eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید زحمتِ خانه شدم بسکه زمین گیر شدم وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید @hosenih باز هم پیرهن تازه‌ی من خونین شد باز با پیرهنِ تازه پرستار رسید ولی از بسکه نخوابید زِ بی خوابیِ من جانبِ بستر من دست به دیوار رسید گرچه دلتنگِ تماشای حسینم اما... چشمِ زخمیِ مرا نیمه شبی تار رسید @hosenih لابه لای نَفَسم لخته‌ی خون می بینم از همان روز که بر سینه‌ام آزار رسید از همان روز که آتش به سراغم آمد از همان روز که در بود و ستمکار رسید شعله‌ای حلقه زد و چادر من را سوزاند ناله‌ای تا که زدم خنده‌ی انظار رسید @hosenih خویش را در پَسِ در جمع نمودم شاید نرسد زخم به محسن ولی انگار رسید خویش را در پَسِ در جمع نمودم اما در به من خورد و به او ضربه‌ی مسمار رسید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد آب میخوردی و هِی ظرف به دندان میخورد پسرِ کوچکِ تو مانده چه سازد با تو زهر وقتی که بر این سینه‌ی سوزان میخورد @hosenih آه میسوخت از این آه دوتا گونه‌ی او نفَست تا که بر آن چهره‌ی گریان میخورد فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود ورنه این حجره‌ی پُر درد به زندان میخورد بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت بارها خاک بر این زُلفِ پریشان میخورد پسرت اینطرف و مادرت آنسو مُردند دستهاشان به سر از وای حسن‌جان میخورد دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد یک به یک با سرِ خود رویِ زمین میخوردند ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد @hosenih خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت آتشی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد آب میخوردی و هِی ظرف به دندان میخورد پسرِ کوچکِ تو مانده چه سازد با تو زهر وقتی که بر این سینه‌ی سوزان میخورد آه میسوخت از این آه دوتا گونه‌ی او نفَست تا که بر آن چهره‌ی گریان میخورد فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود ورنه این حجره‌ی پُر درد به زندان میخورد بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت بارها خاک بر این زُلفِ پریشان میخورد پسرت اینطرف و مادرت آنسو مُردند دستهاشان به سر از وای حسن‌جان میخورد دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد یک به یک با سرِ خود رویِ زمین میخوردند ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت آتشی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چهارده نذر نام بلندش بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و افضل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان  نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است  و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان  محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت   جان به فدای حسین جانِ محمد نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا  سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به  خاندان محمد شاعر: @babollharam
بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و اعقل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان  نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است  و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان  محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت   جان به فدای حسین جانِ محمد نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا  سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به  خاندان محمد @babollharam
چهارده نذر نام بلندش بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد @hosenih نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و افضل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان  نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است  و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان  محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت   جان به فدای حسین جانِ محمد @hosenih نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا  سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به  خاندان محمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهارده نذر نام بلندش بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و افضل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان  نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است  و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان  محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت   جان به فدای حسین جانِ محمد نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا  سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به  خاندان محمد شاعر:
بسم ‌الله الرحمن الرحیم زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است کرانه‌ایم ولی بی کرانِ ماحسن است گره گره همه اما امانِ ما حسن است پُر از حسن لبِ ما نوشِ‌جانِ ما حسن است هزار شُکر تمامِ جهانِ ما حسن است رسید جلوه‌ای و باز یاعلی گفتیم پس از دو یاحسن از چارتا علی گفتیم دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم حسن حسن همه‌ی عمر با علی گفتیم به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است بساطِ عاشقی‌ام جور شد به لطف شما و سهمِ سفره‌ی ما نور شد به لطف شما از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما گدای سامره مشهور شد به لطف شما تمامِ عمر فقط آب و نانِ ما حسن است برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند برای پیش کشیِ تو جان کم آوردند به پای بوسی تو آستان کم آوردند قلم زدند به عُمر و زمان کم آوردند که عشق در رگ و در استخوانِ ما حسن است گداشدیم بگوییم این سخن ها را نوشته اند خدایِ کَرَم حسن ها را برای ما که نوشتند پَر زدن ها را به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را هزار شُکر که رزقِ دُکانِ ما حسن است به روی شانه اگر گیسویت رها بشود عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود حسن نماز و حسن قبله‌ی دعا بشود حسن رکوع و حسن سجده‌های ما بشود میان کرببلا هم اذان ما حسن است نوشته اند بر این خانه از قدیم:الله که با تو جلوه کند جلوه‌ای عظیم: الله عصا بدست رسیده است پیشِ تو کلیم الله کلیم تا که بگوید حسن کریم الله چه غم از این همه غم،مهربانِ ماحسن است اگرچه تکیه‌گَهِ خانه‌ها پدر باشد پدر همیشه همه کاره‌اش پسر باشد پسر برای پدر پاره‌ی جگر باشد پسر که هست گدا هم که پشت در باشد بزرگ خانه‌ی صاحب زمانِ ما حسن است
راهِ دل جُز به بی کران نخورَد جز به کویِ"حسین جان" نخورَد سر فرازی نصیبِ سر نشود تا که بر خاکِ آستان نخورد رفت لیلی،به محملش ای‌کاش گردی از شوقِ کاروان نخورد حِسِ پرواز را نمیفهمی بال وقتی به آسمان نخورد هست اینجا بهشت و ما هستیم تا به آن آفتِ خزان نخورد دلِ تو قرص ما قسم خوردیم در دلت آب هم تکان نخورد ما قسم خورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب دل سرا پرده‌ی محبت اوست دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست نجف از او مدینه هم حتیٰ کربلا هست اگر ، زِ غیرتِ اوست چادرش را بگو تکان بدهد هست محشر اگر ، قیامتِ اوست این حسین است یا که آینه اش این علی هست یا که قامتِ اوست هر که سر داد در رهش فهمید گردنش زیرِ بارِ منت اوست خواست تا بارِ ما سبک گردد کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست همه پرورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب می نویسم بر آسمانِ حرم خوشبحالِ مدافعانِ حرم آه یادش بخیر می شُد کاش بشنوم باز هم اذانِ حرم خوشبحالِ کسی که در این راه جا نمانَد زِ کاروان حرم ما که باشیم؟رویِ گنبد هست پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم تو که هستی؟فقط از آنِ حسین من که هستم؟فقط از آنِ حرم دلِ ما تنگِ زینبیه شده دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم جگر آورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب او حسن او حسین با هم شد تا که زهرا چنین مجسم شد از بقیع رفتنش به ما فهماند که نگینِ امام ها هم شد سایبانش برادرش شد تا عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد در نزولش قیامِ عباس است در جلوسَش تمامِ مریم شد زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز شانه یِ شهر های ما خَم شد یک نفر وصل شد به اقیانوس یک نفر از میانِ ما کم شد رگ اگر داده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است (با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر،شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است) نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می تپد عاشق، پرستو می‌شود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود هر که با خورشید شد آیینه ی او می‌شود دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو می‌شود یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است از همان اول خدا میخواست او را...شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلّم زینب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز می‌رود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراقت اشک ماتم زینب است
گریه‌ی عشاق برای هم است سینه‌شان تنگِ صدای هم است آنچه دلِ ایل مرا می‌بَرَد گیسویِ در باد رهایِ هم است عاشق و معشوق یکی می‌شوند عشق در این بزم بجایِ همه است هرچه که دارند به هم می‌دهند هرچه که دارند به پای هم است یک شبه تا قرب تو را می‌بَرَد عشق پَرِ قرب خدای همه است عشق اگر نغمه‌ی روز و شب است هرچه که  دارد همه از زینب است بر تنِ این دشت که باران نشست نور دمید و تبِ طوفان نشست تا به ابد هیچ پشیمان نشد آنکه سر راهِ کریمان نشست دید که در پای علی عاشقیم بر سرِ ما مرغِ سلیمان نشست راه نشان داد و دلم پر گرفت رفت نجف گوشه‌ی ایوان نشست مژده‌ی جبریل چه بود از شعف حمدِ خدا بر لبِ سلطان نشست گفت که پیغمبرِ عشق آمده حضرتِ زهرای دمشق آمده اینکه شده خاک تو از احترام قامت عشق است علیه‌السلام گرچه ندیدند تو و سایه‌ات سایه‌ی تو بر سرِ ما مستدام ملتفتِ بابِ تو پیغمبران ملتمس نافله‌هایت امام مجمع انوارِ جلال و جمال جلوه‌ی ذاتیِ خدا را تمام خادمِ تو حضرت باب‌الحسین چادرِ تو زینتِ بیت الحرام مُلک و مَلک مات خروشِ تو است بیرقِ عباس به دوش تو است پیش پرت سِیرِ سماوات هیچ بین دلت جز حرم ذات هیچ پیش نمازِ شبِ خاکیِ تو هرچه که طامات و عبادات هیچ پیش تو و هدیه‌ی قربانی‌ات خیریه و خدمت و خیرات هیچ آنهمه طوفان که ندیده است نوح پیشِ قد عمه‌ی سادات هیچ هرچه که غم دیده زمین و زمان پایِ غمِ پیر خرابات هیچ آمده‌ای کوفه پشیمان کنی شام به یک صاعقه ویران کنی نامِ تو را ای دلِ دریا سرشت در وسط معرکه باید نوشت حضرت زهرایِ پس از فاطمه ای نفست بیت علی را بهشت زنده‌ی تو هفت حرم های ما خاک درت مسجد و دیر و کنشت هم حرمت هم حرم کربلا ساخته شد از دلِ ما خشت خشت من بفدای قلم شاعری آنکه از الطاف نگاهت نوشت: "خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بُوَد در برِ دُختِ علی قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را نتوان دست بست" تا که نیافتد به رویت آفتاب بر سر نیزه سر عباس هست بر جگرت قبل حسینت زدند آنهمه تیغی که به یکجا نشست قطره‌ی خونی که به دوشت چکید از سرِ بر نیزه ، دلت را گسست تا به ابد بر سر خود می‌زند چوبه‌ی محمل که سرت را شکست سنگ از این ، چوب از آن خورده‌ای جای همه زخم زبان خورده‌ای * دوبیت از استاد موسوی گرمارودی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بوی حرم آمد و بیرق غم می‌کشیم چشمِ ترِ خویش بر شانه‌ی هم می‌کشیم گرچه چهل سال است ظلم و ستم می‌کشیم راه حسین است و ما باز علَم می‌کشیم ما که قسم خورده‌ایم پای قسم می‌کشیم فاطمیه آمد و سینه پریشان کنیم یادِ سلیمانِ عشق یادِ شهیدان کنیم مجلسِ روضه به پاست ناله‌ی سوزان کنیم حاجت یکسال را عرضه به جانان کنیم سر به درِ خانه‌ی اهل کَرَم  می‌کِشیم آه که از بازویش هیچ شکایت نکرد وای که بر پهلویش هیچ عنایت نکرد مادرِ ما را کسی گرچه   عیادت  نکرد لیک به غیر از علی فاطمه صحبت نکرد پای علی صد بلا در دل غم  می‌کِشیم فاطمه فرموده است مرد ولایت بمان گر همه ره کج کنند با همه غیرت بمان گفت که در فتنه  بر  راهِ بصیرت بمان هرچه که داری بده تا به شهادت بمان سیره‌ی زهراست و تیغ دودَم  می‌کشیم آنچه که داریم ما  یک دل طوفانی است آنچه که مانده کنون  راهِ سلیمانی است گفت:" به صهیون بگو لحظه‌ی پایانی است وقتِ تماشای ما  وقت پشیمانی است بر روی نامِ شما زود قلم می‌کشیم" خواسته‌ام از خدا تا که مُرادم دهد تا که بسوزاندم  تا که  به بادم دهد مثل شهیدی که ماند عشق به یادم دهد وای اگر رهبرم حکمِ جهادم دهد هرچه که مستکبر است زیر قدم می‌کشیم یادِ تو را بعد از این بین حرم می‌کنیم یاد علمدار با مشک و عَلم می‌کنیم یادِ عمود و سر و دست قلم می‌کنیم باش که این جمله را زود دودَم می‌کنیم روی  تِل‌آویو‌ها خاکِ عدم می‌کشیم می رسد آنروز که دیده‌ی گریان ما می‌نگرد بر حرم ، بر حرمِ جان ما می‌رسد آندم که با همتِ دستان ما فاطمه دارد حرم در حسنستانِ ما صاحب ما می‌رسد طرح حرم می‌کشیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e