#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
آمد و در مقدمش شور و نوا آماده شد
عالمی با نیت مدح و ثنا آماده شد
تا که اربابم صدایش زد علی بن الحسین(ع)
در طوافش کعبه و سعی و منا، آماده شده
@hosenih
منسبش ذرّیة الحیدر، برای وصف او
مسجد و محراب، با قبله نما آماده شد
بیقرارِ بندگی بود و لبش مشغولِ ذکر
تا شود ورد زبانش؛ «ربنا» آماده شد
اسوهٔ عشق و عبادت بود زین العابدین
در قنوتش بهترین حالِ دعا آماده شد
غبطه میخوردند بر حالش تمام انبیا
تا برای ارتباطِ با خدا آماده شد
آیه آیه، نسخه نسخه، صفحه صفحه عشق را
در صحیفه ثبت کرد و پس شفا آماده شد
@hosenih
دردمندان آمدند و در مدینه صف به صف
دانه دانه دانه مُهر کربلا آماده شد
شد نماز شکرِ میلادش به خوبی برگزار
تا به دست سائلان سجاده ها آماده شد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر
برسان زود جوانان حرم را عباس
كه بيارند به خيمه پسرم را عباس
دسترنج همه ی عمر مرا باد تكاند
جمع كن روی عبايم ثمرم را عباس
به زمين ميزندم،داغ جوان سنگين است
پس بگير از دو طرف زير پرم را عباس
زخم تيری كه قرار است نصيب تو شود
كاش ميدوخت به هم چشم ترم را عباس
تا نميديدم از اين سوی به آن سوی زمين
پخش كردند تمام جگرم را عباس
زانويم تا شده اما به تو پشتم گرم است
نشكند كاش بلايی كمرم را عباس
اكبرم رفت تو هم گر بروی از دستم
پس به كی بسپرم اين اهل حرم را عباس
بعد آن دير نباشد كه ببيند زينب
پنجه ای چنگ زده موی سرم را عباس
علی صالحی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم
صد علی اكبر ديگر به خدا ميبينم
قول دادی كه مرا مثل عصايم باشی
حال بر رویِ زمين چند عصا ميبينم
تا كه گفتی علی ام سنگ به سمتت آمد
مثل مادر رویِ پهلوی تو پا ميبينم
تو نبی بودی و اكنون به رویِ لبِ تو
مانده ام جایِ رَدِ نعل چرا ميبينم!
خواهرم آمده از خيمه كه من جان ندهم
عمه ات را تو ببين بينِ كه ها افتاده
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
ز دستم می روی اما صدايم در نمیآيد
دلم ميسوزد و كاری ز دستم بر نمیآيد
سرم را میگذارم رویِ كِتفِ خواهرم زينب
الا ای محرم دردم چرا اكبر نمیآيد
اگر زينب نمیآمد گريبان پاره میكردم
تحمل میرود اما شب غم سر نمیآيد
اذان گوی دل بابا، اذانی ميهمانم كن
اگر چه از گلوی تو صدائی در نمیآيد
الا ای سرو بی همتا، عصایِ پيريِی بابا
به والله سرم ديگر از اين بدتر نمیآيد
تمام سعی خود را ميكنم اما نميدانم
چرا اين تيرها از پيكر تو در نمی آید
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
علی اکبر که بر زمین افتاد
آسمان، آفتاب را گم کرد
آن چنان زخم روی زخم آمد
که عدو هم حساب را گم کرد
خواست تا خیمه پَر کشد اما
شیر زخمی عُقاب را گم کرد
پدر آمد به یاری اش برود
من بمیرم ، رکاب را گم کرد
پسر بوتراب ، بین تراب
نوه ی بوتراب را گم کرد
جلد قرآن خویش پیدا کرد
برگه های کتاب را گم کرد
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
حتماً ز سینه قلب پدر کنده می شود
وقتی که بر زمین پسر افکنده می شود
افتد اگر خراش به یک ناخن پسر
پا تا سر پدر ز غم آکنده می شود
ای وای از دل پدری که مقابلش
گلبرگهای دسته گلش کنده می شود
بابا اگر که داغ جوان دید، ای خدا
تسلیتش کجای جهان خنده می شود؟
این یوسفِ که بود که اینبار واقعاً
دارد شکار گله ی درنده می شود
ارباب! این مگر که علی اکبر تو نیست
دارد شبیه بسمل پرکنده می شود
دیده ببند تا که نبینی تنش چه طور
پامال تیغ و نیزه ی برنده می شود
خون را گرفتی از گلویش تا نفس کشد
اما مگر عزیز دلت زنده می شود
گریه نکن اگر نشد آبش دهی حسین
ورنه امیر علقمه شرمنده می شود
زینب ز خیمه آمده تا یاری ات کند
دستش نزن حسین,پراکنده میشود
علی صالحی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
غم به من چیره شد و تیره جهان در نظرم
خیز و کن یاری ام ای چشم و چراغم پسرم
تا صدای تو شنیدم ز رخم رنگ پرید
خبرم داد صدایت که چه آمد به سرم
چشم خود وا کن اگر لب به سخن وا نکنی
مکن از موی پریشان خود آشفته ترم
بسکه غم هست به دل جای غمت دیگر نیست
می نهم داغ جگر سوز تو را بر جگرم
پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
داغت آخر کشدم لیک بدان من پدرم
چشمه ی چشم مرا اشک فشان خیز و ببین
لب خشکیده مگر تر کنی از چشم ترم
منکه خود خضر رهم بر سر تو پیر شدم
چون نهادم لب خود بر لب تو ای پسرم
خصم لبخند زند من کف افسوس به هم
بین دل ریش و از این بیش مزن نیشترم
گه سرت، گاه رخت، گاه لبت می بوسم
دلم آرام نگیرد، چه کنم من پدرم
استادعلی انسانی
@rozeh_1
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
گفتند که در جاه و جلالت جبروت است
دیدیم که در ماهِ جمالت ملکوت است
سوگند که در باغِ بهشتی که نباشی
آدم همهی عمر به دنبال هبوط است
تو جامع ابعاد کمالات خدایی
یک دست به شمشیری و یک دست قنوت است
آن خانه که قرآن نشنیده است خراب است
آن دل که نخوانده است صحیفه برهوت است
آشفتگیِ روحِ مرا بُرد نسیمت
صد شُکر که روی سرما سایهی توت است
دیدیم در آئینهی تو جانِ علی را
در طاق دو اَبروی تو ایوانِ علی را
@hosenih
میخواست خدا ما همه از ایلِ تو باشیم
یعنی که نوشتند که فامیل تو باشیم
یک بار نگاه از تو و یک بال هم از ما
تا فطرسِ تو ، حضرت جبریل تو باشیم
بگذار که ما عین دعاهای تو گردیدم
بگذار که در چشمهی تنزیل تو باشیم
آیات تو دلبازتر از هرچه زَبور است
ای کاش که همسُفرهی ترتیل تو باشیم
تا نوح تر از صالح و موسی و مسیحا
یعقوب تر از یوسف و حِزقیل تو باشیم
اَبروی تو محراب و دو چشمت ثقلین است
قربان لبت که شرفالشمس حسین است
@hosenih
بر باد مده عقلِ مرا خانهات آباد
فریاد از این جلوه و آن جاذبه فریاد
گفتیم نشان از سرِ راه تو بگیرد
آنقدر که جبریل پرید از نفس اُفتاد
زهرا گرهاش را زده از اولِ خلقت
هر دل که گره خورده به سجادهی سجاد
سجادهی ما را بتکان تا که بریزند
این خیلِ خیالیِ خدایانِ پری زاد
سجادهی ما را بتکان تا بتکانی
دلهای غم آلودهی آشفته به هر باد
بگذار که در سایهی اوقات تو باشیم
ای کاش سرِ راه مناجات تو باشیم
@hosenih
تا صبحِ سرا پردهی اشراق رسیدند
آنان که سحر از میِ این چشمه چشیدند
صد پنجره وا شد به تماشای خدا تا...
از خط ابوحمزهی تو نور دمیدند
نام تو که بردیم همان لحظهی اول
بر این دل بیچارهی ما دست کشیدند
چشمان تو چون چشمِ ترِ زینب کبراست
جز عشق نگفتند بجز عشق ندیدند
گفتیم حدیثی و تو گفتی که هلاکاند
آنانکه نفسهای حکیمی نچشیدند*
"همت طلب از باطن پیرانِ سحرخیز
زیرا که یکی را زِ دو عالم طلبیدند"**
بر دوشِ خَمَت کیسهی نان است بمیرم
سهم تو ولی زخمِ زبان است بمیرم
@hosenih
یکبار بگو با تنِ بیمار چه کردی
ای مرد در آن خیمهی تبدار چه کردی
آن لحظه که اُفتاد سرت خیمهی آتش
با خواهر در شعله گرفتار چه کردی
وقتی که غُلِ جامعه پیچید دو دستت
با آنهمه آزار در انظار چه کردی
یک مرد تو و قافله ای بانوی بی یار
در کشمکش کوچه و بازار چه کردی
این ظرفِ پُر از آب که شد کاسهی خون باز....
با چشم ترت موقع افطار چه کردی
ای تکیه گه خستگیِ دوش تو زینب
ای گریه کن خستهی آغوش تو زینب
,*اشاره به حدیث شریف امام سجاد علیه السلام:" وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ وَ ذَلَّ مَنْ لَيْسَ لَهُ سَفِيهٌ يَعْضُدُهُ. "
**از فروغی بسطامی
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷ولادت امام سجاد علیه السلام🌷
🎶سبک مجنون نبودم مجنونم کردی.....
شمس الضحی آمد. بدر الدجی آمد
در پنجم شعبان. نور خدا آمد
مولا حسین تبریک(2)
داده خدا عزت یثرب شده جنت
آمده در دنیا چهارم گل عصمت
مولا حسین تبریک
حسین زند لبخند بر کودک دلبند
بوسه زند مادر بر چهره فرزند
مولا حسین تبریک
در این شب میلاد. گردیده شیعه شاد
هر دل نموده یاد. از حضرت سجاد
مولا حسین تبریک
نور جلی آمد دوم علی آمد
بر شیعیان امشب چهارم ولی آمد
مولا حسین تبریک
بهشت من کویت گرفته ام بویت
عمری بود مولا دستان من سویت
مولا حسین تبریک
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
test_5893131348465420673.mp3
7.86M
🌷ولادت امام حسین علیه السلام🌷
🎤حاج محمود کریمی
سرود زیبایی فارسی وترکی✅✅
#امام_سجاد_سرود
#سرود
شب عشقه شب مهتابه
شبی که دلا همه بی تابه
دیگه دل تو دل عالم نیست
آخه جشن پسره اربابه
پیچیده هرجا، زمین تا بالا
چه قد خالیه امشب جای بی بی زهرا
ریسه بندونه، تموم خونه
داره زیر لبش خَمسِ عَشر میخونه
*(اقام یا سجاد اقام یا سجاد
مدد حضرت زین العابدین یا سجاد)
تو دلم مهرت افتاد آقا
همه دنیا به تو دل داد آقا
میرسه صاحب و میسازه
تو بقیع پنجره فولاد آقا
نگاهش دریاس، عزیز دلهاس
چه زیبا میشه تا میره رو دوش عباس
آره می ارزه، برا یه لحظه
بخونیم تو بقیع دعای ابوحمزه
*(اقام یا سجاد اقام یا سجاد
مدد حضرت زین العابدین یا سجاد)
از حصارِ غصه ها آزادم
دلمو تا دست دلبر دادم
برسونید به گوش دنیا
که غلام حضرت سجادم
عزیزه جانه، آره جانانه
خونه ی مادریش تو کشور ایرانه
از این اقبالم، دارم می بالم
می خونم دعاشو ما رمضون امسالم
*(اقام یا سجاد اقام یا سجاد
مدد حضرت زین العابدین یا سجاد)
#محمدحسن_بیاتلو
#روح_الله_نوروزی
#امام_سجاد #مدح_امام_سجاد
#اعیاد_شعبانیه
ای انیس قدیمی دلها
آفتاب بلند ناپیدا
تا خدا میبرد دلِ ما را
پر سجادههای سبز شما
من کجا و غبار مقدمتان
تو کجا، کوچههای این دنیا
من کیام از قبیلۀ مجنون
تو ولی از عشیرۀ لیلا
من کی ام بی زبانترین مردم
تو خدای بلاغتی اما
نفسی دِه که از تو دم بزنم
بال در صحن این حرم بزنم
آسمان موج شد تلاطم کرد
که خدا جلوه بین مردم کرد
آسمان جای خود از این محشر
عرش هم دست و پای خود گم کرد
عرش هم جای خود، خدا خندید
لحظهای که لبت تبسم کرد
آب با نیت دو رکعتِ عشق
با غبار شما تیمم کرد
همه دیدند با دو چشمانت
چشمهای پدر تکلم کرد
خانهات قبلۀ غریبان است
پایتختت تمام ایران است
ای سراپای تو مثال حسین
دومین مرتضای آل حسین
روی دوش تو گیسوان علی
کنج لبهای توست خال حسین
با تماشای تو به سر می شد
شب و روز تمام سال حسین
خندهای کن که در تو گُل کرده
همه زیبایی جمال حسین
سیر می دید چهرهات را عشق
به سرش بود اگر خیال حسین
شور آب آور حسین هستی
دومین حیدر حسین هستی
سرخوش از بانگ این طرب هستیم
مست شیرینترین رطب هستیم
مثل موسیقی شگفت بهار
نغمههایی به روی لب هستیم
شجرهنامه ای اگر داریم
همگی بر تو منتسب هستیم
ما همه خانهزادۀ تو یعنی
همۀ ما از این نسب هستیم
شکر حق ما ز آستان توایم
همگی از نوادگان توایم
به علی رفتهای غدیری تو
نه فقط شیر، شیرگیری تو
هم رکابِ علی اکبرها
هم خروش سفیر تیری تو
شوره زاریم و خشکسال اما
چشمۀ روشن کویری تو
رشتههای قنات میجوشد
از قنوتت چه آبگیری تو
خوش به حال دو دست خالی ما
لحظههایی که دستگیری تو
با حضورت غم پدر سر شد
کربلا با تو کربلاتر شد
به دلت داغ مادرت افتاد
شعله بر باغ پرپرت افتاد
کربلا شد مدینه وقتی که
رَدِ زنجیر بر پرت افتاد
بین خیمه تو بودی و بابا
از سر زین برابرت افتاد
بین خیمه تو بودی اما آن
شعله بر روی پیکرت افتاد
چقدر سنگ و خاک و خاکستر
از سر بام بر سرت افتاد
نالهات بین شام می پیچید
عمه آتش به معجرت افتاد
گر چه بالت اسیر سلسله بود
قاتلت خندههای حرمله بود
🔸شاعر:
حسن لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم