زنده میماند که شهر دیگری بر پا کند
نام مجروح تو بر دیوارهای سوخته
#اعظم_سعادتمند
#یحیی_السنوار
#شهید_یحیی_السنوار
جهاد،با همهی سرخیاش به هیئت توست
جهاد،قامت تو،طرز استقامت توست
جهاد،چشم تو در لحظههای شلیک است
جهاد،خیره به بر پایی قیامت توست
کنار چفیه و پرچم مقاومت کرده است
نسیم شیشهی عطری که در معیّت توست
چنان دمیدهای از روح خود به اشیائت
که سرو، مبهوت مبل استراحت توست
سکوت کردهای اما صدای تلوزیون
خبرخبر، پی تفسیری از صراحت توست
کتاب و دفتر هر کشتزار زیتونی
از این به بعد به سرسبزی حکایت توست
پس از تو آرزوی سینهسرخها،مرگی
چنان تپنده به زیبایی شهادت توست
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
کسی نمانده که دستی بگیرد از دستم
پلی نمانده که نشکسته است پشت سرم
#زهرا_سادات_هاشمی_گلپایگانی
#ایران
می وزد توفنده بر باروی تو
پرچم "الله اکبر" گوی تو
سرنهاده دشت،روی دامنت
تکیه داده کوه بر بازوی تو
همتلاطم با نهنگان جنوب
ماهیان خطّۀ گیسوی تو
همنورد مرزهای آبیات
چشمهای روشن جاشوی تو
همقدم با سرحدات خاکیات
سروهای رُسته در هر سوی تو
زَهرۀ آن را ندارد دشمنت
تا بیاید فاش، رو در روی تو
دائما مشغول ذکر "یا علی" است
چشمۀ جوشندۀ نیروی تو
*
از غم عالم رهایم کرده است
نغمۀ "یا ضامن آهو"ی تو
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
#ایران_من
حتی اگر جایی هوای بهتری باشد
از آسمانت دل نخواهد کند شاهینم
بر کوههایت لالهای پرحرف خواهم شد
یکروز مرگی سرخ میآید به بالینم
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من میشناسم راه و رسم و خلق و خویت را
بیش از همه اما وطن جان،با شهیدانت...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
با رفتگرهای سحرخیز خیابانت
با شور و شوق هفتِ صبح دور میدانت
با حرفهای رادیو در تاکسیهایت
با قبضهای آب و برقت،قیمت نانت
کیف و کتاب و دفتر و نان و پنیر و سیب
با خنده های راه خانه تا دبستانت
با کارگرهای نجیب سخت مشغولت
در هرم تابستان و سرمای زمستانت
از روزهای سختِ با قصد فراموشی
هی راه رفتن راه رفتن زیر بارانت
از لحن میزی که نباید فاصله میشد
در بین دست گرم مردم با وزیرانت
با عینک تحلیلگرهای سیاسی که
گویا خبر دارند از پیدا و پنهانت
با این سرود ملی در بادها افشان،
با جلوۀ سبز و سپید و سرخ طوفانت
با رزم سرداران همواره کفن پوشت
در جنگل و دریا و در کوه و بیابانت
من میشناسم راه و رسم و خلق و خویت را
بیش از همه اما وطن جان، با شهیدانت...
#اعظم_سعادتمند
#ایران_من
#بداهه
@azam_saadatmand
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم
اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشنهی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گردهایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر بردهایم
#قیصر_امینپور
@azam_saadatmand
رمز پیروزیست در گرداب اشک و خاک و خون
ذکر سربند شهیدان است نام فاطمه
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
طاقت بیاور این زمستان نیز خواهد رفت
سمت بهارانی که در راه است باید رفت
یادت میآید دردهایی را که طی کردیم؟
یادت میآید: آن اَبَر رنجی که آمد... رفت
یادت میآید چشم مادر لحظهی آخر
با آرزوی یک زیارت سوی مشهد رفت
هر آمدن هرچند روزی رفتنی دارد
اما بدون زندگی کردن نباید رفت
باید غمش را در دلت محکم نگه داری
تا دلبری داری، از این دنیا نشاید رفت
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
کارش شده است رفت و آمد، اتوبوس
در بین دو ایستگاه ممتد، اتوبوس
یک روز بعید نیست از دلتنگی
پرواز کند به سمت مشهد اتوبوس
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
خراب و خسته و پیر است،ماشین
ندارد نا، زمینگیر است،ماشین
ندیده خیر از آدمها،دوباره
دلش در دست تعمیر است،ماشین
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
احتمال ریزش یکریز باران قطعی است
در دلم اندوه عصر جمعههای کربلاست...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
ما را به آب و دانۀ دنیا چه التفات
کین دیدگان اشکفشان آبروی ماست
#ژاله_اصفهانی
@azam_saadatmand
نگاهش خشک و لبخندش مِسی بود
مچاله از شب دلواپسی بود
چنان برگی که دل از شاخه میکند
زنی در انتظار تاکسی بود
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_علیها_سلام
این روزها که موسم باران است ایام سوگواری انسان است
بیوقفه بیملاحظه میسوزد زخمی که روی سینهی قرآن است
با گریه آب دادهام از اول اندوه یاس های بنفشم را
انگار از ازل غم این گلدان بر قامت خمیدهی ایوان است
هرچند روشن است که خواهد رفت در یاد من غروب نخواهد کرد
چون روز آفتابی کوتاهی در بین خاطرات زمستان است
حتی یهودیان همه میدانند اعجازهای چادر زهرا را
یعنی شما صحابه نمیدانید این دختر امتداد رسولان است؟
در چشمهای خستهی او مردم،دیوارهای در حرکت هستند
دیگر مدینه شهر پیمبر نیست آنجا برای فاطمه زندان است
وقتی که بام شهر پر از است امروز از دسته دسته دستهی کرکسها
افسوس آن پرندهی غمگین که از قلب ها گریخته ایمان است*
مادر صدا زده است تو را هر بار در کوچه در میان در و دیوار
این فاطمیههای عزاداری در انتظار نیمهی شعبان است
#اعظم_سعادتمند
از مجموعه غزل #باران_پس_از_برف
*و هیچکس نمیدانست
که نام آن کبوتر غمگین
کز قلبها گریخته، ایمان است
#فروغ
@azam_saadatmand
میان گفتگو در باب انسان
پی آن جانِ شفاف ِدرخشان
من و تنهاییام یکریز رفتیم
خیابان تا خیابان زیر باران
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
بردم پناه از شب سرما به فاطمه
از درّهی درندهی دنیا به فاطمه
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مومن آن باشد که اندر جزر و مد
کافر از ایمان او حسرت خورد
#مولوی
@azam_saadatmand
او آشنای سورهی حمد است ای دل
با او بگو از دردهایی که غریب است
پن:به نیت شفای همهی بیماران سورهی حمد بخوانیم...
گنجشکهای پاییز
بردم پناه از شب سرما به فاطمه از درّهی درندهی دنیا به فاطمه #اعظم_سعادتمند @azam_saadatmand
هدیهی شاعر ارجمند جناب آقای آژ به این شعر
دریا چکیده در شب تنهایی علی
از آسمان ابری اسما به فاطمه
#مجید_آژ
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟
کدام دامن پر مهر میشود بالِش؟
به گریههای یتیمانه خواب خواهد داد
کدام عشق به این سفرههای نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد
مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد
برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد
زمانهای که به زهرا چنین جفا کرده است
مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
من آذرخش شبانم
کز ابر تیره دمیدم
چه غم که شد شب ابری
سر سیاه و سفیدم
به سایهروشن مویم
درون آینه گویم
به جز تو کیست بداند
که روز و شب چه کشیدم
تلاش من همه آن بود
در صحاری سوزان
که ناشکفته نخشکند
غنچههای امیدم
جهان و مردم او را
بسا که دیدهام اما
ندیده بودم خود را
کنون در آینه دیدم:
که آتش دل ابرم
که سایهی سر کوهم
چه سرکش است شگفتا
سر سیاه و سفیدم
#ژاله_اصفهانی
از کتاب #سرود_جنگل
پن: از کشفیات دوست داشتنی امروزم در دیوان ژاله
@azam_saadatmand
در حسرت خریدن آن ساعتم که نیست
در خردهریز خاطرههایت به یادگار
افسوس جیبهای من و بانکهای شهر
چون عشق،هیچوقت ندارند اعتبار
#اعظم_سعادتمند
#لیلی_آذر
@azam_saadatmand