eitaa logo
از گناه تا توبه🇵🇸
26هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
49 فایل
تو راشناخته‌ام یا اِله با توبه جدا شدم ز گنه بعدبارهاتوبه بگیردست مرا دستگیرِ تَواّبین😔 که نیست فاصله‌ای(ازگناه تاتوبه) مدیر کانال: @doryazgonah حمایت مالی از کانال هرمقدار تونستی 6063731061109873 مهدی باقریان کانال تبلیغاتمون @azgonahtatobeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خدای‌ مهربون ترین ها❤️
📌 💕 حضرت محمد(ص): بهترین زنان شما آنهایی هستند که شوهر دوست باشند.... 💕 * باز با شوهر* 💕 *و با بیگانه* باشند. @azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
📌 #استحکام_خانواده #همسرداری 💕 حضرت محمد(ص): بهترین زنان شما آنهایی هستند که شوهر دوست باشند.... 💕
من کاری به بعضی‌مردای کم غیرت یا بی غیرت و موارد استثنائی ندارم ولی جنس مرد در قلبش عاشق‌ و ‌شیفته زنی هست که دقیقا دوتا‌ ویژگی بالا رو داشته باشه ☺️ یعنی تو خونه پیش شوهرش یک زن فوق العاده با نشاط و شوخ‌طبع و با انرژی باشه(قر کمرش خوب باشه😐🙈) ولی بیرون هنگام صحبت با نامحرم سرشو بندازه پایین و خیلی رسمی و سنگین صحبت کنه 💯اگر مردی رو دیدین که‌ واسش زیاد مهم نیست اون مردانگیش مشکل داره نه‌ ذات همه مردها 👌✔️ @azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
#همسرداری من کاری به بعضی‌مردای کم غیرت یا بی غیرت و موارد استثنائی ندارم ولی #ذات جنس مرد در قلبش
یعنی در کل هم واسم سواله از خانم های متاهلی که حجاب درستی ندارن! اینکه اگر شما شوهرتو دوست داری و قراره فقط با شوهرت تا مقصد آخر زندگی‌ کنی دقیقا برای چی جلوی نامحرم حجاب درستی نداری اونم واسه اینکه جلب توجه کنی و نگات کنن؟؟😐 جالبه بعضی خانمای اینطوری به شوهرشون پیامک میدن با‌این مضمونا👇 عزیزم تو تموم دنیامی تو عشق‌اول و آخرمی تو نفسمی تو نباشی انگار دنیام نیست و چیزای دیگه یا خانم خالی می بندی😉 یا نه از روی هوس‌و خیال ی چیزی میگی ✅حداقل میخوای واقعی تر بگی بگو عزیزم تو ۵۰درصد دنیامی بقیه دنیام چشای مردمه که واسشون خودمو زیبا میکنم @azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
یعنی در کل هم واسم سواله از خانم های متاهلی که حجاب درستی ندارن! اینکه اگر شما شوهرتو دوست داری و ق
البته اینو هم در گوشتون آروم بگما ✔️در کنار اینطور خانما یه سری خانم های‌دیگم هستن که ۹۰درصد لوازم آرایشیشون توی خیابون یا مجالس زنانه یا بازار استفاده میشه 😊 ۱۰درصد یا کمتر توی خونه واسه شوهرش بنده خدا 😕 یکی به سوال من جواب بده آخه وقتی شوهر هست چرا مرد نامحرم؟ وقتی شوهر هست چرا آرایش واسه بازار رفتن؟ وقتی شوهر هست چرا تو مجالس آرایش کنم ولی واسه شوهرم نه؟ 😒 @azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
البته اینو هم در گوشتون آروم بگما ✔️در کنار اینطور خانما یه سری خانم های‌دیگم هستن که ۹۰درصد لوازم
بعدم خانمه پیام میده ❌آقای باقریان من فهمیدم شوهرم چشم چرونی میکنه ❌آقای باقریان فهمیدم شوهرم با یک دختری رابطه داره ❌آقای باقریان شوهرم باهام بداخلاقی میکنه ولی با زنای دیگ رفتارش خوبه 😒 اول ی نگاه به خودت بنداز نمیخوامم بگم فقط تقصیر شماهاست ها ولی اول ی نگاهی به خودم بندازم ببینم انصافا تیپم لباس اتاق خوابم با‌شوهرم جذابیت های جنسی‌و رفتاریم و چیزای دیگ طوری هست که بتونم ۹۹درصد حواسشو بیارم سمت خودم یا نه @azgonahtatobeh
از گناه تا توبه🇵🇸
بعدم خانمه پیام میده ❌آقای باقریان من فهمیدم شوهرم چشم چرونی میکنه ❌آقای باقریان فهمیدم شوهرم با ی
یک کلام ختم کلام به شما خانمای متاهل عشوه نکنی واسه‌ شوهرت کسانی هستن‌ که تو کوچه و خیابون عشوه‌ کنن ✔️ جدی بگیر نخون و رد شو و فراموش‌کن @azgonahtatobeh
بچه تازه به دنیا اومده و از بیمارستان آوردیم خونه خوابیده فامیلمون اومده میگه آخی خوابه؟؟؟ میگم نه زدیمش تو شارژ ! دکتر گفته ۷ – ۸ ساعت اول خوب بذارین شارژ بشه😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━━━😊😍😘😅━━━┓ 🌺 @azgonahtatobeh 🌺 ┗━━━😅😘😍😊━━━┛
امام زمان رو تنها نذار 😊 چون همینطوریش خیلی غریبه شب بخیر
علامت انسان صبور ✅ همین چند جمله کافیه تا بدونی صبور هستی یا نه! @azgonahtatobeh
😔داستان امشب👇😔 کاش به حرف های دوستانم گوش نمی کردم و در برابر نصیحت های پدر و مادرم سر تسلیم فرود می آوردم. کاش دوستانم مرا دختری عقب افتاده و متعلق به قرن بوق می دانستند اما این گونه همه زندگی و هستی ام در معرض تاراج قرار نمی گرفت وقتی دوست پسرم مرا به پستوی مغازه کشاند و 
🔴 ‌یک دختر از شاگرد لوازم تحریری🔴 💠دختر 15 ساله ای که به همراه پدرش برای شکایت از جوان لوازم تحریر فروش وارد کلانتری شده بود با بیان این که هنوز از شدت وحشت لحظه ای که در دام جوان شیطان صفت افتادم به خود می لرزم، اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: از ابتدای امسال با چند دختر از همکلاسی هایم دوست شده بودم که افکاری متفاوت تر از من داشتند آن ها دوستی با جنس مخالف را موضوعی عادی و طبیعی جلوه می دادند و مرا که دختری سر به زیر و محجبه بودم عقب افتاده خطاب می کردند. 💠آن‌ها که در فضای مجازی گروه دوستی به راه انداخته بودند مرا دختری بی عرضه می خواندند که نمی توانم زیبایی و جذابیت ظاهری داشته باشم چرا که نمی توانم توجه پسری را به خودم جلب کنم. آن ها آنقدر مرا مسخره می کردند و با نیش و کنایه هایشان آزارم می دادند که تصمیم گرفتم جایگاه خودم را در گروه دوستی آن ها پیدا کنم به همین دلیل چادر را کنار گذاشتم و دوستانم را به منزلمان دعوت کردم تا زیبایی هایم را به رخ آن ها بکشم. 💠اما آن روز وقتی دوستانم از منزل ما رفتند پدر و مادرم با دیدن رفتارها و نوع پوشش آن ها، مرا از دوستی با همکلاسی هایم نهی کردند و به نصیحتم پرداختند که نباید با چنین دخترانی رفت و آمد کنم اما من که تحت تاثیر حرف های دوستانم دچار نوعی لجبازی کودکانه و تقلید کورکورانه شده بودم با بی احترامی پاسخ پدر و مادرم را دادم که می خواهم حداقل در انتخاب دوست آزاد باشم به طوری که چند هفته با پدرم قهر کردم. بعد از آن ماجرا بود که تصمیم گرفتم دوست پسری پیدا کنم تا وقتی همکلاسی هایم از روابط نامتعارفشان با جنس  مخالف سخن می گویند من مثل همیشه سکوت نکنم و در برابر آن ها کم نیاورم. 💠در اطراف مدرسه ما فروشگاه لوازم تحریری بود که گاهی برای خرید به آن جا می رفتم و با ابراز محبت های شاگرد فروشنده روبه رو می شدم. این موضوع برایم بسیار خوشایند بود چرا که دیگر می توانستم نزد دوستانم پز بدهم و او را به عنوان دوست پسرم معرفی کنم! 💠با آن که مادرم هر روز بعداز تعطیلی مدرسه به دنبالم می آمد و مرا تا منزل همراهی می کرد ولی آن روز قرار شد خودم به تنهایی بازگردم چرا که مادرم گفته بود می خواهد خواهرم را نزد پزشک ببرد. من هم که خوشحال شده بودم بعد از تعطیلی مدرسه از فرصت سوءاستفاده کردم و برای دیدار «اتابک» به مغازه اش رفتم. او که از دیدنم ابراز شادمانی می کرد از من خواست پشت پیشخوان بروم تا راحت تر درباره آینده با یکدیگر صحبت کنیم. 💠من هم که با تلقین دوستانم این گونه روابط را «مد» می دانستم وارد مغازه شدم و او به بهانه این که کسی مزاحم گفت وگوی مان نشود در مغازه را قفل کرد و سپس با یکی از دوستانش تلفنی تماس گرفت و در حالی که او را به مغازه اش دعوت می کرد، گفت: دختری را به  دام انداخته است و او هم می تواند به مغازه بیاید. وقتی فهمیدم در چه مخمصه شومی گیر افتاده ام. جیغ کشیدم و گریه کردم اما او مرا به پستوی مغازه اش هل داد که پایم آسیب دید. 💠در همین گیرودار صدای شکستن شیشه های مغازه بلند شد و اتابک هراسان خودش را به بیرون از مغازه رساند من هم بلافاصله برخاستم و پدرم را دیدم که با دستان خون آلودش با اتابک درگیر شده است، با دیدن او قوت قلب گرفتم و گریه کنان پدرم را به آغوش کشیدم تا مرا به خاطر این اشتباه هولناک ببخشد چرا که پدرم نگرانم شده بود و در آخرین دقایق تعطیلی خودش را به نزدیکی مدرسه رسانده و از دور مرا دیده بود که وارد مغازه شدم و ... حالا هم در حالی از نگاه کردن به چشمان پدرم شرم دارم که کاش همان روز اول نصیحت هایش را می پذیرفتم. شایان ذکر است، به دستور سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) رسیدگی به این پرونده در دستور کار ماموران دایره اطلاعات کلانتری قرار گرفت @azgonahtatobeh