نموده‌ای پس مخالفت امامت کرده، و در پيشگاه او عاصى و گنه‌كارى، و با اين كلام بر او غالب آيد و او را محكوم می‌کند.   سپس امام فرمود: «يَا ابْنَ سِنَانٍ لَا تَأْذَنْ لَهُ عَلَيَّ فَإِنَّ الْكَلَامَ وَ الْخُصُومَاتِ تُفْسِدُ النِّيَّةَ وَ تَمْحَقُ الدِّين؛ اى پسر سنان او را اذن ورود بر من مَده، زيرا كه مجادله و خصومات نیت را فاسد نموده، و دين را نابود می‌کند.» (سید بن طاووس، كشف المحجة لثمرة المهجة، ص62) البته در انتهای این یاداشت، باید این نکته را متذکر شوم که: مقصود این نیست که شیعه نباید آموزه‌های مذهبی و گفتمان مکتبیِ خویش را ترویج کند، بلکه با توجه به روایات، باید دو نکته مهم را در نظر گرفت: اول؛ این‌که خطابِ تبلیغی شیعه نسبت به اهل‌سنت، نباید با هدف شیعه کردن آنها باشد، بلکه هدف را باید هدایت و  راهنمایی آنها قرار داد. دوم؛ در گفتگوهای دینی با اهل سنت باید از مجادله‌های مذهبی پرهیز نمود، و روش تبلیغِ مذهب را باید به وسیله عمل و رفتار و گفتارهای صادقانه و زدودن نگرش‌های سوء آنها به شیعه پیگیری نمود. چنانچه امام صادق(ع) در روایتی می‌فرماید: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ؛ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ؛ فَإِنَّ ذلِكَ دَاعِيَة؛ با غير زبان خويش مردم را [به كيش و مذهب خود] دعوت كنيد، مردم بايد ورع و كوشش و نماز و خير شما را ببينند، اينها خود دعوت‌كننده هستند.( كافی، ج3، ص 202) در روایتی امام‌موسی‌کاظم(ع) به علی‌بن‌یَقْطین این‌گونه دستور داد: مُرْ أَصْحَابَکَ أَنْ یَکُفُّوا مِنْ أَلْسِنَتِهِمْ وَ یَدَعُوا الْخُصُومَةَ فِی الدِّینِ وَ یَجْتَهِدُوا فِی عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.( شیخ صدوق،التوحید، ص۴۶۰. ) به یارانت امر کن که زبان‌هایشان را نگاه دارند و دشمنى در دین را ترک کنند و برای عبادت خداوند بکوشند. ............... @azadpajooh
👆توفیق حضور و صحبت بنده در دیدار طلاب با رهبری👆
⚡️متن کامل سخنان اینجانب(مهدی مسائلی) در دیدار رمضانه طلاب با رهبری رهبر عزیزم، سلام علیکم به نمایندگی از طلاب و روحانیون اصفهان خدمت شما سلام عرض می‌کنم: حوزه علمیه اصفهان که با زعامت عالم بزرگوار آیت الله مظاهری یکی از حوزه‌های مستقل کشور به حساب می‌آید، بیش از آن‌که اهل سخن باشد اهل عمل است، هم‌چنان‌که در دوران انقلاب و جنگ، عالمان و طلابش سخن خود را با خون امضاء کردند و بیشترین آمار شهدای روحانی را به خود اختصاص دادند و امروز، طلاب جوانش در عرصه‌های مختلف با شاگردی در محضر شهدا، آماده خدمت هستند که نمونه‌ی اخیرش حضور بیش از هزار نفر از طلاب اصفهان در مناطق سیل زده کشور بود. حقیقتا که حوزه‌های علمیه پس از انقلاب اسلامی رشد و پیشرفت بسیار خوبی داشته‌اند اما توقع از حوزه‌ نیز به واسطه انقلاب اسلامی به مراتب افزون شده است و مسیر کنونی پاسخ‌گوی مطالبات دولت و ملت نیست. در این‌باره نکاتی به نظر می‌رسد که محضر شریف عرض می‌شود: 1) نکته اول: برنامه‌ریزی جامع علمی و تربیتی و تبلیغی در حوزه‌های علمیه با وضع کنونی آموزشی قابل پیگیری نیست، هم‌اکنون سیطره مباحث آموزشی فقه‌محور آن هم با هدف پرورش مجتهد، هرگونه برنامه‌ریزی برای پرداختن طلاب به سایر مسائل پژوهشی، تربیتی و تبلیغی را عملا ناممکن ساخته است و اکثر ساعات مفید طلاب را به خود اختصاص داده است. بسیاری از فعالیت‌ها و آموزش‌های اصلی طلاب، جزء برنامه‌ها و دروس فرعی حوزه به حساب آمده و وقت مناسب به آن اختصاص داده نمی‌شود. حضرتعالی از تحول سخن گفتید، اما آیا باید تحول در حوزه آن هم با چشم‌انداز طلبه تراز انقلاب اسلامی، به کم کردن سال‌های تحصیل و یا تغییر برخی متون فرو کاسته شود؟ امروز طلاب از تغییر شتاب‌زده و پی‌در پی متون و زمان‌بندی‌های آموزشی، احساس سردرگمی و اضطراب می‌کنند. بسیاری از برنامه‌ها به سرعت نوشته شده و بدون هیچ آزمایشی یک شبه اجرایی می‌شوند. ۲) نکته دوم: درباره مهارت‌آموزی متناسب با شئون طلبگی و کسب درآمد توسط طلاب است. حضرت آقا: امروز وضع معیشت طلاب بسیار سخت است باید درباره مهارت‌ها یا حتی شغل‌های متناسب با طلبگی با صراحت بیشتری سخن گفت. یک سؤال: آیا طلبه‌ای که در معاش خود مشکلات فراوانی دارد می‌تواند به شغل دیگری در کنار طلبگی بپردازد یا خیر؟ متاسفانه حوزه علمیه راه‌کاری برای وسعت دادن به معاش طلاب ممحض در حوزه ندارد، شهریه به رغم اصلاحات صورت گرفته بر اساس کارکرد تحصیلی و پژوهشی و تبلیغی طلاب تقسیم نمی‌شود، و حتی اگر طلبه‌ای درآمد مختصری فراهم کند که بتواند ذهن خود را از دغدغه معاش راحت کند بلافاصله شهریه و خدمات مرکز برای او قطع می‌شود. ۳)نکته سوم: حوزه ترازِ انقلاب اسلامی آن هم با چشم‌انداز پیگیری تمدن اسلامی باید به دو موضوع مهم توجه بیشتری داشته باشد. الف) حوزه در بسیاری از موضوعات مهم مرتبط با جهان اسلام هنوز جهت‌گیری خود را مشخص نکرده، به تهذیب افکار نپرداخته و برای آنها برنامه‌ریزی ندارد. از جمله مسئله مهم وحدت‌اسلامی است که جریان‌های انحرافی همچون تشیع انگلیسی از این فضا سوءاستفاده کرده و با تحریک احساسات مذهبی، به دسته‌بندی مسلمانان و شیعیان می‌پردازند. امروز هیچ برنامه‌ریزی مشخصی برای مقابله علمی و عملی با جریانی که اصل و اساس حوزه انقلابی را دستخوش تغییر می‌کند، وجود ندارد و پیام منشور روحانیت امام راحل همچنان مهجور است. حوزه علمیه باید به تربیت عالمانی بپردازد که تمام امور و مسائل امت اسلامی را دغدغه خود بدانند و همچون ائمه اطهار(ع) مورد مقبولیت و محبوبیت تمام مسلمانان باشند. ب) حوزه‌های علمیه ایران باید ارتباط دو سویه‌ای با مجامع علمی و فرهنگی جهان و سایر مراکز علمی جهان اسلام به خصوص حوزه‌ علمیه نجف اشرف و الازهر مصر داشته باشد و از ظرفیت علمی خارج از ایران استفاده و بهره‌برداری بیشتری کند و نتایج علمی و فرهنگی خویش را نیز در معرض استفاده و نقد دیگران قرار دهد. ۴) نکته چهارم(آخر): لازم است برای بیانات و دستورات حضرتعالی، مانند: بیانیه گام دوم انقلاب، یا تحول در حوزه، یا الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، از طرف شما کارگروهی برای تبیین آن مشخص شود، چرا که گاهی جلسات متعدد و زمان‌های طولانی صرف تبیین و پیگیری این بیانیه‌ها می‌شود که در آخر شاید با آنچه مد نظر حضرتعالی بوده است، تفاوت بسیاری داشته باشد. والسلام علیکم و رحمة الله ........ @azadpajooh
⚡️حاشیه‌نگاری دیدار طلاب با رهبری ✍مهدی مسائلی با اضطرابی خاص ناشی از خراب شدن اتوبوس صحبت‌کنندگان در جاده قم و تهران و معطلی حدود یک ساعته به دفتر رهبری رسیدیم. برای صحبت‌کنندگان کارت صادر نکرده بودند و با کارت شناسایی و از روی لیست سریع اجازه ورود دادند، دمِ در، نوابین(سیدابوالحسن و عبدالفتاح نواب) به همراه جناب اعرافی در حال ورود بودند، نامم را که به مسئول ورودی گفتم، سید ابوالحسن نواب شناخت و خوش و بشی از نوع فعالان وحدت اسلامی با هم کردیم. آقایان بدون بازرسی وارد شدند ما مَشغول تشریفات بازرسی شدیم. از مسئولی پرسیدم می‌شود کتاب داخل برد؟ گفت: نه! جلوتر ازت می‌گیرند. جلوتر که رفتیم به برگه‌های سخنرانی هم گیر دادند، گفتم: برگه‌های سخنرانی است باید ببرم داخل. داخل مجلس که شدم فهمیدم بعضی دوستان نتواسته‌اند محافظین را قانع کنند و برگه‌های سخنرانی چند نفر از آنها را گرفته‌اند، سیدی روحانی که مدیریت مجلس را بر عهده داشت، پیگیری کرد و برگه‌‌ها را به دست‌شان رساند. چون دیر رسیدم انتهای صف کنار تریبون سخنرانی نشستم، جایی که تمام دروبین‌ها هنگام صحبت طلاب به آن سو خیره بود. مجبور بودم خیلی رسمی‌تر بنشینم و مراقب آداب مجلس باشم. بعد که عکس‌های مجلس منتشر شد دیدم در خیلی از تصاویر آن سمت حضوری فعال دارم. اشاره کردند نهمین نفری هستم که صحبت می‌کنم، می‌دانستم که بعضی از دوستان کمی متن‌شان طولانی است، ترس آن داشتم که فرصت صحبت به بنده نرسد یا نتوانم تمام مطالب را بیان کنم، هرچند مطالب را خیلی تلخیص کرده بودم چون ابتدا گفته بودند هفت دقیقه وقت صحبت دارید، در جلسه هماهنگی روز قبل گفتند بیشتر از پنج دقیقه فرصت ندارید. بعضی از دوستان بحث را طولانی کردند ولی خدا را شکر نوبت به من رسید، پشت تربیون که رفتن، در انتهای مجلس سید معممی بلند شد و خطاب به آقا سخن می‌گفت، صدایش به آقا نمی‌رسید. مسئولی پیش من آمد و گفت: معرفی مجری که تمام شد سریع صحبت کن! بسم الله را گفتم، آقا با دست اشاره کردند که صبر کن، خطاب با آن سید که حالا ساکت شده و نشسته بود، گفتند: همانطور که می‌دانید من مجری و مدیر جلسه نیستم، صحبت شما را نیز متوجه نشدم... بعداز توضیحات رهبر، سخنانم را با سلام به ایشان آغاز کردم و همچون همه جوابی گرم از ایشان دریافت کردم. مقدمه صحبتم کم بود و سریع وارد اصل موضوعات شدم. به بحث معیشت طلاب که رسیدم صدای احسنت احسنت گفتن طلاب زیاد شد. سؤالی از آقا درباره کار کردن طلاب و شغل‌های متناسب با طلبگی پرسیدم که می‌دانستم ایشان در این جمع عمومی و رسانه‌ای نمی‌توانند به آن پاسخ دهند، اما چون سوال و مطالبه خیلی از طلاب بود، پرسیدم. بعد از جلسه خیلی از طلاب به من مراجعه کردند و از طرح این سوال و سایر مطالب تشکر کردند. سخنی نیز درباره وحدت اسلامی و وظیفه و رسالت حوزویان دراین‌باره داشتم و اشاره‌ای هم به پیام منشور روحانیت امام خمینی کردم که آقا در سخنانشان متذکر آن شده و گفتند:《یکی از دوستان بدرستی اشاره کردند به منشور روحانیّت...》 سخنانم که تمام شد به سمت رهبر رفتم از قبل توجه داشتم که ایستاده با ایشان صحبت نکنم پیش ایشان نشستم و اشاره‌ای به فعالیت‌های خود در عرصه وحدت اسلامی و کتاب‌هایم داشتم، متنی با عنوان "نکاتی درباره سیاست‌های وحدت اسلامی در کشور و متولیان آن" به آقا دادم، ایشان فرمودند حتما مطالعه می‌کنم، بعد فهمیدم اشتباهی کاغذ صفحه اول سخنرانی را به ایشان داده‌ام. با خود گفتم قسمت نبوده مطالب بنده به دست ایشان برسد. سلام و عرض ارادت خانواده را به ایشان رساندم. هنگام نماز شخصی پیشم آمد و گفت شما از آقا برای خانواده تبرکی خواسته بودید، گفتم: بله. انگشتری نقره زنانه‌ای در دستم گذاشت. مجلس به خوبی مدیریت شد و صحبت‌های خوبی مطرح شد، رهبری نیز از آن بسیار تعریف کردند، البته به یکی از دوستان فرصت صحبت کردن نرسید، به او وعده دادند که هنگام افطار پیش رهبری ببرندش و با ایشان صحبت کند. انتهای افطار پیش رهبر رفت و چند دقیقه‌ای دل سیر با آقا صحبت کرد. بعداز افطار مجددا جناب سید ابوالحسن نواب را دیدم، از صحبت‌های بنده خیلی تعریف و تشکر کرد، جلوتر با آقای بهجت‌پور مدیریت حوزه علمیه خواهران نیز صحبتی دوستانه داشتیم، اگرچه ایشان بنده را نمی‌شناخت و از فعالیت‌هام آگاهی نداشت. بیرون بیت سریع رفتم سراغ بچه‌‌‌های اصفهان برای بازگشت... ............ @azadpajooh
⚡️روش مخالفت با فلسفه از تفکیک تا تکفیر ✍مهدی مسائلی در حوزه‌های علمیه مخالفت با فسلفه و عرفان‌نظری با دو روش دنبال می‌شود: 1. روشِ تفکیکیِ اعتدالی   2. روشِ تکفیری(تفکیکی افراطی). رهبر انقلاب آیت الله خامنه‌ای در دیدار اخیرشان با طلاب، ضمن حکایتی از سابقه وجود اختلاف نگاه حوزویان به فلسفه و عرفان‌نظری، خواستار مدیریت اختلافات شدند. به نظر بنده در این مسیر، باید ابتدا تفاوت روش‌های اظهار مخالفت با فلسفه و عرفان را بیان کرد. پس بهتر است نگاهی به دو روشی که بیان شد، داشته باشیم: 🔸روش تفکیکی اعتدالی: در حوزه‌های علمیه شیعه، بعضی از علما به صورت علمی با بعضی از مسائل و گزاره‌های فلسفه و عرفان نظری مخالف هستند، اما روش اظهار مخالفت آنها بدین گونه است که: ✔️ -آنها نظرات و نقدهای خویش را در دروس سطح عالی حوزوی و در جمع فضلای حوزه که نسبت به این علوم آشنایی دارند، مطرح می‌کنند. طبیعتا در این دروس قضاوت‌های طلاب بیشتر علمی است و سخنان سره از ناسره مشخص خواهد شد.  ✔️-در دروس این عالمان تلاش می‌شود طرح مطالب به صورت کامل باشد و در نقد اندیشه‌های فلسفی همه جوانب آنها بیان شود. ✔️-این علما به خاطر وجود لازمه‌های باطل و حتی کفرآمیز در یک نظر، صاحب آن نظر را تکفیر نمی‌کنند، زیرا غالباً صاحبان این نظرات، لوازم مطرح شده توسط مخالفان‌شان را قبول ندارند. ✔️- نقد و مخالفت در یک موضوع علمی موجب نمی‌شود که آنها به تخریب شخصیت طرف مقابل بپردازند و مخالفت خویش به ابعاد دیگر علمی و اجتماعی نیز سرایت دهند. 🔺البته ممکن است تمامی این ملاحظات در این دروس روش تفکیکی اعتدالی به صورت کامل در نظر گرفته نشود ولی اراده آنها بیشتر بر این روش متمرکز است. 🔸روش تکفیری(تفکیکی افراطی): این جریان بیش از آن‌که در پی نقد علمیِ فلسفه باشد به دنبال تخریب و بدجلوه دادن آن است. روش اظهار مخالفت این جریان با علوم عقلی بدین‌گونه است که: ✔️- نقدها و مخالفت‌های خویش را در منابر و خطابه‌های عمومی نزد مردم عادیِ ناآشنای با این علوم بیان می‌کنند، مردمی که قدرت تشخیص سره از ناسره و جمع‌بندی علمی بین این سخنان را ندارند. این جریان حتی در حوزه‌های علمیه نیز غالباً نقدفلسفه را برای طلاب مبتدی و فلسفه نخوانده بیان می‌کند و بیش از آن‌که ابعاد علمیِ طلاب را تقویت کند، تعصب و دشمنی یک‌طرفه آنها را با این علوم بیشتر می‌کند. بنده بارها دیده‌ام که اساتید وابسته به این جریان در اثنای دروس مقدماتی حوزه، همچون ادبیات عرب، به هربهانه‌ای به تخریب فلسفه و عرفان می‌پردازند. ✔️-  این افراد با تقطیع سخنان علما و گزیده‌برداری از مطالب آنها، نظریات آنها را به صورت تحریف شده برای مردم گزارش می‌کنند. به گونه‌ای که پس از گزارش آنها، اندیشه طرف مقابل آن‌قدر زشت و سخیف جلوه‌گر می‌شود که احتیاجی به بیان ردیه توسط آنها ندارد. ✔️- این افراد معمولاً بحث را به گونه‌ای هدایت می‌کنند که لوازمی کفرآمیز از اندیشه‌های فلسفی و عرفانی به دست ‌آید، سپس صاحب آن اندیشه را معتقد به لوازم دانسته و تکفیرش می‌کنند. این افراد برای نسبت دادن چنین اعتقاداتی به طرف مقابل، به جستجوی سخنان دوپهلو و کلامات متشابه می‌پردازند یا این‌که سخن نادرست یکی از فلاسفه یا عرفا را برجسته نموده و آن را به عنوان نظر و سخن تمامی دانشمندان این علوم مطرح می‌کنند. ✔️- بُعدِ تکفیری این جریان موجب می‌شود تا مخالفت خویش در یک موضوع مثل فلسفه را به تمامی ابعاد اجتماعی و سیاسی تسری دهند و از هر تلاشی برای تخریب چهره مقابل فروگذار نکنند. حاصل سخن این که برای مدیریت اختلافات در زمینه فلسفه و عرفان نظری، باید ابتدا با روش‌های نادرست در اظهار اندیشه مقابله کرد، وگرنه وضعیت همان‌گونه خواهد شد که امام خمینی در پیام منشور روحانیت ضمن هشدار به آن می‌نویسد:  "در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه‌اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چراکه من فلسفه می‌گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهاى قرون‌وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه‌ها را حفظ نمود." .......... @azadpajooh
 ⚡️مناسبت‌های جدید برای تشدید خصومت مذهبی ✍مهدی مسائلی تفرقه‌افکنی و ایجاد جنگ مذهبی میان شیعه و سنی در سال‌های اخیر تجربه‌های جدیدی به خود دیده و نسبت به گذشته بسیار پیچیده‌تر شده است. چند سالی است که هفدهم رمضان، روز درگذشت عایشه همسر پیامبراکرم(ص) به مناسبتی جدید برای  توهین‌های مذهبی تبدیل شده است و عده‌ای در فضای حقیقی و مجازی به تدارک تفرقه‌افکنی می‌پردازند. مروج این موضوع یاسرالحبیب لندن‌نشین است که با انتشار کتاب « الفاحشة الوجه الآخر لعائشة» انگیزه‌های جدید به جنگ سنی با شیعه بخشید.  هرچند محتوای این کتاب در دنیای اسلام به صورت گسترده منتشر نشد ولی عنوان و اسم آن کافی بود تا خصومت‌ها را دوچندان کند. عنوانی که به اهل‌سنت این مطلب را القا می‌کرد که شیعه نه تنها حرمت اصحاب پیامبر(ص) را نگاه نمی‌دارد، بلکه به شخص ایشان نیز توهین می‌کند، زیرا تهمت زدن به ناموس پیامبر(ص)، هتک حرمت ایشان نیز به حساب می‌آید. این در حالی‌است که امام علی(ع) بعد از جنگ جمل برای حفظ این حرمت از خودگذشتگی کردند و فرمودند: «وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى؛ حرمت اولیه او باقی است، و حسابش با خداوند بلند مرتبه» به هر حال بیان این نسبت و تهمت به عایشه، دشمنان شیعه را از صدور فتوا‌ به کفر شیعه و اثبات آن بی‌نیاز ساخت، زیرا متعصبین اهل‌سنت برای جنگ و قتل شیعیان دیگر مترصد صدور فتوا نبودند و به هیچ چیز جز انتقام‌گیری از شیعه فکر نمی‌کردند. البته مراجع شیعه و رهبر انقلاب آیت الله خامنه‌ای با صدور فتواهایی از نسبت دادن چنین نظر و گفتاری به شیعه اعلام برائت کرده و هرگونه توهینی به همسران پیامبر(ص) را حرام اعلام کردند. ولی آنچه میان اهل‌سنت نشر داده می‌شود نه این فتواهاست بلکه توهین‌هایی که توسط جریانی خاص در شیعه صورت می‌گیرد. علمای اسلام و به خصوص علمای شیعه برای فروکاستن از منازعات مذهبی شیعه و سنی باید اقدامات بیشتری را انجام دهند. در مسائل مذهبی خشونت‌گفتاری تولیدگر خشونت رفتاری است زیرا افرادی حاضرند جان خود را بدهند ولی به مقدسات‌شان توهین نشود. خشونت‌رفتاری جسم‌ها را مجروح می‌کند و خشونت گفتاری قلب‌ها را. .................... @azadpajooh
⚡️خِلطِ تصوف فرقه‌ای و تصوف غیرفرقه‌ای یکی از خطاهایی که در مقابله با تصوف صورت می‌گیرد خِلطِ تصوفِ فرقه‌ای و تصوفِ غیر فرقه‌ای و یکسان انگاری آنهاست. تصوف فرقه‌ای مسلمانان را از بدنه امت اسلامی جدا می‌کند، مکان عبادی و آداب دینی آنها را به مرور تغییر می‌دهد و خانقاه، تکیه یا زاویه را جایگزین مسجد می‌کند. تصوف فرقه‌ای به اندازه اقطابش مسلمانان را به گروه‌های فراوان تقسیم می‌کند و تازه در هر زمان نیز به تعداد شیوخ‌ مدعی رهبری هر فرقه، انشعاب‌های جدید در آنها ادامه دارد. ولی تصوف غیر فرقه‌ای این‌گونه نیست و همان مسیری را می‌رود که باقی امت اسلامی به دنبال آن می‌روند و قصد تقسیم‌بندی و تفرقه میان امت اسلامی را ندارد. البته می‌توان ایراداتی در زمینه عرفان و سیرسلوک به آن داشت و آن را نقد کرد؛ منتها نباید با همان روشی که با تصوف فرقه‌ای برخورد می‌شود با تصوف غیرفرقه‌ای تعامل کرد. از این گذشته نباید هرکسی را که گزاره عرفانی مشترکی با تصوف غیرفرقه‌ای دارد، به عنوانِ صوفی معرفی کرد و در ادامه چالش برخورد با تصوف فرقه‌ای را درباره آن مطرح کرد‌. متاسفانه این همان روشی است که بعضی به وسیله آن بزرگان علمای شیعه همچون امام خمینی را به تصوف منتسب می‌کنند. ✍مهدی مسائلی .......... @azadpajooh