eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
166 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال نوحه مجمع الذاکرین ایتا 12-maddahi-263.mp3
زمان: حجم: 14.87M
السلام 🎤حاج محمود کریمی حضرت امام علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
Javad MoghadamMoghadam-Shab10Moharram1390[02].mp3
زمان: حجم: 8.1M
سرم خاک کف پای حسین است مقدم حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
کانال نوحه مجمع الذاکرین ایتا 1401040801.mp3
زمان: حجم: 35.79M
🎤حاج محمود کریمی حضرت امام علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
fekr-kon-ke-gharare.mp3
زمان: حجم: 4.78M
فکر کن که قراره توی دنیا داغی تو رو هر روز بسوزونه نریمانی حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
4_5825534249763078865.m4a
زمان: حجم: 5.26M
‍ در جلالت امام علیه السلام زنده یاد حاج محمدباقر منصوری •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه - زمینه4_5839087783569785325.mp3
زمان: حجم: 8.34M
اگه گرفتاری بگو یا جوادالائمه 🎤سید مهدی میر داماد حضرت امام علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 🏴#جواد(علیه‌السلام) ◀️ نام: محمدبن علی(ع) ◀️ لقب: و ◀️ پدر: امام رضا(ع) ◀️ مادر: و امام (ع) او را نامید. ◀️ کنیه: ابوجعفر ثانی؛ ◀️ تولد: ۱۹۵قمری؛ ◀️ آغاز : سال ۲۰۳ قمری در ۷سالگی؛ ◀️ طول عمر: ۲۵ سال؛ ◀️ توسط و دوبار به احضار گردید؛ ◀️ سال شهادت: ۲۲۰ قمری به دستور و اقدام همسرش ام فضل؛ ◀️ در سن ۲۰ سالگی او را مجبور به با دخترش کرد؛ 📍لذا سن ۹ سالگی برای ازدواج امام با ام فضل درست نیست. ◀️ دلیل پذیرش امامت امام جواد(ع) در سن ۷سالگی، استدلال به حضرت و بن مریم در کودکی است. ◀️ امام (ع) در خود، همه مخالفان از جمله یحیی بن اکثم را شکست داد، و معتصم و دیگران اعتراف کردند که او عالم به دین است و نصف امت پیرو او است. ◀️ شاگردان: علی بن مهزیار ، یونس و.... ◀️ امام جواد(ع) در بغداد به میان شیعیان از جمله مساجد آنان حضور می یافت و ضمن مدیریت شیعیان، آنان را از نزاع پرهیز می داد. حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
🔸روایت علیه‌السلام ابا صلت می‌گوید: حضرت به من فرمود: فردا من به این ظالم (مأمون) وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. اباصلت گوید: صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. هنگامی که چشمش به افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این بهتر من ندیدم، علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که از امده است! به امام گفت: از ان بخور... حضرت فرمود: مرا معاف دار! مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. مأمون گفت: کجا می روی؟! حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام زیبا رو که شباهت بسیاری به علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است؟! فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... عرض کردم شما کیستید؟! فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی () هستم. سپس علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم، من هم وارد شدم. وقتی وارد شد علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم، بعد علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 🩸 روایت علیه‌السلام 🩸 🥀 اباصلت می‌گوید: حضرت به من فرمود: فردا من به این ظالم (مأمون) وارد می‌شوم، اگر خارج شدم در حالی که چیزی بر سر ندارم، با من صحبت کن و من با تو سخن خواهم گفت و اگر سرم پوشیده بود، با من صحبت نکن. 🥀 اباصلت گوید: صبح که شد دیدم امام علیه‌السلام لباس پوشید و و در محرابش نشست و منتظر بود که غلام مأمون وارد شد و گفت: مأمون تو را می‌خواند. امام علیه‌السلام کفش و عبایش را پوشید و بلند شد و رفت و من به دنبال او می‌رفتم تا حضرت وارد قصر شد و در پیش مأمون ظرفی بود که و میوه‌های دیگر داشت، و مأمون در حال خوردن انگور بود. هنگامی که چشمش به افتاد به سمت حضرت آمد و با او معانقه کرد و صورتش را بوسید و او را با خود نشاند، بعد مقداری انگور برداشت و گفت: یابن رسول‌الله، از این بهتر من ندیدم، علیه‌السلام فرمود: چه بسا انگور خوبی که از امده است! 🥀 به امام گفت: از ان بخور... 🥀 حضرت فرمود: مرا معاف دار! 🥀 مأمون گفت: باید بخوری، چرا نخوری، لابد تو ما را متهم به چیزی می‌کنی؟! 🥀 انگور را برداشت و شروع به خوردن کرد و سپس انگور را برداشت و سه دانه از آن خورد و بعد بقیه را گذاشت و بلند شد. 🥀 مأمون گفت: کجا می روی؟! 🥀 حضرت فرمود: به جایی که من را فرستادی... 🥀 پس در حالی که سرش پوشیده بود خارج شد، من با او صحبت نکردم، تا اینکه داخل خانه شد و فرمود: درب را ببند و درب بسته شد، سپس بر بستر خود خوابید و من ایستاده در صحن خانه بودم در حالی که محزون و مغموم بودم، پس در این هنگام زیبا رو که شباهت بسیاری به علیه‌السلام داشت وارد شد، به سمت او رفتم و گفتم از کجا وارد شدید در حالی که درب بسته است؟! 🥀 فرمود: همان کس که من را از مدینه اورده است، می‌تواند از درب بسته وارد کند... 🥀 عرض کردم شما کیستید؟! 🥀 فرمود: من حجت خدا بر تو هستم ای اباصلت، من محمد بن علی () هستم. 🥀 سپس علیه‌السلام به سمت پدر رفت و فرمود تا من هم وارد شوم، من هم وارد شدم. وقتی وارد شد علیه‌السلام بلند شد و او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و بوسید و بعد در کنار بستر خود نشاند... 🥀 علیه‌السلام خود را به صورت به روی پدر انداخت و او را می‌بوسید و با چیزی او را خوشحال کرد که من نفهمیدم، بعد علیه‌السلام دستش را در لباسش کرد و چیزی شبیه به پرنده‌ای خارج کرد که علیه‌السلام آن را گرفت و حضرت رضا علیه‌السلام چشم بست و به شهادت رسید. 📕 بحارالأنوار، جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
ا ﷽ ا 🔰میخوای دنیا و آخرت با امام جواد علیه السلام باشی؟ اسماعیل بن سهل گفت: برای امام (ع) نامه نوشتم: «به من ذکری بیاموزید که اگر آن را بگویم، در دنیا و آخرت با شما باشم.» پس آن حضرت به خطّ خودش که می‌شناختم برای من نوشت: «سوره انّا انزلناه را بسیار بخوان و دو لبت را به استغفار تر کن.» عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع عَلِّمْنِي شَيْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ كُنْتُ مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ قَالَ فَكَتَبَ بِخَطِّهِ أَعْرِفُهُ أَكْثِرْ مِنْ قِرَاءَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ رَطِّبْ شَفَتَيْكَ بِالاسْتِغْفَار. 📚شعیری، جامع الاخبار، ص56. 📚شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏، ص165. حضرت ﷺ •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135