🔴او بخواهد از جایی که گمان نمی کنی
روزیت را می رساند🔴
#خاطره
💠یه فردی داشت از خاطرات گذشته ش برامون می گفت
تعریف می کرد که در زمان قدیم یک جایی می رفتم برای پیرایش
و اون شخص یک فردی بود علاوه بر اینکه کارش همچی خیلی خوب نبود
یک پاش هم می لنگید و به خودم می گفتم این شخص با اینطور کار کردنش روز به روز مشتری هاش کمتر میشن
(البته توی پرانتز بگم این شخص شاید کارش خیلی خوب نبوده اما حتما تمام تلاششو می کرده که خدا هم هواشو داشته)
💠خلاصه می گفت یکبار رفتم جاش
و تصمیم گرفتم دیگه نرم پیرایشی این شخص
اما هر دفه که می دیدمش به خودم گفتم این فرد با اینطور کار کردنش و با پای معلول چطوری میخواد کار کنه و پول در بیاره🤔
تعریف می کرد بعد مدتی پسر همین فرد بزرگ شد و جایگاهی پیدا کرد و از جهت مالی هم به جای خوبی رسید
و مخارج زندگی پدرش رو میداد
و حتی برای پدرش خونه هم خرید☺️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بله دیگه راه خدا پستی بلند داره
اما هدف مشخص و معینی داره اونم پیروزی در دنیا و آخرت هست👌
یاد بخشی از آیات 2و3سوره طلاق افتادم
حتما کاملشو بعدا بخونین با معنی👇
🍃وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا
🍃وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب
🍃وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
🔴ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺭﺍﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺷﺪﻥ [ ﺍﺯ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻭ تنگناها] را قرار می دهد.
🔴ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺑﺮﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ،
🔴ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ
#مهدی_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
sapp.ir/azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
💢 #پرسش_و_پاسخ 💢 سلام. من یه مشکل بزرگی دارم ، و اون احساس تنهاییمه خیلی سعی میکنم در طول روز ارتبا
#پرسش_و_پاسخ
🔴سلام علیکم اقای باقریان : یک سوال از خدمتتون داشتم : من از شما صوتی رو در مورد غسل شنیدم که توضیحاتی فرموده بودین ' ایا این توضیحات در مورد وضو هم صدق میکنه ؟ از اونجا که من برای نیت وضو کمی حساسیت داشتم یعنی همینکه میرم سمت اب که وضو بگیرم مثلا برای نماز ظهر ' ایا همین نیت کافی است یا خیر باید قربت الله را به زبان بیاوریم ؟ ممنون از شما
✅ #مهدی_باقریان:
سلام علیکم و رحمت الله
به هیچ عنوان نذارین دچار وسواس بشین که در دنیا و آخرت بدبخت میشین
ببینین نیت برای انجام غسل یا وضو
اصلا لازم نیست نه به زبون بیارین و نه از قلب بگذرونین
مثلا الآن اذان ظهر گفتن و شما میرین به سمت شیر آب که وضو بگیرین برای نماز ظهر قربتا الی الله همین نیته👌
در همه ی نیت ها هم قربتا الی الله بودن باید باشه
و همین که شما میدونین که دارین میرین به سمت شیر آب که وضو بگیرین برای نماز ظهر قربتا الی الله
همین کافیه
باز نرین جای شیر آب یک دقیقه نیت کنین و به وسواس بیفتین
از گناه تا توبه🇵🇸
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 #تحول #خانم 💯تاکیید جدی میکنم نکات آخر تحول رو بخونین بسیار مهمه 🔹من16س
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#تحول #خانم
🔸خانوادم متوسط اند ولی زیاد مذهبی نیستند
منم بیشتر تحت تاثیر دوستام بودم و دین تو زندگیم نبود ولی گاهی نماز میخوندم و یه حجاب معمولی(با آرایش و.. ولی شدید نبود)
دنبال موفقیت و خوشبختی و عاشق درس بودم شاید براتون جالب باشه که به همین دلیل هرگز دنبال دوستی بانامحرم و گناه و حجاب خیلی بد نبودم دوستان بد هم اصلا نداشتم چون از هدفم دورم میکرد..
🔹یادمه سالی که بعدش متحول شدم همه کسانی که بهم بدی کرده بودند رو قلبا بخشیدم(حس میکنم همین باعث عنایت و توجه خدا بهم شد😊)
تا اینکه یه روز یه سخنرانی از استاد پناهیان (راز عبور از رنج ها ) رو دانلود کردم و گوش دادم
انگار آب سرد ریختند روم..
باخودم میگفتم: ینی چی؟؟؟! واقعا دین اینه؟؟؟!🤔😧
تقریبا 90 درصد حس کردم که راه درست زندگی رو پیدا کردم
با تمام وجودم خدا رو حس کردم حس کردم دوسمممممم داره😭همین برام کافی بود که تغییر کنم..
🔸کنکورم رو که دادم شروع به تحقیق راجب دین کردم و با چندتا دوست طلبه هم آشنا شدم که خیلییی کمکم کردند
همون روز اول تصمیم گرفتم چادری شم اولش چون میگفتن آقایون به گناه می افتن برام سخت بود ولی بعد فهمیدم چه آرامشیییی داره و خدا ازم میخواد باحجاب باشم منم دنبال این حجاب های متبرج نرفتم چون نمیگفتم به من چه آقایون نبینن میگفتم خدا از من این نوع حجاب رو میخواد😊
🔹برا تغییرم فقط یه دلیل داشتم:
تو من رو دوست داری؟؟؟! با دنیا میجنگم و میشم اونی که تو میخوای
(فهمیده بودم که دین ینی درست زندگی کردن و پاداش این زندگی متعالی بهشته😊)..
خب یه کم سخت بود مسخرم میکردن مخالفت میکردن مخصوصا دانشگاه تنها بودم چندماه اول
ولی فقط سعی میکردم اونی بشم که خدا میخواد
بعد از چندماه تو فامیل و دانشگاه محبوب همه شدم..
خدا به وعده اش عمل کرد😭من صبر کردم اون بزرگم کرد ..البته سخت بود ولی می اررررزید
.
خیلی شرمندشم😭🤕میدونم من رو بخشیده ، دعا کنید که عاقبت بخیر شم
✅ #مهدی_باقریان
بخشی از پیام ایشون ک قلبم رو تکون داد👇
🔹برا تغییرم فقط یه دلیل داشتم:
تو من رو دوست داری؟؟؟! با دنیا میجنگم و میشم اونی که تو میخوای
👌عاشقانه ترین عاشقانه ها رو ایشون با خدا داشته و چ آرامشی داره الآن
http://eitaa.com/joinchat/1538392064C394b6f57fa
sapp.ir/azgonahtatobeh
خبر خوش از طرف یکی از اساتید حفظ قرآنمون👇👇👇
خانم نجم زاده جزء یک رو حفظ کردن با شماره آیه و صفحه
✅ #مهدی_باقریان :
بنده به خانم نجم زاده و همه ی افرادی که با قدرت و تلاش دارن قرآن رو به خوبی حفظ میکنن تبریک میگم
🍃واقعا قدر عمرتونو بدونین
روز به روز جوان های کانالمون از استعدادهای زیبای جوانی فاصله میگیرن
همچنین نوجوانان کانالمون از استعدادها نوجوانی
پس یکمی به جسم تون سختی بدین و حفظ قرآن با تلاش واقعی دنبال کنین
تا مثل خانم نجم زاده به زودی به موفقیت های بزرگ و بزرگتر برسین
💠در ضمن فعلا کلاس حفظ نداریم
ان شاءالله استاد حفظ پیدا کردم کلاس جدید برگزار میشه و توی همین کانال #اعلام می کنیم.
یاعلی
سلام امام زمانم✋🌸
دل را پر از طراوٺ عطر حضور ڪن
آقا تو را به حضرٺ زهرا ظهورڪن
آخر ڪجایے اے گل خوشبوے فاطمه(س)
برگرد و شهـر را پر از امواج نورڪن
🌻اللهم عجـل لولیـک الفـرج🌻
👉 @azgonahtatobe
#اخلاق
آدمها سه دسته اند:
- عینک!😳
- ملحفه!:😐
- فرش!:😁
وقتی یک لکه ی چایی بنشیند روی عینکت، "بلافاصله" زود آن را با "دستمال کاغذی" پاک می کنی!
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می گذاری "سر ماه" که لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با "چنگ" (زمان قدیم!) می شویی!
وقتی همان لکه بنشیند روی فرش، می گذاری "سر سال" ، با "دسته بیل" به جانش می افتی!!!
خدا ( و به تعمیم آن: ولی خدا) هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلالی که جایشان روی چشم است، تا خطا کردند، بلافاصله حالشان را می گیرد (و البته در دنیا و خفیف) ... دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ!
و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هایشان جمع شود (قرآن کریم: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند) و سر سال (یا قیامت، یا هم دنیا و هم قیامت) حسابی با دسته بیل(!) از شرمندگیشان در می آید!!!😂😊
#حاج_آقا_قرائتی
🍃 @azgonahtatobeh 🍃
کف پاهام تاول زده از بس مسیر گناه رو رفتم و برگشتم💔
راستش رو بخوای این محرم قول دادم #آدم بشم...
قول دادم #حر بشم...
🍃🌸 @azgonahtatobeh
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست #تحول
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ 22سالمه. پونزده ساله بودم که عقد کردم قبلش کمی مقید بودم به #حجاب و #نماز وغیره.. اما بعدش تحت تاثیر جو خانواده همسرم و خودش کم کم همه چی ترک شد و راه گناهای دیگه برام باز شد
گناها بیشتر، من از خدا دورتر...
منی که قبلا تو عالم بچگی پشت پنجره روبه آسمون، مینشستم مثل یه رفیق باهاش حرف میزدم و گریه میکردم
و همچنین بخاطر تقدیر ناخواسته از خدا دلچرکین شدم.. و روز به روز تو #گناه فرو رفتم
برای رفع یک مشکلی نذر کردم #نماز بخونم.. بعد از کلی زمان که برآورده شد هی امروز و فردا میکردم، هر کاری میکردم نمیتونستم پاشم بخونم..
تا اینکه یادمه 18ساله بودم وبا #بچه ی8ماهه ام که خوابیده بود، تو خونه تنها بودیم ... #محرم بود
🔸 اتفاقی تلویزیون رو روشن کردم و دیدم #مراسم_شیر_خوارگانه ...
اصلا تاب نمیوردم وقتی روضه میخوند، موقع لالایی خوندنش.. ، همش به بچه م نگاه میکردم و دلم میسوخت حس میکردم بچه من بوده که اینطور کشتنش... خودمو میذاشتم جای حضرت رباب...میفهمیدم شرمندگی از یه شیر خواره یعنی چی..
💢جگرم آتیش می گرفت مثل کسی که بچه ش مرده هق هق میکردم.. قلبم درد گرفته بود همش تیر میکشید از غصه حضرت #علی_اصغر
⭕️ای خدا مگه من میتونم با این کلمه های خشک حال اون روزم رو وصف کنم!؟؟
دست رو قلبم میگذاشتم و فشار میدادم از شدت درد!! نفسم تنگ میشد... حالی که نه من هرگز میتونم توصیفش کنم.. و نه هرگز تا حالا تجربه ش کردم...
روز بعدش بی مقدمه پاشدم وضو گرفتم رفتم سر نماز.. باورم نمی شد! یهویی چی شد؟! من که تا دیروز هر چی سعی میکردم نمیتونستم!؟؟
چند روزی تو فکر بودم.. تا اینکه فهمیدم...این #هدیه بخاطر #گریه بر #مصائب_اباعبدالله بوده، یه #حدیث هم دیدم تقریبا با این مضمون که اگه خدا خیر کسی رو بخواد گریه بر #امام_حسین (ع) و محبتش رو به دلش میندازه.. که دیگه کاملا مطمئن شدم.
از وقتی #نماز خوندم کم کم متوجه گناهم شدم.. دونه دونه.. میذاشتمشون کنار.. هر کدوم که ترک میشد، توجهم به بعدی جلب میشد
انگار #خدا نقاط ضعفم رو میذاشت جلو چشام تا برطرف کنم..تا رسیدم به جایی که با امام زمان (عج )آشنا شدم
همش دوست داشتم رد آقا رو بگیرم
هرچند #گناه فاصله میندازه بین من و یاد آقا
قبول دارم غرق گناهم ولی چاره چیه؟جز آقا کی رو دارم که دستمو بگیره؟
واقعا نماز آدم رو نجات میده اونم قدم ب قدم
2سال پیش هم تو شبهای قدر بدون اینکه
خودم بفهمم خدا منو بخشیده بود! اونم توبه حقیقی..
خودم بعد یکی دو هفته از حالات و روحیاتم متوجه شدم خدا عمیقا منو بخشیده و بر روی گذشته پر از گناهم خط کشیده
الحمدلله یه سری ها رو با چله و تصمیمات قاطع علاوه بر سختی هاش کنار گذاشتم.. الانم تمرکز کردم روی یکیش. همش شکست میخورم! اما به خودم میگم امیدی هست.. خدا هست.. باز زمین خوردی!؟ خب باشه بلند شو..
و اینکه.....
شاید این آرزوم واسه خیلی ها خنده دار باشه.. ولی میگم.. آرزوی #شهادت بر ما عیب نیست! ما مجبوریم اینجور چیزا رو قورت بدیم جرات نمی کنیم مثل آقایون مطرح کنیم
حدود یه سال که دلم میخواد #شهید بشم برای #امام_زمانم
شهادت که فقط مال مرد ها نیست...
فکر اینکه همینجوری و تو پیری بمیرم اذیتم میکنه..
از خدا میخوام شهادتی نصیبم کنه که لبخند رضایت امام زمان همراهش باشه.. مزه اش به اینکه جوونیتو به حضرت هدیه کنی...
با وجود گناهام و خانم بودنم کمی بعیده.. ولی شدنیه انشاءالله
به ذهنم رسیده تا رضایت همسر و والدینم رو جلب کنم...
تا تو چشم خدا و حضرت باشم شاید قبولم کنن..
چند وقت پیش مهریه ام که250تا سکه بود رو به همسرم بخشیدم...کاری که قبلا اصلا نمیتونستم انجامش بدم..
انشاءالله بتونم خودم اخلاقم رو کامل درست کنم..
ببخشید طولانی شد
و در اخر برای آرزومندان شهادت دعا کنیدلطفا.
التماس دعای شهادت...
@AZGONAHTatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
#گاهی_یک_تلنگر_کافیست #تحول بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ 22سالمه. پونزده ساله بودم که عقد کردم قبلش ک
⚫️فرا رسیدن ماه محرم رو
خدمت امام زمان (عج)
خدمت مقام معظم رهبری
و خدمت جمیع مسلمین و شیعیان عالم
تسلیت عرض می کنیم◾️
ان شاءالله که در این ماه
طوری بشیم که امام حسین
بجای مردم کوچه و بازار خریدارمون بشه
▪️التماس دعا▪️
🍃🌺
💖 #سلام_امام_زمانم
هرروزم را
باسلام به شما زیبا مے ڪنم
ڪاش یڪ روزم
بادیدن روے ماهتان زیباشود
سلام اے زیباترین آقا
صبحت_بخیر_مولای_من
السلام_علیک_یااباصالح_المهدی💖
@azgonahtatobeh
❁﷽❁
آقا سلام ماه مُحرّم شـروع شد
آمد بهار زخمِ دلِ ما و مَرهَمٺ
خونمےشوددل همہعالمزقصہے
آن لحظہهاےآخروگودالوآنغمٺ
@azgonahtatobeh
#داستان_واقعی 1⃣
💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه
💠این داستان کاملا واقعی است فقط اسامی تغییر کرده
میخوام از یه دختری بگم
به اسم مستعار (ستایش)
وقتی بدنیا اومد تو خونه ای
که پدربزرگ و مادربزرگ
و پدر و مادر و یه خواهر
عموهاشم نزدیک خونشون بودن
همیشه باهم بودن با اونا بزرگ شد
عشق به خدا رو از پدربزرگ و مادربزرگش یاد گرفت با عموش مسجد میرفت زندگیش عالی همه دوسش داشتن . 😍
وای که چه عالی بود ☺️♥️
همینطوری بزرگ و بزرگتر میشه
پدر و مادرش اهل نماز و روزه نبودن یعنی بگی نگی یطورایی بودن اونم ماه رمضون یه ماه از سالو فقط پدره مسلمون میشد . 😏
ستایش شده بود ۱۴ ساله که مادربزرگش بهترین همدم و استادش مریض میشه 😔 اونم سرطان و تومور مغزی
بعد ۶ ماه از دنیا رفت 😭
بدترین شکست همون بود
ای کاش بود ای کااااااااااااااااااش .
بعد چهلم مادربزرگش
پدر مادرش همش میگفتن باید ازشون جداشیم تا کی با این دوتا پیر باشیم خونشون آماده میشه
پدر و مادر و ستایش و خواهرش میرن از اونجا 😔
غم دوری مادربزرگ کم بود پدربزرگ هم اضافه شد .
ای وای که چه سخت بود اشک های پدربزرگ برای جدایی .
✅ادامه این داستان حیرت انگیز در کانال زیر👇👇
@azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
#داستان_واقعی 1⃣ 💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه 💠این داستان کاملا واقعی است
#داستان_واقعی 2⃣
💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه
روز ها هر روز بدتر از دیروز دیگه نه مسجد رفتنی نه نمازی نه چیزی
نه کسی بود ستایشو بیدارش کنه برا نماز باید خودش تنها بیدار میشد تو خونه ی بی روح نماز میخوند
که همه پوزخندی میزدن .
همون دوران عذاب آور بود
که شخصی با اسم پیمان با پدر ستایش دوست میشه و روابطشون خیلی صمیمی میشه طوری که هر شب یا اونا اینجا بودن یا پدر و مادر ستایش اونجا
دیگه یه وضعی
مهمونی های افتضاح
هر شب بساط مشروب پهن .
ستایش شب احیا بود مسجد نزدیک اذان صبح برگشت دید اینا هنوز بساط مشروبشون پهنه و چه شوخی ها و حرف هایی .
دیگه از این بعد باید ظرف غذاشو جدا میکرد که نجس به مشروب نباشه
هر روز تمام ظرفارو میشست که مبادا نجاست داشته باشه
هر روز تماااام ظرفا شسته میشد سه بار .
باید تنهایی غذا میخورد .
شب و روزش شده بود گریه 😭
ای وای من این چه وضعه
نمیتونید درک کنید که چه روزهایی بود و هست
✅ادامه این داستان حیرت انگیز در کانال زیر👇👇
@azgonahtatobeh
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Clip-Panahian-AghaLotfanBeManEjazeBede-64.mp3
2.23M
🎵آقا! لطفا به من اجازه بده ...
🔻فرصت کار برای حسین(ع) را از دست ندهید!
#کلیپ_صوتی #روضه
@Panahian_ir
🔹مردى به امام حسن(عليه السلام)عرض كرد :
دخترى دارم ، به نظر شما با چه كسى وصلت كنم؟
فرمود : با كسى كه متقى و باايمان باشد .
چون اگر او را دوست بدارد ، مورد احترامش قرار مىدهد ، و اگر از او نفرت داشته باشد ، به او ظلم نمىكند.
(مستظرف ، ج 2 ، ص 218)
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
@azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
🔹مردى به امام حسن(عليه السلام)عرض كرد : دخترى دارم ، به نظر شما با چه كسى وصلت كنم؟
#ازدواج
مشکل ما در انتخاب هامون گاهی این هست
که به اهداف کوتاه مدت نگاه می کنیم
نه بلند مدت
یعنی به همین نگاه می کنیم که آره دیگه من فلان پسر یا فلان دخترو انتخاب کنم و باهاش تفریح برم و مراسم آنچنانی بگیریم
و شاد باشیم
اما نگاه نمیکنه که قراره اون پسر بشه پدر بچه هاش
و اون دختر بشه مادر بچه هاش👌
وقتی با این نگاه کوتاه مدت نگاه کردی
باعث میشه چند سال اول زندگیتو خوش باشی
و بعدش سرد بشی
و گاهی از بدایمانی و بداخلاقی همسرت سرد بشی
و گاهی همین هست که باعث میشه اکثر طلاق های زوجین در 4سال اول زندگی باشه✅
چون نگاه کوتاه مدت بود
نگاه نکرد که من چه پسری یا چه دختری رو انتخاب کنم
که بتونه با ایمان و اخلاق خوب و زیباش
علاوه بر سال های اول زندگی
سال های دیگه زندگی رو هم با نشاط بسازه👌
#مهدی_باقریان
@AZGONAHTATOBEH
از گناه تا توبه🇵🇸
#داستان_واقعی 2⃣ 💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه روز ها هر روز بدتر از دیرو
#داستان_واقعی 3⃣
💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه
ستایش انقد گریه و زاری میکرد 😭
تمام کارش شده بود غم و غصه
این همه استرس و اعصاب شده بود براش معده درد فجیح که از دردش شب و روز نمیتونست بخوابه .
دیگه عمو و عمه هم نمیتونست ببینه
اونا فهمیده بودن که بابا مامان ستایش
مشروب میخورن ازشون متنفر شدن
قطع رابطه شده بود
فقط میومدن ستایش رو ببینن
پدرش متوجه میشه و انقد میزنتش
که دیگه حق دیدنشونو نداره
اونم میمونه و یه دنیا غم دیگه
چه زندگی سختی 😭
یه روز از مدرسه برگشت اومد تو خونه
دید مادرش و پیمان(دوست پدرش) تو اتاق خوابش ارتباط جنسی دارند .
وااای خدایا دیدن این صحنه فجیح دردناکه مخصوصا وقتی طرفت مادرت باشه وااای خدا این دیگه تهه بدبختیه 😭😭😭 .
کسی نبود خونه بدون اینکه متوجه حضورش بشن برگشت
اومد پارکینگ به حدی گریه کرد
که نابود شده بود .
هیچ چاره ای جز مرگ نمیدید
دعاش بود فقط مرگ .
باورتون نمیشه چه صحنه ی وحشتناکی بود .
کلی قرص خورد بمیره ولی به لطف خدا از این جهنم وارد جهنم دیگه نشد
شستشوی معده و کلی اینور اونور
تا از مرگ جان سالم به دربرد .
پدرش گفت چرا این کارو کردی
گفت امتحانمو خراب کردم
نخواست پدرش ناراحت شه که دوستش باهاش چه کرد .
ولی به مادرش گفت که اون صحنه رو دید بخاطر این بود
فکر میکنید جواب مادرش چی بوده ؟
✅ادامه این داستان حیرت انگیز در کانال زیر👇👇
@azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
#داستان_واقعی 3⃣ 💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه ستایش انقد گریه و زاری میک
#داستان_واقعی 4⃣
💠فرستاده شده از طرف یکی از اعضای کانال از گناه تا توبه
بتوچه ستایش
مگه هرکی ازدواج کرد باید از عشق دوری کنه چرا انقد فکرت قدیمیه و اخلاقت مثله بچه ها .
بشکنه دست این دکترا که کاری نمیکردن زنده بمونی .
نمیدونید چقد درد داره این حرفا
قلبو از جا در میاره .
کم کم میفهمه پدرش و با زن پیمان
و پیمان با مادرش ارتباط دارن .
دیگه شده بود خونه ی کثیف
حالش خراب شده بود مخش هنگ کرده بود از این همه چیزا .
تنها کاری که میتونست کنه این بود به یکی بگه که کاری کنه پای پیمان از خونوادشون قطع شه
داییش با پیمان خوب نبود گفت بهترین فرد میتونه این باشه
رفت پیش داییش
+سلام دایی یچیز بگم
-جانم
+توروخدا ناراحت نشو اصلا عصبی نشو اصلا شاید من اشتبام فقط خونسرد باش ناراحتی نکن آرامشتو حفظ کن
-خب چی شد نصف جونم کردی
+ماجرا رو تعریف میکنه
کشتی منو ستایش این چی بود سه ساعت خواستی بگی .
خب چیه مگه انقد قدیمی نباش الان همه جا همینه خخخ برو دایی جون
تو این کارا دخالت نکن
✅ادامه این داستان حیرت انگیز در کانال زیر👇👇
@azgonahtatobeh
ٰبازار در رکود خبرهای تلـخ و سرد
ای جـٰان فدای رونَق ِ پَرچَـم فروشها
#حامد_عسکری
❤جانم فدات یا اباعبدالله ❤