به همان اندازه که آدمهای قابلمه به دست ایستاده در صف نذری محرمهای محلهی قدیمیمان در آذر برایم قابل درک و قابل احترام اند،آدمهای کتاب به دست ایستاده در صف طویل گرفتن امضا از یک آدم مشهور در نمایشگاه کتاب به نظرم رقتانگیزند.
#اعظم_سعادتمند
#از_چهار_ساعت_در_نمایشگاه_کتاب_قدم_زدن
@azam_saadatmand
به جریان آدمها در راهروها نگاه میکردم از کنار آدمهای آشنایی با سلام و علیک یا بی سلام و علیک میگذشتیم به دوستم گفتم من آدم شلوغی نیستم دوست دارم زودتر از سرگیجهی میان راهروها خودم را نجات بدهم اما دوستم میگفت ببین! چقدر شور زندگی! اما من جز سکونت تصنع و تقلای نافرجام یک ماهی برای بیرون پریدن از تُنگ چیزی نمیدیدم
و اذان ظهر بود که مرا نجات داد.
#اعظم_سعادتمند
#از_چهار_ساعت_در_نمایشگاه_کتاب_قدم_زدن
@azam_saadatmand
تعدادی از دوستان دربارهی تهیهی کتاب " لیلی_آذر " پرسیدهاند،سایتهای فروش اینترنتی کتاب زیادی را نگاه کردم،متاسفانه نسخهی کاغذیاش تا جایی که خودم پیگیری کردم موجود نیست،ولی میتوانید از اینجا: اپلیکیشن_طاقچه نسخهی الکترونیکی آن را تهیه بفرمایید.
@azam_saadatmand
این چند صفحه از کتاب کارگاه شعر استاد #اسماعیل_امینی را دوست عزیزی برایم فرستادند
@azam_saadatmand
"در این کوچههایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت میترسم"
#سهراب_سپهری