eitaa logo
عزیزم حسین ﷺ♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
10.9هزار ویدیو
168 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا… کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا دست خودم نبود که فریاد میزدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟ میگفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا @deabel
ای دل اگر ز مدحِ سکینه ست، گفتگو کن در تَرازِ مادرِ سادات، جستجو وقتی حسین می‌کند انشا مقامِ او سیده ی نساءِ قریش است نامِ او وقتی مقامِ قرب، کنارش دهد حسین او را وصیِ خویش، قرارش دهد حسین فرمود با سکینه: بگو یادمان کنند یادِ لبانِ تشنه ی من، شیعیان کنند فرمود: از برای من اصلاً مدینه است آن خانه ای که بیتِ رباب و سکینه است □ □ □ آن خواهری که با علی اصغر چو مادر است بانو سکینه ، خواهرِ شهزاده اصغر است گهواره دارِ کودکِ لب تشنه ی رباب چون سایبان، به طفلِ حرم، زیر آفتاب لالائی اَش برای علی، چشمه ی حیات آرامشِ رباب، در آن حسرتِ فرات همتای عمه اَش، جَبَلُ الصَّرِ خیمه گاه پیغمبرِ شهادت و روایِ قتلگاه نوحه گرِ مصائبِ جانسوزِ نینوا یارِ امام و محرمِ اَسرار کربلا آنچه که دیده، چشمِ ملک هم ندیده است قبل از حسین، اهلِ فلک هم ندیده است حلقومِ عشق دیده، که در خون شناور است فریادِ "یابُنَیَّ" به حلقومِ مادر است رگهای پاره پاره ی باباش دیده است در زیر سمّ اسب، سراپاش دیده است دیده شقاوتِ علَنی را، نه در نهان دیده چگونه نیزه فرو رفت در دهان دیده چگونه حرمت بابای او شکست دیده چگونه شمر روی سینه اَش نشست نورِ دو عین را ، که به هر سو کشیده اَند راس الحسین را ، که چگونه بریده اند دیده چگونه نیزه به پهلوی او زدند چون فاطمه، غلاف به بازوی او زدند دور از دو چشمِ غیرتیِ ماهِ علقمه دیده اسیریِ حرمِ آل فاطمه دور از نگاهِ نافذِ دشمن کُشِ عمو دیده چگونه نیزه به کِتفش زده عدو دیده در آن فرار، به خون گریه ی زنان دنبالِ دخترانِ حرم، خولی و سنان برخیز ای عمو که دگر حرمتی نماند بعد از تو از برای حرم عصمتی نماند عباس! سایه ی تو که بر سر نداشتم باور نمیکنی تو ، که معجر نداشتم آبان ۹۹ / ماه ربیع الاول محمود ژولیده @deabel