ا﷽ ا
#ورود_به_کربلا
بوی حزن و غصه و اَندوه و آه
میرسد از کاروانی ،بین راه
میدهد پیغام ،هر زنگِ جَرَس
میشود این قافله ،بی یار و کس
پُر شده این همهمه در عالمین
میرود تا قتلگاهِ خود، حسین
لشگرِ خون خدا در راه بود
عالَمی مبهوتِ ثارُالله بود
ای فدای غربتِ این کاروان
همرهِ او کودک و پیر و جوان
خواهری با عزت و با احترام
در اَمان از اهل کوفه ، اهل شام
شیر مردانِ جوان، با اقتدار
گِردِ بانوی حرم پروانه وار
نازدانه دختری، بس خنده رو
گاه در آغوش بابا ، گه عمو
بانویی پیوسته در راز و نیاز
در بغل شش ماهه اَش در خوابِ ناز
میرود منزل به منزل قافله
با صَلابت ،با صفا ، با حوصله
هست پیشاپیشِ این صید و کمند
پرچمِ ماه بنی هاشم بلند
آه از آن روزی که پرچم را زدند
مَشک و دست و چشمِ عالم را زدند
آه از آن روزی که گُرزِ آهنین
کرد ماهِ خیمه را نقش زمین
بعد از این آقا،در آن صحرای غم
خودبخود پاشید این لشگر ز هم
چونکه شد کارِ علمدارش تمام
تا کمر خم شد قدِ سَروِ امام
ساعتی نگذشت،ناگه یک سپاه
ریختند از هر طرف در قتلگاه
شاهِ دین افتاد زیر دست و پا
ناطق قرآن ،شکارِ اَشقیا
«شمر روی سینه اش بنشسته بود
استخوانهایش همه بشکسته بود»
ماند،ماهِ فاطمه ،در آن غبار
زیرِ سُمِ اسبهای بی شمار
راهِ مقتل شد بپای نیزه طیِ
شد سرِ سالارِ زینب روی نیِ
وای ، غارت شد ز تن، پیراهنش
خواهرش، رَختِ اسیری بر تنش
محمود ژولیده
عزیزم حسین❤️
عزیزم حسین❤️
عزیزم حسین❤️
@shoormahshar