کارش شده است رفت و آمد، اتوبوس
در بین دو ایستگاه ممتد، اتوبوس
یک روز بعید نیست از دلتنگی
پرواز کند به سمت مشهد اتوبوس
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
خراب و خسته و پیر است،ماشین
ندارد نا، زمینگیر است،ماشین
ندیده خیر از آدمها،دوباره
دلش در دست تعمیر است،ماشین
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
احتمال ریزش یکریز باران قطعی است
در دلم اندوه عصر جمعههای کربلاست...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
ما را به آب و دانۀ دنیا چه التفات
کین دیدگان اشکفشان آبروی ماست
#ژاله_اصفهانی
@azam_saadatmand
نگاهش خشک و لبخندش مِسی بود
مچاله از شب دلواپسی بود
چنان برگی که دل از شاخه میکند
زنی در انتظار تاکسی بود
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_علیها_سلام
این روزها که موسم باران است ایام سوگواری انسان است
بیوقفه بیملاحظه میسوزد زخمی که روی سینهی قرآن است
با گریه آب دادهام از اول اندوه یاس های بنفشم را
انگار از ازل غم این گلدان بر قامت خمیدهی ایوان است
هرچند روشن است که خواهد رفت در یاد من غروب نخواهد کرد
چون روز آفتابی کوتاهی در بین خاطرات زمستان است
حتی یهودیان همه میدانند اعجازهای چادر زهرا را
یعنی شما صحابه نمیدانید این دختر امتداد رسولان است؟
در چشمهای خستهی او مردم،دیوارهای در حرکت هستند
دیگر مدینه شهر پیمبر نیست آنجا برای فاطمه زندان است
وقتی که بام شهر پر از است امروز از دسته دسته دستهی کرکسها
افسوس آن پرندهی غمگین که از قلب ها گریخته ایمان است*
مادر صدا زده است تو را هر بار در کوچه در میان در و دیوار
این فاطمیههای عزاداری در انتظار نیمهی شعبان است
#اعظم_سعادتمند
از مجموعه غزل #باران_پس_از_برف
*و هیچکس نمیدانست
که نام آن کبوتر غمگین
کز قلبها گریخته، ایمان است
#فروغ
@azam_saadatmand
میان گفتگو در باب انسان
پی آن جانِ شفاف ِدرخشان
من و تنهاییام یکریز رفتیم
خیابان تا خیابان زیر باران
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
بردم پناه از شب سرما به فاطمه
از درّهی درندهی دنیا به فاطمه
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مومن آن باشد که اندر جزر و مد
کافر از ایمان او حسرت خورد
#مولوی
@azam_saadatmand
او آشنای سورهی حمد است ای دل
با او بگو از دردهایی که غریب است
پن:به نیت شفای همهی بیماران سورهی حمد بخوانیم...
گنجشکهای پاییز
بردم پناه از شب سرما به فاطمه از درّهی درندهی دنیا به فاطمه #اعظم_سعادتمند @azam_saadatmand
هدیهی شاعر ارجمند جناب آقای آژ به این شعر
دریا چکیده در شب تنهایی علی
از آسمان ابری اسما به فاطمه
#مجید_آژ
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟
کدام دامن پر مهر میشود بالِش؟
به گریههای یتیمانه خواب خواهد داد
کدام عشق به این سفرههای نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد
مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد
برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد
زمانهای که به زهرا چنین جفا کرده است
مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
من آذرخش شبانم
کز ابر تیره دمیدم
چه غم که شد شب ابری
سر سیاه و سفیدم
به سایهروشن مویم
درون آینه گویم
به جز تو کیست بداند
که روز و شب چه کشیدم
تلاش من همه آن بود
در صحاری سوزان
که ناشکفته نخشکند
غنچههای امیدم
جهان و مردم او را
بسا که دیدهام اما
ندیده بودم خود را
کنون در آینه دیدم:
که آتش دل ابرم
که سایهی سر کوهم
چه سرکش است شگفتا
سر سیاه و سفیدم
#ژاله_اصفهانی
از کتاب #سرود_جنگل
پن: از کشفیات دوست داشتنی امروزم در دیوان ژاله
@azam_saadatmand
در حسرت خریدن آن ساعتم که نیست
در خردهریز خاطرههایت به یادگار
افسوس جیبهای من و بانکهای شهر
چون عشق،هیچوقت ندارند اعتبار
#اعظم_سعادتمند
#لیلی_آذر
@azam_saadatmand
مرا صدا بزن
"ای یار
ای یگانهترین یار"
که در جواب غزلهای بیشمار بگویم
#اعظم_سعادتمند
مجلهی میدان آزادی پروندهی تازهای باز کرده است به نام"هنر و آهستگی" هم سرمقالهای خواندنی دارد هم اولین مطلبش با عنوان " آهستگی و قالیبافی" به نظرم خیلی خوب نوشته شده است.پیشنهاد میکنم این پرونده را دنبال کنید و بخوانید
http://www.azadisq.com
برایت با تمام روح خود سهراب میخواندم
کنارت میشنیدم چیزی از هوش گیاهان را
#اعظم_سعادتمند
#لیلی_آذر
پن:
صدای هوش گیاهان به گوش میآمد
#سهراب
@azam_saadatmand
سربازها
ایستادهاند
مثل برگها
بر درختها
در پاییز
#جوزپه_اونگارتی شاعر ایتالیایی
پن: از کشفیات امروزم
@azam_saadatmand
یه شعری داره برای مادرش که من و یاد خودم و مادرم میاندازه...
اینک
آن دستهای اطمینان بخش را
فقط در رویاها میتوانم ببوسم
و حرف میزنم
کار میکنم
سیگار میکشم
نگرانم...
چگونه رو در روی این همه شب ایستادهام
#جوزپه_اونگارتی
پن:البته من به جای سیگار کشیدن چای مینوشم
@azam_saadatmand
یادداشت تازهای نوشتهام برای مجلهی میدان آزادی دربارهی زندگی و آثار ژاله اصفهانی
خوشحال میشوم بخوانید
مروری بر زندگی و آثار ژاله اصفهانی
@azam_saadatmand
شکستم از این غم
که یک بار دیگر
بگویم که: عباس!
خوبی برادر؟
یکسال گذشت از غمی که هنوز ابعادش را به درستی درک نکردهام...هنوز باورش نکردهام
اگر حال و حوصلهای دارید روح برادرم را با صلوات یا فاتحهای خوشحال کنید
و بی بهار، به دشت و دمن چه میگذرد؟
به حال باغچه، بی یاسمن چه میگذرد؟
صدای شادی گنجشکها نمیآید
به شاخههای تَرِ نارون چه میگذرد؟
صدای گریهی خاموش بلبلان از چیست؟
مگر به ساحت سبز چمن چه میگذرد؟
به حال ماه، که با آه و چاه خواهد شد
پس از تو همنفس و همسخن چه میگذرد؟
فقط همان درِ آتش گرفته میداند
به زینبت، به حسین و حسن چه میگذرد
میان این همه، کو محرمی که شرح دهد
میان خانهی مولای من چه میگذرد
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مطلبی نوشتهام دربارهی "آهستگی و شعر" در مجلهی میدان آزادی ،اگر فرصت کردید بخوانیدش،سایر یادداشتهای پروندهی هنر و آهستگی را هم پیشنهاد میکنم بخوانید
آهستگی و شعر
در رگ یک حرف
@azam_saadatmand
@azadisqart
May 11