نظر شما چیه شماهم داستانی اینطوری دارین تو زندگیتون بفرستین برام👇 @doryazgonah

#ارسالی_اعضا دختر دبیرستانی بودم و اول آشپزیم بود و هنوز خیلی قلقاش دستم نیومده بود برادرزادم که تازه چهاردست و پا راه میرفت گذاشتن پیش من و من مشغول درست کردن برنج شدم. بردارزادم هم همینطور چهادست و پا میگشت براخودش، بیشتر میومد نزدیک من که کنار اجاق بودم مینشست، همون موقع بود که میخواستم برنج رو بریزم تو آبکش، بردارزدم که نشسته بود چند قدم رفت سمت سینک به صورت چهاردست و پا. و همون لحظه بود که قابلمه از دستم لیز خورد و دقیقا افتاد جای بردارزادم این اتفاق شاید توی چندلحظه افتاد یعنی تا اون حرکت کرد و رفت سریع سرجاش آب جوش خالی شد اونقد سریع این اتفاق افتاد که خودمم شوکه شدم سالها میگذره و هنوز توی ذهنمه که چی شد همون لحظه بچه رفت یه سمت دیگه، و هیچ چیز جز رحم و مهربونی خدا نمیتونه باشه خدایا شکرت ازینطور اتفاقات چندین مورد دیدم که چطور توی آنی از لحظه خداوندم بلایی رو دفع کرده، کاش حواسمون باشه و نگیم شانس نگیم خودم نگیم فلان کس کمک کرد. کمک ها فقط و فقط از ناحیه خداوند رئوفمونه

#ارسالی_اعضا سلام بزرگوار وقتتون بخیر یه دنیا ممنون بابت کانال خوب و ارزشمندتون کاش هر روز این مطالب مفید و ارزشمند به تک تک ماها که گاهی از این چیزها غافل میشیم،گوشزد بشه که هیچگاه از صراط مستقیمی که خدای مهربان جلوی پامون گذاشته ذره ای منحرف نشیم. در مورد حفظ بچه ها از خطر و آسیب که من اسمشو میذارم معجزه، من هم با وجود سه تا هدیه ای که خدا بهم عطا کرده و در فراز و نشیب بزرگ کردنشون ، صدها بار از این معجزه ها برام اتفاق افتاده یه نمونه ش رو عرض میکنم خدمتتون. تابستون سعادتی نصیبم شد و من به همراه دخترم که سه سالش هست مشرف شدم به زیارت عتبات عالیات و حرم مولایم امام حسین و حضرت ابوالفضل علیهم السلام. دخترم همش بغلم بود و باوجودیکه تو خونه گاهی بهانه گیری میکرد و اذیتم میکرد، در این سفر مثل یه معجزه آرام بود و خودمم توانی پیدا کرده بودم که از بغل کردن این بچه اصلا خسته نمیشدم . اما اتفاقی که براش افتاد درست یه هفته بعد از برگشتن از این سفر روحانی و معنوی بود. من داشتم رانندگی میکردم و دخترم عقب ماشین نشسته بود قبلا گاهی شیشه ی ماشین رو میکشید پایین و من همیشه تذکر میدادم که این کار خطرناکه اینار متوجه نشدم که روی شیشه نشسته توی حرکت ، متوجه ماسه ای شدم که تو جاده ریخته بودن و ترمز ناگهانی گرفتم که صدای جیق دخترم بلند شد 😱 نمیدونم چطوری پارک کردم و دویدم سمت دخترم که درست افتاده بود کنار جدول کنار بلوار و سرتاپاش سیاه و گِلی و کبود و خونی 😭 تا رسوندمش درمانگاه پرستار گفت خدا رحم کنه آسیبی به مغزش نرسیده باشه فوری تمام آزمایشات و سونوگرافی و رادیولوژی و سی تی اسکن براش انجام دادن و دکترش گفت خداروشکر هیچ آثاری از شکستگی و خونریزی داخلی وجود نداره و زخمها همه سطحی هستن و چند ساعت بعدش از بیمارستان مرخص شد. من این اتفاق رو یه معجزه میدونم چون درست یه هفته بعد همین اتفاق برای یکی از همشهریهام افتاد و دختر ۴ ساله ش از ماشین در حال حرکت پرت شد و متاسفانه درجا ضربه مغزی شد و فوت کرد.😔 خدا دختر منو رو بالهای فرشته هاش گرفت و نذاشت سرش بخوره به جدول کنار بلوار😭 من این معجزه رو به واسطه زیارت حرم آقا امام حسین روحی فداه میدونم،گرچه دست خدا بالاتر از همه ی دستهاست.

📣📣📣🔴🔴🔴🔴🌹🌹🌸🌺🌺 با سلام و صبح بخیر محضر شریف آقا صاحب الزمان عج الله و تک تک اعضای محترم گروه وستاره های زمینیمون الحمدلله رب العالمین خداروشکر بخاطر نعمت وجودی شما دوستان🌸🌸🌸 دوستان از گروه ختم قرآن هفتگی وگروه ذکر پرسیدن گروه مربوط به خانم ها هست کسانی که مایل به شرکت در گروه ختم قرآن هفتگی وذکر هستن به آیدی زیر پیام بدین ان شاءالله 👇👇👇👇 @azgonahtatobeh_admin

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ❤️

سلام دوستان روز زیباتون بخیر

این پیامه رو یادتونه؟ یکی از اعضامون فرستاده بود بزنین روی لینک زیر که پیامشون رو ببینین👇 https://eitaa.com/azgonahtatobeh/16672

در این پیام گفته شده بود چرا نمیشه ی ارتباط دوستانه با غیرهمجنس خودمون داشته باشیم

خب در پیام های متعددی در موردش صحبت کردیم و حالا صحبت هام رو مستند میکنم به پیام زیر👇

#ارسالی_اعضا سلام وقتتون بخیر الان که دارم این پیام رو مینویسم تو موقعیت سختی قرار گرفتم من چندسال قبل از ازدواجم با یه اقاپسر اشنا شدم و با حرفاشون دلبسته و وابستشون شدم و ازم درخواست روابط نامشروع کردند و چون ترس از دست دادنشون رو داشتم به اجبار قبول کردم اما تمام وقت از خودم متنفر بودم الان بعد از چهارسال دوباره پیداش شده و هی بهم گیر میده که بیا پیشم چندبارم که رفتم بیرون و باهاش روبروشدم و مجبورم کرد که باهاش حرف بزنم و حتی بهم دست درازی کرد الان از خودم متنفرم من به گناه خیلی بزرگی رفتم و دلم میخواد توبه کنم اما نمیدونم چطوری...یعنی خدا منو میبخشه😔

بخونید و نتیجه ی یک ارتباط عادی رو بخونید

اولش صرفا چت و پیامه ولی نتیجه یک هیولاست یک اتفاق بزرگ و زشت و زننده که باورتون نمیشه همچی گناه بزرگی کرده باشین

با اینکه ایشون الآن متأهل شدن ولی گناهی که یک زمینه آشنایی کوچیک داشت اونم چند سال پیش هنوز ادامه داره...

و بدونید آدمی که شما رو بخواد اینقدر بیشعور نیست که حتی متأهل باشین بازم شما رو وادار به خیانت به همسرتون کنه

اونیکه شما رو بخواد به محض تأهل تون که میدونه دیگه به شما نمیرسه برای همیشه از این شیطان بازیاش شما رو حذف میکنه

مشخصه که برای هوس خودش دنبال شماست دنبال ارضای نیازهای خودشه و مثل یک حیوان که هیچ فهمی از زندگی متأهلی و تعهد زوجین نداره مثل گرگی وارد زندگیشون میشه و قلبتون رو تصاحب میکنه

ولی شما فکر می کنید اون بشدت به شما علاقه منده و داره میمیره برای شما

برای ترک این روابط نیاز به یک #نه_قوی دارین به یک عزت نفس و حس ارزشمندی بالا

معمولا کسانی وارد این رابطه میشن که عزت نفسشون خورد شده باشه ✅ پس سعی کنید عزت نفس داشته باشید حتی اگر همسرتون روزی صدبار کاری کرد که ارزش شما خورد بشه شما سعی کنید روح خودتون رو قوی تر کنید

بعضیا مثلا برای دریافت ارزش و بالا بردن عزت نفس مثلا لباس های خاص می پوشن حجابشون رو کنار میذارن یا ضعیف ترش میکنن تا بهتر در نگاه عموم دیده بشن و مثلا مدرن تر باشن اما اینها چیزی به عزت نفس شما کمک عمیق نمیکنه

صرفا تا بیرونید و در انظار عمومی حس عزت نفس دارید که کاذب هست ولی توی تنهایی دیگه اون حس رو ندارید دوباره حس شکست و عدم موفقیت و افسردگی و...

لذا عزت نفس رو از راهی که مورد رضایت خداست کسب کنین تا موندگار باشه براتون و باعث آرامش درونی و بیرونیتون بشه

از لطف همه تون ممنونم منم از همینجا عذرخواهی میکنم که نمیتونم جواب همه تون رو بدم خیلی پیام ارسالی داریم

🔴 قابل توجه خانم های ۱۸سال به بالا🔴 خانمایی که میخوان از داخل خونه صاحب شغل و درآمد بشن کانال کسب درآمدحلال رو عضو بشن😍👇 https://eitaa.com/joinchat/65994868C8b118b67b9

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ❤️

#ارسالی_اعضا سلام علیکم وقت بخیر... بیشتراز ۳۰ سال پیش بود سال ۶۵... من۱۷سالم بود پدرم داشت یه ساختمان میساخت بهم گفت برو اهنهاشو ضد زنگ بزن... ساختمان ۴طبقه بود منم داشتم طبقه چهارم،ستونهاشو میزدم...طبقه به طبقه سقف زده میشد... درارتفاع حدود ۱۲ متری، روی یه حلب درطبقه سوم وایساده بودم وستونی که مشرف به کوچه بود میزدم... سیمهای برق معابر در فاصله خیلی کم ازم قرار داشت...یه لحظه دستم لرزید وگرفت به سیم برق باولتاژ بسیار بالا... دگه چیزی نفهمیدم وقتی چشم بازکردم کنار دیوار انتهای اتاق افتاده بودم...برق به عقب پرتم کرده بود...بعدا یه برقکار بهم گفت خدا بهت رحم کرده اگر به طرف جلو کشیده بود از ارتفاع بالا پرت میشدی پایین... پدرم میگفت هرجور حساب میکنم باید جونت ازدست میدادی... یه تکیه توشهرمون داریم تکیه امام سجاد ع، خیلی برحقه مادرم ۵۰۰ تومن نذر تکیه کرد...اونزمان پول زیادی بود... خدا خیلی بهم رحم کرد...همیشه شاکرشم @azgonahtatobeh

#فایل_صوتی موضوع : توبه حضرت حر علیه السلام حجت الاسلام سید احمد دارستانی @azgonahtatobeh