#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
صبح ازل طلوعش باطلعت حسن بود
"و الشمس و ضحها" در صورت حسن بود
یک ذره خاک او ماند مارا درست کردند
گویا که خلفت ما از خلقت حسن بود
@hosenih
بابا همیشه میگفت دیدی خدا کریم است؟!
نانی که خوردی امشب از برکت حسن بود
هرجا حسین قدم زد دنبال مجتبی بود
شخصا حسین محو شخصیت حسن بود
با دوستان مروت، با دشمنان مروت
این خُلق در یکی بود، او حضرت حسن بود!
یک گوشه چشم کرد و شش گوشه را بنا کرد
کرببلا محیطش تا تربت حسن بود
صد سال اشک آدم یک گریه ی شبش بود
صدسال صبر ایوب یک ساعت حسن بود
@hosenih
در خانه جعده بود و در کوچه هم مغیره..
پس کی خدا دراین شهر هم صحبت حسن بود؟!
در کوچه پیش رویش کشتند مادرش را
فریاد ازین زمانه! این قسمت حسن بود!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد
آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد
آتش این زهر، آبی روی آتش بوده است
آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد
@hosenih
روضهخوانی میکنم هرروز وشب درخلوتم
روضه ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد
این مصیبتنامه را جز من نمیداند کسی
دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد
حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر
باد گلبرگ گل پیغمبرم را زخم کرد
سالها گریان داغ ضربت یک سیلی ام
ضربه ای محکم که رویمادرم را زخم کرد
با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم
این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد
@hosenih
آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن
این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد
عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود
مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود
شاعر: #محمدحسن_بیات_لو
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
همیشه پلک تر من هوای باران داشت
همیشه اشک در این آستانه جریان داشت
هنوز می شد از آئینه روز را تاباند
هنوز شب نرسیده،هنوز امکان داشت
کسی که نور تو را در ازل زیارت کرد
هوای عشق تو را در سرش کماکان داشت
جذامیان مدینه نماز خوان تواند
چقدر کعبه ی الطاف تو،مسلمان داشت
گدا،گرسنه،تهی دست..،سیرِ سیر شدند
همیشه آب و غذا،خانه ی کریمان داشت
غنی تر از همه ی خلق در جهان گردید
کسی که پشت در تو به فقر ایمان داشت
گدای خانه ی آن مادری مرا خواندند
که در سلاله ی نورانی اش،حسنجان داشت
اگر قرار بر این شد گدا اضافه کنید
تو را به حضرت زهرا مرا اضافه کنید
@hosenih
تو مهربان تر از آغوش مادری آقا
برای من به خدا چیز دیگری آقا
زمان سجده ی تو جبرئیل می آید
زمان سجده به معراج می پری آقا
رسالت تو کرامت،کلام تو وحی است
قسم به نام محمّد ص،پیمبری آقا
تمام کرّوبیانِ بهشت معترفند
ندیده اند شبیه تو دلبری آقا
فقط اجازه بده خاک پایتان باشم
مرا قرار بده جای پادری آقا
مرا به آن گذری که به سگ غذا دادی...
مرا میان همان کوچه می بری آقا!؟
سه بار مال خودت را حراج دین کردی
سه بار..،تا خودِ دینار آخری آقا
تویی امام کرامت تویی امام حسن
منم گدای کرامت منم غلام حسن
@hosenih
به احترام شما شوکران عسل گردید
شرنگ تلخ به شهدشکر بدل گردید
چِقَدر مصرع ابتر میان دفتر بود
که با عنایت چشم شما غزل گردید
جهان پرید به"آغوش"پر محبت تو
جهان توسط "عرش خدا" بغل گردید
تویی که تیغه ی برنده ی دو چشمانت
بلای جان خود حضرت اجل گردید
علی به تیغ حسن جان خود توسل کرد
که ختم غائله ی غزوه ی جمل گردید
گره به کار من افتاد هر زمان،دیدم
که نذر روضه ی طَشت تو،راه حل گردید
تمام کوچه ی ما نذر قاسمت هستند
که بیرق پسرت پرچم محل گردید
قسم به قاسمت آقا چقدر غم خوردیم
کنار خاک بقیع حسرت حرم خوردیم
@hosenih
نفس نفس زدی و آه آخرت رد شد
تمام خاطره ها از برابرت رد شد
جگر نمانده برایت که قِی کنی آن را
ز شرم از جگرت زهر همسرت رد شد
میان آن گذرِ شوم،بغض تو گویاست
چقدر سخت از این کوچه مادرت رد شد
میان کوچه سر مادرت به جایی خورد
تو سرشکسته شدی،دستی از سرت رد شد
همین که چادر خاکی به زیر پا افتاد
هجوم درد ز اعضای پیکرت رد شد
هزار تیر به تشییع یاکریم آمد
هزار تیرِ نفسگیر از پرت رد شد
اگرچه درد کشیدی..،تن تو دست نخورد
هزار شکر که پیراهن تو دست نخورد
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
از بس حسن بخشنده و مهمان نواز است
از عالم و آدم گدایش بی نیاز است
از سفره اش هر قدر می خواهی طلب کن
دستِ حسن در بذل و بخشش بازِ باز است
@hosenih
زانو بغل کردن دگر معنا ندارد
وقتی که آقای کریمت چاره ساز است
هر جای عالم چشم می چرخانم انگار
پرچم سیاهِ "یا حسن" در اهتزاز است
استاد عباس است، باید هم بگویند
شير جمل در هر نبردی یکه تاز است
در جنگ ها، الحق جلودارش نبودند
جنگاوری اش فخرِ تاریخِ حجاز است
*
@hosenih
سجاده را از زیر پایش می کشیدند
غافل از آنکه مجتبی اصل نماز است
اینکه چه ها شد در دل کوچه، بماند
از چادرِخاکی نوشتن جانگداز است
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
زمین گدای عطای علی الدوام حسن
زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن
بهشت مست کرامات ناتمام حسن
به نام باب نجات بشر به نام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به نام او که به ما اعتبار بخشیده
به پای هر یک ما صدهزار بخشیده
تمام هستی خود را سه بار بخشیده
فدای جود و جوانمردی و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
@hosenih
بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست
شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست
ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است
به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است
به لطف عزت او نام مومنین زنده است
به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است
معامله نبود با عدوپیام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه
حسن معز الائمه حسن عزیز الله
حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه
پیمبران همه در حسرت مقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن حکیم حسن دلربا حسن والا
حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا
به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟
فدای عاطفه و منطق و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که فراوان غم و بلا دیده
از آشنا و غریبه فقط جفا دیده
شنیده های مرا بین کوچه ها دیده
نگه نداشت کسی شان و احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
@hosenih
فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا
ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا
نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی
خدا کند که بگیریم انتقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم
بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم
فقط به آل علی صبح و شام مینازیم
تمام هستی ما نذر یک سلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
از بس که زخمهای دلم بی شماره بود
هفت آسمان زچشم ترم پرستاره بود
بیگانه جای خود که مرا آشنا شکست
آیینه ام که همسفرم سنگ خاره بود
@hosenih
تشت از حرارت جگرم داد می کشید
از بس که داغ بر جگر پاره پاره بود
«زهری که می شکافت دل سنگ خاره را »
با من چه کرد که نفسم در شماره بود
خون دهان مجال سخن را زمن گرفت
در بسترم وصیت من با اشاره بود
خاموش بودم از غم غیرت تمام عمر
این راز سر به مهر گریبان پاره بود
درگوش مانده آه پس از سال ها هنوز
آهی که از شکستن یک گوشواره بود
قدم نمی رسید تا سپر مادرم شوم
بر خاستن به پنجه پا کاش چاره بود
دیدم به چشم خویش که مادر دگر ندید
مویم سپید شد اگر از آن نظاره بود
من که نخفته بودم از این غم تمام عمر
تابوت پیش چشم ترم گاهواره بود
قسمت نبود در دل تابوت خفتنم
تشییع تیر روضه این سوگواره بود
@hosenih
تشییع من دومرتبه بود و ولی حسین ...
تشییع جسم پر پر او چند باره بود
بس که ستور از تن او رفت و باز گشت
چون رشته های زلف تنش پاره پاره بود
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
میان هجمۀ غمها اگر پناه ندارد
حسین هست نمیگویم او سپاه ندارد
@hosenih
حسین مرهم زخم برادر است و غمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد
حسین هست که سر روی شانهاش بگذارد
حسین هست نیازی به تکیهگاه ندارد
میان لشکر او مرد مانده؟ آه نمانده
درون خانۀ خود یار دارد؟ آه ندارد
زمانه تلخترین زهر را به کام حسن ریخت
دلاوری که به جز ترک جنگ، راه ندارد
کسی که صلح حسن را غلط شمرد، ندانست
امام مفترض الطاعة اشتباه ندارد
@hosenih
درید قلب حسین آن چنان ز داغ برادر
که احتیاج به گودال قتلگاه ندارد
شاعر: #حسین_عباسپور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از درد به جسم خود.mp3
2.73M
از درد به جسم خود نشان می بینم
هِی ابر سیه در آسمان می بینم
عباس کجا رفته علی اکبر کو ؟
دور و بر خود شمر و سنان می بینم
آن چادر قیمتی دیروزم را
امروز به دست این و آن می بینم
دور و بر خنده های نامحرم ها
سقای حرم را نگران می بینم
از ضربه ی بی هوای شمر است؛ حسین
این درد که من در استخوان می بینم
ای وای خدایا صدقه آوردند
خرما به دهان کودکان می بینم
زان روز که رفته ام به آن مهمانی
خواب لب و چوب خیزران می بینم
هر جا که رقیه با لگد می افتاد
یک فاطمه با قدّ کمان می بینم
دنبال سر سکینه تا مهمانی
یک رومی پست بد دهان می بینم
#روضه #اسارت #حضرت_زینب #حضرت_رقیه #حضرت_سکینه #حاج_منصور_ارضی
@nohematn
|⇦•عمریه آقا سینه زنم...
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
عمریه آقا سینه زنم
حک شده بر روی بدنم
بر سر سفره خان کَرَم
جیره خور نان حسنم
مست خراباتی این سینه زنی ام
من حسنی حسنی حسنی ام
تا سایه ی تو باشد به سرم
محتاج تو ام سلطان کَرَم
این نمکِ سفره ی تو کرده اسیرم
آمده ام مُزد مُحرم رو بگیرم
نگاهی کن به دستانم
دَخیلک یا حسن جانم
مثلِ نبی تو بی مثلی
فاتحِ میدان جملی
سیرتِ تو شد فاطمیون
رفته قد و بالات به علی
عاشقتم از ازل ای یار قدیمی
جن وملک جیره خورت بس که کریمی
ای نور دل و چشمان نبی
ای حیدر منش و زهرا نسبی
حل شده با تربت تو آب و گِل ما
صحن و سرای تو بنا شد به دلِ ما
منم عبد و تو سلطانم
دَخیلک یا حسن جانم
مور و سلیمون خاک درت
گردش اصلیِ دور سرُ
روح الامین و جن و مَلَک
خادم دربار پسرت
شاه کَرَم هستی و بی سنگمزاری
ای به فدای حرمی که تو نداری
آتش زده این، غربت جگرم
آقای کریمی، خاکت به سرم
حسر ت دیدار تو افتاده به جانم
فاطمیه کنج بقیع روضه بخوانم
پریشان پریشانم
دَخیلک یا حسن جانم
|⇦•از بس که حُسن نام تو شد...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عطر بقیع میوزد از باغ دفترم
شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه
از گندم مزار شما ساده بگذرم
مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
*چهخونه ای ،چه آقایی، چهکریمی، قربونت برم آقا ...دیدی یه مشکلی برات پیش میاد فکر میکنی میگی
این مشکل رو با کی درمیون بذارم؟ به اون آدمِ نزدیک زندگیت فکر میکنی، باز میگی اصلا بهش بگم؟ نگم؟ نکنه بهش بگم فکری با خودش بکنه؟ نکنه روم رو زمین بندازه؟
اما من همین قدر میتونم برات بگم هرکسی تو زمان امام حسن مجتبی تو مدینه زندگی میکرد، هروقت به مشکلی برمیخورد خیالش راحت بود، میگفت: میرم پیش کریم اهل بیت مشکلم رو حل میکنه، دوست و دشمنم نداشت، أغوشش همیشه به روی همه باز بود .
تو قیامت میگن: اصحاب امامحسین کجان؟ یه جمعیت عظیمی بلند میشن، میگن اصحاب امام حسن کجان ؟ یه جمعیت کمی بلند میشن...
میخوام غربت رو بدونی، تو مدینه وقتی امامحسن رو میدیدن از مرکب پیاده نمیشدن، از رو مرکب میگفتن: "السَّلام عَلَیکَ یا مُذِلَّ المُؤمنین"...
اینقدر سائل عطا میکرد، که سائل می موند، اصلاً باورش نمیشد، در تاریخ أوردن یه روزی از صبح تا شب صدقه و هدیه میداد به سائلهای مختلف، هرچی داشت عطا میکرد، شب یه سائلی اومد، گفت: بده آقا! در راه خدا، حضرت فرمود: هرچی داشتم از صبح دادم، همین کفش ها مونده برام، اینارو بدم بهت برو بفروش...
دیدی میگن: فلانی به داداشش رفته؟ تو گودال از حسین همه چی رو بردن، عبا، عمامه، کلاه خود،رِدا،کفش هاارو بردن، ساربان اومد دید دست خالی مونده، انگشت و انگشتر رو برداشت .....*
نقش است بر کتیبهی خلقت، هُوَ الکَریم
ثبت است بر جریدهی عالم، هُوَ الکَریم
من خواب دیدهام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگویِ مادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کُلونِ قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم
گفتی که این شما و سرای برادرم
حسین جان ...حسینجان ...
اینها دو واژهاند که با هم غریبهاند
بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
حسن جان ...
#شاعر میلاد حسنی
رنگش پریده موهاش سفیده.mp3
5.71M
متن نوحه
رنگش پریده موهاش سفیده
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
سید مجید بنی فاطمه
رنگش پریده موهاش سفیده گونش سیاهه قدش یه کم خمیده
با اینکه جونش به لب رسیده به عشق باباش ادامه میده
پشت سر اون سر بریده
یه جوری شد از اون شبی که از ناقه افتاد
با هیچی دیگه آروم نمیشه باباشو میخواد
میگه که خستم از سفر بابا
دیگه بیا منو ببر بابا
****
بابا رسیدی صبح امیدی بابا یه ماهه دخترتو ندیدی
تو رو که دیدم شکست غرورم برا تو سوخته دل تنورم
خاک موهاتو خودم میشورم
گلایم اینه چرا بابایی منو نبردی
تموم سر تو زخم اما سیلی نخوردی
دلم پر از سوال پر درده
بابا چرا لبت ورم کرده
***
زخمی وجودم روی کبودم جای خرابه کاشکی رو نیزه بودم
رد طناب و دور گلومه آثار آتیش هنوز رو مومه
این حرفا بین منو عَمومه
بذار خودتو یه لحظه بابا به جای عمه
یه چند شب دیگه وا نمیشه چشای عمه
کاخ یزید بابا همین پشته
مجلس اونجا عمهمو کشته
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#کانال_عاشقان_حضرت_زینب_س
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
91.5K
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_زمزمه
#اسارت
ای وارث علی یاصاحب الزمان
بنگر به عمه ات با چشم خون فشان
بر روی ناقه عریان و بی جهاز
یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز
بنگر به حالت سردار قافله
خون گریه می کند چشمان سلسله
کاهیده جسمش از زنجیر جانگداز
یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز
کی دیده سنگ بر مِهر و قمر زنند
ماتم رسیده را بر دل شرر زنند
یا تسلیت دهند با صبل و چنگ و ساز
یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز
بازوی زینب و دستان عابدین
شد بسته بینشان طفلان دلغمین
زین قصّه بگذرم دارد سرِ دراز
یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز
یک دم قدم گذار در مجلس یزید
چوب ستم بگیر از دست آن پلید
لبهای تشنه را کو میزند به ناز
یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز
سر را به طشت زر گلگون نظاره کن
چون عمه پیرهن از غصه پاره کن
از بهر انتقام بستان زحق جواز
یا فارس الحجاز یا فارس الحجاز
#حسین_یاری
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#کانال_عاشقان_حضرت_زینب_س
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ