لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 #سینه_زنی_امام_جواد_ع
عزیز فاطمه سیدی
نور چشم همه سیدی
جوادُ الائمه سیدی
سیدی سیدی
از شرار کینه،ناله ها میزدی
در میان حجره دست و پا میزدی
🥀آه و واویلتا...
از داغت مصطفیٰ گریه کرد
علی شیر خدا گریه کرد
غریب الغربا گریه کرد
سیدی سیدی
مادرت در جنّت،ناله ات را بِشنید
پیکرِ بی جانت،زیر نورِ خورشید
🥀آه و واویلتا...
خدا را شکر اِی نورِ خدا
سر تو نشد از تن جدا
نرفته به روی نیزه ها
سیدی سیدی
جدّ تو در گودال،چون سرش جدا شد
کوفه تا شهرِ شام،ماهِ نیزه ها شد
🥀یا اباعبدالله...
💚🍃🤎🍃💚
متن روضه شهادت امام محمد باقر (ع)
🎤سید مهدی میرداماد
امشب از آسمان چشمانت
دسته دسته ستاره می چینم
در غزل گریهی زلالت آه
سرخی چارپاره می بینم
زخمهای دل غریبت را
مرهم و التیام آوردم
باز از محضر رسول الله
به حضورت سلام آوردم
ان شاءالله مدینه رو ببینید،اگه دیدی كناره دستید یه جوره دیگه گریه میكنه،با یه حالی،با یه اشكی،بدون یه شب مدینه رو دیده،بقیع رو زیارت كرده،من بعضی وقت ها به بعضی رفقا میگم،اگه میخواید مدینه برید،دعا كنید شب ،مدینه نرسید،میگن،چرا؟مدینه ،مدینه است دیگه! میگم نه،روز برسید مدینه باز بهتره،همه ی مدینه روشنه،افتاب هست،اما وقتی شب میرسید مدینه،نگاه میكنی،فقط یه گوشه تاریكه،همه ی مدینه پر از چراغه،همه ی خیابونها،فقط یه گوشه تاریكه،میخوای دق كنی،می خوای داد بزنی،میگی بابا اینجا چهارتا امام ما زیر خاكن،شب خیلی سخته مدینه رسیدن،ان شاء الله بری،وصف العیش،نصف العیش،بزار یه سفر معنوی آغاز كنیم،مگه نفرمود، و قبره فی قلوب من والا،الان دل تك تك شما یه بقیعه، از قبر پیغمبر بیا،از پله های بقیع برو بالا،جلوی در بسته ی بقیع ،همچین كه میرسید،یه صحنه ای صدای ناله ات رو بلند میكنه،میبینی،یه قفل بزرگ به در زدن،یعنی همون جا باید بایستی،جلوتر ممنوعه
بندگی را تو یادمان دادی
دل ما شد اسیر چشمانت
دلمان را به آسمان دادی
آیه آیه پیام عاشورا
در احادیث روشنت گل کرد
امتداد قیام عاشورا
در تب اشک و شیونت گل کرد
فكر نكنی به همین راحتی،گریه ها و روضه ها به دست من و تو رسیده،امام سجاد بعد هم امام باقر،خون دل خوردن تا این روضه ها مونده گار شد.
دم به دم در فرات چشمانت
ماتم کربلا مجسم بود
امام باقر كسی است كه همه چیز و به چشم خودش دیده،مگه میشه امام باقر بگی از كربلا نگی
دم به دم در فرات چشمانت
ماتم کربلا مجسم بود
چشمه تو لحظه ای نمی آسود
همهی عمر تو محرم بود
در غروب غریب دلتنگی
ناگهان حال تو مشوش شد
جان من! روی زین زهرآلود
پیکرت سوخت غرق آتش شد
گرچه از شعله های کینه شان
پیکر تو سه روز می سوزد
ولی از داغهای روز دهم
جگر تو هنوز می سوزد
معلومه میخوای با من ناله بزنی،هركی میخواد روزی بگیره برا محرم امشب شبشه
دیده بودی سه روز در گودال
پیکر آسمان رها مانده
سر سالار قافله بر نی
کاروان بی امان رها مانده
حسین.........
شنیدن كی بود مانند دیدن،ما هرچی روضه بخونیم شنیدیم،تو مقاتل ورق زدیم،اما امشب یه وجودی میخواد برات روضه بخونه،خودش همه چیزو دیده،بچه ی كوچیك یه ذهنی داره،روانشناسا میگن مواظب باشید تو كوچكی بچه تصاویر بد نبینه،بابا خیلی مثال ملموس میزنم،اونها كه اهل كنایه هستن زود بگیرن،مثال راحت میزنم بگیرید، داری از تو خیابون رد میشید،یه صحنه ی تصادف میبینی،با خانواده ات باشی،اول از همه میگی این بچه نبینه این صحنه رو،قربون این آقا زاده برم،تو سنین خردسالی چه صحنه ها كه ندیده
چه کشیدی در آن غروبی که
نیزه ها ازدحام می کردند
سنگها بر لبی ترک خورده
بوسه بوسه سلام می کردند
ان شاء الله این ناله رو محرم به تو بدن،اگه تا حالا ناله نزدی با این بیت ناله بزن
دل تو روی نیزه ها می رفت
دستهایت اسیر سلسله بود
قاتلت زهر کینه ها، نه نه!
قاتلت خنده های حرمله بود
جان سپردی همان غروبی که
عشق بر روی نیزه معنا شد
دل تو در هجوم مرکب ها
بین گودال ارباً اربا شد
حسین......
اقا جان امروز شاگردات اومدن،قریب به چند هزار شاگرد،چه شاگردایی،امروز اومدن بدنت رو با احترام،تو مدینه برداشتن،شنیدم چند تا كفن داشتی،شنیدم بدنت رو زمین نمونده،شنیدم كسی به بدنت بی احترامی نكرده،اما آقا جان،كربلا كار به جایی رسید،عمه جانت دید بابات دارهن میلرزه،زینب اومد كنار زین العابدین،گفت:عزیز برادرم،نبینم تو رو این طوری داری میلرزی،داداشم تو رو به من سپرده،چی شده عمه جان،چه اتفاقی افتاده،صدا زد عمه نگاه كن ببین،اینها دارن كشته هاشون رو دفن میكنن،هیچ كس به بدن بابام نگاه نمیكنه،هنوز بدن بابام رو خاكه،حسین.....
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
.
📃#دیوونه_وار_اومدم_امشب
🖊 #شور
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۸_خرداد_۱۴۰۱
🖊 #سیب_سرخی 🎤
دیوانه وار اومدم امشب
پی یار اومدم امشب
شغل من گداییه والا
پی کار اومدم امشب
غرض از مزاحمت اینه
که بگم دوستت دارم خیلی
دوری از حرم کلافم کرد
بی تو خب نمیمونه میلی
میلم به کربلاست
میلم به موکباست
میلم قدم زدن با زائراست
میلم به روضه هاست
عشقم علامتاست
عشقم کتیبه و محرماست
صاحب ما شاه ابالفضله
روزی ما با ابالفضله
هرچقدم گره کور باشه
چاره فقط یا ابالفضله
ارمنی میاد در خونت
روزیِ یه سالو میبنده
اصلا هرکی با ابالفضله
همه جوره آبرومنده
باب الحوائجی خورده به نام تو
حتی شفا میده غلام تو
جانم به نوکرات
عشقن علم کشات
جانم به سفره ی مشکلگشات
.
4_5884232906372549321.mp3
13.82M
📃 #بر_سر_پیراهنت_فاطمه_دعوا_دیده
🖊 #شور_روضه
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۸_خرداد_۱۴۰۱
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
📌 با حال مناسب شنیده شود
ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیراهنت فاطمه دعوا دیده
دختری که همه ی دلخوشیش بابا بود
عوض دیدن بابا سر بابا دیده
یادم نمیرود که صدای تو قطع شد
افتاده دلهره به میان حرم حسین
بالای تل دویدم و دیدم که میخوری
شمشیر و نیزه پیش چشم ترم حسین
غارت شروع شد همه در خیمه ریختن
بردن گوشواره منو زیورم حسین
چهره کبود بود شب غارت حرم
هر دختری که بود به دور و ورم حسین
در کربلا زدند به پیشانی تو سنگ
در شام سنگ خورد همه پیکرت
هرچه گذشت بین محلِ یهودیان
با خود به زیر خاک سیه میبرم حسین
حسین جان سر پیراهن تو گریه ما را درآوردند
میان اینهمه کشته چرا تنها تو عریانی
انصاف نیست لشکر کوفه کفن شود
عریان تو را به مقابل زینب رها کنند
@
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5891249289501350440.mp3
27.21M
کجایی که غصم همینه
عزادار داغ مدینه
منو تو داریم می شنویمو
ولی مهدی داره میبینه
میبینه چجوری دارن میزنن مادرش رو
ما تنها یه چیزی شنیدیم
تو میبینی این روضه ها رو
بازم میشنوی توی کوچه
صدا سیلی بی هوا رو
میبینی که مادرت پشت اون در پرش سوخت
پیش چش حیدر و بچه هاش پیکرش سوخت
سادات ببخشن ولی فاطمه معجرش سوخت
شب و روز پره اشکه چشمات
شب و روز داری میری از حال
تو هم مثل زینب میبینی
چه جنجالیه توی گودال
کجایی که آتیش گرفت چادر و معجر من
کجایی ببینی که نا مردا ریختن سر من
کجایی ببینی که نا مردا ریختن سر زن
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5807671274620587655.mp3
1.79M
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔳 #شور
🔳 #آقای_قدیم
▪️بزار محرم برسه
▫️واست قیامت میکنم
▪️من شب سوم جونمو
▫️نذر رقیهات میکنم
▪️بزار محرم برسه دردت بجونم
▫️تاسوعا ای اهل حرم واست میخونم
▪️ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
▫️سقای حسین سید و سالار نیامد
▪️اباعبدالله اشک تو چشمامی
▫️اباعبدالله همیشه همرامی
🔳 اباعبدالله
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5883970780223507611.mp3
4.7M
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_جواد_ع
🎇 #زمزمه_امام_جواد_ع
🎇 #سبک شبانگاهان #سنگین
🔳 #آقای_واثقی_نژاد
کجائی ای نازنین پسرم
پاره شد جگرم ای تقی جانم
به ره مانـده دیدگـان ترم
تا رخت نگرم نور چشمانم
🎇ای مراد من ای جواد من
شده روزم تیرهتر ز شبـم
مانـده جان به لبم تا تو بازآئی
رَوَد راحت، جان ز پیکر من
گر تو در برِ من از حجاز آئی
🎇ای مراد من ای جواد من
به من بسته راه چاره شده
پاره پاره شده قلب سوزانم
دو چشمم پر از ستاره شده
بـیشماره شده درد پنهانم
🎇ای مراد من ای جواد من
نهادم من رو به روی زمین
در کنار همین حجره میمیرم
به دیدارم چون ستاره درآ
تا دوبـاره تــرا در بغل گیرم
تو باشی من نالهها بزنم
دست و پا بزنم بی کس و تنها
فرو ریزد روز غربت من
در مصیبت مـن اشگ دشمنها
🎇ای مراد من ای جواد من
سفـر طـی شـد عـازم سفـرم
قسمت پسـرم اشک ماتم شد
خراسان نه بلکه در غم من
پُر ز اشک محن چشم عالم شد
🎇ای مراد من ای جواد من
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@
#امام_جواد
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشم هایم می زند بارانِ نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا می شود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
همسر نامهربان خیلی اذیت می کند
هرچه او نامهربان تر، شدت غم بیشتر
روی خاک حجره می پیچی به خود آقای من
ناله هایت میشود هر لحظه، کم کم بیشتر
مادرت زهراست آقا آمده بالا سرت
قامتش را کرده این حالات تو خم بیشتر
از به خود پیچیدنت اینگونه حاصل می شود:
زهر هر چه تلخ تر، سوز جگر هم بیشتر
این عطش ، این گریه ها، این خنده های زهر دار
شد بساط روضه ات حالا فراهم بیشتر
یک طرف این ناله ها، یک سو صدای هلهله
می کنم در روضه ات یاد مُحرّم بیشتر
🖋وحیدمحمدی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دلم شوق تورا از باغ رضوان بیشتر دارد
بهشت کویت از فردوس ، خواهان بیشتر دارد
هوای روح من ابریست آقا جان ،بگریانم
هوا وقتیکه دلگیراست، باران بیشتر دارد
@hosenih
اسیر پیله ی خویشم ، پرم از حسرت پرواز
چنین پروانه ای ،شوق گلستان ،بیشتر دارد
تو خورشیدی اگرچه بر تمام خلق می تابی
ولی همسایه با همسایه احسان بیشتر دارد
بیادل را به اقیانوس آرامرضا بسپار
اگر دلشوره از شبهای طوفان بیشتر دارد
بزرگی کن مرا ، کوچک حسابم کن ،که میدانم
نظر بر مور ،امثال سلیمان ،بیشتر دارد
اگر دنیا جوابم کرده ،دنیای جوابی تو
که این دارالشفا ،ازدرد ، درمان بیشتر دارد
شفاعت کن مرا پیش خدا با آبروی خود
رضای دوست از این راه ،امکان بیشتر دارد
@hosenih
غلامی تو رااز مادرت زهرا ،طلب کردم
که مادر نقش در تصمیم سلطان ، بیشتر دارد
اگر چه عطر رضوان در جهان پیچیده با نامت
ولی نبض حضورت را خراسان بیشتر دارد
شاعر: #سیدحسین_سیدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#آماده کردن مجلس_قبل شروع زیارت عاشورا
کربلا دیوانه ام کردی چرا؟
راهی غمخانه ام کردی چرا؟
کربلا بوی شقایق می دهد
بوی هفتاد و دو عاشق می دهد
کربلا بوی علی اصغر دهد
کربلا بوی خوش اکبر دهد
کربلا بوی رشادت می دهد
خاک آن بوی شهادت می دهد
کربلا یعنی دودست ومشک وآب
کودکانی تشنه و بی تاب آب
کربلا سرتاسرش عشق است وعشق
کربلا یعنی اسارت تا دمشق
کربلا یعنی که باطل رفتنیست
لیک حق تا بی نهایت ماندنیست
کربلا یعنی ز غیر حق جدا
کربلا یعنی رهائی تا خدا
سلامهای شروع زیارت عاشورا
برای مجالس روضه
👇👇👇👇👇👇
سلام ما به حسین و به کربلای حسین
سلام ما به علمدار باوفای حسین
سلام ما به سلامی که عصر عاشورا
نموده بر بدن غوطه ور به خون زهرا
سلام ما به جبین شکسته زینب
سلام ما به نماز نشسته زینب
سلام ما به بدن های مانده در صحرا
سلام ما به ملاقات زینب و زهرا
سلام ما به لب چوب خیزران خورده
به آن خرابه نشینی که نیمه شب مرده
سلام ما به تنوری که اشک زهرا ریخت
به اشک بچه یتیمی که در سحرها ریخت
سلام ما به فرات به موج سوزانش
سلام ما به ابوالفضل و چشم گریانش
فاطی
روضه_پنج تن
#گریز_حدیث_کسا
یه روز آقا رسول الله ... وارد منزل فاطمه زهرا شدن ... امام حسن و امام حسین علیهما السلام ... دویدن جلوی جدّشون ... خودشون رو به بغل رسول الله انداختن ... جدشون محبت شون کرد ...
گفتن: پدر جان ... اجازه بدین زورآزمایی کنیم ... ببینیم کی برنده میشه ... حضرت به خاطر اینکه نکنه آسیب ببینن ... اجازه ی روز آزمایی به اون دو عزیز رو ندادن ...
فرمود برین ... خط بنویسین ... ببینم خط کی زیباتره ...
رفتنن ... خط نوشتن ... آوردن ... آقا رسول الله ... نگاه کرد به خط ها ... امّا هر چه کرد نتونست دل یکی از این دو تا رو بشکنه ...
فرمود: برین پیش باباتون علی ... اومدن
پیش باباشون علی ...
امیر المومنین ... هر چی نگاه به این خط ها کرد ... دلش راضی نشد از این دو تا یکی رو انتخاب کنه ... لذا فرمود: این کار من نیست ... برین ازمادرتون سوال کنین ...
اومدن پیش مادر ...
مادر نگاهی به این نوشته ها کرد ... یه نگاه به چشمان مظلوم و صورت معصوم حسن کرد ...
یه نگاهی هم به چشمان حسین مظلوم کرد ... یه نگاه به آسمون کرد ...
فرمود: خدا ... خیلی سخته ... این دو خط خیلی زیبا هستن ... کمکم کن خدا ... یه چیزی به ذهنش رسید ...
فرمود: عزیزایِ دلم ... این گردنبند یاقوت من هفت تا دونه داره ... اون رو به سر شما میریزم ...
هر کدوم تعداد بیشتری یاقوت دستش
بود ... اون برنده است ...
تا یاقوت ها رو به سر این دو عزیز ریخت ... نگاه کرد ... دید سه تا حسن برداشته ... سه تا حسین ...
یکی از یاقوت ها مونده وسط ...
قربون ناله تون برم ...
آی جانم ... میدونی میخوام چی بگم ها ...
آه خدا ...
دل زهرا به شور افتاد ...
خدا کدوم یکی از اینها این رو بر میداره ... هر دو به طرف یاقوت دست بردن ...
پروردگار فرمود: جبرئیل عجله کن ...
زود یاقوت رو به دو نیمه کن .ها ... فهمیدی ها ... خود خدا هم نخواست بین این دو عزیز یکی بر گزیده بشه ...
مجلسی که به نام پنج تن مزیّن بشه ...
محل ّ نزول رحمت ِ پروردگاره ...
یاعلی🌾💐🥀💐🌾💐🌾💐💐🌾💐
فاطی