#حجاب
بچه ها
افرادی که تفکرات زیبایی دارن و در اوج انسانیت هستن
دائما به فکر مهربانی کردن به مخلوقات خدا هستن😊
💢دقت کردین حجاب یک نوع #مهربانی هست
حجاب در واقع مهربانی به هم نوع خودت هست
😊
یک مثال
شما وقتی باحجاب باشی
باعث میشی زیبایی هاتو از نامحرما بپوشونی
و این باعث میشه اگر یک مرد نامحرم چشم چران باشه
هرچقدرم به تو نگاه کنه چیزی نصیبش نشه
و این باعث میشه تنها راه لذت بردن رو از زیبایی های خانمش انتخاب کنه👏
و این یعنی مهربانی شما در حق همجنس خودتون
یعنی خانم اون مرد
و شما با حجاب زیبات باعث میشی زندگی اون خانم گرم تر بشه👌
چرا به همدیگه مهربونی نکنیم؟
اونم یک حجاب زیبا و باارزش
#مهدی_باقریان
👇عضویت👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh
یک عده از ما از دل گرفتگے هامون
در رابطہ با چادر گفتیم،
چرا از حال ِ خوبش نگیم ؟
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
خیلے حس قشنگـیه ڪہ 💟
وقتے از ڪنار ِ یہ زوج ِ جوون رد میشے،
آقا تو رو به خانمش نشون میده ُ میگه:
حجاب این خانم خیلے خوبه✅
خیلے حس نابیه ڪہ💟
دو تا آقاے میانسال، تو خیابون ببیننت
و بہ هم بگن: هنوزم همچین دخترایے وجود دارن؟
و تو ڪِیف ڪنی از اینڪہ تڪی ...☺️ خیلے حس خاصیه ڪہ💟
خیلے از آقاپسر هاے امروزے
بہ ارزش حجابت پے بردن✅
و میگن: آفرین بهش، چہ حجابے داره ..✅
یا برات ارزش قائلن و وقتے میخواے رد شے ڪل ِ پیـاده رو رُ برات باز میڪنن ..☺️
مواظب ِ حرف زدنشون هستن .. مواظبن موقع رد و بدل ڪردن چیزے انگشتاتو نگیرن تو دستشون ...❗️
خیلے حس جالبیه ڪہ ببینے،💟 خیلے از پسرا از تو خوششون اومده،
اما بخاطر ِ چادرت جرات نمیڪنن این حس رو مطرح ڪنن😳
و درخواست نامربوطے ڪنن ..😡
یجورایے فیلترشون میڪنی با حجابت و فقط مرد ِ میدون میطلبے ❤
یا پسرایے ڪه دلشون میخوادت ُ با حسرت نگاهت میڪنن . خیلے حس قشنگیه،💟 چشم هایے ڪہ در مقابل ِ سیاه چادرت بہ هیچ جایے جز زمین بند نیست ..😎
نگاه هایے ڪہ شاید خستہ از رنگ و لعاب مصنوعے خانمهاے شهر،😒
آرامش و متانت رو از صورت تو هدیہ میگیرن ..☺️
چشم هایے ڪہ میبندے ازشون و دست نیافتنے و دیده نشده می مونے براے ِ مرد ِ خاص ِزندگیت 💞
👇عضویت👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh
#پرسش_و_پاسخ
❓سلام آقای باقریان
یک ماهه یه پسری از فامیل دنبال اینکه بامن ارتباط برقرار کنه
شماره ی خواهرمو پیداکرده و همش زنگ میزنه و آیدی منو می خواد میگه قصدم ازدواج و دوست دارم میشه راهنمایی کنید من الان چه واکنشی نشون بدم ؟
✅سلام
اولا اینکه ایشون دنبال برقراری رابطه س انگار یک جای کار می لنگه
و باید احتیاط بیشتری کرد
دوما شما به هیچ وجه دل نده
توی خلوتت بشین و ملاک های همسر آیندتو بنویس
بعد مقایسه کن با ایشون ببین چند درصد ملاک هارو داره
سوما که خیلی مهمه در رفتار خودتون یک توجهی بکنین
چی باعث شد که همچین جرئتی پیدا کنه ک دنبال رابطه با شما باشه
چهارم اگر خواهرتون از شما بزرگترن و متاهلن یا هرکس دیگه البته جوری که باعث مفسده نشه مثلا با رسوندن حرف شما به اون شخص باعث بشه باز پسره با این شخص ارتباطی برقرار کنه یا....
یکی بهش برسونه از زبون شما که اگر این شخص رو دوست داری #واقعا ، فقط از طریق #خواستگاری_رسمی باید اقدام کنی و تمام😊و به هیچ وجه ارتباطی برقرار نمی کنین
پنجم از دعا در پیشگاه خدا و توسل به امام زمان عج فراموش نکنین
که چنانچه اشتباهی دل رو ببازین
باخت بزرگی توی زندگیتون رخ خواهد داد
موفق باشین
#مهدی_باقریان
👇عضویت👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh
امشب توی دوتا گروه رو دیدم از شکست صحبت می کردن
علت؟
عاشق شدن #قبل ازدواج
✅اگر قبل ازدواج ارتباط عاطفی عاشقانه دوستانه عزیزم و عشقم و نفسم
پیدا کردی و دلتو باختی
و بعدش شکست خوردی خدا رو متهم نکن😊
من اصلا به عشق قبل ازدواج توجهی ندارم👌
عاشق کسی #شو
که رسما و شرعا همسرت بشه
نه فقط توی تفکر و خیالت بشه همسرت😁
در آخر یک جمله کوتاه ولی پر از معنا
عاشق اگر عاشق معشوقش باشه
اجازه ناپاکی به حریم معشوق رو نمیده✅
یعنی پسری که واقعا بخوادت
از راه درست وارد میشه
و اگر بدلایل واقعی جواب منفی گرفت
بازم دنبال ناپاک کردن دختر نمیره✅
#مهدی_باقریان
👇عضویت👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
امشب توی دوتا گروه رو دیدم از شکست صحبت می کردن علت؟ عاشق شدن #قبل ازدواج ✅اگر قبل ازدواج ارتباط عا
#ارسالی_اعضا
سلام اقای باقریان من کاملا باحرفتون موافقم درباره عاشق شدن قبل ازدواج گفتید من خودم شکست خوردم وبه شدت پشیمان هستم
توی منطقه شمال تهران که اسکان گرفتیم
کنارمون نمیدونم مجلس پارتیه
یا عروسی
ولی به پارتی بیشتر میخوره
✅کاری ندارم هرچی هست
افسوسی در دلم افتاد و اون اینکه
یک عده دلشون به چی شاده😊
انصافا این موقع شب
صداتو بلند کن داد بزن
صدای موسیقی رو هم زیاد کن
در و همسایه رو آزار بده
ساعت ها گناه بکن
مشروب و عرق بخور
با با جنس مخالفت بزن و برقص
و تموم زورتو بزن تا بتونی دو سه ساعتی شاد باشی😁
افسوسم همینه عمرشونو صرف چی میکنن
برفرض بچه های بالاشهرن و پول هیچی نیست
عمرت چی؟
دو ساعت عمرتو چند فروختی؟
چی گیرت اومد؟
شادی؟
آیا دو ساعت بعد پارتی بازم شادی یا بی رمق و افسرده باز میفتی تو خونه؟
😊
دین میگه عزیزم برو دنبال لذت های عمیق که همیشه سرزنده باشی
چرا فقط دوساعت شاد باشی ؟ تو باید همیشه در شادی و نشاط باشی
دین میگه تو بیخود میکنی لحظه ای از زندگیت نشاط نبری
فرد دیندار یعنی فردی که دائم النشاط هست
دائم اللذت هست😊
نشاط و لذتش دائمیه
اگر دائمی نیست برو پیش خدا حلش کن
#مهدی_باقریان
👇عضویت👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
#خواستگاری_مدیر_کانال ازگناه تاتوبه1⃣2⃣ چشامو توی تاریکی شب ک توی اتوبوس خوابم برده بود رو باز کردم
#خواستگاری_مدیر_کانال ازگناه تاتوبه2⃣2⃣
از سامرا می خواستیم برگردیم چندتا از بچه ها جاموندن و دونفر دیگم از اتوبوس پیاده شدن که منتظر بمونن تا بیان و با همدیگه حرکت کنن
😊
بله دیگه این فرق ما با شما دختراست😐
اینجا جا بمونی باید خودت بیای
رفتیم سمت کاظمین
یکی از بچه هامون بنام احمد ناصری آبادانیه همونی که گفتم عربی خوب صحبت میکنه
تماس گرفت یک جا رو واسه اسکانمون توی کاظمین هماهنگ کرد
فکر میکنم ساعتای4یا 5بعداز ظهر بود رسیدیم
😊
واااای چقدر پذیرایی کرد بنده خدا
غذا برنج بود و مرغ و سالاد و سبزی و ماست
در کنارش موز و هنداونه
بعد ناهارم بهمون چایی شیرین دادن ینی رسمشون این بود
واقعا از دل و جون واسه زائرای امام حسین ع هزینه میکردن
بعد ناهار و کمی استراحت واسه نماز رفتیم حرم
نماز مغرب و عشا رو خوندیم و زیارت و دوباره حرکت به سمت اسکان
از جهتیم یاد اوشون😐هراز گاهی میومد ذهنم
یکی از بچه ها اونجا رفت یک سیم کارت عراقی گرفت با حجم اینترنتی خوب
و باعث شد بتونم نتم رو وصل کنم😊
دیگه این بنده خدا کم کم بین بچه ها شناسایی شد و توی نجف 4یا 5نفری یا بیشتر وصل میشدیم به اینترنتش😁
یعنی قطع میکرد صداها بلند میشد
😂
شام بهمون ساندویچ دادن
آها راستی بنده خدا یک حمومم داشت
دیگه تک تک می رفتیم یک دوشی آب گرمیم می گرفتیم
نوبت من شد ساعتای 1ونیم 2 بامداد
صبحانه هم متنوع بود
بعد صبحانه قرار شد حرکت کنیم به سمت نجف
😊
یاد امیرالمومنین علی ع زنده شد توی دلاتون😍
ای جانم علی
اصلا میری حرم آقا رو از نزدیک می بینی انصافا چنان ابهتی داره
فقط باید ببینی
🌹😍
اونجا ظهر رسیدیم و ناهاری خوردیم
و رفتیم حرم آقا
از جای اسکان تا جای حرم واقعا شلوغ بود
همینطور داشتم می رفتم
دیدم تو خیابون یک گاو رو ذبح کردن😐
خون نجسش پخش شده بود تو خیابون☹️
رسیدیم به حرم
نزدیکای ضریح حضرت علی صدای مردم با زمزمه حیدر حیدر بلند بود
هرچی نزدیکتر به ضریح میشدی فشار واقعا بیشتر میشد
در حدی ک دیگه از جمعیت اومدم کنار
ترسیدم قفسه سینم بشکنه
☺️
رفتم کنار و شروع کردم جامعه کبیره خوندم
و واسه امام زمان ، پدرومادرم و اوشون😌 وبقیه دعا کردم
فرداهم یک بار دیگه رفتیم زیارت و کم کم باید آماده بزرگترین پیاده روی جهان می شدیم😍😍
وسایل کوله رو جمع کردم
بندهای کفشم رو محکم بستم
و راه افتادم به همراه چند تا از مسئولین و بچه ها😊
وارد مسیر که شدیم دوباره پذیرایی ها شروع میشد
یک قسمت ایرانیا داشتن شربت میدادن
یکی وای فای گذاشته بود صلواتی😊
یک تیکه رو دیدم واقعا خدمتی عاشقانه بود
چند تا بچه حدود4تا6سال کنار هم ایستاده بودن
یکی دستمال کاغذی میداد
یک دختره کوچولو هم دستش عطر بود و به دست زائرا عطر میزد
❤️🌹
همینطور رفتیم و رفتیم
چندین کیلومتر تا رسیدیم به عمود یک
تا خود حرم امام حسین ع حدود1410تا عمود بود و فاصله هر دو عمود هم حدود50متر بود
اولین عمود بنام یکی از شهدای ایرانی بود
خلاصه عکس گرفتیم با عمود اول و حرکت کردیم
عجب پیاده روی بزرگی بود
رفتیم تا فکر میکنم غروب بود
که رسیدیم به موکب بزرگ امام رضا ع و نماز خوندیم و شام خوردیم و خوابیدیم تا صبح
😊
صبح دوباره حرکت کردیم
عمودهارو طی می کردیم و باز دوباره بعد هر 50تا یا 100تا عمود استراحت می کردیم یا آب سرد یا با چایی
یا هم از خوراکی هایی ک میدادن
مثلا می رفتیم یهو می دیدی یک عراقی پشت وانتش موز داشت و تندتند پخش می کرد بین مردم
یا طرف دوغ های یکنفره داشت و سریع پخش می کرد بین مردم
هرکس هرجور می تونست خدمت می کرد
😍
خلاصه هراز گاهی توی موکب های استراحت می کردیم
مثلا کمی وامیستادیم و یکی پشتمون و پاهامونو ماساژ میداد
یا کمی می خوابیدیم باز حرکت
رفتیم تا رسیدیم به موکب عظیم امام زمان عج
که زیر نظر آستان قدس رضوی بود
اونجا هم مراسم عزاداری داشتن بعد نماز مغرب و عشا
بعد مراسم بین من و مداحش یک بحث اعتقادی شکل گرفت
که اکثرا گفتن شما درست میگی و شام رو خوردیم و رفتیم سوله واسه خواب
😊
صبح دوباره زدیم به حرکت
فکر میکنم بعد ظهر ساعتای 6بود
که وقتی سمت راستمو دیدم😔
حرم حضرت ابوالفضل ع دیده میشد از فاصله صدها متری
کمی اونجا به همراه زائرا وایستادیم به حرم نگاه می کردیم و اشک😭
بعد دو روز پیاده روی و گرما و سختی عجب حسی بود حرم آقارو ببینی
از اونجا دوباره رفتیم محل اسکانمون
کمی استراحت کردیم
آها راستی اونجا هم باز قضیه شارژر تکرار شد
یکی دوتا پریز برق بود
ما حدود 7یا8 تا گوشی و پاور وصل کرده بودیم😐
با بچه ها راهی بین الحرمین شدیم
#مهدی_باقریان
👇عضویت👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh