#مرثیه_مسلم_بن_عقیل #ایام_مسلمیه
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ
اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم
تا مادران را در بر اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت ان در
با روضه های مادر تو گریه کردم
تا کاخ ان ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم
🔸شاعر:
#محمد_جواد_مطیع_ها
_____________________
AUD-20220506-WA0076.mp3
9.69M
.:
ا ﷽ ا
چشم انتظار👌👌👌
از مرحوم حاج حسن جمالی
🔸ا:
کجایی ای بهار من؟ نیامدی نگار من
کجایی ای قرار من؟ قرار قلب زار من
ای عزیز اولیاء صاحب اختیار ما یابن العسکری بیا
🔸ا:
تو را به جان فاطمه، که شد فدای مرتضی
به پهلوی شکسته و به صورت کبود بیا
در میان شعله ها، مادرت زده صدا؛
یابن العسکری بیا
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
مداحی_آنلاین_آرزو_دارم_بمیرم_عرفه_کربلا_بنی_فاطمه.mp3
4.34M
امام حسین علیهالسلام
🍃یه سلام میدم با حسرت طرف کربلا
🍃آرزو دارم بمیرم #عرفه کربلا
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
من گل بـاغ عقیلم
اهل ایمان را دلیلم
مسلمم؛ اول قتیلم
یابنالزهرا کوفـه میـا
ریزد از چشمم ستـاره
گشته جسمم پارهپاره
مقتــــلم دارالعمــــــاره
یابنالزهرا کوفـه میـا
این من و این دست بسته
این من این فـرق شکسته
این مـــن و پیـکــــر خسته
یابنالزهرا کوفـه میـا
یــاحسین چشـمانتظارم
شـــوق دیـــدار تـــو دارم
تشنهلب جان میسپارم
یابنالزهرا کوفـه میـا
یاحسین جـانم فدایت
میزند مسلم صدایت
تــا سرم افتد به پایت
یابنالزهرا کوفـه میـا
مـــن فـــــدایـی حسینم
این شهادت گشته دینم
این ســـر نـــور دو عینـم
یابنالزهرا کوفـه میـا
یاحسین ترک سفر کن
یـــاد غــــربـت پــدر کن
مــولا! از کـوفه حذر کن
یابنالزهرا کوفـه میـا
جسم پـــاکم بـر قناره
زخمم افزون از شماره
مسلمت را کـن نظـاره
یابنالزهرا کوفـه میـا
شهید خون خدا! یامسلمبنعقیل
تنهاتـر از شهـدا! یامسلمبنعقیل
اولین یار حسین محو دیدار حسین
واشهیدا واشهید
تو ماهی و بدنت پـر از ستاره شده
فدای زخم تنت که بیشماره شده
عاشق خون خدا تشنه سر از تن جدا
واشهیدا واشهید
تمام کوفه شده محیط غربت تو
رود امــام زمــان کنــار تـربت تو
بوده مهدی زائرت گشته دور حائرت
واشهیدا واشهید
سـلام مـا بـه ســرو دل شکستــۀ تو
به جسم خستۀ تو به دست بستۀ تو
شد جسارت با سرت با سر و با پیکرت
واشهیدا واشهید
کنـار حبس عـدو دو نازنیـن پســرت
دو نازنین پسرت دو طفل خونجگرت
دیده خونبار تواند دو عــزادار توانــد
واشهیدا واشهید
رسیـده طوعـه ز ره بـرای دیدن تو
زند به سینه و سر به غربت تن تو
هم به جای خواهرت هم به جای دخترت
واشهیدا واشهید
تو جاننثار حسین، عزیز فاطمهای
بـرای دادن جــان جلوتر از همهای
داده تنها جان و سر از شهیدان پیشتر
واشهیدا واشهید
202030_109877416.mp3
4.76M
🔳 #شهادت_حضرت_مسلم(ع)
🌴پر از دروغ و کینه
🌴پر از نفاق کوفه
🎤 #امیر_برومند
⏯ #شور
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
#حضرت_مسلم
کم کم غروب شد همه رفتند خانه ها
پشت سرم چه زود درآمد بهانه ها
کم کم غروب شد همه در کوفه جا زدند
در کوچه ها چقدر به من پشت پا زدند
تا نیمه شب چقدر قدم میزدم حسین
من ماندمو دوتا پسر کوچکم حسین
در بین یک سپاه ازین مردهای پست
یک پیرزن به بی کسیم رحم کرده است
من سنگ میخورم به گناه محبتت
این صورت شکسته بقربان صورتت
افتاده ام زمین و بیاد تن توام
من غصه دار زیر لگد بودن توام
هرچند دست بسته شدم خواهرم که نیست
هنگام دست و پا زدنم مادرم که نیست
اینها که زیر نامه ات انگشت میزنند
فردا بروی زینب تو مشت میزنند
من ذبح میشوم زنم اما اسیر نیست
در کوفه دخترم ز غم و غصه پیر نیست
تیر سه شعبه دیدم و آب از سرم گذشت
یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت
در کوفه هیچ کس جگرم را زمین نزد
در پیش چشم من پسرم را زمین نزد
هرچند سخت بود خزانم حسین جان
روی عبا نرفت جوانم حسین جان
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
قدم به راه بیابان نزن، به کوفه نیا
بیا به کوفه ولی بیکفن به کوفه نیا
من از خیانت این شهر کوهِ تجربهام
برای تجربه اندوختن به کوفه نیا
یتیمتر نکن این طفل را و حداقل
به اتفاق یتیمِ حسن به کوفه نیا
به خاطر دل زینب کمی تامل کن
برای حرمت و تکریم زن به کوفه نیا
من از جسارت و غارت زیاد میترسم
که کوفه پر شده از راهزن، به کوفه نیا
به گوش میرسد آهنگ کودکی محزون
"بس است عمهی من را نزن"، به کوفه نیا
نشستهاند به پای شُرِیح و بعد از آن
به فکر بردن سر از بدن، به کوفه نیا
تنت به کرب و بلا و سرت... خدا داند
خلاصه هر دو به دور از وطن، به کوفه نیا
هنوز در عجبم دست من چرا نشکست؟
نوشتهام که بیا جان من به کوفه نیا
مظاهر کثیری نژاد
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را
زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را
به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم
لب عطشان نهادم زیر خنجر، حنجر خود را
به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را
که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را
به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوستتر دارم
که وقف خاک جانان کردهام خاکستر خود را
به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا
که گم کردم حساب زخمهای پیکر خود را
عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا
فرستادم به همراه سکینه دختر خود را
یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید
که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را
صدای نالهی زهرا به گوشم میرسد آری
که بالای سرم آورده مولا، مادر خود را
الا ای یوسف زهرا میا کوفه که میترسم
به چنگ گرگها بینی علیِّ اکبر خود را
میا از کعبه ای مولای من در این منای خون
که بینی بر فراز دست، ذبح اصغر خود را
به دار عشق (میثم) تا زبان در کام خود داری
مگوئی جز ثنای عترت پیغمبر خود را
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
وقتی نَفَس از سینه بالاتر نیاید
جز هِقهِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه باتو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_مسلم
یادش بخیر عطر خوشِ باغ سیبها
یادش بخیر شهرِ رسولِ نجیبها
دلتنگِ چشمهایِ قشنگِ توأم حسین
بستم دخیلِ اشک به أمن یُجیبها
کمتر کسی دلش ز غمت شور میزند
در کوفه اندکاند شبیه حبیبها
فتوا به قتل و غارتِ آل نبی دهند
بالای منبرِ پدر تو، خطیبها
مثل علی محاسنم از خون خضاب شد
در کوفه شُهرهایم به شیبالخضیبها
قتلم بهانهای شده تا متحد شوند
گودال میکَنَند برایم رقیبها
کار از هجوم نیزه و شمشیر هم گذشت
با سنگ میزنند مرا نانجیبها
با کشتنم به تجربههاشان اضافه شد
برگرد سویِ مکه امام غریبها
وحید قاسمی
@rozeh_1