#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
باید برای از تو سرودن وضو گرفت
یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت
با پای دل مسافر صحن عتیق شد
آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت
@hosenih
ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است
عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت
چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود
وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت
دادم سلام و از تو جوابی رسیده است
دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت
باز این گدای خسته و بی آبروی شهر
از برکت زیارت تو آبرو گرفت
دل از کنار پنجره ها پا نمی شود
مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت
شمس الشموس عالم امکان جمال توست
خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت
وقتی که گفته ای " وانا من شروطها "
باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت
از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است
شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت
@hosenih
تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه
از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت
یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟
از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟
شاعر: #محمود_مربوبی
@hosenih
#امام_جواد_ع_شهادت
خاکستر وجود مرا میدهد به باد
سنگینی عزای تو یا حضرت جواد
تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی
یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد
زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد
خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد
سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است
غربت میان خانه، دلت را کباب کرد
@hosenih
پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست
اینجا کسی به فکر امام غریب نیست
وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد
جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست
گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت
لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت
اما هنوز یاد گل یاس پرپری
یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت
در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل
بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل
گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است
دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل
هم نیت بریدن زیر گلو نکرد
هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد
خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی
با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد
@hosenih
خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی
بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی
دست کسی نخورده به گیسوی دخترت
دلواپس کشیدن معجر نمی شوی
شکر خدا که دور و برت خواهری نبود
در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود
شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان
آنجا به فکر غارت انگشتری نبود
شاعر: #محمود_مربوبی
@hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت 24 ذی الحجه #روز_مباهله
#محمود_مربوبی
▶️
با نفی عشق، مرجع اعلم نمی شوید
در جهل خویش مانده و آدم نمی شوید
تا آن زمان که دور از این خانواده اید
سستید در عقیده و محکم نمی شوید
@hosenih
فکری برای عاقبت خویش کرده اید؟
چون رستگار ، قدر مسلم نمی شوید
گیرم که هست دین شما، دین برتر و
تسلیم دین حضرت خاتم نمی شوید
باید که از مباهله صرف نظر کنید
حتی حریف کودکشان هم نمی شوید
داماد و دختر و نوه هایش که جای خود
خاک در پیمبر اعظم نمی شوید
@hosenih
وقتی که در برابرشان ایستاده اید
بی حرمتی ست تا به کمر خم نمی شوید
این پنج تن حقیقت عشق اند، والسلام
با نفی عشق مرجع اعلم نمی شوید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
زندگی گشته نفس گیر ، پدر
داغ تو کرده مرا پیر ، پدر
زودتر چشم براهت بودم
پس چرا آمده ای دیر ، پدر
@hosenih
ترسم این بود نیایی و تو را
من نبینم به دل سیر ، پدر
مادری کرده برایم عمه
باشد او لایق تقدیر ، پدر
از همان شب که خودت می دانی
می کشد پهلوی من تیر ، پدر
واقعا چشم عمویم روشن
ما کجا و غل و زنجیر ، پدر؟
ما کجا، مجلس نامحرم ها؟
ما کجا، این همه تحقیر ، پدر؟
آیه آیه به لبت چوب زدند
چه نیاز است به تفسیر ، پدر
صوت قرآن تو می آمد و باز
خواهر تو شده تکفیر ، پدر
چه به روز سر تو آوردند
کرده ای این همه تغییر ، پدر
@hosenih
روی ماهِ تو به هم ریخته با
هیجده ضربه ی شمشیر ، پدر
تو دعا کن اجلم سر برسد
عمر کوتاه ، به آخر برسد
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#محمود_مربوبی
▶️
ماییم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می باریم
در روز عزای حضرت معصومه
@hosenih
آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
شاید که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد
@hosenih
در سر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینه ی خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد
@hosenih
زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سر دردِ دلش وا می شد
می گفت : " امان از دل زینب " می سوخت
@hosenih
با ناله دو چشمان ترش را وا کرد
تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد
نومید ز دیدن برادر بود و
با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد
@hosenih
صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟
کی دست کسی به معجرش افتاده
@hosenih
او خواهر یک امام بود و زینب... !
او شاهد احترام بود و زینب... !
ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کِی -
در مجلسی از حرام بود ؟ و زینب...!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_سال_جدید
کوکب بی زوال ، حسین
بی بدل بی مثال ، حسین
ذوالکرم ذوالجلال ، حسین
ذکر تحویل سال ، حسین
عید یعنی مرا بخرد
شب جمعه حرم ببرد
عید یعنی نگاه حسین
دیدن روی ماه حسین
زندگی در پناه حسین
جان سپردن به راه حسین
دل اگر کربلا بشود
احسن الحال ما بشود
شاعر: #محمود_مربوبی
@hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#محکومیت_اهانت_به_پیامبر_اعظم_ص
از پس آستين بوسفيان
دست شيطان دوباره پيدا شد
بعد صبح بهار اسلامي
كينه مشركان هويدا شد
@hosenih
بار ديگر عجوزه ی يثرب
قصد تقريب بي طهارت كرد
لرزه برعرش كبريا انداخت
بر رسول خدا(ص) جسارت كرد
ديده ام ابري است و باراني
سينه ام شرحه شرحه شد از غم
كه دوباره اهانتي كردند
بر مقام پيمبر اعظم
مصطفي برگزيده رب است
منتهاي مكارم الاخلاق
حرمتش شد شكسته، جا دارد
كه مسلمان بميرد از اين داغ
@hosenih
خسته از اين همه جسارت ها
ذكر «تبت يدا...» به لب داريم
از تبار جناب سلمانيم
كينه از نسل بولهب داريم
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_جواد_ع_شهادت
خاکستر وجود مرا میدهد به باد
سنگینی عزای تو یا حضرت جواد
تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی
یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد
زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد
خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد
سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است
غربت میان خانه، دلت را کباب کرد
@hosenih
پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست
اینجا کسی به فکر امام غریب نیست
وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد
جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست
گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت
لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت
اما هنوز یاد گل یاس پرپری
یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت
در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل
بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل
گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است
دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل
هم نیت بریدن زیر گلو نکرد
هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد
خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی
با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد
@hosenih
خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی
بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی
دست کسی نخورده به گیسوی دخترت
دلواپس کشیدن معجر نمی شوی
شکر خدا که دور و برت خواهری نبود
در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود
شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان
آنجا به فکر غارت انگشتری نبود
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
ای سومین ستاره ایزد نما، حسین (ع)
عالیجناب، خامس آل عبا، حسین (ع)
خاصیت دو چشم تو این است، می شود -
با گوشه نگاه تو محشر بپا، حسین (ع)
@hosenih
رزق مرا ما به وسعت مهرت نوشته اند
هرگز نخورده غصه ی روزی گدا، حسین (ع)
ما را برای گریه سوا کرده مادرت
ما را خریده حضرت خیرالنساء، حسین (ع)
کِی رفته ای ز مکه؟ تو خود اصل کعبه ای
کعبه طواف کرده تو را بارها، حسین (ع)
چشم انتظار مقدم تو مروه و صفا
ای حسرت همیشهء کوی منا، حسین (ع)
شمشیر زیر حوله احرام دیده ای
پی برده ای به ماهیت ماجرا، حسین (ع)
@hosenih
حج تو ماند نیمه تمام ای تمام حج
رو کرده ای به جانب کرب و بلا، حسین (ع)
باز این چه شورش است که در عرش کبریا
برپا شده ز ماتم خون خدا حسین (ع)
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به روح مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
در سینه ات جمال علی نقش بسته است
حیدر برای نوکرش آغوش وا کند
@hosenih
سرمایه ی محبت زهراست دین تو
حاشا که او محب خودش را رها کند
آید رضا به دیدن همسایه ی خودش
آقا به عهد خویش یقیناً وفا کند
آسوده باش ، لحظه ی وصل حبیب شد
می آید او که حاجت قلبت روا کند
@hosenih
هر آنکسی که گوشه نشین محبت است
در روز حشر تکیه به آل عبا کند
شاعر: #محمود_مربوبی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به روح مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
در سینه ات جمال علی نقش بسته است
حیدر برای نوکرش آغوش وا کند
سرمایه ی محبت زهراست دین تو
حاشا که او محب خودش را رها کند
آید رضا به دیدن همسایه ی خودش
آقا به عهد خویش یقیناً وفا کند
آسوده باش ، لحظه ی وصل حبیب شد
می آید او که حاجت قلبت روا کند
هر آنکسی که گوشه نشین محبت است
در روز حشر تکیه به آل عبا کند
شاعر: #محمود_مربوبی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
.
#شهادت_حضرت_معصومه علیهاالسلام
#چهارپاره
ماییم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می ریزیم
در روز عزای حضرت معصومه
.
آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
شاید که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد
.
در سر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینه ی خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد
.
زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سر دردِ دلش وا می شد
می گفت : ” امان از دل زینب ” می سوخت
.
با ناله دو چشمان ترش را وا کرد
تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد
نومید ز دیدن برادر بود و
با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد
.
صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کی بر بدن برادرش رقصیدند ؟
کی دست کسی به معجرش افتاده
.
او خواهر یک امام بود و … زینب !
او شاهد احترام بود و … زینب !
ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کی –
در مجلسی از حرام بود ؟ و … زینب !
#محمود_مربوبی
.