eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ هدیه به حضرت زینب صلوات زمزمه روضه شعر رضا نصابی به نفس حاج محمد رضا حسن زاده تو رفتی و دلخونه زینب تو رفتی و محزونه زینب تو رفتی و گریونه زینب پریشونه زینب داداش نبودی ببینی من و توی بازار داداش نبودی ببینی من و بین انظار داداش نبودی ببینی من و بین اشرار نبودی ببینی من و زار بند دوم تو رفتی و غم داره زینب تو رفتی و بیماره زینب تو رفتی و بیچاره زینب شد اواره زینب داداش نبودی ببینی که اینا چه پستن داداش نبودی ببینی که حرمت شکستن داداش نبودی ببیتی که دستامو بستن نبودی ببینی که مستن بند سوم تو رفتی و طوفانه زینب تو رفتی و نالا نه زینب تو رفتی و رفت جانه زینب چه گریانه زینب داداش نبودی ببینی که دیگه اسیرم داداش نبودی ببینی که دارم می میرم داداش نبودی ببینی که از غصه پیرم نبودی بینی اسیرم رضا نصابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5792129085056486609.mp3
7.68M
‍ هدیه به حضرت زینب صلوات زمزمه روضه شعر رضا نصابی به نفس حاج محمد رضا حسن زاده تو رفتی و دلخونه زینب تو رفتی و محزونه زینب تو رفتی و گریونه زینب پریشونه زینب داداش نبودی ببینی من و توی بازار داداش نبودی ببینی من و بین انظار داداش نبودی ببینی من و بین اشرار نبودی ببینی من و زار بند دوم تو رفتی و غم داره زینب تو رفتی و بیماره زینب تو رفتی و بیچاره زینب شد اواره زینب داداش نبودی ببینی که اینا چه پستن داداش نبودی ببینی که حرمت شکستن داداش نبودی ببیتی که دستامو بستن نبودی ببینی که مستن بند سوم تو رفتی و طوفانه زینب تو رفتی و نالا نه زینب تو رفتی و رفت جانه زینب چه گریانه زینب داداش نبودی ببینی که دیگه اسیرم داداش نبودی ببینی که دارم می میرم داداش نبودی ببینی که از غصه پیرم نبودی بینی اسیرم رضا نصابی @babollharam
🔆🔅🔆🔅🔆🔅 🔅🔆🔅🔆🔅 🔆🔅🔆🔅 🔅🔆🔅 🔆🔅 🔅 ❌بازنویسی: هوایی دلم برا حال و هوای کربلا متن: از: (منتظر) مشهد برای: سبک: 🔆🔅🔆🔅🔆🔅 بند:1 زدم صدات با نوکرات که نوکرم خطاب کنی صدات زدم جواب بدی نه که منو جواب کنی یه عالمه جلو همه می گفتم از بزرگی هات یابالحسن جواب من این نیست منوخراب کنی(2) نبین که سیاهم و... پُراز اشتباهم و... یه روزی میاد میام به کارتون... توفیقم بده آقا...یکی ازهمین روزها... با همین جمع برسم کنارتون... دلم... واسه دیدارت تنگ شده سنگ تر از هرچی سنگ شده آقا قلبم با غم هات همرنگ شده دیدنت آرزو شده غم با قلبم همسو شده فرش راهت بااشکهام جاروشده (یا مهدی)* 🔆🔅🔆🔅🔆🔅 بند:2 یه مدته که شدته سیاهی کردم از تو دور خداکنه که زودتراز این وضعیت کنم عبور الهی عظم البلاء تا کی باید کنم مرور؟؟ ستاره شب سیاه کی میشه که کنی ظهور؟(2) بهترین رفیقمی...رفیق شفیقمی... همه جا همنشین غائبمی... معدن رحمتمی...تو ولی نعمتمی... همه عالم میدونه صاحبمی... ببین... اسمتو نقش رونگین یک تمنا دارم همین جمکران لازمم مثل اربعین معدن رحمت زمین ای ولی نعمت مبین ای سُلاله ی امیر المومنین (یا مهدی)* 🔆🔅🔆🔅🔆🔅 بند:3 بازم جونم به لب رسید جونم فدا امام زمان تپش تپش نفس نفس میگم آقا امام زمان این غُصه های قِصه هاتموم نمیشه گفتنش فقط براش دعا کنید دعا برا امام زمان(2) تو نمازکنیدصداش...هی دعا کنید براش... که دعا اثر داره برا ظهور... بخونیدیابن الحسن...صاحب الزمان من... بلا و مصیبتها ازتو به دور... بیا... حضرت صاحب الزمان بیا آروم شه این جهان بیاخورشیدپهنه ی آسمان گوهر غائب العجل حضرت صاحب العجل برخداوندی تو نائب العجل (یا مهدی)* 🔆🔅🔆🔅🔆🔅
شعر مناسب زمینه و تک با گوشواره حسین جانم حسین جانم حسین جان ...🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤 خودم دیدم که صحرا لاله گون بود زمین از خون یاران غرقه خون بود خودم دیدم فضاى آسمانها پر از انا الیه راجعون بود خودم دیدم که نور چشم زهرا جراحات تنش از حد فزون بود خودم دیدم که بر هر برگ لاله نوشته این سخن با خط خون بود گلى گم کرده ام میجویم او را، به هر گل میرسم میبویم او را خودم دیدم گلوى اصغرش را خودم در بر کشیدم اکبرش را اگر چه از کنار نهر علقم زگریه منع کردم خواهرم را خودم دیدم که زهرا ناله میکرد خودم دیدم سرشک مادرم را مکن منعم اگر با اینهمه داغ زنم بر چوبه محمل سرم را گلى گم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را خودم دیدم که دلها مرده بودند خودم دیدم همه افسرده بودند خودم دیدم کبوترهاى معصوم همه در زیر پر، سر برده بودند خودم دیدم که گلهاى نبوت زبى ابى همه پژمرده بودند همان جایى که فرزندان زهرا بجرم عشق سیلى خورده بودند گلى گم کرده ام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گل من یک نشان در بدن داشت یکى پیراهن کهنه به تن داشت
PTT-20220809-WA0265.opus
114.1K
─‌┅༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅┅─‌ به نام خدا به روی ســیـنه خـــــود یـه باغ لاله دارم یه عمــــریه که ای زهــر فغان و ناله دارم گــرد و غـــبار ماتـــم به چهــره ام نشسـته بنگــــر ز بار غمها سـر و قـــدم شکــسـته (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ من دیـده ام چگــونه جنــایت آفـــریدند لب تشنه پیش دریا بابا مو ســر بریدند (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیـدمــش ارباً ارباٰ جســـم نکـوی اکبــــر دیدم که عمه زینب می زدبه ســینه و سر (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدم که دشمن دون هـر جــا به هــر بهانه می زد به خواهـــرانم با کعـب و تازیانه (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سنگ جفــای کوفــی دیـدم من از لب بام با این همه مصیبت خون شددل من ازشام (( غریب عالمینم _ علی ابن الحسینم )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:طاهرکاشانی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.» |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)
عالم مريد اوست كه پير مراد بود زين الموحدين شد و زين العباد بود @hosenih با غصه ها قرين شد و يعقوب گريه شد از كربلا به روى دلش غم زياد بود با دست بسته در پى هجده سر به نى آواره بين كوفه و شام و بلاد بود تا لحظه ى شهادت او روضه اش فقط "يك جرعه آب بر لب عطشان نداد" بود يك لحظه هم ز خاطر آقا نمى رود زلفى كه روى نيزه در آغوش باد بود @hosenih عارض بر او تبى شده و سد راه كرد عباس شاهد است كه مرد جهاد بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل سال است در تب گریه کردم چهل سال است هر شب گریه کردم چهل سال است من بیدار ماندم صحیفه را نوشتم روضه خواندم @hosenih چهل سال است غرق اشک و آهم شبانه روز یاد قتلگاهم چهل سال است خواب شمر دیدم به دستش خنجری دیدم پریدم چهل سال است گفتم دادِ بیداد همیشه ظرف آب از دستم افتاد چهل سال است تا مذبوح دیدم نشستم بر زمین، ضجه کشیدم چهل سال است دشت کربلایم به یاد روز دفن و بوریایم چهل سال است فکر اصغرم من عزادار ذبیحی پرپرم من چهل سال است مانند ربابم به کام تشنه، زیر آفتابم چهل سال است می گویم خدایا عطا کن خیر، سهلِ ساعدی را @hosenih چهل سال است یاد شهر شامم کنار عمه ها در ازدحامم چهل سال است بر زخمم نمک خورد بمیرم عمه ام زینب کتک خورد چهل سال است می گویم رقیه زنم بر دست می گویم رقیه چهل سال است در بزم شرابم به یاد خیزران خانه خرابم چهل سال است می سوزد وجودم به روی ناقه با غل بسته بودم @hosenih چهل سال است داد از سنگ دارم به روی خود نشان از چنگ دارم نگو این زهر امانم را بریده چهل سال است عمرم سر رسیده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منی که آسمان خاک رهم بود تمام هستیم زیر و زبر شد تمام مردها رفتند اما نصیب من فقط خون جگر شد اگر چه نیمه جان بودم پدر جان ولی خیلی بجانت راه رفتم برایم باورش سخت است اما کنار قاتلانت راه رفتم @hosenih میان نیزه داران حرامی کجا آخر مجال خواب میشد بروی ناقه ی رم کرده بودم تکان میخورد و پایم آب میشد نمک نشناس های شهر کوفه به اشک چشم عمه خنده کردند به ما خرما و نان خیرات دادند مرا پیش سرت شرمنده کردند میان حلقه دستم جا نمیشه نمیدانم چرا بازش نکردند گل اتش سرم افتاد بابا ولی عمامه را بازش نکردند همه بر بام خانه جمع بودند امان از اتش و از دود در شام در آن اوضاع سهل ساعدی دید تمام چکمه ام خون بود در شام @hosenih میان مجلس یک عده عیاش توان خویش را از دست دادیم همه بر صندلی هاشان نشستند ولی ما چند ساعت ایستادیم نمیخواهم بدانی اصلا از کاخ نمیخواهم بدانی اوج غم را که من بر هیچکس حتی تو بابا نگفتم روضه ناموسیم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آتشی از خاطراتم بر جگر دارم هنوز شعله شعله آه هر شام و سحر دارم هنوز کاش می شد تا لبش را تر کنم با اشک خود از غم لب‌های خشکش چشم تر دارم هنوز @hosenih با برادر مرده باید گفت آنچه دیده ام دست را از داغ اکبر بر کمر دارم هنوز حتم دارم می رسد با مشک وقت احتضار با لبی تشنه نگاهی بر قمر دارم هنوز کس ندیده غنچه ای را با تبر پر پر کنند یاد اصغر روضه ی تیر سه پر دارم هنوز گر به سینه می فشارم چادری صد پاره را در خطر ها از پر زینب سپر دارم هنوز باقی از آن خیمه هایی که میان شعله سوخت یک حرم پروانه ی بی بال و پر دارم هنوز دیده ام در کربلا گرچه غروب مهر را داغ ها از شام بر دل بیشتر دارم هنوز از سرم هرگز نمی افتد مصیبت های شام یادگاری برسرم از هر گذر دارم هنوز @hosenih دست بسته وارد بزم شرابم کرده اند روضه "ظالم مزن" را بر جگر دارم هنوز پاره ای از پیکرم جامانده بین شهر شام کنج ویران خواهری با چشم تر دارم هنوز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزانِ خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم @hosenih کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم @hosenih به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e