eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
134 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 ای عشق سربلندکه برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریزنیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
آمد محرم صاحب غم‌ها کجایی؟ ای داغدار اشک و ماتم‌ها کجایی؟ ای خسته از انبوه آدم‌ها کجایی؟ اصلا بگو آقا محرم‌ها کجایی؟ دل‌گیرم از این روزهای بی‌تو بودن این روزهای از فراق تو سرودن روزی که می‌آیی نمی‌دانم که هستم آه ای عزیز فاطمه خالی‌ست دستم من چشم بر دیدار چشمان تو بستم هرشب اگر در مجلس روضه نشستم؛ امشب هم از خونابه‌های تشت خواندیم هم زان تنی که پاره‌پاره گشت خواندیم کم‌کم جوانی هم به سر آمد ولی تو... از لحظه‌ی رفتن خبر آمد ولی تو... عمری محرم شد صفر آمد ولی تو... عمری به جان ما شرر آمد ولی تو... این عبد بی‌مولا نمی‌خواهد جهان را از غم رها کن دیگر ای صاحب، زمان را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم یک شهر به دست کرم توست حسین بهترین شادی ما اشک غم توست حسین @hosenih سوخت از عمر هرآن لحظه که بی عشق گذشت عشق نابی که، فقط در حرم توست حسین از گزند همه آفات سلامت باشد آنکه تا هست گرفتار غم توست حسین دل ویرانه که در معرض نابودی بود سبزی زندگی اش از قدم توست حسین فکر تنهایی ما بوده ای از صبح ازل تا قیامت دل ما ملتزَم توست حسین تا جهان چشم گشوده است تو حاضر بودی آنچه در ذهن نگنجد عدم توست حسین ** لحظه ی آخر و پیراهن خونینی که شاهد رنج دم و باز دم توست حسین @hosenih مثل عباس،سرِ نیزه نشینت، قاری بر روی نیزه نگین علم توست حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز ده‌شب می‌شوم بارانی از غم‌های تو باز اشک گریه‌کن‌ها پای ماتم‌های تو این دهه در خانه‌اش مهمان زهرا می‌شویم مادرت بانی‌ست پایان محرم‌های تو @hosenih زیر خیمه راه از بی‌راهه روشن می‌شود رشته‌ی حبل‌المتین ماست پرچم‌های تو از علاج دردهای من طبیبان عاجزند چشم امیدم فقط مانده به مرهم‌های تو از قدیمی‌ها شنیدم در میان روضه‌ها مرده زنده می‌شده از برکت دم‌های تو هر کسی روضه می‌آید پیشوازش می‌روی جان نوکرها فدای خیر مقدم‌های تو کشته‌مرده‌های تو روزی مسیحا می‌شوند عالمی در حسرت عیسی بن مریم‌های تو ارزش گریه به تو برگ امان محشر است دل‌خوشیم آقا به این قدر مسلم‌های تو فیضی از این گریه‌ها مقتل‌نویسان می‌برند شیخ جعفر، شیخ عباس و مُقرم‌های تو... @hosenih می‌شود فیض شهادت را نصیب من کنی؟ می‌شود من هم شوم از خیل آدم‌های تو؟ از سر نیزه ببین خیلی مزاحم می‌شوند یک نفر دارد سر آزار محرم‌های تو ای سر بی‌تن! ببین خون بر دل سادات شد آه بر اهل حرم خرما و نان خیرات شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مگر به جز تو تمنای دیگری هم هست ؟ مگر به سینه تقاضای دیگری هم هست ؟ برای در زدن این گدا به خانه‌ی تو به غیر سینه مگر جای دیگری هم هست؟ @hosenih ز مدحت ای همه جان خسته کی شوم ؟آیا به دلنوازیت آوای دیگری هم هست؟ به غیر صحن و سرا و ورودیِ حرمت مگر که جنت الاعلای دیگری هم هست؟ برای من که دمادم دمت مرا جان داد مگر به جز تو مسیحای دیگری هم هست؟ به بارگاه تو نوکر زیاد هست ولی برای من مگر آقای دیگری هم هست برای روضه اگر تنگمان شود دنیا هزار شکر که دنیای دیگری هم هست @hosenih به خون سرخ نوشتند نامه یارانت به غیر خون مگر امضای دیگری هم هست؟ ** در آن شلوغی گودال ، مادرت می‌گفت نزن مگر به تنش جای دیگری هم هست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اول از نور رخت آینه را حیران کن هر چه خواهی پس از آن چهره ز ما پنهان کن نتوانستم اگربوسه به دستت بزنم بلدم پات بیافتم به من اطمینان کن @hosenih میزبان همه ی خلق ، سر سجاده منِ محتاجِ دعا را به دعا مهمان کن دم ز عشق تو زدم ،بازدم از عشق دگر نَفْسِ یاغیِ نَفَسهای مرا همخوان کن من که در راه رسیدن به تو پایم لنگ است تو قدم رنجه کن و فاصله را جبران کن روزیِّ گریه‌ی ما قطع شده بیکاریم اسم رزّاق خدا ، آجرمان را نان کن ای شمایی که خلائق اثر صنع شماست لطف کن قصربدی های مرا ویران کن شده ام مثل کشاورز بدون محصول رحم بر مزرعه ای که شده بی باران کن هر کجا صحبت آزردن عاشقها بود پشت در ماندن و فریاد مرا عنوان کن @hosenih فعل تو واجب عینی ست فدایت بشوم صبح و شب مثل خودت چشم مرا گریان کن ** شمر دستور گرفت از پسر مرجانه برتنش اسب بتاز وبدنش عریان کن شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره می رسد از ره، صدای پای محرم سلام ماه حسین جان و گریه های محرم چه نفس های شریفی که می شوند در این ماه شبیه کعبه سیه پوش ماجرای محرم @hosenih چه سینه ها که بسوزند در مصائب ارباب چه اشک ها که بریزند در عزای محرم به روی پیرهن مشکی ام نوشته ام امسال منم گدای حسین و منم گدای محرم تمام سال صدای حسین حسین می آید از آن دلی که شود سخت مبتلای محرم پیام فاطمه این است: شیعیان حسینم! سلوک روضه بگیرید پا به پای محرم @hosenih سلام روضه ی غربت، سلام حضرت مسلم چه حیف شد نرسیدی به ابتدای محرم حسین می رسد و کربلاست مقصدش، اما امان ز کرب عظیم و غم و بلای محرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمی که خطی از آن در دو صد مقاله نگنجد رود ز سر به شرابی که در پیاله نگنجد @hosenih کدام جامه بپوشم در این مصیبت اعظم؟ تن مصیبت تو در لباسِ ناله نگنجد چنان ز کودک شش ماهه دل شکسته که دیگر در این دل، این دل کوچک، غم سه ساله نگنجد مرا به قید حرام از ضرر به نفس مترسان به حکم عشق چنانم که در رساله نگنجد مزارِ یار، عراق است و کعبه جانب مکه دو پادشاه به یک مُلک، لامحاله نگنجد @hosenih من آن سگم که خود از شوره زار گریه رسیده حکایتی ست که در باب استحاله نگنجد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آخر امام شیعیان می آیی از راه ای ماهِ از دیده نهان می آیی از راه از این سفر محض دعای بی قراران ای مهدیِ صاحب زمان می آیی از راه تا که بخوانی بر فرازِ بام کعبه نام علی را در اذان می آیی از راه @hosenih در هیبتت از حیدر و در چهره ی خود از مادرت داری نشان می آیی از راه تا که بگیری انتقام عمه ات را از کوفیان و شامیان می آیی از راه با ذوالفقار از پای کعبه سمتِ شامات پای ضریح عمه جان می آیی از راه @hosenih تو وعده دادی که بیایی حتم دارم روزِ قرارِ عاشقان می آیی از راه آقا کجایی تا کمی روضه بخوانی؟ یک صبح جمعه روضه خوان می آیی از راه حس می کنم با نوحۀ معروفِ عباس : ... " ای ساقیِ لب تشنگان " می آیی از راه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
‌ نه اینکه دست تقدیر و زمونه منو اینجا دعای مادر آورد نمک خوردم نمکدونُ شکستم گداتون دیگه شورش و در آورد @hosenih تو هل من ناصرُ خوندی و باید با گریه بین روضه یاورت شم نمیام رو سفید شم پیش مردم میام هیات سیاهی لشکرت شم می دونم بدجوری از پا میفتم همین که دستم از دستت جداشه پاشو تو راه کج میذاره آقا کسی که با شما رو راس نباشه میخوام خاک قدم هاتو ببوسم اگه عمری نشستم بین راهت میگن جون واسه ی آدم عزیزه عزیزم جون من نذر نگاهت شنیده آب و روی شاه بستن اگه نوکر شبا می خوابه تشنه دلت میخواد چجوری قربونت شم؟ فقط لب تر کن ای ارباب تشنه مقاتل هم شهادت می دن اینو غریب تر از تو نیس بین اماما نمیاد حرف تازه رو زبونم دو خط روضه به یاد پیر غلاما @hosenih اگر کشتن چرا آبت ندادن چرا زان در نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاکت نکردن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره بار گناه از جهنم آوردیم به بزم روضه ی تان قامتی خم آوردیم هزار جرم نبخشودنی به شانه ولی دوباره اذن گرفتیم و شبنم آوردیم @hosenih شکسته قامت ایمانمان از این سستی خلاصه این که حسابی همه کم آوردیم بیا از این همه کوه گناه، کاه بساز برای واسطه یک شال ماتم آوردیم معین آن «فَا‌‌ُطیلَ البُکا»نشد بشویم ولی بر اشک شما چند همدم آوردیم محر‌ّم است محرّم، «عزیز مصر» مدینه! که سمت خیمه‌ی‌تان، رو به پرچم آوردیم ببخش هیات ما را بضاعتش این بود قبول کن کمِ ما را که درهم آوردیم @hosenih صدای ناله ما چون نبود درخورتان از آیه های غم «مُقبِلَت» دم آوردیم بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه @hosenih حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه هستی و نمی بینمت و کاش ببینم آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه میسوزی و پا تا به سرت می‌شود آتش می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه بیتابی از این غم که چرا آب ندادند؟ دادند به خوردش عطش ِ نیزهٔ ناگاه @hosenih بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت از  عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه جانم به فدای تو صباحاً وَ مساعا ای منتقم خون خدا آجرک الله! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از همان روزی که بین روضه ات پیدا شدم شدم باختم دل را به تو از برکتش دارا شدم جای خرقه جامه مشکی تنم کردی حسین شیخ شهرم بودم و پای غمت رسوا شدم @hosenih منتت را میکشم تربت به دستم داده ای مرده بودم بوی خاکت آمد و احیا شدم فاطمه خیلی حواسش به من آلوده بود کال بودم دستچین مادرت زهرا شدم داشتی خیلی هوایم‌ را دمت گرم ای حسین تا زمین خوردم تو دستم را گرفتی پاشدم دست از تو برنمیدارم مرا طردم نکن.. من به تو وابسته ام وابسته‌ی اینجا شدم نقطه معراج ما هنگام گریه کردن است گریه کردم راهیِ «شش گوش» و «اَو اَدنی» شدم @hosenih آب شد قلبم برات اربعینم را بده خواب دیدم دوستان رفتند و من تنها شدم ** از سر نیزه شنیدی که رقیه داد زد بی تو باباجان فقط آواره ی صحرا شدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e