eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
امان ز هجر امان از نبودن تو حسین گرفت جان مرا غصه ی تن تو حسین ز سینه ام نفس بی قرار افتاده حسین عشق تو در احتضار افتاده چقدر اشک بریزم نیامدی پیشم دلم گرفته عزیزم نیامدی پیشم @hosenih دلم هوای تو کرده بیا در آغوشم هنوز بعد عزایت سیاه میپوشم برای تو همه زندگیم سینه زدم کنار دخترکان یتیم سینه زدم نگاه کن چقدر چین به صورتم‌ دارم نشان ضربه ی سنگین به صورتم دارم برات روضه ی هرروزه میگرفتم من به یاد تشنگی ات روزه میگرفتم من کسی مقابل من آب خورد غش کردم و گاهواره کمی تاب خورد غش کردم اگرچه از همه کس احترام میبینم به خواب اگر بروم خواب شام میبینم به احترام سرت چشم من نشد روشن تنور خانه ی من مطلقا نشد روشن پس از تو داغ کفن میکشد مرا آخر شتر سوار شدن میکشد مرا آخر  زمان خواندن قرآن زدم بروی لبم به یاد آن لب و دندان زدم بروی لبم  میان خانه غمِ آفتاب را چه کنم به سایبان بروم من رباب را چه کنم چقدر شام، سرت را عذاب میدادند به قاتلت جلوی من شراب میدادند لباس مادری ت را گرفتم‌ از دستش مرا زیاد زد اما گرفتم از دستش @hosenih در آفتاب نشانی غربتم برگشت شبیه صورت تو رنگ صورتم برگشت  نگو دوباره چرا من به شام سر زده ام پی زیارت قبر رقیه آمده ام همینکه نیست سرم سایه ی سری سخت است بدان برادر من بی برادری سخت است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می دهد تورا صدا که میزنم، سنان جواب می دهد @hosenih برای بار اول است خود سوار می شوم کار رسیده تا کجا ! فضه رکاب می دهد مقابل نگاه یک سپاه می خورم زمین همینکه شمر ناقه‌ی مرا شتاب می دهد آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد گرفته لکنت زبان ، سه ساله ات که اینچنین سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد @hosenih شیر درست میشود گریه بلند میشود همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🏴سبک شور 🎤مداح :حاج محمود کریمی دست منو بستن، نبودے ببینے یا حسین  فرقمو شکستن، نبودے ببینے یا حسین  تا که تو رفتے از بر من،اے عزیز مادر من،گُل یاس پر پر من  سر تو بر نیزه و من از پے تو،خاڪ عالم بر سر من  بے یاوری،در به دری،بے برادری،بے هم سفری  کاشکے مے شد باد صبا، یڪ خبری،براے مادر ببری  از من و از دلبر من  بر تنم نشونه،نبودے ببینے یا حسین  جاے تازیونه،نبودے ببینے یا حسین  دست من رو بستن، نبودے ببینے یا حسین  فرقمو شکستن، نبودے ببینے یا حسین  مهمونت از راه رسیده،قد خمیده،با صورت رنگ پریده  دور فلڪ ،غریبے این جور ندیده  یڪ زن تنها که به دوشش،غم غربت کشیده  دور و برش،بچه یتیما همگی،صف کشیده  همگے گریبان دریده،همگے نفس ها بریده  زینب و خرابه،نبودے ببینے یا حسین  یادشم عذابه،نبودے ببینے یا حسین  خنده هاے دشمن،نبودے ببینے یا حسین  جاے نیزه بر تن،نبودے ببینے یا حسین  چشماے زیباے تو خوابه عزیزم،حال من خرابه عزیزم  چشمام پر آبه عزیزم،دیدنت سرابه عزیزم  پاشو از جات تا ببینی،روضه خونه اهل حرم، چشماے ربابه عزیزم  زیر آفتابه عزیزم  کربلا آباد شده امروز،پاشو اے تشنه لبم  آب دیگه آزاد شده امروز، پاشو اے تشنه لبم  قربون تو ،خواهر تو  کاشکے مے شد من بمونم،تا بمیرم بر سر تو  با چه رویے ببرم،این خبرُ،براے مادر تو  جامه هاے پاره،نبودے ببینے یا حسین  گوش و گشواره،نبودے ببینے یا حسین  دست من رو بستن، نبودے ببینے یا حسین  فرقمو شکستن، نبودے ببینے یا حسین  آے اهل عالم بدونید،عمویے دارم نمے دونید که چقدر مهربونه  قامتش تا کهکشونه،نگاهش رنگین کمونه  توے چشماے قشنگش،هزار هزار آسمونه  وقتے شبا خواب ندارم،روے شونش سر مے زارم  در گوشم آروم آروم،شعر محبت مے خونه  واے که چقدر، عمو جونم مهربونه  شونه هاش بالاتر از،هرچے بلندے رو زمین  عمو جونم میگه اے ،فرشته ے روے زمین  راه نرو خسته مے شی،روے شونه هام بشین  روے دوش عمو جونت،همه عالم رو ببین  از تو چشمام مے خونه،که چقدر دوسش دارم  از تو چشماش مے خونم،که چقدر دوسم داره  فکر مے کنم عمو جونم اگرکه با ما نباشه،خدا اون روز رو نیاره  اگه من تب بکنم،تاب نداره  اگه خار تو پام بره،خاب نداره  هرچے ازش مے ترسیدم،خدایا اومد به سرم  عمو جون رفت آب بیاره،خبرش اومد به حرم  عمو جونم تا تو بودے سرو سامونے داشتیم  تا تو رفتے دل پر خونے داشتیم  عمو جونم تا تو بودی، چاره داشتیم  کے لباس، پاره داشتیم  تو که رفتے ،ما همه بیچاره شدیم  از پے زینب همه آواره شدیم  بے گوش و گوشواره شدیم  عمو جونم دیگه دل سامون نداره  عمو جون پاے زینب جون نداره  کار چشماش دلبریه،دلبریه  قد و بالاے قشنگش عجب، محشریه،محشریه  تیغ دو دمش صفدریه،صفدریه  غضب نگاش حیدریه،حیدریه  سر زلفش دل فریبه،دل فریبه  رگ پیشونیش،نصر من الله و فتحٌ قریب  همه عاشقن، اون حبیبه  قوت بازوے شه،کربُبلا  عباس، علمدار حسین  کیست خداے برتری؟ ابالفضل  کیست خداے سروری؟ ابالفضل  کیست خداے دلبرے ابالفضل  ابالفضل..... ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود @hosenih کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ « ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟ داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟! آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف خود علمدار سپاه چند دختر می شود @hosenih آه از شام آه از شام آه از شام از ستم این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است پایین نامه ی همه امضای زینب است می میرم و دم تو مرا زنده می کند قاری من صدات مسیحای زینب است @hosenih از سربلندی تو سرافراز می شوم بالای نیزه ها سرت آقای زینب است جای مرا گرفته ای و پس نمی دهی جای تو نیست بر سر نی ، جای زینب است امروز که مشاهده کردی مرا زدند عین همین مشاهده ، فردای زینب است در طول زندگانی پنجاه ساله ام این اولین نماز فرادای زینب است این جلوه های مختلف روی نیزه ات از " ما رایت الا جمیلا " ی زینب است طوری قدم زدم که همه باخبر شدند کاخ یزید زیر قدم های زینب است @hosenih دارند سمت من صدقه پرت می کنند خرمای نخل ها جلوی پای زینب است هرچه زدند سنگ ، سرش آخ هم نگفت آخر حسین گرم تماشای زینب است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی دست یک برادر و بی سر برادری داغ اینچنین ندیده به تاریخ خواهری @hosenih رفتند و مانده است که در ازدحام ترس آغوش مادری بگشاید به دختری.. زن، آن زنی که مردتر از خیل کوفیان صف بسته است یک تنه در پیش لشکری آن زن که ایستاده در آن ظهر سهمگین از روی تل به دیدن صحرای محشری آن زن که پیش مقدم توفان خطبه هاش لرزیده مثل بید به خود کاخ مرمری گفتند مرتضاست به منبر نشسته است زینب نشست تا که به منبر، چه منبری! از خیمه های سوخته معلوم می شود هرگز نرفته دختری این سان به مادری @hosenih دلتنگ توست شانه ی بی تاب خواهرت ای سر که از تمامی هفت آسمان سری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد خون جگر نخورد و پیام‌آوری نکرد زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد @hosenih بعد از وداع روز دهم، با ستارگان کوتاهی از وظیفۀ هم‌سنگری نکرد در حقِّ غنچه‌های دل افسردۀ یتیم چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد... بعد از امام آینه‌ها، با کلام نور هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد همراه کاروان اسیران، خدای صبر کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد جز او، که بود شاهد محمل‌نشین، کسی دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد در سایه‌بان محمل غم، با هلال خویش جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد... @hosenih ویرانه بود و دربه‌دری، باز لحظه‌ای غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد یادش، هماره مظهر عزّت‌مداری است نامش، همیشه بر لب ایام جاری است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست @hosenih شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست @hosenih به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سبک سنتی یا صاحب الزّمان هستی جان بر لب در دل داری داغ عمّه ات زینب صاحب عزایی امّا کجایی یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 عمّه ات شد عمری مأنوس محنت از همان کودکی دیده جسارت دیده کوچه را با چشم دریا یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده در پشت در ، داغ مادر را دیده بین طناب ،دست حیدر را خانه ی مولا پر شد از اعدا یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 او دیده یک شکاف بر سر بابا هم در طشتی دیده خون حسن را محنت‌کشیده قدّش خمیده یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 او بوده شاهد داغ کربلا دیده مصائب روز عاشورا بر نیزه دیده رأس بریده یا صاحب الزّمان آجرک الله 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده او عبا و جسم اکبر را دیده جراحت کام اصغر را بین دو دریا کشته شد سقّا یا صاحب الزّمان آجرک الله... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیده برادر را در بین اعدا افتاده بی سر در گوشه ی صحرا شدصدپاره تن ندارد کفن یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 به او جسارت شد در عصر ِ غارت شد قسمت گل زهرا اسارت شد او همسفر با خصم حیدر یا صاحب الزّمان آجرک الله..... 🌸🌸🌸🌸🌸 وای از جنایات دروازه ی شام بردند عمّه ات را بین ازدحام گردیده مضطر ناموس حیدر یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 گردید چراغانی، شهر دشمنان می رقصیدند همه ،دور کاروان به صاحب_عزا خندیدند اعداء یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 باده ی مجّانی، سر ِ گذرها شنید عمه ی تو خیلی ناسزا قلبش را شکست طعنه ی یک مست یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دور آن گل های قامت خمیده بر روی نیزه بود رأس بریده رفتند با آزار در بین بازار یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 در کوی یهودی، از بغض ِ حیدر زدند هر گل را با سنگ و خاکستر رأس شاه دین افتاد بر زمین یا صاحب الزّمان آجرک الله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بردند عمّه ات را در بزم شراب لب قاری زخمی شد پیش رباب با چوب ِ یزید از لب خون چکید یا صاحب الزّمان آجرک الله.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. یا روضه ای شهادت کبری سلام الله علیها 🏴بند اول ام المصائب زینبم اونکه بلا دیده منم اونکه به غم اسیره و کرب و بلا دیده منم ام المصائب زینبم مادر رنج و غصه هام یه سال و نیمه میگذره که غصه داره کربلام یه سال و نیمه که گریه میکنن با من اهل مدینه یه سال و نیمه که بی قراری میکنه دلم تو سینه بگم من از کدوم غمام که گفتنش سخته برام ظاهر من نشون میده که پیر دشت کربلام (ام المصائب زینبم) 🏴بند دوم من دیدم از روی جفا هجده سرو رو نیزه ها با دسته بسته رفتم از کربلا تا شام بلا با تازیونه و به زور رد شدم از محله ها زخم زبون شنیدم از اون شامیای بی حیا یه سال و نیمه که میگذره از اون روزای تلخ برا من یه سال و نیمه که مونده آثار کبودی روی این تن چی بگم از شام بلا چی بگم از نامحرما بزم یزید بی حیا چشای هرزه ی اونا (ام المصائب زینبم) ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در حال احتضار . حاج مهدی ملکی زنجانی . . سبک: ای شاه مظلومان حسین ... آی قارداشیم آی قارداشیم ... . . شاماتیده جان اوسته یم فریاده گل قارداش حسین یول گوزلورم جان ویرمه میش امداده گل قارداش حسین ای پادشاه کربلا زینب سنه اولسون فدا . . غربت مکاندا زینبون جان اوسته دی ای باوفا جان اوسته من جان ویرمه گین یاد ایلرم ای مه لقا من دادیوه گلدیم سنون گنجینه ی صدق وصفا سنده منی یاد ایتگلن آزا ده گل قارداش حسین . . . باجون نقدری گوز یولا تیکسین نقدری آغلاسون ای وای دیوب بوردا حسین باشینه قاره باغلاسین شاماتیده ای باوفا غملرده سینه داغلاسین یول گوزلوری زینب باجون سن داده گل قارداش حسین . . . ای شهریار محتشم جانیم چیخیر جان اوسته یم یوخ بیر کسیم شاماتیده قارداش حسین گل خسته یم من عاشقم رخساریوه من عشقیوه دلبسته یم ای پادشاه بی قوشون چوخ ساده گل قارداش حسین . . . من قویمادوم تنها قالا اوچ سنی ده یاریم منیم اولدی رقیه شامیده اول یار دلداریم منیم جان ویردی غر بتده قیزین خشک اولدی گلزاریم منیم آغلار بو غمده فاطمه معناده گل قارداش حسین . . . نازلی رقیمله منیم همسایه اولسون مدفنیم بوشهریده چوخ ظلملر گوردی اودلداریم منیم قسمت بویمیش شهر شام آخر اولیموش مسکنیم کشتی عمروم غرق اولور دریاده گل قارداش حسین . . . گل باشیمه سال سایه سن جان اوسته یم ای باوقار غرق غمم بوشهریده چوخ چکمیشم من انتظار ای پادشاه نینوا ای عالمینه افتخار ای کنز حقین کوهری دنیاده گل قارداش حسین . . من جان ویرن وقته حسین جان یادیمه زهرا دوشوب جنتده شاه لا فتی بیرده بابام طاها دوشوب لب تشنه نهر اوسته اوزون قول قارداشیم سقا دوشوب یول گوزلورم شاید گله سقاده گل قارداش حسین . . . بیر پارچا قان اولدی منیم قلبیم حسین سندن صورا گوردوم سنین جان ویرمه گین قلبیم اولوب قارداش یارا شا ماته تک غربت هارا زینب کیمی بیکس هارا غربت مکاندا اولموشام افتاده گل قارداش حسین . . قارداش او لوبدی سینمه زینت بو کوینک مطلقا زهرا آنام عطری گلور بو اوخلی کوینکدن اخا سینمده دایم ساخلادیم تا قلبیمه نسکین اولا بیکس باجون شاماتیده سال یاده گل قارداش حسین . . . شاماتیده قالماز قیزین بوندانصورا تنها حسین اول غنچه تک پر پر اولان اوچ سینیده زهرا حسین جان ویردی غربت شهریده تا دین اولا احیاء حسین گلموش باشم اوسته آنام زهراده گل قارداش حسین . . . ای مهدی یازدون زینب کبرا آدین سن دفتره چوخ گوردی طول عمرده دنیاده غملی منظره تکرار ایله سر بیتیوی صبح و مسا سال دللر شاماتیده جان اوسته یم فریاده گل قارداش حسین . . . . .
4_5911158176610255963.mp3
1.49M
🎙مداحی ماندگار «زینب زینب زینب» ▪️◾️🔳با صدای مرحوم حاج سلیم موذن زاده اردبیلی زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان زینب زینب زینب سرگشته دوران آواره طوفان زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان زینب زینب زینب محبوبه جانان قرآنینه قوربان زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان زینب زینب زینب شمشیر دو پهلو دان برنده بیان زینب زینب زینب زینب قارداش باشونین اوستونده زولفی آراران زینب زینب زینب زینب صحرای مصیبت ده غمنن قوجالان زینب زینب زینب زینب قارداش باشونین قانی زولفینده حنا زینب 🔘 @mahale_qoba فاطی
‍ 🏴🏴🏴 🏴مدح_شهادت_حضرت_زینب_سلام الله علیها🏴 🎶سبک کربلا منتظر ماست.... 🎶سبک طلع البدر علینا 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 ما همه نوکر دربار حسین و زینب نسل در نسل بدهکار حسین و زینب همه پشت سر انصار حسین و زینب الگوی ماست علمدار حسین و زینب نام ما سینه زن طایفه ای بی همتاست کربلا، زینبیه ، کعبه و میخانه ی ماست ما که هستیم سیه پوش عزای زینب کاش یک روز بمیریم به پای زینب روز و شب عادت ما گریه برای زینب هر چه شادی است در عالم به فدای زینب ما عزادار ولی تا به ابد دلشادیم در غم عمه سادات جوانی دادیم وای از آن روز که شد بی کس و یاور زینب ماند تنها وسط آن همه لشکر زینب لب گودال ، غریبی ، تن بی سر ، زینب خیره بر پیکر زخمی برادر زینب زیر لب فاطمه یا فاطمه با خود می خواند آن همه نیزه و شمشیر تنش را لرزاند غم او گفتنش حتی به اشاره سخت است ماجرای بدنی غرق ستاره سخت است به خدا بوسه زدن بر رگ پاره سخت است سخن از مرکب ده مرد سواره سخت است داشت می سوخت همه ارض و سما واویلا یک زن و این همه اندوه و بلا واویلا روز و شب داشت ازین رسم زمانه گله ها دختر فاطمه شد همسفر حرمله ها وای از خواندن روضه وسط هلهله ها آه ، بی حرمتی کعب نی و سلسله ها وای از آتش اشرار که سوزاند پرش وسط کوچه و بازار شکستند سرش وای از خون دل و اشک مدام و زینب وای از آن همه سنگ لب بام و زینب خیزران ، تشت طلا ، بزم حرام و زینب وای از قصه ویرانه ی شام و زینب دردها دارد و نشنیده کسی فریادش تا ابد داغ رقیه نرود از یادش دم رفتن چه قدر غم به دلش جا دارد قامتی خم شده چون حضرت زهرا دارد گله پشت گله از مردم دنیا دارد به بغل پیرهن کهنه آقا دارد وقت مهمان شدنش پیش حسین و حسن است گفت لبیک حسین چشم ازین دنیا بست ✍محمدحسین_رحیمیان 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
4_5911158176610255963.mp3
1.49M
🎙مداحی ماندگار «زینب زینب زینب» ▪️◾️🔳با صدای مرحوم حاج سلیم موذن زاده اردبیلی زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان زینب زینب زینب سرگشته دوران آواره طوفان زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان زینب زینب زینب محبوبه جانان قرآنینه قوربان زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان زینب زینب زینب شمشیر دو پهلو دان برنده بیان زینب زینب زینب زینب قارداش باشونین اوستونده زولفی آراران زینب زینب زینب زینب صحرای مصیبت ده غمنن قوجالان زینب زینب زینب زینب قارداش باشونین قانی زولفینده حنا زینب
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها... آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش آستین‌پاره نه با خود ذولفقار آورده است... کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش! می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش سوختن پای حسین از واجبات زینب است او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش.. سیدپوریا هاشمی @deabel
سوگند به ربنای زینب من سجده کنم به پای زینب زینب علیِ پس حجاب است او امِّ ترابِ بوتراب است او صاحب معجزات تام است شمشیر برنده اش کلام است هشتاد و چهار اسیر هرشب بودند دخیل صبر زینب هم معنی پنج اصل دین است هم بر دل پنج تن نگین است یک ممتحنه مثال زهراست در قامت او جلال زهراست معنای صراط مستقیم است شاگرد خطابه اش کلیم است هرچند غم است روزگارش یک ذره نشد کم از وقارش گیرم برسد هزارلشگر هیچ است به پیش دخت حیدر بانوی دوعالم است زینب نام دگرش غم است زینب او دیده هرانچه کس ندیده از کوچه به کربلا رسیده ای کاش اگرسوار میرفت بامحمل پرده دار میرفت ای کاش اگر به شام میرفت  باعزت و احترام میرفت درغصه و غم نشست زینب درکوچه سرش شکست زینب سیدپوریا هاشمی @deabel
میداند آسمان که کبوتر چه نعمتی ست پرواز کن که پی ببری پر چه نعمتی ست سرگشته شو که درک کنی سر چه نعمتی ست از خواهران بپرس برادر چه نعمتی ست خواهر همیشه محو نگاه برادر است کنج حیاط، چشم به راه برادر است اصلا مصیبتی ست برادر نداشتن حسّی شبیه بودن و دلبر نداشتن مشتاق آسمان شدن و پر نداشتن حسّ غزل سرودن و دفتر نداشتن صد بار اگر زمین و زمان زیر و رو شود مهر برادر از دل خواهر نمی رود تا چشم باز کرد جمال حسین دید خود را همیشه مست وصال حسین دید با چشم دل شکوه و جلال حسین دید گوهرکلام شد چو کمال حسین دید زینب تمام دار و ندارش حسین بود بعد از حسن همه کس و کارش حسین بود این روزها مدام دلم پیش زینب است تا میدهم سلام، دلم پیش زینب است از کوفه تا به شام، دلم پیش زینب است سیراب و تشنه کام، دلم پیش زینب است لب تشنه بین زخم زبان ها چه می کند!؟ با چشم زخمِ چشم چران ها چه می کند!؟ ناموس خاندان طهارت کجا رود! در ازدحام ظلم و جسارت کجا رود! خورشید در لباس اسارت کجا رود! آواره ی دیار محبت کجا رود! با دستهای بسته و قلب شکسته اش بغض نهان و نافله های نشسته اش باید پیاده محو تماشای سر شود با قاتل برادر خود همسفر شود از حال تک تک اسرا باخبر شود گاهی میان زجر و رقیه سپر شود باید شود مراقب ایتام در مسیر باید رباب را کند آرام در مسیر محسن مرادنوری @deabel
دیگر بیا که دیده به راه تو مانده ام دیگر بس است دوری من با تو یا حسین مانند قتلگاه تو در زیر آفتاب جان می دهم به یاد تو ای سر جدا حسین جانی که روی پای بمانم نمانده است گشتم شبیه دخترک ناز دانه ات بی تو نفس کشیدن زینب تمام شد یعنی خموش مانده صدای ترانه ات پیراهنت دهد هنوز بوی قتلگاه آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست دیدم هجوم گله ی گرگان کوفه را دیدم که بند بند تن تو ز هم گسست ای که به زیر سمّ ستوران شکسته ای آیا هنوز سینه ی تو درد می کند؟ لبهای من به یاد لبت مانده پر ترک تا یاد چوب خیزر نامرد می کند دیدم که سنگ بوسه، به زخم تو میزند من هم زدم به چوبه ی محمل سرم شکست مُردم، نشد که زخم تو را مرهمی نهم باتو شدم همینکه مقابل سرم شکست ** ای بی کفن تو فکر کفن کن برای من هر چند چیزی از تن زینب نمانده است یک دسته گل برای مزارم تهیه کن دیگر گلی به گلشن زینب نمانده است   جواد حیدری  @deabel
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است کیست زینب لحظه هایی که علی در رزم بود ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود می زد گِره یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است هر کجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد بر سرِ او سایه یِ آب آورش اُفتاده است کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است بادِ گرمی می وزید و بویِ سیبی می رسید دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است وای دستِ حرمله گهواره ای پاشیده بود آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است محملش را دید وقتی می رود از کربلا می رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است می شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است خُطبه اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است حسن لطفی @deabel
382 _شهادت حضرت زینب سلام الله علیها روز ازل شد اینگونه قسمت حسین شهادت زینب اسارت آه یا حجت الله بقیه الله آجرک الله محراب خونین مسمار خونین طشتی پر از خون طشتی سر دین آه جان آمد بر لب گریم روز و شب بر دل زینب فلک تو بستی دستان دین را بر دی به بازار پرده نشین را آه از کوفه و شام از ملاا عام از سنگ و دشنام نا محرمی را ندیده این زن چه شد به گودال رو زد به دشمن آه تشنه برادر در زیر خنجر میزند پرپر @deabel
آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است  آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است  مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست  فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است  گر علی بن ابی طالب بود معیار صبر  آن که صبرش با علی گردد برابر زینب است  ◾️سالروز وفات حضرت زینب سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنیم .
روز رفت و دوباره شب برگشت در حرم باز تاب و تب برگشت دستِ قاتل به سمتِ سر، چرخید دستِ زینب، به سوی رَب برگشت تشنه‌لب رفت، تشنه‌لب جنگید بر سَرِ نیزه، تشنه‌لب برگشت از دلِ قتلگاه، تا خیمه آه، زینب، عقب‌عقب. برگشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از حسين ،جهان بر سرش خراب شده برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده @hosenih كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده چه رفته بر دل زينب ،كسی نمی‌داند دمی كه وارد مهمانی شراب شده اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر پر از صدای رسای ابوتراب شده @hosenih هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين به شام و بزم می و كوفه ی خراب-شده به صبر عمه ي سادات، شيعه مديون است كه شرح كرب و بلا ،مانده و كتاب شده.... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است پایین نامه ی همه امضای زینب است می میرم و دم تو مرا زنده می کند قاری من صدات مسیحای زینب است از سربلندی تو سرافراز می شوم بالای نیزه ها سرت آقای زینب است جای مرا گرفته ای و پس نمی دهی جای تو نیست بر سر نی ، جای زینب است امروز که مشاهده کردی مرا زدند عین همین مشاهده ، فردای زینب است در طول زندگانی پنجاه ساله ام این اولین نماز فرادای زینب است این جلوه های مختلف روی نیزه ات از " ما رایت الا جمیلا " ی زینب است طوری قدم زدم که همه باخبر شدند کاخ یزید زیر قدم های زینب است دارند سمت من صدقه پرت می کنند خرمای نخل ها جلوی پای زینب است هرچه زدند سنگ ، سرش آخ هم نگفت آخر حسین گرم تماشای زینب است علی اکبر لطیفیان @rozeh_1
بی دست یک برادر و بی سر برادری داغ اینچنین ندیده به تاریخ خواهری رفتند و مانده است که در ازدحام ترس آغوش مادری بگشاید به دختری.. زن، آن زنی که مردتر از خیل کوفیان صف بسته است یک تنه در پیش لشکری آن زن که ایستاده در آن ظهر سهمگین از روی تل به دیدن صحرای محشری آن زن که پیش مقدم توفان خطبه هاش لرزیده مثل بید به خود کاخ مرمری گفتند مرتضاست به منبر نشسته است زینب نشست تا که به منبر، چه منبری! از خیمه های سوخته معلوم می شود هرگز نرفته دختری این سان به مادری دلتنگ توست شانه ی بی تاب خواهرت ای سر که از تمامی هفت آسمان سری سیده تکتم حسینی @rozeh_1
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد خون جگر نخورد و پیام‌آوری نکرد زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد بعد از وداع روز دهم، با ستارگان کوتاهی از وظیفۀ هم‌سنگری نکرد در حقِّ غنچه‌های دل افسردۀ یتیم چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد... بعد از امام آینه‌ها، با کلام نور هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد همراه کاروان اسیران، خدای صبر کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد جز او، که بود شاهد محمل‌نشین، کسی دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد در سایه‌بان محمل غم، با هلال خویش جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد... ویرانه بود و دربه‌دری، باز لحظه‌ای غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد یادش، هماره مظهر عزّت‌مداری است نامش، همیشه بر لب ایام جاری است محمدجواد غفورزاده @rozeh_1
من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترام واجب زینب ، دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعلهای سواره نظام شد خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر با شمر بد دهن سر تو همکلام شد شعر از گروه یا مظلوم @rozeh_1
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ « ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟ داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟! آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف خود علمدار سپاه چند دختر می شود آه از شام آه از شام آه از شام از ستم این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟! محسن ناصحی @rozeh_1
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... فائزه زرافشان @rozeh_1
غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می دهد تورا صدا که میزنم، سنان جواب می دهد برای بار اول است خود سوار می شوم کار رسیده تا کجا ! فضه رکاب می دهد مقابل نگاه یک سپاه می خورم زمین همینکه شمر ناقه‌ی مرا شتاب می دهد آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد گرفته لکنت زبان ، سه ساله ات که اینچنین سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد شیر درست میشود گریه بلند میشود همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد شعر از گروه یا مظلوم @rozeh_1