─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مسمط_مربع
#مدح_میلاد
#حضرت_محمـّد_صَلّ_الله_عَلیهِ_وآلهِ_وسَلّم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عصـــر نه ، شــامِ جاهلـیـّـت بود
اوجِ اِنـکــار واقـعـیــــت بود
دُورِ نـســـیـــانِ آدمـیّـــت بود
ظلم و کیـن قسـمتِ رعِیَّــت بود
دخترانی که زنــده مــی مُردنــد
مـادرانی که غصــه مـی خوردند
اوجِ غـربـت بـرای انـســان بـود
آنچـه ارزش نداشـت ایمـان بـود
شهــر مکـه فـقـط زمستان بـود
حسـرت گـل به باغ وبسـتان بود
آفتـابــی شـکســت ظلــمت را
کرد روشـــن جهـــانِ امّـــت را
لات و عـُزّی به صورت افتـادند
پادشــاهان ز هیـــبـت افتـادند
نسل شیطان به وحشت افتـادند
ساحران هـم به حیـرت افتـادند
عــرش می خوانـد نام احمـــد را
اشــرف انبیـــــا محمّــد (ص) را
در سـیــاهی دمیـــد و نــور آورد
آســمان را به وجــد و شـور آورد
عطــر نـابی از این حضــــور آورد
بـر زمیــن شــادی و ســـرور آورد
خیر و برکت زِ گام او می ریخـت
آب کوثـــر زِ کام او می ریخـت
طـاق کســـریٰ بـه لــرزه در افـتـاد
بحــرِ خشــکی خروش نو سـر داد
بـا قـدومــش حجــــاز شـــد آبـــاد
گشــت پایانِ ظــلم و هـر بیــــداد
در نگــاهــش امیــد ، جــاری بود
در دلــش عشـق وبی قراری بود
از دَمَش جان بـه جسـم آدم شـد
مردمـان را اَمین و مَحــرَم شـــد
مایـهٔ رحمـــت دو عـــالـم شــــد
انـبـیــــا را نبـــیِّ خــاتـم شـــــد
عـطــــر نـاب بـهـشــت می آمد
مـرد نیـــکو ســرشـــت می آمد
آسـمـــان را قــــرار یعـنــی تــو
در زمیــــن نـوبـهــار یعـنــی تو
اِنــس وجـان را نگـار یعـنـی تو
مــایــهٔ افـتــخـــار یعـنـــی تـو
ای که مکتـب نرفتـه می خوانـی
آیــه هــای بـلـنــــد ســبــحـانـی
ای تو خوشبـو ترین گل خلقــت
نــام تــو زیــــوَرِ درِ جــنّـــــت
انبـیــــــا را تـو داده ای عـــــزّت
اولیـــا را تـو داده ای شـــوکــت
سـایـه ای بـر سـرِ بنـی هـاشـــم
حضـرت مصطفـیٰ , اباالقـاســم!
جان فــدای تو ای شَـــهِ لَــولاک
ای مـعـطـّـــر زِ نـامِ تـو افـــلاک
جان گرفـتـه به زیـر پایـت خـاک
با تــولّای تـو ، شـــود دل ، پــاک
لـطـــف تـو شـــامـلِ گــدا گـردد
خـــاک پای تـو «کیـمیــا» گـردد
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۷/۱۳
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#مــــدح_میـــلاد
#پیـــامبـــر_اکــرم_ص
#امــام_جـعـفـــر_صــادق_ع
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نقـشِ نگاری زده ، صورتگرِ سـرمد
شـمس مـنـوّر زِ دل مکــه بـرآمـــد
جلـوه نمـوده به زمیـن نور محمــّد
بین رسولان جهان گشتـه سـرآمـد
زمزمهٔ هر مَلَک و حضـرت معـبـود
صـلّ علیٰ محمّد واحمد و محمود
جان جهانی وجهان مسـت حضورت
تـار شـده جلـوه خورشید ز نـورت
آمده بر صورتِ مَـه ، رنگِ کدورت
خلق نشدبهترازاین سیرت وصورت
ماه تویی ،مهر تویی نور، علیٰ نور
چشم بد از ماهِ جمال تو شود دور
دشـت وچمن غنچه زده برقدم تو
مـاه کنـد سجده به ابروی خَـمِ تو
شــاه جهــانی و جهـانی خـَدَمِ تو
زنده شـود مـُرده ز انـفاس دَم تو
مکه برای تو گلستـان شـده امشـب
بتکده از یُمنِ توویران شـده امشب
ماه ترینـی که فلـک از تـو فروماند
ماه و ستاره به قدمهای تو افشاند
آیه"لَولاک" به شـأنِ تو خـدا خواند
نُه فلکش ازخَمِ گیسوی توچرخاند
ای تو بهـانه به همـه ، عالَمِ هستـی
کس نتواند که بداند تو که هستـی
عصمت توحک شده در آیهٔ تطهیر
سورهٔ طاها شـده با نام تو تـفسیر
رحمـت تو واسعـه در عالَـمِ تقـدیر
خُلقِ نکویت به جهان است فراگیر
عرش،فروزان شـده ازنـور جمالت
غرقِ تحیّـر شده در وصف کمـالـت
نور دگر سـر زده از شهــر مدینـه
او که ندارد به جهان هیـچ قرینـه
گنـج سخن از نبی آورده به سینه
آمـده ، آمـاده کنــد راه و زمینــه
تا که هویدا شـود اسرار و حقایق
علم ،شکوفا شود از مکتب صادق
جان به فدای قدمت حضرت صادق
چشـم همه بر کرمت حضرت صادق
شیعـه به زیر عَلَـمت حضرت صادق
کاش بسـازد حَرَمَـت حضرت صادق
آینـهٔ صــدق وصـفـــا نام نکویـت
هست،دل عاشق ما، در پیِ کویَت
در دل تو ریختـه حق،گنج نهان را
زنده کندیک نظرت روح و روان را
سِیــْر کند ، علمِ تو آفـاق جهـان را
در عجب آورده ای حُکـّام زمان را
مکتب تو منشأ خیر و برکات است
لطف توبرکیمیاچوآب حیات است
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┄┄
#مــــدح_میـــلاد
#پیـــامبـــر_اکــرم_ص
#امــام_جـعـفـــر_صــادق_ع
┄┅═🍃🌺🍃═┅┄
نقـشِ نگاری زده ، صورتگـرِ سـرمد
شـمس مـنـوّر زِ دل مکــه بـرآمـــد
جلـوه نموده به زمیـن نــور محمــّد
بین رسولان جهان گشته ســرآمـد
زمزمهٔ هر مَلَک و حضـرت معــبـود
صـلّ علیٰ محمّد واحـمـد و محمود
جان جهانی وجهان مست حضورت
تـار شـده جلـوه خـورشید ز نـورت
آمده بر صـورتِ مَـه ، رنگِ کـدورت
خلق نشدبهترازاین سیرت وصورت
ماه تویی ،مهر تویی نور، عـلیٰ نور
چشم بد از ماهِ جمال تو شـود دور
دشـت وچمن غنچه زده بـر قـدم تو
مـاه کنـد سجده بـه ابــروی خَـمِ تو
شــاه جهــانی و جهـــانی خـــَدَمِ تو
زنده شـود مـُـــرده ز انـفـاس دَم تو
مکه برای تو گلستـان شـده امشـب
بتکده از یُمنِ توویران شـده امشب
ماه ترینـی که فلـک از تـو فـروماند
ماه و ستاره به قدمهای تو افشـاند
آیه"لَولاک" به شـأنِ تو خــدا خواند
نُه فلکش ازخَمِ گیسوی تو چـرخاند
ای تو بهـانه به همـه ، عـالَمِ هستـی
کس نتواند که بدانـد تو که هستـی
عصمت توحک شـده در آیهٔ تطـهیر
سورهٔ طاها شـده با نام تو تـفســیر
رحمـت تو واسعـه در عــالَـمِ تقـدیر
خُلقِ نکویت به جهان اســت فراگیر
عرش،فروزان شـده ازنـور جــمالت
غرقِ تحیّـر شده در وصــف کمــالـت
نور دگر سـر زده از شــهــر مدینـه
او که ندارد به جهان هیــــچ قرینـه
گنـج سخـــن از نبی آورده به سینه
آمـده ، آمـاده کنـــــد راه و زمـینــه
تا که هـــویدا شـود اسرار وحقایق
علم ،شکوفا شود از مکـتب صــادق
جان به فدای قدمت حضرت صادق
چشـم همه بر کرمت حضرت صادق
شیعـه به زیر عَلَـمت حضرت صادق
کاش بسـازد حَرَمَـت حضرت صادق
آینـــهٔ صــدق و صـــفا نام نکویـت
هست،دل عاشـق ما، در پیِ کـویَت
در دل تو ریختـه حق،گنج نهـان را
زنده کندیک نظرت روح و روان را
سِیــْر کند ، علمِ تو آفـاق جهــان را
در عجب آورده ای حُکـّام زمــان را
مکتب تو منشأ خیر و برکات است
لطف توبرکیمیا چوآب حیات است
شعر:رقیه سعیدی (ڪیمیا)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✵﷽✵┅┄
#مربع_ترکیب
#مدح_میلاد
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دارد امشب شهـــر پیغمـــبرهـوای دیگـری
آسمانش می درخشـد با صفــــای دیگـری
فاطمــــه آورده گــویـــا مجتـبای دیگـری
جلوه گر شد بر زمین ابن الرضـای دیگری
می درخشد چون نگینی بر رُخ ِانگشتری
می شـود شهر مدینـه در رکاب عسکری
از دلم تا صحنِ شاهِ سامرا پُـل می زنم
تا حریـم پاک او دست توســل می زنم
خانهٔ دل را به یُمنِ مقدمش گل می زنم
با قلــم بر دفتـر شعــرم تفــأُل می زنم
شاه بیت امشبــم از چـارده نور جلی
دومین نام حسـن در دفتـرم شد منجلی
حُسـنِ خُلقـش ، یادگار جدّ پاکش مصطفا
رادمـردی و عــدالـت بـرگـرفت از مرتضـا
شیـوهٔ بخشنــدگی را بـرده ارث از مجتـبا
بر سرِ خوانش نشسته خیلی از شاه وگدا
سامرا برخــود ببـالد بـا چنیـن شاه کَـرَم
شکر حق،دومْ حسن در سامرا دارد حرم
دم به دم از عرش آید نغمهٔ حور و مَلَک
برقدمهای حَسن ، سر خم نموده نُه فلک
وا شده خوان کَرَم بین حسن ها مشترک
قسمت هرکس شدازاین سفره ها نان ونمک
می شود عمری گدایِ کویِ احسان حَسن
تاج خوشبختی بدست آورده مهمان حسن
یا اباصـالح دلت روشن از این میلاد نور
درحریم سـامرا گردیده برپا جشن وشور
عالَمی ازاشتیاقش گشتـــه لبــریزِ سرور
چشمِ بد از حُسنِ زیبای پدر بادا به دور
جشن زیبای ولایت باحضورت خوشتر است
چون جمال عالم آرای تو چیزی دیگراست
سیـزده نور آمده تا مـاه کامل تر شـود
قبـلـهٔ دلهایمان سمت تو مایل تر شـود
در دعاها دست ما بایدکه سائل ترشود
تا جهانی بر قدوم پاک،قابـل تر شـود
در شب بدری نقاب از رُخ کشد ماهِ تمام
عالَمی روشـن شـود از نورِ رُخسار امـام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
┄┅✵﷽✵┅┄
#مربع_ترکیب
#مدح_میلاد
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دارد امشب شهـــر پیغمـــبرهـوای دیگـری
آسمانش می درخشـد با صفــــای دیگـری
فاطمــــه آورده گــویـــا مجتـبای دیگـری
جلوه گر شد بر زمین ابن الرضـای دیگری
می درخشد چون نگینی بر رُخ ِانگشتری
می شـود شهر مدینـه در رکاب عسکری
از دلم تا صحنِ شاهِ سامرا پُـل می زنم
تا حریـم پاک او دست توســل می زنم
خانهٔ دل را به یُمنِ مقدمش گل می زنم
با قلــم بر دفتـر شعــرم تفــأُل می زنم
شاه بیت امشبــم از چـارده نور جلی
دومین نام حسـن در دفتـرم شد منجـلی
حُسـنِ خُلقـش ، یادگار جدّ پاکش مصطفا
رادمـردی و عــدالـت بـرگـرفت از مرتضـا
شیـوهٔ بخشنــدگی را بـرده ارث از مجتـبا
بر سرِ خوانش نشسته خیلی از شاه وگدا
سامرا برخــود ببـالد بـا چنیـن شاه کَـرَم
شکر حق،دومْ حسن در سامرا دارد حرم
دم به دم از عرش آید نغمهٔ حور و مَلَک
برقدمهای حَسن ، سر خم نموده نُه فلک
وا شده خوان کَرَم بین حسن ها مشترک
قسمت هرکس شدازاین سفره ها نان ونمک
می شود عمری گدایِ کویِ احسان حَسن
تاج خوشبختی بدست آورده مهمان حسن
یا اباصـالح دلت روشن از این میلاد نور
درحریم سـامرا گردیده برپا جشن وشور
عالَمی ازاشتیاقش گشتـــه لبــریزِ سرور
چشمِ بد از حُسنِ زیبای پدر بادا به دور
جشن زیبای ولایت باحضورت خوشتر است
چون جمال عالم آرای تو چیزی دیگراست
سیـزده نور آمده تا مـاه کامل تر شـود
قبـلـهٔ دلهایمان سمت تو مایل تر شـود
در دعاها دست ما بایدکه سائل ترشود
تا جهانی بر قدوم پاک،قابـل تر شـود
در شب بدری نقاب از رُخ کشد ماهِ تمام
عالَمی روشـن شـود از نورِ رُخسار امـام
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
─═༅࿇༅ ❃༅
──═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═──
#مدح_میلاد
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_علیها_سلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به نام آن خـداوندی که زینب را به خلقت داد
به نامِ نامــیِ زینب به خلقـت ، تاج عــزت داد
خدایی که علــی را با چنین ریحـانه زینت داد
به عرش و فرش با یُمنِ قدمهایش شرافت داد
ندا آمــد که مــی آید به قـــرآن کــوثری دیگر
بگیــرد ســاقی کوثـر به دستش ساغری دیگر
صــدف ، دامــان زهـرا و گُهَــر ، دردانه دردانه
شکفت از گلشن طاها گلــی ، ریحـانه ریحـانه
به گِرد شمــع رخسارش ، مَلَک ، پروانه پروانه
فلک در نظـــم آورده غـــزل ، جــانانه جـانانه
نوای عشــق می خواند برایش زمــزم باران
زلال نــور می ریــزد به پایش نـم نـم باران
خدا زهـرای دیگر را به این عالم نشان داده
زمین را با قدمهــایش شکــوه آسمــان داده
حدیث صبـــر او قلبِ جهـــانی را تکان داده
برای قهـــرمان بودن هــزاران امتحان داده
زمین درس صلابت را گرفت از مکتب زینب
زمان ، صبـر آفرینی دید در تاب و تب زینب
و زینب شد که زینت بر جمال مرتضا باشد
و یا پیغمبـری دیگـر به جای مصطفــا باشد
دلش سنگ صبوری بر سکوت مجتبــا باشد
علمـــــدار حسیــنش در قیـــام کــربلا باشد
وفـــای خـــواهــری دارد دل دریایی زینب
حــدیث عاشقـــی دارد غم شیدایی زینب
چه بانویــی که عقــل افتاده در پای کمـال او
نشان از حیدر و زهراست نیکی در خصال او
پنـــاه آورده صبــر ما به صبـــر بی مثـــال او
زبان "کیمیا" قاصــر ، چـه گـوید در قبــال او
قلـم در مدح این بانـو همیشــه واژه کم دارد
چـرا که دختــر زهـــرا مقــامی محتــرم دارد
❃࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(ڪیمیا)