eitaa logo
عزیزم حسین ﷺ♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
167 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
 باید برای از تو سرودن وضو گرفت یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت با پای دل مسافر صحن عتیق شد آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت @hosenih ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت دادم سلام و از تو جوابی رسیده است دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت باز این گدای خسته و بی آبروی شهر از برکت زیارت تو آبرو گرفت دل از کنار پنجره ها پا نمی شود مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت شمس الشموس عالم امکان جمال توست خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت وقتی که گفته ای " وانا من شروطها " باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت @hosenih تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟ از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟ شاعر: @hosenih
خاکستر وجود مرا می‌دهد به باد سنگینی عزای تو یا حضرت جواد تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خانه، دلت را کباب کرد @hosenih پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاس پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل هم نیت بریدن زیر گلو نکرد هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد @hosenih خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسوی دخترت دلواپس کشیدن معجر نمی شوی شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارت انگشتری نبود شاعر: @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت 24 ذی الحجه ▶️ با نفی عشق، مرجع اعلم نمی شوید در جهل خویش مانده و آدم نمی شوید تا آن زمان که دور از این خانواده اید سستید در عقیده و محکم نمی شوید @hosenih فکری برای عاقبت خویش کرده اید؟ چون رستگار ، قدر مسلم نمی شوید گیرم که هست دین شما، دین برتر و تسلیم دین حضرت خاتم نمی شوید باید که از مباهله صرف نظر کنید حتی حریف کودکشان هم نمی شوید داماد و دختر و نوه هایش که جای خود خاک در پیمبر اعظم نمی شوید @hosenih وقتی که در برابرشان ایستاده اید بی حرمتی ست تا به کمر خم نمی شوید این پنج تن حقیقت عشق اند، والسلام با نفی عشق مرجع اعلم نمی شوید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زندگی گشته نفس گیر ، پدر داغ تو کرده مرا پیر ، پدر زودتر چشم براهت بودم پس چرا آمده ای دیر ، پدر @hosenih ترسم این بود نیایی و تو را من نبینم به دل سیر ، پدر مادری کرده برایم عمه باشد او لایق تقدیر ، پدر از همان شب که خودت می دانی می کشد پهلوی من تیر ، پدر واقعا چشم عمویم روشن ما کجا و غل و زنجیر ، پدر؟ ما کجا، مجلس نامحرم ها؟ ما کجا، این همه تحقیر ، پدر؟ آیه آیه به لبت چوب زدند چه نیاز است به تفسیر ، پدر صوت قرآن تو می آمد و باز خواهر تو شده تکفیر ، پدر چه به روز سر تو آوردند کرده ای این همه تغییر ، پدر @hosenih روی ماهِ تو به هم ریخته با هیجده ضربه ی شمشیر ، پدر تو دعا کن اجلم سر برسد عمر کوتاه ، به آخر برسد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماییم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون می باریم در روز عزای حضرت معصومه @hosenih آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد شاید که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد @hosenih در سر هوس دیدن دلبر دارد بر سینه ی خود داغ برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد @hosenih زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت از داغ برادرش مرتب می سوخت هر جا که سر دردِ دلش وا می شد می گفت : " امان از دل زینب " می سوخت @hosenih با ناله دو چشمان ترش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد @hosenih صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟ کی دست کسی به معجرش افتاده @hosenih او خواهر یک امام بود و زینب... ! او شاهد احترام بود و زینب... ! ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کِی - در مجلسی از حرام بود ؟ و زینب...! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوکب بی زوال ، حسین بی بدل بی مثال ، حسین ذوالکرم ذوالجلال ، حسین ذکر تحویل سال ، حسین عید یعنی مرا بخرد شب جمعه حرم ببرد عید یعنی نگاه حسین دیدن روی ماه حسین زندگی در پناه حسین جان سپردن به راه حسین دل اگر کربلا بشود احسن الحال ما بشود شاعر: @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
از پس آستين بوسفيان دست شيطان دوباره پيدا شد بعد صبح بهار اسلامي  كينه مشركان هويدا شد @hosenih بار ديگر عجوزه ی يثرب  قصد تقريب بي طهارت كرد لرزه برعرش كبريا انداخت بر رسول خدا(ص) جسارت كرد ديده ام ابري است و باراني سينه ام شرحه شرحه شد از غم كه دوباره اهانتي كردند بر مقام پيمبر اعظم مصطفي برگزيده رب است منتهاي مكارم الاخلاق حرمتش شد شكسته، جا دارد كه مسلمان بميرد از اين داغ @hosenih خسته از اين همه جسارت ها ذكر «تبت يدا...» به لب داريم از تبار جناب سلمانيم كينه از نسل بولهب داريم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
خاکستر وجود مرا می‌دهد به باد سنگینی عزای تو یا حضرت جواد تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خانه، دلت را کباب کرد @hosenih پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاس پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل هم نیت بریدن زیر گلو نکرد هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد @hosenih خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسوی دخترت دلواپس کشیدن معجر نمی شوی شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارت انگشتری نبود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سومین ستاره ایزد نما، حسین (ع) عالیجناب، خامس آل عبا، حسین (ع) خاصیت دو چشم تو این است، می شود - با گوشه نگاه تو محشر بپا، حسین (ع) @hosenih رزق مرا ما به وسعت مهرت نوشته اند هرگز نخورده غصه ی روزی گدا، حسین (ع) ما را برای گریه سوا کرده مادرت ما را خریده حضرت خیرالنساء، حسین (ع) کِی رفته ای ز مکه؟ تو خود اصل کعبه ای کعبه طواف کرده تو را بارها، حسین (ع) چشم انتظار مقدم تو مروه و صفا ای حسرت همیشهء کوی منا، حسین (ع) شمشیر زیر حوله احرام دیده ای پی برده ای به ماهیت ماجرا، حسین (ع) @hosenih حج تو ماند نیمه تمام ای تمام حج رو کرده ای به جانب کرب و بلا، حسین (ع) باز این چه شورش است که در عرش کبریا برپا شده ز ماتم خون خدا حسین (ع) شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به روح مرحوم استاد در سینه ات جمال علی نقش بسته است حیدر برای نوکرش آغوش وا کند @hosenih سرمایه ی محبت زهراست دین تو حاشا که او محب خودش را رها کند آید رضا به دیدن همسایه ی خودش آقا به عهد خویش یقیناً وفا کند آسوده باش ، لحظه ی وصل حبیب شد می آید او که حاجت قلبت روا کند @hosenih هر آنکسی که گوشه نشین محبت است در روز حشر تکیه به آل عبا کند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به روح مرحوم استاد در سینه ات جمال علی نقش بسته است حیدر برای نوکرش آغوش وا کند سرمایه ی محبت زهراست دین تو حاشا که او محب خودش را رها کند آید رضا به دیدن همسایه ی خودش آقا به عهد خویش یقیناً وفا کند آسوده باش ، لحظه ی وصل حبیب شد می آید او که حاجت قلبت روا کند هر آنکسی که گوشه نشین محبت است در روز حشر تکیه به آل عبا کند شاعر: @babollharam
. علیهاالسلام ماییم گدای حضرت معصومه محتاج عطای حضرت معصومه همراه رضا ز دیده خون می ریزیم در روز عزای حضرت معصومه . آمد ز مدینه تا که در قم باشد در مملکت امام هشتم باشد شاید که خدا نخواست تا مرقد او مانند مزار فاطمه گم باشد . در سر هوس دیدن دلبر دارد بر سینه ی خود داغ برادر دارد افسوس که تا دیار ساوه آمد دیگر نتوانست قدم بردارد . زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت از داغ برادرش مرتب می سوخت هر جا که سر دردِ دلش وا می شد می گفت : ” امان از دل زینب ” می سوخت . با ناله دو چشمان ترش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد . صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کی بر بدن برادرش رقصیدند ؟ کی دست کسی به معجرش افتاده . او خواهر یک امام بود و … زینب ! او شاهد احترام بود و … زینب ! ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کی – در مجلسی از حرام بود ؟ و … زینب ! .