#حضرت_زینب
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان
با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
بعد از وداع روز دهم، با ستارگان
کوتاهی از وظیفۀ همسنگری نکرد
در حقِّ غنچههای دل افسردۀ یتیم
چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد...
بعد از امام آینهها، با کلام نور
هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبر
کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محملنشین، کسی
دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایهبان محمل غم، با هلال خویش
جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد...
ویرانه بود و دربهدری، باز لحظهای
غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّتمداری است
نامش، همیشه بر لب ایام جاری است
محمدجواد غفورزاده
@rozeh_1
#حضرت_زینب
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعلهای سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#امام_حسین
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود
آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود
کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ
« ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟
داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا
بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود
غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد
با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟!
آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف
خود علمدار سپاه چند دختر می شود
آه از شام آه از شام آه از شام از ستم
این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟!
محسن ناصحی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو اینگونه دست و پا نزدهست...
فائزه زرافشان
@rozeh_1
#حضرت_زینب
غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می دهد
تورا صدا که میزنم، سنان جواب می دهد
برای بار اول است خود سوار می شوم
کار رسیده تا کجا ! فضه رکاب می دهد
مقابل نگاه یک سپاه می خورم زمین
همینکه شمر ناقهی مرا شتاب می دهد
آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم
دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد
گرفته لکنت زبان ، سه ساله ات که اینچنین
سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد
شیر درست میشود گریه بلند میشود
همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#وفات
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز وشب تویی همه جا روبه روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
قاری روی نیزه شدی تا نگاه ها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
سنگین ترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من
🖋موسی علیمرادی
#حضرت_زینب
#وفات
هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
از گریه پینه بسته دگر چشم های من
عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده
موی سپید و قدکمانم چه دیدنیست
غم های کربلاست چنین یاورم شده
من پیرسالخورده ام و دست های من
محتاج شانه های علی اکبرم شده
از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق
ناله زدی که وقت وداع از حرم شده
داغی بوسه از لب تو مانده برلبم
خون گلوی تو نفس حنجرم شده
من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین
این چند ماهه جان تو درد سرم شده
می خواستم بغل کنمت جان تو نشد
نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده
من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام
سرتا به پا تمام تنم پر ورم شده
دشمن همینکه پا به روی چادرم گذاشت
گفتم به خویش ارثیه مادرم شده
جان خودت به زور کشیدند چادرم
شاهد ببین که پارگی معجرم شده
🖋قاسم نعمتی
@marsieha
#حضرت_زینب
#وفات
جان و دلم فدای تو ای دلبرم ، حسین
دیگر رسیده است دم آخرم حسین
من رو به کربلای تو خوابیده ام اخا
دیدار من بیا ، پسر مادرم حسین
چیزی نماند از تو بجز کهنه پیرهن
این یادگار توست کنون در برم حسین
یک سال و نیم رفته ز عمر و نمی شود
درد نبودنت بخدا باورم حسین
یک سال و نیم مثل رباب تو می زدم
بر صورتم ، ز داغ علی اصغرم حسین
پیچیده است وقت اذان توی گوش من
" الله اکبر " علی اکبرم حسین
یادم نمی رود که صدای تو قطع شد
افتاد دلهره به میان حرم حسین
بالای تل دویدم و دیدم که ، می خوری...
...شمشیر و نیزه ، پیش دو چشم ترم حسین
غارت شروع شد همه در خیمه ریختند
بردند گوشوار من و زیورم حسین
چهره کبود بود شب غارت حرم
هر دختری که بود به دور و برم حسین
در کربلا زدند به پیشانی تو سنگ
در شام سنگ خورد همه پیکرم حسین
هر چه گذشت بین محل یهودیان
با خود به زیر خاک سیه می برم حسین
@marsieha
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
حبیب با حبیب خود، به خلوتی صفا کند
ندانم از چه بی گنه، عدو به او جفا کند
سرشک غربتش روان، نوازند زنای جان
نهان ز چشم دشمنان، بدوستان دعا کند
به پیکرش نشانه ها، به سینه اش ترانه ها
که زیر تازیانه ها، رضا رضا رضا کند
به دست ها سلاسلش، ز غصّه سوخت حاصلش
چه می شود که قاتلش، ز فاطمه حیا کند
فتاده در ملالها، به عشق و شور حالها
در آن سیاه چالها، خدا خدا خدا کند
فتاده دیگر از نوا، برو به دیدنش صبا
بپرس مُرغ کُشته را، کی از قفس رها کند
بخاک بی کسی سرش، کسی نبود در برش
کجاست تا که دخترش، اقامه عزا کند
اثر نمانده از تنش، دلا برو به دیدنش
بگو عدو ز گردنش، غُلی که بسته وا کند
امام کاظم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
تو این کویر خستگی بال و پری شکسته دارم
هیچ کی نمیشه باورش که من سری شکسته دارم 2
کنج این سیه چال می گیرم بونه دوباره
دل شکسته ی من از این غم خونه دوباره
اونکه برام می سوزه دل زندونه دوباره
دلی شکسته دارم/ به خون نشسته دارم/ دستای بسته دارم/ وای وای وای
در کنج این سیه چال/ وقتی که میرم از حال/ میشم شهید گودال/ وای وای وای
فاطمه جان کجایی 3 مادر جان 2
برای فرزندم رضا دلم گرفته و می سوزم
چشمای غرق خونمو به پاشنه ی این در می دوزم 2
تنم داره می سوزه به زیر این تازیونه
می افته هی به جونم این نامرد چه وحشیونه
حلقه به حلقه زنجیر پر از لخته های خونه
بازم دارم می بارم/ خسته و بی قرارم/ دیگه توون ندارم/ وای وای وای
موهام شده پریشون/ بادیده های گریون/ تنم شده پر از خون وای وای وای
فاطمه جان کجایی 3 مادر جان 2
ساق پاهام شکسته و توون راه رفتن ندارم
از درد پهلوهام همش من سر روی سجده میذارم 2
نفس دیگه نمونده به زیر این بار زنجیر
از عمق دل کشیدم به سختی آه نفسگیر
امون از این زمونه امون از دستای تقدیر
دلم فتاده در تب/ چشمام می باره هرشب/ به یاد عمه زینب/ وای وای وای
وای از نثار دشنام/ سنگ زدن از روی بام/ از ناله های الشام/ وای وای وای
حسین غریب مادر 3 یا جدّاه 2
شاعر : رضا تاجیک
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مدح
دوباره دعوتم كردی كه آیم در سرای تو
بپوشم جامۀ عشقت به عشق نینوای تو
شبیه دیدن صاحب عزایت اشك میریزم
میان روضه میگردم پی صاحب عزای تو
كشم یك سال حسرت تا ببینم روی یارانت
فدای اشك چشم خالص اهل نوای تو
به هر جا بنگرم چون خیمۀ سوگ تو میبینم
تو گویی در نظر آید خیام كربلای تو
نبودم كربلا با تو ولیكن آرزو دارم
ببارد بر من از هر سو همه درد و بلای تو
خدا از من نگیرد عشق ارباب محبت را
كه میخواهم بمانم تا دم محشر گدای تو
نه تنها من اسیر تو، خدا باشد گرفتارت
حدیث "من احبه" گشته تأكید ولای تو
ندارد پردۀ كعبه بهای این سیاهیها
كه باشد چادر زهرا نشان روضههای تو
محمود ژولیده
امام حسین (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#پیامبر_اکرم__ص__سرود
محور افلاکی و و تو
سرور لولاکی وو تو
از بدی ها پاکی و وتو
حضرت مصطفی ص
بهترین انسانی وو تو
موج خروشانی وو تو
ختم رسولانی وو تو
حضرت مصطفی ص
خاله
توو محرابم
غزل نابم
دل من و برده نگات
هستی
ساحله دریا
پدره زهرا
جوونیه من به فدات
می خونم ترانه شعر عاشقانه
پرچمت بلنده توی هر زمانه
بند دوم
بارش بارانی وو تو
اول و پایانی و و تو
معنیه ایمانی و و تو
حضرت مصطفی ص
تفسیر قرانی وو تو
ماهه درخشانی و و تو
بر تنه ما جانی و و تو
حضرت مصطفی ص
هستی
ابتدای عشق
انتهای عشق
فدای اون دلبریات
هستی
پدر عالم
رهبر عالم
فدای اون چشم سیات
می خونم ترانه شعر عاشقانه
پرچمت بلنده توی هر زمانه
رضا نصابی
پیامبر اکرم (ص)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar