eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
166 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
میان کوچه خدایا کسی زمین میخورد میان لشکراعدا کسی زمین میخورد صدای پای سپاهی رسیده دراینجا میان کوچۀ طاها .کسی زمین میخورد به نیمه های شب آید صدای واویلا به کوچه بیکس وتنها،کسی زمین میخورد به یاری گل خیرالنسا نیامدکس میان کوچۀ غمها،کسی زمین میخورد چه شد که ناله کشید از جگر مولا میان هجره خدایا،کسی زمین میخورد هنوز اهل وعیالش به خانه می نالد میان مجلس اعدا،کسی زمین میخورد هنوز می رسد آوای بلبلی خسته که خواند گوشۀ صحرا،کسی زمین میخورد تمام اهل وعیال. اشکشان بود جاری  میان خانه خدایا،کسی زمین میخورد اگرچه خون شهیدان به کربلا جاریست به پیش زینب کبرا ،کسی زمین میخورد رسیده ناله "مجنون" به گوش عالمیان  کنارمقتل مولا،کسی زمین میخورد 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم به پیش اهل وعیال توپيكرت میسوخت میان آتش در موی اطهرت میسوخت تورابه کوچه کشیدند قبول حرفی نیست ولی به پای غم وغصه همسرت میسوخت شکسته میروی ازچه.بگوعبایت کو میان کوچه گمانم که پیکرت میسوخت تورابه نیمه ی شب درمیان کوچه زدند بپای غربت این کوچه مادرت میسوخت نشدتوسط سر نیزه جا به جاتن تو نشددگربخداغارته پیراهن تو برای بستن دستت طناب اوردند تورابه مجلس غم با عذاب اوردند سه مرتبه بخدااوكشيدشمشيرش ولي به لطف پیمبرجواب آوردند تورفتی وشده ازکرده اش پیشمان او ولی زبعدتوآقا شراب اوردند؟ چوآمدی به درخانه.اهل وعیال برای خستگی ات ظرف اب اوردند تمام خاطره کوچه ها تدایی شد به یاده مادر خسته.دلم هوایی شد به یاده کوچه وزهرا وآن گذر بودم بیاده سیلی وزهرا و آن خطر بودم بیاده حنجره وزخم وآن اثربودم بیاده نعل ثم اسب ده نفر بودم تنی به روی زمین درمیان گودال است بیادزینب وجسم بدون سر بودم نخورده ام دگر ازکوچه ی یهودی سنگ بیادسنگ یهودی هرگذر بودم رسد..شوم من ازاین مردم مدینه رها که پاره پاره جگر گشته ام ز زهرجفا 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم به پیش اهل وعیال توپيكرت میسوخت میان آتش در موی اطهرت میسوخت تورابه کوچه کشیدند قبول حرفی نیست ولی به پای غم وغصه همسرت میسوخت شکسته میروی ازچه.بگوعبایت کو میان کوچه گمانم که پیکرت میسوخت تورابه نیمه ی شب درمیان کوچه زدند بپای غربت این کوچه مادرت میسوخت نشدتوسط سر نیزه جا به جاتن تو نشددگربخداغارته پیراهن تو برای بستن دستت طناب اوردند تورابه مجلس غم با عذاب اوردند سه مرتبه بخدااوكشيدشمشيرش ولي به لطف پیمبرجواب آوردند تورفتی وشده ازکرده اش پیشمان او ولی زبعدتوآقا شراب اوردند؟ چوآمدی به درخانه.اهل وعیال برای خستگی ات ظرف اب اوردند تمام خاطره کوچه ها تدایی شد به یاده مادر خسته.دلم هوایی شد به یاده کوچه وزهرا وآن گذر بودم بیاده سیلی وزهرا و آن خطر بودم بیاده حنجره وزخم وآن اثربودم بیاده نعل ثم اسب ده نفر بودم تنی به روی زمین درمیان گودال است بیادزینب وجسم بدون سر بودم نخورده ام دگر ازکوچه ی یهودی سنگ بیادسنگ یهودی هرگذر بودم رسد..شوم من ازاین مردم مدینه رها که پاره پاره جگر گشته ام ز زهرجفا 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)
جمعه_شب_زیارتی_ارباب الحسین علیه‌السلام ناگهان ازسره، اسبی گل طاها افتاد ازفرس بودبه گودال که بابا افتاد درسرازیری گودال ؛ سری برخاک است یوسف فاطمه برخاک بلایاافتاد پدرم بین مناجات و نماز است ولی بین گودال گمان،حضرت موسی افتاد یوسفم از همۀ اهل جهان دل می‌بُرد به روی خاک گل، خوش قد و بالا افتاد بهترین در سَکَنات و وَجَنات و حَسَنات اَشبهُ النّاس به صدیقۀ کبری افتاد به زمین عشق اباالفضل میان گودال ذوالفقار علی عالی اعلی افتاد کیست او ، مشتری اش هست خداوندکریم درحرم با رجزش، زینب کبری افتاد درحرم، من چه بگویم که چه شد ازعم او بخداپاسخ این شاید و امّا افتاد 📝 غلامی-(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم ✨اشعارمحرم ازتویک عمریست کسب آبروکردم حسین با لباس مشکی ات همواره خو کردم حسین بهرمجنون ازبرای توشب جمعه خوش است درپی لیلا ی خود هرجا وضو کردم حسین دیده ام بی اشک بی خیراست،رزقش رابده بهرتو ازاین جهان چشمم سبو کردم حسین حق تودر روضه ها با اشک گفته میشود درمیان گریه باتو گفتگو کردم حسین پاک کردی دامن آلوده ام راهرکجا روسیاهی دلم باتو رفو کردم حسین حامی کل علمداران تو ، عباس شد چه هراس از این و آن ، ذکر عمو کردم حسین دل بدستت داده ام ، دیگربریدم ازهمه هرکجایی کربلایت آرزو کردم حسین شادم ازاینکه به کوی توپناه آورده ام! خوب و بد آقابه سمتت ب،از رو کردم حسین  دیدن صحن وسرایت آرزوی هرکسی است ازتودورم لیک صحنت، آرزو کردم حسین تاحسین گویم خدا،شهری معطر میشود هرکجا بانام تو من، های و هو کردم حسین آب خوردنهای ما هابوی،روضه میدهد فکر خشکی لب و بغض گلو کردم حسین میکند آیات قرآن روضه خوانی درغمت میکندخاربیابان روضه خوانی درغمت 🔸شاعر: غلامی_(مجنون کرمانشاهی) _____________
#مرثیه_امام_حسن مجتبی(ع) دل مست نگاهی سَرِ بازار حسن بود هرعاشق دلخسته خریدار حسن بود این سوز جگر مصلحتش درپی یار است زیرا جگر سوخته بیمار حسن بود در سینۀ من عشق چنین خانه نموده است صدحیف که عمری دل من خار حسن بود وصل است دوای منه دلخسته همیشه تدبیر، چه سودی که دلم زار حسن بود عمر ی به دره خانه ی ارباب نشستم همواره دلم مشتری کار حسن بود... نومیدنگشتم به دره کوی تو آقا این مرحمت از خانه ی ایثار حسن بود آخر به کجا روی کنم,تاکه توهستی دیدم که جهان جمله گرفتار حسن بود از زهرشرربار جگرپاره شدی تو آن قاتل بی رحم بدهکارحسن بود (مجنون )به هوای حرمت زار نشسته عمری همه جا بندۀ دربار حسن بود غلامی_مجنون کرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم غلامی(مجنون) خاکساردختر موسی ابن جعفر میشوم آستان بوس همین صحن وهمین در میشوم آرزوی هر پریشان خاطری دیدارتوست من بدین جا،بر درت همچون کبوتر میشوم آیت الله ها وهرعلامه ای برتوگداست من ثناخوان درت بانومکرر میشوم ارث زهراعصمت و شرم و نجابت بوده است من ثناخوان تو دختر همچو مادر میشوم کیستی تمثالی از صبر و وقار زینبی من ثناخوان کمال دخت، حیدر میشوم اسوه ی زنها تو هم شأن نزول کوثری در زلال مهرتو بانو مطهر میشوم کی توانم وصف تو راگویم درون دفترم وصف توناید زبانم همچوجوهر میشوم آن دم جان پرورت بانی هرفیضیه شد زین همه دلدادگی سرمست کوثر میشوم میبرم بانو به حاجت بر زبانم نام تو باغ جانان از نسیمت من معطر میشوم می زند جوش شفاعت زمزم احساس تو همچو(مجنون)باتومن ، واردبه محشر میشوم _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
فاطمه_المعصومه_سلام_الله_علیها شدم از روز ازل مستِ تویامعصومه نوکرِوگدای دربستِ تویامعصومه نوکری دره تو کردمرا مست جنون کم ماو کرم دستِ تویامعصومه من که از روز ازل نوکرِ این در بودم نوکرِ بی سر و پایِ گل حیدر بودم قبله از روز ازل روی تو شد ای بانو همه امید دلم کوی توشد ای بانو قبله ی ماست به سمتِ حرمِ معصومه چشم هرشیعه فقط سوی توشد ای بانو حرمت تابه ابد منزل ومعوای من است نام زیبای شما در دل شیدای من است خواهره موسی الرضا هست فقط معصومه راهِ شیدایی ما هست فقط معصومه گر ز زهرای علی نیست نشان وحرمی همه مقصودِ خدا هست فقط معصومه از وطن بارسفربند ببین یار کجاست مقصدماهمگی قم بود وشهر رضاست چکنم مستم و شیدای تویامعصومه بین دل هست فقط جای تویامعصومه جان من باد به قربان تو ای دخت علی سَرِ خود را بِدَهم پای تویامعصومه بانو ایکاش به زیرِ عَلَمت می مُردم یا شبی دروسط آن حرمت می مُردم دل ماهست به دنبال تویامعصومه خانه ی عشق بُوَد مال تویامعصومه کاش میشد که شبی کنج حرم میمردم دل من هست به احوال تویامعصومه شب عشق است و دلم کرده هوای حرمت همه ی عالم هستی به فدای حرمت به فدای دل نالان تویامعصومه گریه های غم هجران تویامعصومه چه شبی بود شب آخره دیدار رضا دیده او دیده ی گریان تویامعصومه شهرقم ازتوبها داردوبگرفت همه عمر (مجنون)بفدای تو ونامت فاطمه غلامی(مجنون کرمانشاهی)
الله الرحمن الرحیم بارالها شده ام بنده ی سلطان نجف روزیم کن که رسم باز به ایوان نجف زنده گردم نیمه شب با نم باران نجف اشتیاق دل من هست فقط، آب نجف نان نجف وسط صحن علی لطف خدا پیدا بود چِون خریدار دل شیعه او، زهرابود کرده ام وصف تو یک عمر روایت حیدر همه جا نام خوشت،حکم عبادت حیدر در هوای توبود، نکته کفایت حیدر که نبی کردبه نام تو ارادت حیدر چه بگویم به دلم، عشق ولی عشق علی است به لبانم همه جا ،نادعلی عشق علی است کوه عشق دل من،چون پر کاه است علی بین این سینه زعشقت همه، آه است علی نوکر ی نجفت منصب شاه است علی دل ما نیز به ایوان تو راه است علی گر،گرفتار تو هستم خوش آبادم پای ایوان طلای نجفت افتادم شدم عمری گدای توامیرالمومنین جان عالم به فدای توامیرالمومنین پشت ما هست دعای توامیرالمومنین مقصد ماست خدای توامیرالمومنین جان عالم به فدای توامیرالمومنین گشته عالم نخی از تار عبای توعلی کرم ولطف طراوت ز عبای توعلی درنفس های تو هر لحظه خدا بود علی در قنوت شب تو عطر دعا بودعلی بر قدوم سحرت، گرد شفا بودعلی در دو دست کرمت آب بقا بودعلی شأن واوصاف علی جلوه ی پیغمبر داشت جبرئیل آب وضویش به تبرک برداشت باز، هم سفره ی پیران و فقیران شده ای یاعلی مرکب اولاد شهیدان شده ای روزی ،روزوشب خان یتیمان شده ای ،ای امیرا،هنر دست کریمان شده ای دوجهان مست سر وادی،سلطان علی است ما همه مور و جهان ملک سلیمان علی است علی هستی وهمه ملک سلیمان منی نوکرکوی توام، بوذر و سلمان منی توفقط درهمه شب،ذکر فراوان منی ای شه،ملک نجف،برکت ایمان منی کیستی، ذکر لب این دل آگاه تویی اشهد ان علیا ولی الله تویی کیست غیرازتوعلی، جان پیمبر بشود وه،که باحضرت صدیقه برابر بشود به که اسمت، همه جا زینت منبر بشود نرسدهمچو تو،کس، حضرت حیدر بشود شدغدیرخم وآن، ساقی کوثر آمد جانشین نبی از بعد پیمبر آمد وصل دلدار به،هجران وطن گشت غدیر همه شیرینی اسمت به دهن گشت غدیر شور این جمله به دل ها عملاً گشت غدیر به بهار قدمت سبزوچمن گشت غدیر بعد از این قافیه حیران توام شاه نجف همه درحسرت،ایوان توام شاه نجف حرم و گنبد و باران! به علی می چسپد گوشه ی به کنج ایوان! به علی می چسپد وسط صحن، چراغان! به علی می چسپد گفتن ذکر حسین جان!به علی می چسپد می رسد آنکه امیداست به سلطان نجف کاش(مجنون)بشوی زائرایوان نجف غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج): های امام حسنی(ع) _حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه‌السلام شبی مثلِ زُلفت پریشانی ام کن چوابر بهاری توحیرانی ام کن چنان عاشقم کن خدا راببینم شهامثلِ رودی خروشانی ام کن بیا آبِ زمزم به تربت بریزم گِلم رابساز و مرا آنی ام کن چون جانی گرفتم دلم یاعلی گفت شها چون کبوترتوایوانی ام کن چوگفتم علی لطف زهرا بدیدم بیامست مستِ حسن خانی ام کن - - گدایم گدای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان هوادارمن با خدا ، یاتوبودی چه غوغا نمودی حسن تاتوبودی سره شب به آغوش گل تا خودِ صبح فقط برعلی : جانِ بابا توبودی دگربین این خانه شیرین تر از این رطب های افطارِ زهرا توبودی برایت مدینه شلوغ است و بن‌بست به هرجا که می‌آید آقا توبودی به جنگ جمل تک یل کار وزاری فقط زیر لب حرف مولا توبودی - - گدای سرای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان یل بی کران در زمین آسمانی امیرجهان در کران بی کرانی نشان میدهد جلوه‌ات راپیمبر توتنهاامیر بین مُلک جنانی به میدان حضورِ تو کافی و وافی است که دَرهم بدوزی سپاه و بمانی امیرجمل عالمی مست دستت چه‌ها میکنی گرتوگیری کمانی حسن میکشد تیغ خودرابه لشگر زدی بر زمین فتنه‌ی بی امانی - - گدا از برای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان تویی دلبره جان حیدر حسن جان تویی میوه بهره پیمبر حسن جان شودتا برایت حرم مابسازیم به جانت قسم میدهم سر حسن جان به درگاه توهر چه خواهم دهی باز نظرکن شدم عبد این در حسن جان خوشابرتو غمخوار توشدحسین خوشی درکناره برادر حسن جان قدم میزنی هرطرف با اباالفضل برد سینه دستانِ خود بر حسن جان - - گدا از برای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان کَرَم در کَرَم در کَرَم باحسن بود گدا باگدا هر قدم باحسن بود مدینه اگررفته ای دیده ای که پیاده رَوی تاحرم باحسن بود شودتا رواق وصحرایش بسازیم شبی دیده های ترم باحسن بود زصحنش و تا صحن ام‌البنینش دو صف خادمِ محترم باحسن بود زصحن حسن تا دره صحن زهرا دوصد گریه کن پشت هم باحسن بود - - اگرمبتلای توام ای حسن جان خوشم درهوای توام ای حسن جان غلامی (مجنون کرمانشاهی)
  بسم الله الرحمن الرحیم های مام_رضایی یا رضا  امشب بیارخصت بده برگدای بی نوا  فرصت  بده   پر زنان همچون کبوتر درحرم پرگشایم گرده سلطان کرم سرخوشم  دعوت شدم با زائران   پر زدم يك گوشه ای با عاشقان سرخوشم آقا صدایم کرده ای سائل صحن وسرايم كرده اي كي شود آقا رسم پا بوس تو تاشوم يك زائر مخصوص تو قبله گاه من تویی درهر جهت پرزنددل تا به سوی مزجعت طفل بودم مادر م باعشق تو رونوشتم داده هرشب مشق تو دعوتم دربزم مهمانی تو زنده شد در صحن نورانی تو صد گره در کارم افتاده رضا بانگاهی کن تو دردم را دوا درد مندت  هستم  آقا ده  دوا دستگیری کن بده مارا شفا بین این صحن وسرایت یارضا  اشک میریزم برایت یارضا این دل پر درد شد همپای تو در زمستان حس کنم گرمای تو کرده ام عکس تورا درسینه  قاب با نگاهت برف این دل گشته آب   دست خود رامن  به دستت میدهم صورتم بر سنگ فرشت مینهم صحن وایوان   تو راطی می کنم من جدایی ازحرم کی می کنم میرسی  آقا به دادماشبی دعوت مامیکنی آقاشبی گرچه بی صبرم به دادم میرسی در شب قبرم به دادم میرسی حضرت موسی الرضا عشق من است عشق  اوهمواره سرمشق من است من گدایی درسرایت میکنم هستی خودرافدایت میکنم  یارضا بردرگهت بد بوده ام لیک در روز جزا آسوده ام من گدایم بهرمن کاری بکن سائل   بیچاره  را  یاری  بکن رزق وروزي محرم رابده اين گدارا دست این مردم مده   غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
پیش از غروب عمرتوبانو خزان شد مابین بستری وتنت نیمه جان شده از روز حادثه توچرا بی تکلمی نا محرمم مگر لب توبی زبان شده اذن دخول توملک الموت میکند بانوبگومگر اجلت ناگهان شده من گرد بسترت همه شب دور می زنم حرفی بزن بگوکه غم توعیان شده گویابه خواب امشب تو محسن آمده خنده به لب شدی ز لب مهربان شده تسبیح وهم ستاره و سجاده شاهداست بر ناله ی شبانه و درد نهان شده دستی که زانوی غم زهرا به برگرفت غمخوار آه وناله ی این کودکان شده زهراببین که قلب حسن تیر می کشید غمدیده از کبودی قد کمان شده زهراشکسته قلب علی درهوای تو درماتم وعزای تو اومیزبان شده بانو به زیرپای توچادر فتاده بود از بس که خم شدی کمرت ناتوان شده زینب کناربسترتوسفره کرده پهن خوشمزه تر برای تو این پخت نان شده گویاردیف دنده ی تان نامنظم است ای وای من شکسته سراستخوان شده این درد پهلویت پس از آن ضربه ی دَرَست احوال مرگ بررخ ماهت عیان شده از چشم پر ستاره ی تو خون چکیده است گریم برای قطره ی اشک روان شده مهمان شدم شبی که بپرسم حال تورا دیدم بهارعمرتوبانو خزان شده غلامی(مجنون کرمانشاهی)