.
#امام_رضا
#مدح_و_مناجات
#ایام_زیارت_مخصوص
کفتر ایوانم و یار ندیم رضا
رزق مرا می دهد دست کریم رضا
نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی
بال زدم روز و شب دور حریم رضا
شد پر زخمی من مثل پر جبرئیل
بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا
هشت در از جنتش وا شده بر آسمان
می وزد از این بهشت باز نسیم رضا
می پرم از مرقدش اینطرف و آنطرف
در همه جا می برم عطر و شمیم رضا
خاک کف پای او سرمهء چشم همه
مرهم بالم شده خاک گلیم رضا
اینهمه راه آمدم تا بشوم جَلد او
با همه راه آمده قلب سلیم رضا
سقف گدایی من زیر همان گنبد است
هر دل آواره ای هست مقیم رضا
هر که شبی رد شد از گوشهء باب الجواد
با همهء کاهلی گشته سهیم رضا
باز دو تا جلوه کرد آینه های حرم
اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا
غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم
صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا
سائل این سفره ام زود بلندم نکن
سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا
من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه
باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا
حرف ندارد رضا حرف مرا می خرد
یک شب جمعه مرا کرببلا می برد
شاعر: #رضا_دین_پرور
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
.👇
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#امام_رضا
#مدح_و_مناجات
وقت آن است خداوند مدد فرماید
به بیانم مددی بیش ز حد فرماید
مدد از حضرت جبریل فراوان برسد
واژه ها در طبق لولو و مرجان برسد
کلماتی چو گل و لاله و ریحان آید
پای این شعر خدایا به خراسان برسد
وقت آن است خداوند به امداد آید
بازهم نامه ی موری به سلیمان برسد
دست تقدیر فراهم شود ان شاءا..
تا سلامِ منِ دل خسته به سلطان برسد
بروم با پرِ جبریل به جایی که مپرس
و شوم زائر آن صحن و سرایی که مپرس
عرشِ هفتم شده آن بارگهِ زیبایش
خلدِ هشتم شده با آینه کاری هایش
زائر صحن وسرایی که ملک دربانش
آستانی که سماوات بلاگردانش
حرمی را که ملک خادم باب الکرمش
حضرت ضامن آهو که شده سلطانش
آستانی که رواقش شده بازار بهشت
فقرای همه عالم شده بازرگانش
السلام ای علم افراشته بر کشور ما
هشتمین نورخدا،حضرتِ تاج سر ما
عرشیان آمده از بهرِ مبارک بادت
صف کشیدند درآن مسجد گوهرشادت
جملگی معتکف صحن و سرایت آقا
متوسل شده بر پنجره ی فولادت
همه با دفتری از عشق فراآمده اند
و به تحریر مقامات شما آمده اند
که سرایند شما را به صفات دگری
وصفتان را به بیان و کلمات دگری
واژه ی وصف تو باید که معطر باشد
آیه در آینه قرآنِ مصور باشد
روحی از نفخه ی یاسین پیمبر باشد
هل اتیٰ باشد و تفسیر ز کوثر باشد
بهر توصیف تو از عرش قلم آوردند
همه ی جن و بشر یکسره کم آوردند
از مقامات شما درّ و گهر میریزد
جبرئیل است که می خواند و پر می ریزد
السلام ای حرمت قبله ی آمالْ مرا
عشقت از روز ازل داد پرو بال مرا
چون کبوتر شدن اقبال دگر میخواهد
نوکری حرمت حال دگر می خواهد
با نگاهِ تو بود نوکر اگر نوکر شد
و به درگاه خداوند مقرب تر شد
آمدم در حرمت نغمه سرایی بکنم
پرِ بغض آمده ام عقده گشایی بکنم
آمدم مشهدتان باز گدایی بکنم
و گدایی بکنم تا که صفایی بکنم
پادشاهی کن و این بار گدا را بپذیر
در حریم خودت این بی سر و پا را بپذیر...
شاعر: #علی_کفشگر✍
.............................................................