واحد شهادت امام سجاد علیه السلام
گوشواره :
یادم نمیره/ اشکای عمه هامو
یادم نمیره/ رو نی سر بابامو
یادم نمیره / مصیبتای شامو
بند اول:
خیلی سخت بود/که ببینم/ به اسیری میبرن اهل حرم رو
خیلی سخت بود/ که ببینم/ با غل و زنجیر بستن خواهرم رو
خیلی سخت بود / که ببینم / چشم نامحرم سوی حرم میفته
خیلی سخت بود / که ببینم / از رو ناقه داره همسرم میفته
یادم نمیره/ دستای در طنابو
یادم نمیره/ اشک چش ربابو
یادم نمیره / اون مجلس شرابو
بند دوم:
خیلی سخت بود/ که ببینم / دست ناموسمو با سلسله بستن
خیلی سخت بود/ که ببینم/ شامیا میگن اینا خارجی هستن
خیلی سخت بود/ که ببینم/ خواهرم رقیه رو با گوش پاره
خیلی سخت بود/ که ببینم/ صورتش نیلی ، کف پاش پره خاره
یادم نمیره/ آتیش و خیمه گاهو
یادم نمیره/ طفلان بی پناهو
یادم نمیره/ جسم تو قتلگاهو
بند سوم:
خیلی سخت بود/ که شنیدم /داره قران میخونه رو نیزه بابام
خیلی سخت بود/ که شنیدم/ دشمنا به ما میدادن سب و دشنام
خیلی سخت بود / که شنیدم / خنده های حرمله پیش ربابو
خیلی سخت بود/ که شنیدم / صحبت از کنیزی تو بزم شرابو
یادم نمیره/ نمک به زخممونو
یادم نمیره/ اون چوب خیزرونو
یادم نمیره/ لبای پر ز خونو
مرتضی کربلایی
#امام_سجاد_زمینه
#زمینه
#زمزمه
داغ تو آتش زد . بر دل آشفتم
آب که میبینم . یاد تو می افتم
تشنه شدم هر جا .حسین حسین گفتم
آب که میبینم . یاد تو می افتم
بابامو با لبای تشنه کشتن
با نیزه و شمشیر و دشنه کشتن
وای حسین وای حسین وای حسین
.......
غروب عاشوراس . علت فریادم
خیمه در آتش سوخت . نرفت از یادم
تو شعله ها یاد . مادرم افتادم
عمه گرفتار شد . نرفت از یادم
سجاده مو از زیر پام کشیدن
زینت زگوش خواهرام کشیدن
وای حسین وای حسین وای حسین
......
تموم این چل سال . دلم پریشانه
دیدم تن بابام . رو خاک عریانه
یکی نگفت که این . کشته مسلمانه
دیدم تن بابام رو خاک عریانه
فقط نه اشک قافله مرا کشت
سه شعبه های حرمله مرا کشت
وای حسین وای حسین وای حسین
...
دروازه ساعات . چه ازدحامی شد
دور و بر زینب . پر از حرامی شد
به دختر زهرا . بی احترامی شد
دور و بر زینب . پر از حرامی شد
به اشک ما میخندیدن واویلا
رقاصه ها میرقصیدن واویلا
وای حسین وای حسین وای حسین
...
#عبدالحسین
نوحه امام سجاد علیه السلام
باغبانم ولی شده باغم خزان سر گلهای من روی نیزه عیان
سوی آلاله ها چشم خونبار من آه و واویلتا، آه و واویلتا
آتشی کربلا قلب تنگم زدند کوفیان از ستم کعب و سنگم زدند
برده هوش از سرم تن بیمار من آه و واویلتا، آه و واویلتا
پیکر خسته ام بسته در سلسله روی ناقه ز کین همره قافله
من عزادار تو او به پیکار من آه و واویلتا، آه و واویلتا
کوفه داغ مرا ابتا زنده کرد تا که هجده گلم زیب دروازه کرد
خصم دون یکسره پی آزار من آه و واویلتا، آه و واویلتا
شاهد بزم خون از منای توام خونجگر از غمِ بچه های توام
داغ خواهر شده بعد تو یار من آه و واویلتا، آه و واویلتا
موضوع: #امام_سجاد علیه السلام
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #موحد
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
نوحه امام سجاد علیه السلام
نور حقّ الیقین زینت عابدین ای گل فاطمه سید الساجدین
یا علی یا علی
قلب تو بر غمی تا ابد مبتلا آتش جان تو داغ کرب و بلا
یا علی یا علی
یاد دشت بلا ناله داری به دل داغ هفتاد و دو لاله داری به دل
یا علی یا علی
بوده ای سیّدی با ستم روبه رو یوسفان تو را سر بریده عدو
یا علی یا علی
سر بابای تو شد جدا از بدن پیکرش مانده در قتلگه بی کفن
یا علی یا علی
موضوع: #امام_سجاد علیه السلام
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #امیر_عباسی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
1_448169586.mp3
5.5M
🔳 #شهادت_امام_سجاد(علیه السلام )
🌴منزل به منزل خسته در اسارت
🌴دیدم به هر جایی فقط جسارت
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
💬امام صادق علیه السلام فرمودند:
📜الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَيَعْقُوبُ وَيُوسُفُ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ... أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَبَكَى عَلَى الْحُسَيْنِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَمَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ قَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ و أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ.
5️⃣بسیار گریهکنندگان پنج تن هستند: آدم، يعقوب، يوسف، فاطمه دختر محمّد و علىّ بن الحسين علیهم السلام ...
⚫️ امّا علىّ بن الحسين علیهما السلام بيست یا چهل سال بر حسين علیه السلام گريست و هر خوراكى مقابلش قرار داده میشد، میگريست تا اینکه يكى از خادمانش عرض کرد: «يا ابن رسول الله! میترسم خود را هلاک كنى».
😭 فرمود: من از درد دل و اندوه خود به خدا شكايت كنم و از جانب خدا چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ من هر وقت به ياد قتلگاه فرزندان فاطمه میافتم، گریه راه گلویم را میبندد.
📚أمالی صدوق، ۱۴۰.
حضرت امام_ #سجاد علیه السلام
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
ا ﷽ ا
🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯
🖤صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام
🔹اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم
┅═ঊঈ☘🌺☘ঊঈ═┅
سلام برآقایی که
آب می دیــــــد
به فکر فرو میرفت.
نوزاد می دیـــــد
اشک می ریخـــت.
طفلان و کودکان را
می دید ناله می کرد.
حضرت امام #سجاد علیه السلام
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
روضه امام سجاد علیه السلام
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
وحید محمدی
62f29fdb14032_34122710.mp3
15.97M
کربلایی حسین طاهری
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریهی بیپایانت
آب میبینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر میشود انگار غم پنهانت
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
آخر عمری اسیری بی کس و کاری بد است
بعد عمری آبرو داری گرفتاری بد است
چشمهای خیره را یا کور کن یا دور کن
محمل بی پرده من را خودت مستور کن
گاه من دنبال تو گاهی تویی دنبال من
کوفیان با رقص می آیند استقبال من
وای از این گونه های سرخ وای از دست ها
بچه ها ترسیده اند از نعره ی بد مست ها
چهره اینها که میخندند خیلی آشناست
حرمله میزد مرا میگفت عباست کجاست
عاقبت دق میکنم از نیزه گردانی تو
سرخ شد پیشانیم با خون پیشانی تو
غصه ام این نیست هرکوچه پریشان میروم
غصه ام این است بی معجر به زندان میروم
عطر موی خاکی تو کرده مدهوشم حسین
رفته ای بر نی بیا قدری در آغوشم حسین
ریخت برهم حرمت سادات کاری کن حسین
پیشم آمد سینی خیرات زاری کن حسین
عالمی را روضه ی جانسوز من بر باد داد
دختر حیدر کجا و مجلس ابن زیاد
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
#مصائب_شام
بر زمین افتاده بابا دخترت در ازدحام..
یک مدد کن نشکند تا گوهرت در ازدحام..
رفته ای بالای نیزه..بی خبر هستی ز ما..
یک نظر..قربانِ چشمانِ ترت در ازدحام..
عمّه ام پیچیده خود را در میانِ معجری
غیرتِ مطلق!،فتاده خواهرت در ازدحام
این ربابه می زند لطمه..پی گمگشته ای ست
گم شده راسِ علّیِ اصغرت در ازدحام..
کو سرِ ششماهه ات ..می بینی از نیزه بگو؟
عنقریب ست که بمیرد همسرت در ازدحام..
نیزه دارت رقصِ نیزه می کند ..دیدی چه شد
سر در آمد پاره شد پس حنجرت در ازدحام
این همه برده فروش!! آیا نمی بیند عمو؟
من نمی بینم سرِ آب آورت در ازدحام..
تنگ شد قلبم برای اکبرِ لیلا ..کجاست؟
گم شده آئینه ی پیغمبرت در ازدحام..
مجلسِ نامحرمان!.. خیلی اذّیت می شوم
خیره می گردم سوی طشتِ زرت در ازدحام
محسن راحت حق
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#مصائب_شام
سلام ای سر خونین، سر برادر من
سرت چهها که نیامد عزیز مادر من
لبی که بوسه بر آن میزدهست پیغمبر
یزیدمیزندش چوب، خاک بر سر من
صدای شیون و افغان به گوش میآید
صدای واابتا، نالهی برادر من
چه خوب شد سر عباسمن نبود اینجا
ندید وضع سر تو، لباس و معجر من
یزید مست شد الباقی شرابش را
نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من
همین که حرف کنیزی ما وسط آمد
نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من
زنی به طفل خودش شیر میدهد، ای وای
رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من
امیر عظیمی
@rozeh_1
#مصائب_شام
#حضرت_زینب
اسیری که با طناب بسته بشه
میمونه توو سختیا چیکار کنه
وقتی که با تازیونه میزنن
نمیتونه هیچ طرف فرار کنه
نگاشون به سر عباس میخوره
بچه ها رو بیبهونه میزنن
غیرِ مادر، بچهی آغوشی رَم
گاهی وقتا تازیونه میزنن
لجشون گرفته تازیونه شون
به سرای روی نی نمیرسه
چه بلایی قراره شروع بشه؟
زینبِ کبری چقدر دلواپسه
غُصّهی زینب یکی دوتا که نیست!
تازیونه نرسه، سنگ میرسه
بعد صحرا و بیابون گردیا
نوبت کوچههای تنگ میرسه
غُصّه همسفری با حرمله
غُصّه های ازدحام از یه طرف
غُصّهی دلتنگیِ بیبی رباب
غُصّهی سنگای شام از یه طرف
میزنن پروانه های خسته رو
روی نی خون به دل شمع میکنن
بچههای شهر برا بزرگاشون
میرن از کوچهها سنگ جمع میکنن
توی کوچه و گذر سنگ میزنن
جَوونا به سمت خورشید و قمر
از پس پنجره ها پیرِ زنا
میزنن به قصد اُفتادن سر
چون بلندِ نیزه ها و شهر شلوغ
سرا رو، رو نی عمیقتر میزنن
اونا که رفتن روی پشت بوما
سنگا رو خیلی دقیقتر میزنن
نشونه گیریاشون فرق میکنه!
بین ازدحام و توی هلهله ...
بعضیا میخوان خودی نشون بدن
جلوی تیر و کمون حرمله
بعضیا که ماهِرن توو سنگ زدن
سنگاشون به طرف سقّا میره
بعضیا عجولن و بی حوصله
بیشتر سنگاشونم خطا میره
مثلاً "عون" و نشونه میگیرن
سر "عبدالله" میفته رو زمین
چشم "عباس" و نشونه میگیرن
سر "ثارالله" میفته رو زمین
بارون سنگ میباره اینجا کجاست؟
شده این محله با یه سر طرف
انگاری محلهی "اَزرقه" که
"قاسم" و سنگ میزنن از هر طرف
عبدالله باقری
@rozeh_1
#مصائب_شام
#حضرت_زینب
چقدر همسفر روی نیزه دشوار است
میان حلقهء نامحرمان سفر کردن
اسیرِخندهء یک مشت بیحیا شب و روز
به زیرِ نیزهء تو سر بزیر، سر کردن
چرا؟ چه شد؟ که دگر روی نی نمیخوانی
بخوان دوباره بدانند ما مسلمانیم
چه میزبانی خوبی برای ما کردند
به زیر بارشی از جنس سنگ بارانیم
چه میشود که بیایی به دامنم یک دم
که بوسه گیرم از آن زخم روی لبهایت
زبسکه خون سرت روی صورتت جاریست
خودت بگو که چگونه کنم تماشایت؟
گمان کنم که بیفتی زروی نیزه زمین
اگر که نیزهات این بار یک تکان بخورد
دویدهام نگذارم سه سالهء حرمت
نشان لطمه زدستان این و آن بخورد
چقدر همسفر روی نیزه دشوار است
نمیشود که برایت به سینهام بزنم
من ونگاه پرازطعنهای که سوی منست
منی که دارم ازاین کوه درد میشکنم
محمدحسن_بیات لو
@rozeh_1
#مصائب_شام
#حضرت_زینب
از طشت دیدم ازدحام دورو بر را
میداد چشمانت به چشمانم خبر را
سربازها بالا سر تو جمع هستند
روی سرت دیدم هجوم صد نفر را
اینها نشستند و تو سرپایی عزیزم
پا درد تو آتش کشیده هر جگر را
چشم سفیران سوی وجه الله مانده
دیدند با خنده زنان بی سپر را
قرآن که خواندم نانجیب مست لج کرد
انداخت با چوب از دهانم دو گهر را
دیدم چگونه سربه زیرت کرد کارش
پیش تو میکوبید بین طشت سر را
گوش مرا باید بگیری نشنوم من
حرف در گوشی مشتی بد نظر را
خطبه بخوان ویران کنی کاخ ستم را
خطبه بخوان زنده کنی یاد پدر را
خطبه بخوان تا خنده هایش زهر گردد
تا که ببیند در بیان تو اثر را
تو ذوالفقاری در زبان داری عقیله
بین غل و زنجیر کراری عقیله
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
153.6K
#نوحه_سینهزنی
#بازار_کوفه_و_شام
#شهادت_امام_سجاد_ع
◾بنداول
ای یادگار کربلا
ای وارث خون خدا
زین العباد شیعیان
ای معنی قالوا بلی
در کوفه و شام بلا
دیدم میان اشقیا
هم عمه و هم کودکان
سرها به روی نیزهها
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
◾بنددوم
زهر جفا تا زد شرر
بر جسم زارم بیخبر
گفتم میان گریهها
با کام تشنه ای پدر
دیدم میان قتلگاه
کردی به خیمهها نگاه
در زیر تیغ و تیرها
با ناله گفتی آه آه
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
◾بندسوم
داغت نشسته بر دلم
کنج خرابه منزلم
داغ لب لعل تو شد
بابا در اینجا قاتلم
بزم شراب و طشت زر
لبهای خونین چشم تر
چشم حرامیهای بد
زین ماجرا بگذر دگر
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#کانال_عاشقان_حضرت_زینب_س
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سبک :زمینه #محرم
مداح:#محمد_حسین_پویانفر
متن:به یاد لبت یک شبم ...
_______________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
حسین جان به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم واویلا
حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا
صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم
نشون میدادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا میزدم مادرت رو ای بی کس
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم یا مظلوم
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
به صحراسپردم که باخاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم یا مظلوم
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
#محرم
شهادت امام سجاد علیه السلام
در میان قتلگه بر حنجرت بوسه زدم
مثل عمه من به جای مادرت بوسه زدم
بر تمام پیکری که چیده ام در بوریا
بر تمام زخم های پیکرت بوسه زدم
مثل پاره های قرآن من به اشک چشم خود
دست های ساقی آب آورت بوسه زدم
تشنه ی یک بوسه بودم با تلظی بارها
چون سه شعبه بر گلوی اصغرت بوسه زدم
تشنه بودم مثل اکبر من نه بر انگشترت
بلکه جای خالی انگشترت بوسه زدم
در وداع آخرم با جسم اکبر جای تو
بر ترک های لبان اکبرت بوسه زدم
روی زخم تازیانه بر غبار چادری
مانده زیر دست و پا از خواهرت بوسه زدم
وقت غسل نیمه شب با یاد غسل فاطمه
بر کبودی های جسم دخترت بوسه زدم
✍منکلام:استاد رسول رشیدی راد
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
شهادت امام سجاد علیه السلام
سی سال در فراق پدر زار گریه کرد
از داغ غربت شه بی یار گریه کرد
سی سال نیمه شب سر سجّاده تا سحر
چشمش به هم نیامد و بیدار گریه کرد
سی سال با شنیدن نسقّا علم عمو
یاد لبان خشک علمدار گریه کرد
سی سال هر جوان رشیدی به راه دید
با یاد شبه احمد مختار گریه کرد
سی سال هر زمان که سر سفرهای نشست
یک دم نگاه کرد و دوصدبار گریه کرد
سی سال تا که برد کسی نام شیرخوار
یاد رباب و اصغر و گهوار گریه کرد
سی سال تا نظر به قدِ خواهرش نمود
با خاطرات مجلس اغیار گریه کرد
هر کودکی که دید به ره زیر لب سرود
دامن شراره سنگ سنان خار گریه کرد
✍منکلام:استاد فقیرتهرانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
شهادت حضرت امام سجاد علیه السلام
شبهای غربت تو گذشت و سحر نداشت
حتی سحر غم از دل تو دست برنداشت
در حیرتم که سلسلۀ آهنین مگر
جایی ز زخم گردن تو خوبتر نداشت
زخم تن تو را همه دیدند و هیچکس
غیر از خدا ز زخم درونت خبر نداشت
دنیا چه کرد با تو که هجده عزیز تو
تنهایشان به روی زمین بود سر نداشت
سنگت زدند بر سر بازارهای شام
با آنکه جز تو یوسف زهرا پسر نداشت
هجده سر بریده برایت گریستند
آهت هنوز در دل دشمن اثر نداشت
سوزم بر آن عزیز که در آفتاب سوخت
یک سایبان به جز سرِ پاکِ پدر داشت
حال تو بود در دل گودال قتلگاه
چون بسملی که بال زد و بال و پر نداشت
مهمان شام بودی و بهر تو میزبان
جز گوشۀ خرابه مکانی دگر نداشت
سوز شما به سینۀ #میثم اگر نبود
اینقدر نخل سوختۀ او ثمر نداشت
✍منکلام:استاد حاج غلامرضا سازگار
متخلص به میثم
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
شهادت امام سجاد علیه السلام
از گلستان لالههای پرپرم آید به یاد
از نیستان داغهای خاطرم آید به یاد
با دل خود هر زمانی را که خلوت میکنم
در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد
سالها از ماجرای کربلا بگذشت و باز
هر نظر آن صحنهی حزنآورم آید به یاد
هرکجا آب است آتش میزند بر جان من
چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد
هر جوانی را که میبینم به یاد کربلا
گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد
چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش
از رباب و گریههای اصغرم آید به یاد
میشوم از آتش شرم و محن چون شمع آب
چون زحال عمّهی غمپرورم آید به یاد
من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن
روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد
حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع
وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد
چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی
سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد
از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز
از نظر نارفته داغ دیگرم آید به یاد
✍منکلام:استاد حاج سید رضا موید
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
امام سجاد علیه السلام
تبدار غیِر شربتِ اشکِ روان نداشت
در دل هزار درد و توان بیان نداشت
دانی چرا ز آل پیمبر کشید دست
نقشی دگر به کارِ ستم آسمان نداشت
تنها، زمین نداشت به سر دست از فلک
پایی به عزم پیش نهادن زمان نداشت
یک گل نداشت باغ و به آتش کشیده شد
جز آه در بساط دگر باغبان نداشت
یکسربه خاک ریخت گل وغنچه،شاخ وبرگ
دیگر ز باغ عشق نصیبی خزان نداشت
دانی به کربلا ز چه او را عدو نکُشت
تا کوفه، زنده ماندن او را گمان نداشت
از تب ز بسکه ضعف به پا چیره گشته بود
می خواست بگذرد ز سر جان توان نداشت
یک آسمان ستاره به ماه رخش ز اشک
میرفت ویک ستاره به هفت آسمان نداشت
می برد ترکش دل او تیر آه ها
اما به غیر قامت زینب کمان نداشت
✍منکلام:استاد حاج علی انسانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
شهادت امام سجاد علیه السلام
مانند ابر پیش یتیمان گریسته
مردی که پای غصه ی جانان گریسته
هر لحظه زندگی خودش را حسین دید
با این حساب از دل و از جان گریسته
از داغ و غصه های اسارت درون شام
با حال زار و موی پریشان گریسته
قطعا به یاد نیزه ی غربت میان دشت
او یا حسین گفته فراوان گریسته
در تشت چوب بود وحروف مقطعه
عمری برای قاری قرآن گریسته
شاید برای دختر دردانه ی حسین
وقتی که دید خار مغیلان گریسته
قطعا درون زندگی اش سود می کند
هرکس که پای عشق تو از جان گریسته
یعقوب چشم خویش برای حسین داد
کی او برای یوسف کنعان گریسته
✍منکلام: استادحاج علی اصغر یزدی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
حالات حضرت سجاد علیه السلام در راه شام
به سایهء شتری زآفتاب برده پناه
کسیکه عالم امکان به زیر سایهء اوست
به بند و قید جفا دست قدرتی بسته ست
که حول و قدرت او را امامت آیهء اوست
شهی که عرش برین باشدش نشیمنگاه
بسیط خاک و زمین کی سزای پایهء اوست
قیاس صبر جهان کی توان به صبرش کرد
قوام صبر جهان خشتکی ز پایهء اوست
اگرچه پیکر او گشته ناتوان و ضعیف
زنی چو زینب کبری بسان دایهء اوست
فراز نخل نی آن مصحف ورق به ورق
چو ذکر ذبح عظیم و حروف آیهء اوست
به دشت ماریه گر پرچمی به خون غلطید
فراز ناقهء او راس شه چو رایهء اوست
صفوف فوج ملک رهبری چو جبرائیل
به پیش موکب او جملگی طلایهء اوست
اگر چه خصم سِتَد درهمیّ و حق را کُشت
بحق که هر دو جهانی کمینه مایهء اوست
✍منکلام:استاد حاج مختار وطن پرست
متخلص به نگین تبریزی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab