228.3K
#واحد_سنگین
#فاطمیه_امام_زمان_عجل_الله #کوچه_بنی_هاشم
#سبک: تامشکتو تو آب زدی،،،
شــــبیهِ بـارونِ بـــهار
میباره ابـرِ دیـدههات
این روزا مثلِ مــادری
تو روضه تنگه نفسات
خبر داری از در و دیــــــوارِ یه خونه
که حتّی حرفِش دلامونو میسوزونه
خبر داری که پرســــــتویِ پَر شکسته
تنِ زخمــــیشو رویِ خاکا میکشونه
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مادرم واویلا(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خبر داری تو کوچهها
چی ســـرِ مادر اومده
رو گونه جــایِ سیلیه
رو چـــــادر رَدِّ لگــده
پیشِ چشمایِ عمو جـونت شد قیامت
مادر اُفتـــاد گـفت سرِ باباتون سلامت
یه تیکّه از گوشـواره گم شد بینِ خاکا
عموحسـن خودشو یه عمرکرد مَلامت
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مادرم واویلا(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر و اجرا؟؟؟
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مرثیه
#کوچه_بنی_هاشم
#سبک_خدا_مادرم_راکجامیبرن
وای مادرم
من و مادر و کوچـــه و اضـطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب
کسی آمـــد از نسل ابلیـس ِ پست
جســـــــورانه با کینهٔ بی حســاب
ســـرِ مـــــــادرم داد زد پـیش من
حیا داشـــت مـادر؛ ندادَش جواب
غضب کردوشددستِ نحسش بلند
شد عــــالم به روی سر من خراب
بمیـــــــرم که زد ســـــــیلیِ بیهوا
به مـادر! به آییـــــنهٔ در حجــــاب
نوک پای خــــود ایســـــتادم ولی
گذشت از سرـم دست او با شتاب
چنان خـورد که گوشواره شکست
گرفت از دوچشمم همین صحنه خواب
فـدک غصــــب شد پاره شد برگهٔ
قباله به دســــــتانِ مــردی خراب
دلم خــــون شد از خندهٔ ممتدش
از آن دست سنگین،از آن آب وتاب
پس از گوشواره غــرورم شکست
پس از آن غـــمـی شد برایم نقاب
مـــرا میــــزد ایکاش تا مـــادرم...
نمیشـــد از ایـن داغِ پنـهانی آب!
شعر:مرضیه عاطفی
#امام_حسن
#فاطمیه #حضرت_زهرا_س
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#کوچه_بنی_هاشم
کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد
حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد
دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد
آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد
داشت مادر حرف می زد بی حیا مهلت نداد
ناشنیده وحی را با سیلی اش انکار کرد
مادر نازک تر ازبرگ گل مارا زدند
سنگ می داند چه با آیینه رخسار کرد
نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلی خصم
نیم دیگر را چو لاله ضربه دیوار کرد
او رشیده بود آه افتاد و آن افتادنش
زخم هایی را به زخم کهنه اش تکرار کرد
شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها
بعد ازآن ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد
وای اما از رقیه در شب تاریک دشت
خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد
هیچ کس در آن سیاهی های شب یارش نشد
زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد
قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود
بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد
موسی علیمرادی ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا #حضرت_رقیه
.
#فاطمیه
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س
#زمینه
دنیای من تاریک و سرده،قلبم پر از اندوه و درده
هر بار دعا کردم که دیگه،اون روز غربت برنگرده
کاشکی میشد حسن نبینه
تو کوچه تنگ مدینه
نانجیبای بی مروت
سیلی زدن از روی کینه
سخت شده زندگی آخه برام،ای روزگار مادرم رو میخوام
مادر الهی بمیرم برات ۲
روبرومون چهل بی مروت،با مادرم موندیم تو غربت
حرمت مادرو شکستن،ای وای من زدن با جرات
دستم رو من بالا آوردم
کاشکی خودم سیلی میخوردم
ناموس من نقش زمین شد
ای وای من داشتم می مردم
داد میزدم که زنه نزنید،مادرمه خوب منو بزنید
مادر الهی بمیرم برات ۲
صدا زدش حسن کجایی
نمیشنوم ازت صدایی
چشام جایی رو نمیبینه
بشکنه دستشون الهی
چیزی نشد نترس عزیزم
به همه میگم که مریضم
فقط بابات چیزی نفهمه
محرم رازمی عزیزم
بیا کمکم که چشام تاره،خیلی سرِ من آخه درد داره
مادر الهی بمیرم برات ۲
✍️#محمد_مهدی_قرائتی
#زمزمه_فاطمیه
#هجده_بهار۸
#بعد_از_رحلت_پدر
بند۱
رفتی تو ای پشت و پناهم
رفتی و بی تو غرق آهم
آرام جان رفتی ولی جامانده ام من
در شهر تو با یار تنها مانده ام من
بعد از تو ای پیمبر
ماندم به دیده ی تر
تا که مگر بگیرم
اشک از دو چشم حیدر
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
از بعد تو ای مِهر تابان
شد خانه ی من بیت الاحزان
همچون پرستویی شدم در بی قراری
چشم انتظار لحظه های جان سپاری
بال و پرم شکسته
بر خاک غم نشسته
وای از دمی که دیدم
یارم به دست بسته
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
بی تو مدینه شهر غم شد
از امتت بر من ستم شد
اجر نبوت ، جای تو بر من ادا شد
احسان نمودی و ستم بر من روا شد
بیش از تمام انجم
دیدم ستم ز مَردم
بر روی خاک کوچه
شد گوشواره ام گم
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#هجوم_به_خانه
#شهادت_حضرت_محسن_عج
بند ۱
گلخانه ام آتش گرفته
پروانه ای آتش گرفته
آن جا که درب خانه ای آتش گرفته
یک غنچه ی دردانه ای آتش گرفته
خاکستری که ریزان
گشته ز درب سوزان
دارد نشانه ای از
شش ماهه یار مهمان
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
مهتاب گوید با نگاهی
ستاره دارد چه گناهی
در آسمان عاشقی ها اخترم سوخت
پروانه ای زد ناله که بال و پرم سوخت
شش ماهه ای غمین شد
با خون دل عجین شد
میگفت ذکر زهرا
تا نقشِ بر زمین شد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
محسن مگر دارد گناهی
که داده جان در بی پناهی
او زودتر آمد به دنیا نزد مامش
تا که نماید یاری دین و امامش
از هرگنه بری بود
در حال یاوری بود
محسن شبیه مادر
واللهِ حیدری بود
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#کوچه_بنی_هاشم
بند ۱
یک آسمان غم از مدینه
شد داغ سنگینی به سینه
با سینه ای بشکسته از داغ شقایق
در کوی تنهایی سفر بنموده عاشق
با یاد حضرت عشق
نذر ولایت عشق
هاله گرفته یک ماه
از داغ غربت عشق
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
آن بانوی پاکی و عصمت
که بوده رمز کل خلقت
او که به پایش آسمان ها می شده خم
آیا سزا باشد ببیند لحظه ای غم
آن جا که حق محک خورد
داغ غم فدک خورد
باور نمی کنم وای
که فاطمه کتک خورد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
این کوچه بوی کربلا داشت
خاکش شمیمی آشنا داشت
جای حسین فاطمه این جا حسن بود
آن جا که خاک چادری اوج مِحَن بود
قلبی که چاک چاک است
رمزی ز عشق پاک است
در کوچه ای که زهرا
افتاده روی خاک است
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#بستر
بند ۱
یارب شفا ده مادرم را
این مادر غم پرورم را
ما را غم بی مادری زود است یارب
زود است بهر خانه داری دست زینب
دستان کوچکش را
هر شب گرفته بالا
گوید خدا شفا ده
مظلومه مادرم را
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
این مادر پهلو شکسته
شب در دل بستر نشسته
می خواهد از محبوب خود در پرده ی راز
تنها دعایش می شود امید پرواز
خواهد که پر بگیرد
اذن سفر بگیرد
دل خسته از مدینه
خواهد دگر بمیرد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
شمع و گل پروانه بیدار
دل بی قرار از ناله ی یار
یک شاپرک که ناله ای بیش از همه داشت
این گونه نجوایی به اشک و زمزمه داشت
بنگر چه بی قرارم
طاقت دگر ندارم
رحمی به دخترت کن
مادر بمان کنارم
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار_۸
#شهادت
بند ۱
داغ تو چون شعله به جان است
تا روز محشرجاودان است
آنان که داغ عشق را افسانه خواندند
شاید که آتش لایق پروانه خواندند
غم سینه را نشان رفت
تا آخر زمان رفت
مهتاب خانه ی عشق
با قامتی کمان رفت
یا فاطمه یا زهرا
بند۲
ساقی بماند و ساغرش رفت
روح علی از پیکرش رفت
هفت آسمان تاب امانت را نیاورد
قلب علی یارب چگونه طاقت آورد
تا یار شد روانه
می سوخت عاشقانه
هر جای خانه ای وای
دارد از او نشانه
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
وقت جدایی علی شد
زهرا فدایی علی شد
شوق سفر گر چه میان هر پَرَش بود
اما به فکر غصه های یاورش بود
قلبش شکسته می شد
در خون نشسته می شد
ذکر علی به لب داشت
چشمش که بسته می شد
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#شام_غریبان
#غسل
بند ۱
گل را به اشک دیده شویم
درد دلم با که بگویم
شستم تنت را گر چه با پیراهن تو
دستم رسیده وای بر زخم تن تو
سر می نهم به دیوار
از غصه های دلدار
زخمت چرا یا زهرا
با من نگفتی ای یار
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
آب روان می ریزد اسما
تا که بشوید غربت ما
پیراهنت نقش گل سرخ از جفا داشت
گل های نیلوفر تنت در هر کجا داشت
در وقت پر گرفتن
وای از خجالت من
ای کاش زخم نیلی
می رفت وقت شستن
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
هنگام دفن پیکر تو
شد وقت قتل همسر تو
من با چه دستی خاک ریزم بر تن تو
گویا که جان دادم به وقت رفتن تو
بودی مرا امانت
پر می کشی به
پیمبر آمد
جان می دهم ز خجلت
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#بعد_از_شهادت
بنده ۱
یک خانه مانده با غم تو
با آه سرد محرم تو
یک گوشه زینب چادرت بر سر نموده
یادی ز رنگ چهره ی مادر نموده
از کودکان من وای
از این همه محن وای
تا نام کوچه آید
.
#دکلمه
#فاطمیه
چلچراغ عشق
ای تو اسلام مجسّم فاطمه
پیش پیغمبر مکرّم فاطمه
برگی از روی تو را شبنم ندید
تاری از موی تو نامَحرم ندید
جان فدای جلوه ی افلاکی ات
آیه ی قرآن گواه پاکی ات
چلچراغِ عشق تنها نام توست
آیه ی تطهیر نورِ بام توست
ای وجودِ تو بَری از هر خطا
عطر یاسِ باغسارِ هَلْ اَتیٰ
ای معطّر جان ز عطرِ جاری ات
ای علی خُرّم ز خانه داری ات
شورِ یثرب در حجازِ تو نبود
جز علی کس همتَرازِ تو نبود
آسمان محوِ نمازِ هر شب ات
از مَلَک دل بُرده یارب یارب ات
ای بهشتِ مصطفی یا فاطمه
جان به جسمِ مرتضی یا فاطمه
قطره را آئینه ی دریا کند
هر که فرهنگِ تو را احیا کند
بهترین الگویِ زن در جامعه
با تو روشن می شود هر جامعه
زن اگر در راهِ تو برداشت گام
پیشِ اهلِ عرش دارد احترام
در مسیرِ حفظ ارزش های دین
داشتی چون لاله قلبِ آتشین
گوهرِ دین ایمن از ایمان توست
نسلِ احمد جاری از دامان توست
بر نبی هم دختر و هم مادری
افتخار عترتِ پیغمبری
حاملِ وحیِ خداوند وَدود
بارها در خانه ات آمد فرود
ای کَرامتگاه انسان کوی تو
ای منوّر آسمان از روی تو
زهره ی زهرایِ آفاقِ وجود
وسعتِ روشنگرِ غیب و شهود
هاله ی مهتابِ چشمانِ رسول
راضیه ، مرضیّه ، زهرایِ بتول
دامنت مَهدِ ولایت پرور است
بیتِ تو ، بیتِ امامت پرور است
ای ولایت را پذیرفته به جان
وی امامت را تجلّی در جهان
گلشن ات ناگه خزانی شد چرا
یاسِ رویت ارغوانی شد چرا
از چه ناگه یک جهان شیون شدی
این چنین پژمرده در گلشن شدی
ای ز اندوه تو خون چشمِ مَلک
داسِ دشمن چیده گندم از فدک
داشتند ای آفرینش را بها
سنگفرشِ کوچه ها نقشِ تو را
در میانِ کوچه ای عطرِ بهار
بر زمین افتاده بودی بی قرار
در تلاطم شد نسیمِ آب آه
پنجه ی شب بر رخِ مهتاب آه
اشکِ خود را نیلگون افشانده ای
چهره از آئینه ها پوشانده ای
تا که رویِ ماهِ تو مصدوم شد
آسمان از دیدنت محروم شد
oo
حاج محمود تاری "یاسر"✍
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا
....................................................................
361.3K
#فاطمیه
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س
#زمینه
دنیای من تاریک و سرده،قلبم پر از اندوه و درده
هر بار دعا کردم که دیگه،اون روز غربت برنگرده
کاشکی میشد حسن نبینه
تو کوچه تنگ مدینه
نانجیبای بی مروت
سیلی زدن از روی کینه
سخت شده زندگی آخه برام،ای روزگار مادرم رو میخوام
مادر الهی بمیرم برات ۲
روبرومون چهل بی مروت،با مادرم موندیم تو غربت
حرمت مادرو شکستن،ای وای من زدن با جرات
دستم رو من بالا آوردم
کاشکی خودم سیلی میخوردم
ناموس من نقش زمین شد
ای وای من داشتم می مردم
داد میزدم که زنه نزنید،مادرمه خوب منو بزنید
مادر الهی بمیرم برات ۲
صدا زدش حسن کجایی
نمیشنوم ازت صدایی
چشام جایی رو نمیبینه
بشکنه دستشون الهی
چیزی نشد نترس عزیزم
به همه میگم که مریضم
فقط بابات چیزی نفهمه
محرم رازمی عزیزم
بیا کمکم که چشام تاره،خیلی سرِ من آخه درد داره
مادر الهی بمیرم برات ۲
✍️#محمد_مهدی_قرائتی