eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
به محبان عنایتی داری به کرامت چه عادتی داری به گمانم که ارث مادری اَست برگ یاسی لطافتی داری علی اکبر ، شبیهِ پیغمبر تو به زهرا شباهتی داری دل به یاد نجف می اندازی مرقد با صلابتی داری روی دوش عموئی یا در عرش عموی سرو قامتی داری قدسیان ماتِ رویِ قدسیِ تو مثل بابا قداستی داری نورِ راه سفینه های نجات بر رخ فاطمی تو صلوات @hosenih از بهشت خدا سروش رسید ساقیا وقت عیش و نوش رسید بیتِ ارباب ما معطر شد تا که آن یاس سبز پوش رسید بوی ریحانت النبی آمد تا که در خانه عطر و بوش رسید خندهء اینچنین کجا و حسین ؟ آمد و خنده اش به گوش رسید خانواده همه بغل کردند نوبت شانۀ عموش رسید میل دیدار فاطمه می کرد عموی او به آرزوش رسید هدیه اش کن ز من چو می پرسی چارقل بعدِ آیت الکرسی @hosenih پُر کن از عطر عشق او ریه را متبرک ردیف و قافیه را در بهشت حسین وارد شو کن رها این جهان عاریه را در و دیوار ریسه بندان کن پر کن از شرشره حسینیه را مرتضی هیبت است و زهرا رو عشق کن ، خاندان و ذریّه را بر محب علی درود فرست لعن کن پیرو معاویه را تشنگان زیارتیم ، خدا باز کن باز ، راه سوریه را لب شیعه پر از تبسم شد آسمان پشت گنبدش گم شد @hosenih باعثِ فیض مستمر شده ای بس که دُردانۀ پدر شده ای شمسِ پر نورِ خانۀ ارباب قمرِ شانۀ قمر شده ای صیدِ عمه شدی همان اول در یمِ عمه غوطه ور شده ای از تو حاجت گرفته ایم ، آری باب حاجاتمان اگر شده ای فتبارک ، حسین می خوانَد شاهکار خدا مگر شده ای ؟ سخت ، محبوبِ هیأتی هایی عشقِ عشاق در به در شده ای ما که زندانیان بندِ توایم یا رقیه علاقه مندِ توایم @hosenih آمدی تا شوی شکیب حسین دختر کوچک و نجیب حسین عطر تو خانه را به وجد آورد ای گل یاسِ دلفریب حسین علتش نفحۀ بهشتی توست که شده شهره بوی سیب حسین پدرت گرچه خود طبیب همه است هست چشمان تو طبیب حسین حمد مخصوصِ خالقیست که کرد دختری مثل تو نصیب حسین دل نبسته در این جهان دیگر بعدِ زینب چو تو کسی به حسین ای الفبای عشق ، دختر عشق بارگاه تو شد نگین دمشق @hosenih نا تمامیّ و بی کرانی تو کهکشانی تو آسمانی تو دوستدارِ تو حضرت مهدیست عمۀ صاحب الزمانی تو دختری ، نقش ویژه ای داری در وجود حسین جانی تو تو سه سال از حسین ، دل بردی فوق هر گفته و بیانی تو تو شبیه عمو ابالفضلی باب حاجات شیعیانی تو تو سریع الاجابه ای بی بی می دهی حاجتم به آنی تو به تو سوگند با تمام خلوص به تو دارم ارادتی مخصوص @hosenih جلوه ات را جمالِ ماه نداشت پیش تو در بساط ، آه نداشت روز ، مثل رُخت سپید نبود شب چو زلفت موی، سیاه نداشت هیچ طفلی میان چشم حسین مثل تو شأن و جایگاه نداشت تو چه کردی که بین آغوشش کَس به اندازهء تو راه نداشت؟ نیمه شب داخل خرابۀ شام عمه مانند تو سپاه نداشت یک چنین دختری به ویرانه غیر دیوار تکیه گاه نداشت تو حرم نه ، ... تو کهکشان داری وسعتی قدِّ آسمان داری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسیده است به دل های مرده جان بدهد رسیده است کمی عشق یادمان بدهد نفس بریده ی نفسیم و آمده ما را هوای تازه ای در آخرالزمان بدهد چه دختری که به حظ حضور کوتاهش جهان خسته و درمانده را تکان بدهد ستاره ای که در آفاق ناامیدی ها محبتش به همه راه را نشان بدهد در آفتاب سیاه قیامت کبری به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست به ما که نقش زمینیم آسمان بدهد کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد رقیه است که دردانه ی حسین شده ست دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست @hosenih بهار می رسد از ناز راه رفتن او گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او هزار پنجره امید وا شود در دل به هر طلوع نگاه همیشه روشن او نگاه بان دمشق است پرچم حرمش بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او چه دلرباست کلام رقیه جان حسین و دلربا تر از آن شد پدر شنیدن او گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش دل هزار چو من هست خار گلشن او کسی که منکر نام رقیه جان شده است بگو رود به جهنم که هست مدفن او بهشت منتظر خنده های این دختر حسین ریخت جهان را به پای این دختر @hosenih ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت ملک به خاک قدم های او ارادت داشت سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت ستاره ای که در اندازه های خورشید است شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت کسی که شانه ی عباس بوده معراجش عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت حسین دیده به برق نگاه خواهر خود عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت به شهرت حسنات جهانی اش سوگند کسی نگشته به بخشندگی به او مانند @hosenih جمال قدسی او آفتاب سیار است صدای گریه ی او ذولفقار کرار است چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک چقدر دور ضریحش دل گرفتار است شفا وزیده به جای نسیم از صحنش ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است ز بعد کرببلا قد خمیده ابله پا حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است کسی که پرده نشین عفاف زینب بود اسیر چشم حرامی کوچه بازار است مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل خراب زخم شکاف سر علمدار است چه بار ها که سر او به جاده می افتاد عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو @hosenih پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد خدا گواست که پیغمبر است این بانو زبان الکن ما عاجز است از وصفش چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم برای کشتی او لنگر است این بانو بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند‌.. چرا که فاتح صد خیبر است این بانو دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او... سلام هر شب هر نوکر است این بانو @hosenih کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط شبیه مادرمان، کوثر است این بانو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و فصل بهار گریز روضه‌یِ کربلا گفتم بهار می‌رسد و می‌رسم به یار آمد بهار و سَر نشد ایّامِ انتظار جان بر لبم رسیده و یارم نیامده ای چشمِ تَر به حالِ نَزارم بِبار زار سالِ گذشته توشه‌یِ خوبی نداشتم بر رویِ شانه‌اَم شده تنها گناه... بار از حال و روزِ عاشقِ آلوده‌اَت مَپرس بیچاره کرده است مرا دردِ اِضطرار با یک نگاه دردِ مرا می‌کنی دَوا تنها گُلم تو می‌رسی و می‌رسد بهار آقا دلم شکسته بیا روضه‌ای بخوان سرْ رویِ نیزه شد سرِ بازار سنگسار پیشّ دو چشمِ عمّه‌یِ سادات می‌زدند از رویِ بام سنگ به سرهایِ نِی سوار
💐💐 آمدم تا بگیــــــــرم از دستت خرجِ یک سال را ، امام زمان کاش تحــویلِ سال بودم من درکنــــار شمـــــا ، امام زمان کاشکی زندگی کنــم همه‌ی... سال را با تو ، یا امام زمان حیف که باز هم بدون شماست سالْ تحــــویلِ ما ، امام زمان کن دعا که شـــــوم وَلیِّ شما ای ولیّ خــــــدا ، امام زمان تو بخواه از خدا که من بشوم یـــــارِ بی ادعـــــا ، امام زمان ای بِــاِذنِــهْ ، مُحَـوّلُ الاَحوال حَوِّلْ این حال را ، امام زمان به منِ روسیـــه عنایت کن حالِ تــــوبه ، دعا ، امام زمان درفراق تو روزی ام بشود اشگ و سوز و بُکا ، امام زمان کنم امسال بیشتر از پیش... بر ظهورت دعا ، امام زمان چه شود سال نو ببینم آن... صورت مَه لقــا ، امام زمان چه شود همــره شما بشوم زائــــر کـــــربلا ، امام زمان روضه‌‌ی جسم بی کفن شنوم از زبان شمــــــــا ، امام زمان تو بخوانی «وَاَسرَعَ فَرَسُک» جانبِ خیمه ها ، امام زمان همه از خیمه ها دویده برون بِاالعَویل ، وَالبُکا ، امام زمان «ناشِــراتِ الشُّعـــور» واویلا عمـــه های شمــا ، امام زمان «لاطِماتِ الوُجوه» اهل حرم بیــنِ نــامــردهـا ، امام زمان «بَعدالعِِــزِّ مُزَلَّلات» بخوان روضه‌ی عمه ها ، امام زمان بانوی مضطری صدا می زد واحسین ، وا اَخا ، امام زمان فــرقــةٌ باالسّیوف، در مقتل فــرقـــةٌ باالعَصا ، امام زمان دید «وَالشمرجالسٌ»،چه کند؟ خواهـــرِ مُبتلا ، امام زمان «مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِه» پیش مادر چرا؟ امام زمان بانگِ «هذا حسین» پیچیده در زمین و سما ، امام زمان بـدنش شد مُــــرَمَّلٌ بِـدِمــاء کفنـــش بــوریـا ، امام زمان جسم جدت میان گودال و... سر روی نیزه ها ، امام زمان زینت دوش مصطفی روی خاک خاک بر فرق ما ، امام زمان سوخت قلب حسین در مقتل سوخت تا خیمه ها ، امام زمان کــودکان گرسنــــه و تشنــــــه خسته ، بی آشنا ، امام زمان پابرهنه فرار می کردند به روی خار ها ، امام زمان دامن دختـــــــــران بی بابا سوخت در شعله ها ، امام زمان دختــــــری مثل بید می لرزید من نگویم چرا ، امام زمان مادری پشت خیمه ها می کرد زیر و رو خاک را ، امام زمان ناله می زد،چه شد!کجابردند؟ شیر خوار مرا ، امام زمان ناگهان دید بر روی نیزه سر شیر خواره را ، امام زمان سیدی دست انتقام بر آر العجل یابن حیدرِالکرار
جان‌ودل شاعر پی الهام حسین است وقتی که سرآغاز غزل نام حسین است چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرام دلم نام دل‌آرام حسین است... هر قاعده‌ای خورده به‌هم از سر لطفش آزاد، اسيری‌ست که در دام حسین است در زمره‌ی شاهان‌وبزرگان شده مکتوب هر نام که در دفتر خدّام حسین است اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت معيار خداوند اگر اسلام حسین است آغاز خوش این است که با نام حسین و پايان خوش آن است که با نام حسین است با دست علی‌اکبر و با دست رقیه رزق همه از سفره‌ی اکرام حسین است آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد ماه دوسرا، مهر جهان‌تاب، خوش آمد @hosenih بیت‌الغزل هر غزل ناب رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب رقیه‌ست نزدیک‌ترین راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب رقیه‌ست در باب برآوردن انواع حوائج یک‌باب خدا دارد و آن باب رقیه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا قاب بزرگی‌ست نامی که شده زینت این‌قاب رقیه‌ست در خلوت خود معتکف‌اند اهل‌محبّت در مسجد این طایفه محراب رقیه‌ست دردانه‌ی ارباب که با دست اباالفضل از چشمه‌ی کوثر شده سیراب رقیه‌ست حاجت طلبیدند از او عالم‌وآدم زیرا که فقط مهر جهان‌تاب رقیه‌ست او آمده و خستگی عشق به در شد با خنده‌ی خود ام‌ابیهای پدر شد @hosenih هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هر وقت نشسته‌ست سر شانه‌ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر آورده هرآن‌کس که پناهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی‌اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده‌مرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه... هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سحری روشن و عاشق/سحری غرق شقایق/سحری چاک گریبان/و شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامه ی شوری است که در حلقه ی گیسوی ستاره/زمان/ لحظه ی احساس/زمین تکّه ی الماس/پر از عطر گل یاس ترین یاس شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/ز طربخانه ی سینه/پی دل های دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیده ی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانه ی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامه ی شوری است ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و منا را و صفا را/وَ ز سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هاله ی راز است در این بزم معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد از عشق لبالب/وَ گلِ خنده شکوفاست به رخساره ی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وز آن قامت سرشار زِ دلدار/وز آن چهره ی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم می زند و منتظر عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است چه شد باز/که در باز شد و لحظه ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُله ای از برگ گل یاس/و پیچیده به قنداقه ای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/و ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچه ام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساس تر از معنی احساس/و آئینه تر از آینه در بوسه ی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاس تر از یاس و ای شبنم شیرین منشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/خدایا چه گل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/که زینب به نم اشکی و با سینه ی پر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسر ام بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترک ناز حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که می بود حدیث فدک و غصبِ فدک/زخمِ دل حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز..... شاعر:
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای دختر امام شهیدان خوش آمدی دانش پژوه مکتب قرآن خوش آمدی بنت الحسین ، اخت امام ، عمه امام دُر عفاف و گوهر ایمان خوش امدی نامت رقیه ، شهرت مرغی مهاجر است ای مرغک مهاجر دوران خوش آمدی روز ولادت آمدی از غیب بر وجود فرمود بر تو حجت سبحان خوش آمدی شهزاده است مادر تو حضرت رباب بابات نیز حجت سبحان خوش آمدی اکبر تو را برادر و زین العباد نیز عباس عموی توست کماکان خوش آمدی شعبان مه معظم و ماه محمد است ای ماه عشق در مه شعبان خوش آمدی عمر کمت ، به معرفت عمری دوباره داد ای موجب سعادت انسان خوش آمدی ویرانه شرمسار حضورت بود هنوز گنجینه ی محبت و عرفان خوش آمدی هرچند از تو کرب وبلا قدردان نشد فریاد زد دمشق که ای جان خوش آمدی ویرانه نشینی ات برکت بود چون ز تو کاخ معاویه شده ویران خوش آمدی
بسم‌الله الرحمن الرحیم خاك قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یك شب حرم رقیه باشی عشق است هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه‌ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یك صلواتی بفرست تا نام رقیه رابه لب آوردم
✳️ السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ ..✳️ باب الحسین دیگر مولا رقیه است چشم وچراغ عرش معلارقیه است بنت الحسین ،ماه تمام زمینیان ماه منیر عالم بالا رقیه است بعد ازعقیله،زِینِ أَبْ ودخت فاطمه زینب ترین عقیله بابا ، رقیه است ناز ی که قدرقیمت هستی توان خرید ناز مه سه ساله ی طاها ، رقیه است دخترمگو که،برحسنین وبه زینبین عشق و صفای ام ابیها رقیه است ثابت نمودوقت اسارت به شامیان آیه به آیه سوره ی زهرا رقیه است بعدازعلیّ اصغر ومحسن،به روزحشر کوچکترین شفیعه ی عقبا رقیه است زینب اگر مدرس و استاد صبر شد شاگرد این فقیهه عظمی رقیه است با گفتن عمو دل عباس می برد حقّا انیس و دلبرسقا رقیه است جان داده از لبالب غم ها رقیه است دق کرده از ستاره سرها رقیه است علی مهدوی نسب ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
✳️ السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ ..✳️ سرمشقِ صبر ، صبرِ جمیل رقیّه است همواره دست عشق ، دخیلِ رقیّه است مثل عموش ، مَنسب باب الحوائجی در باب قُرب ، اَجر جزیل رقیّه است دیدیم پادشاه ستمکار شهر شام هنگام جنگ نرم ، ذلیل رقیّه است با منکرِ رقیّه به محشر طرفْ حساب بالله قسم، خدایِ جلیل رقیّه است حاتم که از چهل درِ خانه ، کرم کند از روی عجز ، اِبنِ سَبیل رقیّه است آبی که اهل شام بلا غرق شد در آن در کنج چشم ، جاریِ نیل رقیّه است بااینکه بیشتر شده قربانیِ حسین این اشک چشم ، گاه ، قتیل رقیّه است باید کفالت دو جهان را به او دهند بنتُ الاسد چرا که کفیل رقیّه است پرونده های حاجت ما، اولویّتش با شیرخوار شاه ، وکیل رقیّه است از رفتن حسین به مقتل که بگذریم داغِ بزرگِ قلبِ عقیله ، رقیّه است محمّدقاسمی ⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️⚜
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَُ ....🔹 سر زد از خانه خورشيد ولا ماه امشب ز آسمان باز شده سوى زمين راه امشب حلقه بر در زده شادى كه منم ، باز كنيد ذكر تسبيح بخوانيد و غزل ساز كنيد غزل شوق بخوانيد كه گل وا شده است غنچه ی عصمت و تطهير شكوفا شده است چشم بد دور عجب ماه جمالى دارد چه نجيب است رقيه چه كمالى دارد دختر ناز حسين است مبارك قدمش كى فراموش شود خاطره عمر كمش علوى زاده‏اى از نسل و تبار زهراست ياس نورسته‏اى از باغ و بهار زهراست آمده همسفر شاه شهيدان گردد شمع دلسوخته كلبه احزان گردد نمك خنده ی او برد دل مادر را كرده حرز گل خود "چار قل و كوثر" را عمه زينب به رويش صورت مادر را ديد در خم ابروى او هيبت حيدر را ديد چه صفا داشت در آن فرصت آئينه و ماه ذكر "لاحول و لا قوة الا بالله" بوسه از صورت ماهش على اكبر گيرد عمو عباس چو جان او را در بر گيرد شب شادى است به صد شوق سحر بايد كرد غصه و اندوه را دست به سر بايد كرد هر كه از دست رقيه طلبد فيض برات بفرستد به صفاى قدم او صلوات کمیل کاشانی سلام‌الله
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَُ ....🔹 ارباب آمده ثمر باغ لاله اش كرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش امد کسیکه مهجة قلب حسین را دست خدا سند زده پشت قباله اش نهج البلاغه هست و مفاتیح و کوثراست یکروز اکر که ترجمه گردد رساله اش یکراست میرود بغل شاه کربلا دست کسی اگر برسد یک حواله اش اندازه مسیح اولوالعزم زنده کرد دلهای مرده را دم عمر سه ساله اش عاشق شدیم و گفت رها کن بقیه را بنویس روی سنگ نگین یا رقیه را دختر نگو که مادر باباست بعدازاین آیینه دار ام ابیهاست بعدازاین دختر نگو که وارث شمشیر حیدر است ارثیه دار حضرت زهراست بعدازاین دختر نگو که غیرت دستان بسته اش ویران کننده صف اعداست بعدازاین در اشتیاق زمزمه عمه گفتنش قلب صبور زینب کبراست بعدازاین اصلا به گاهواره برایش نیاز نیست جایش به روی شانه سقاست بعدازاین غوغاست در ملائکة الله عالمین دارد برای او صدقه می دهد حسین در نسل عشق ، شوق سرآمد رقیه است تفسیری از خدیجه و احمد رقیه است داود و آدمند فقیران گریه اش بنیانگذار گریه بی حد رقیه است پیداست جلوه حسنی در کرامتش مثل حسن ،کریم زبانزد رقیه است دیدیم در حساب عدد که مساویِ رزاق در رساله ابجد رقیه است آنکس كه با شهامت زینب مدار خود سیلی به روی حرمله ها زد ، رقیه است جان باخت پای عشق ولی برد کرده است چوب یزید را به سرش خرد کرده است در راه عشق هم قسم زينب است او كوچه به كوچه هم قدم زينب است او در هاي و هوي مردم شام و ستمگران تنها محافظ علم زينب است او گريه نكرد هرچه كتك خورد ، گريه اش بر ماجراي قدخم زينب است او از كربلا به شام پس از رفتن پدر دلواپسى دم به دم زينب است او بعد از هزار سال خرابه حرم شدو در زير سايه حرم زينب است او دل بى قرار غصه و اندوه زينب است كوچكترين مجاهد نستوه زينب است چشمشش به پوشش طبق افتاد گریه کرد بر مصحفی ورق ورق افتاد گریه کرد لبهای چوب خورده اورا همینکه دید یاد کبودی شفق افتاد گریه کرد دستش توان نداشت كه سر را بغل كند پس روى خاك بى رمق افتاد گريه كرد بر حنجر بريده كه دستش رسيد سوخت كنج خرابه مرغ حق افتاد گريه كرد بر حال و روز دختر ويران نشين خود سر از ميانه طبق افتاد گريه كرد پروانه قسمت سحرش سوختن شده او با همان لباس اسارت كفن شده محمد جواد پرچمی سلام‌الله علیها
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَُ ....🔹 قرآن چه باشد؟ اول و آخر رقیه اسلام احمد چیست؟ سرتاسر رقیه سیر و سلوکش رفته بر حیدر رقیه معراج ما باشد توسل بر رقیه یک دم نشد با رب گسسته اتصالش زهراست پیدا و نمایان از خصالش با آیه آیه جلوه های هر سه سالش تطبیق شد بر سوره ی کوثر رقیه نامش معطر می کند صحن دهان را درس ولایت می دهد سینه زنان را رد می کند هر منزل از هفت آسمان را بر شانه ی عباسِ آب آور، رقیه بر داغ او اهلِ مناسک گریه کردند ذاتِ الهی با ملائک گریه کردند آل عبا بر او یکایک گریه کردند مرثیه خوان تا گفت بر منبر رقیه یاسِ سه ساله، رنگ و بوی لاله دارد هر کس که رویش دید، آه و ناله دارد خیلی سوال از عمه اش، غساله دارد رنگین کمان پیداست ازچه در رقیه؟! با این همه زخمی که مانده در وجودش با این همه دردسرش، وقتِ سجودش با این پرِ زخمی و با روی کبودش شد وارثِ ارثیه ی مادر رقیه آن قدر، سنگِ شامیان بر ابرویش خورد آن قدر، بر روی زمین با زانویش خورد آن قدر محکم، ضربِ پا بر پهلویش خورد مثل گلی در شعله شد پر پر رقیه محمدجواد شیرازی سلام‌الله علیها
‍ 🌹 🎤مداح :حاج حسین سیب سرخی 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 🕊رقیه قبله ی حاجاتی 🎋رقیه عمه ی ساداتی ذکر قلبِ مجنون یا رقیه خاتون اومدی و زیبا،کرده ای دنیا رو می بری باخنده، هات دلِ بابارو اربابم اسمت رو،فاطمه میذاره زنده کردی یادِ،مادرت زهرارو به دنیا تو شرافت داری به زهرا تو شباهت داری کوثرِ اربابی دخترِ اربابی 🕊رقیه قبله ی حاجاتی 🎋رقیه عمه ی ساداتی اَلا كه نور خدا بر جمال داری تو جلیله هستی و عّز و جلال داری تو نگاه فاطمه را می توان به چشمت دید كه عكس مادر خود بر جمال داری تو هزار پیر طریقت مرید درگاهت كریمه هستی و دل بی مثال داری تو نـامت رقیه دختر سلطان کـربلا باب الحوائجی به خدا گر سه سال داری تو دلِ بی سامونم با شما دل میشه جایِ عشقت میشه،وقتی قابل میشه تو عَلَم بر دوشِ، کربلایی بی بی نهضت ثارالله، با تو کامل میشه فدایی، واسه عشقت هستم هواییِ، دمشقت هستم معدن احساسی دلبرِ عباسی 🕊رقیه قبله ی حاجاتی 🌿رقیه عمه ی ساداتی تا شمارو داریم دیگه چی کم داریم با غلامیِ تو فخر عالم داریم وقتی تویِ محشر همه سرگردونند چشم امید بر بانویِ عالم داریم میدیم سر، ما سپاهت هستیم تو محشر، در پناهت هستیم از ازل دل بستیم با رقیه هستیم 🕊رقیه قبله ی حاجاتی 🎋رقیه عمه ی ساداتی شک ندارم بی بی،منکرت خنّاسِ حق رو دیده در تو،اما حق نشناسِ پس سزای هر کس،که تو رو رد کرده سیلی از دستایِ،حضرت عباسِ بندگی با رقیه عشقِ زندگی با رقیه عشقِ من عبادت کردم زجر رو لعنت کردم 🕊رقیه قبله ی حاجاتی 🎋رقیه عمه ی ساداتی ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
زخمی ترین ستاره شبهای شام بود طفلی که در میان یتیمان بنام بود جایی بزیر چادر خاکی عمه داشت هر جا برای دیدنشان ازدحام بود آبی نخورده بود،غذایی نخورده بود سرخی گونه دست خوش انتقام بود او با اشاره درد تنش را به عمه گفت طفلک تمام درد دلش بی کلام بود راس پدر گرفت در آغوش و جان سپرد تنها رقیه بود که در این مقام بود @rozeh_1
نیست کوچک او بزرگ عالم است کی سه ساله ؟ پیر بازار غم است وای اگر می ماند ، اگر قد میکشید دلبر عالم در این عمر کم است مُحرم حج حسین بن علیست در حریم کبریایی مَحرم است کسب فیض از دامن عباس کرد پس یقین مانند او صاحب دم است در مسیر جذب عشاق حسین بر سر دوش رقیه پرچم است روز محشر دستگیر ما همه است دست او در دستهای فاطمه است سیدحسین میرعمادی @rozeh_1
قافله رفته بود و من بيهوش روي شن زارهاي تفتيده ماه با هر ستاره اي مي گفت: بي صدا باش! تازه خوابيده قافله رفته بود و در خوابم عطر شهر مدينه پيچيده خواب ديدم پدر ز باغ فدك سيب سرخي براي من چيده قافله رفته بود و من بي جان پشت يك بوته خار خشكيده بر وجودم سياهي صحرا بذر ترس و هراس پاشيده قافله رفته بود و من تنها مضطرب، ناتوان ز فريادي ماه گفت اي رقيه چيزي نيست خواب بودي ز ناقه افتادي قافله رفته بود و دلتنگي قلب من را دوباره رنجانده باد در گوش ماه ديدم گفت: طفلكي باز هم كه جامانده قافله رفته بود و تاول ها مانعي در دويدنم بودند خستگي،تشنگي،تب بالا سد راه رسيدنم بودند قافله رفته بود و مي ديدم مي رسد يك غريبه از آن دور ديدمش-سايه اي هلالي شكل- چهره اش محو هاله ای از نور ازنفس هاي تند و بي وقفه وحشت و اضطراب حاكي بود ديدم او را زني كه تنها بود چادرش مثل عمه خاكي بود بغض راه گلوي من را بست گفتمش من يتيم و تنهايم بغض زن زودتر شكست و گفت: دخترم ، مادر تو زهرايم ز بس که طعنه از هرکس شنیدم که از این زندگی کردن بریدم لباسم پاره بود و بین کوچه ز دختر ها خجالت میکشیدم من غرورم جریحه دار شده شاکی از دست ساربان هستم کعب نی ها مدام میگویند دست و پا گیر کاروان هستم دختر حرمله چه مغرور است به من از بام دست تکان میداد او خبر دار شده یتیم شده ام پدرش را به من نشان میداد وحید قاسمی @rozeh_1
مِنَت ویرانه‌اش را خِیلِ مُژگان می‌کِشند گنج‌ها را غالبا شاهان به ویران می‌کِشند زحمتِ زائرِ نوازی‌هایِ او را از قدیم جبرئیل و آدم و نوح و سلیمان می‌کِشند او شبیهِ زینب و فرمان پذیرش عالم است بارِ او را آسمانی‌ها به قرآن می‌کِشند در خرابه ماند اما کاخ را ویرانه کرد اَمرِ او را آفتاب و باد و طوفان می‌کِشند گریه را از فاطمه آموخت تا زهرا شود از دو چشمانش خجالت اَبر و باران می‌کِشند آنکه دختر دارد این را زودتر حس می‌کند دختران نازِ پدر را با پدرجان می‌کِشند پایِ او عادت ندارد بر زمین باشد اگر عمه‌ها جایِ عمو او  را به دامان می‌کِشند موقعِ خوابش فرشته‌های غمگینی فقط بالِشان را را رویِ تاولهای سوزان می‌کِشند عمه‌هایش نیمه‌شب وقتی که خوابش می‌بَرد یک به یک از پایِ او خارِ مغیلان می‌کِشند دیگر از بازی بدش می‌آید از وقتی که دید چادرش را هرطرف با دستِ طفلان می‌کِشند با طنابی که به دستش داشت مشکل می‌رود با طنابی که به گردن داشت آسان می‌کِشند سنگ بود و چنگ بود و شعله اما هیچ یک طفل را دنبالِ بابا  نیزه‌داران می‌کِشند خواست با پایش بیاید زجر اما گفت نه طفلِ خواب آلوده را بِینِ بیابان می‌کِشند خیره خیره بر سرِ بابا نگاهی کرد و گفت از تنورِ گرم  مردم بیشتر نان می‌کِشند قسمتی از گیسویش با پیرزنها مانده است بسکه در این کوچه‌ها مویِ پریشان می‌کِشند گفت دیگر عمه دندانهای شیری‌ام نماند وای با سیلی چرا در شام دندان می‌کِشند حسن لطفی @rozeh_1
دستگیر عالمم اما دودستم بر سر است من چهل منزل رخم نیلی و چشمانم تر است گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است شام را ویران کنم ورنه رقیه نیستم ذکر صبح و شام اینان سب جدم حیدر است غائبین کوچه بر من عقده خالی میکنند هرکه دیدم گفت رویت مثل روی مادر است می شود فهمید از این حمله ی مرکب سوار آمده گیسو کشد کی در شکار معجر است یک نسیم از این همه طوفان که من دیدم اگر در گلستانی فتد بر یک اشاره پر پر است قد و بالای سه ساله دختری زانو بغل از کف یک چکمه زجر حرامی کمتر است گر زمین گیرم به عمه اقتدا خواهم نمود چاره ی دردم فقط یک بوسه ای از حنجر است وجه تشبیه سر من با سر تو این بود هر دو صورت سوخته گیسو پر از خاکستر است قاسم نعمتی @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خدایا از تو باشم دور تا کی؟ سرای قلب من بی نور تا کی؟ پری رو! پرچم گل را علم کن جهان در سلطه ی ساطور تا کی؟ پری رو تو بگو جان جهان را تماشا با دو چشم کور تا کی؟ نفس محبوس گور سینه تا چند جهان محکوم حرف زور تاکی؟ شهیدان لبت گمنام تا چند مریدان هوس مشهور تا کی؟ شیاطین همچنان بازارشان گرم کتاب بندگی مهجور تا کی؟ گل خوشبوی باغ عشق و ایمان میان سیمها محصور تا کی؟ بماند بر فراز دار دنیا خدایا پیکر منصور تا کی؟ همیشه هیچ در هیچیم ای دوست به خود باشیم ما مغرور تا کی؟ مناجات با خدا مناجات 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حاج رضا یعقوبیان شادی کنید یاران آمد مه شعبان بیت حسین امشب شدجلوه ی جانان مولا حسین تبریک(۲) داده خدا عزت مدینه شد جنت سر زد گل زهرا از گلشن عصمت مولا حسین تبریک حسین زند لبخند بر کودک دلبند گلبوسه بردارد از روی این فرزند مولا حسین تبریک این کودک دلبند باشد رقیه نام با ذکر نام او دل می شود آرام مولا حسین تبریک از بس صفا دارد مهر و وفا دارد چون فاطمه این گل جود و سخا دارد مولا حسین تبریک ای بال پروازم ای محرم رازم از روز آغازم من بر تو مینازم مولا حسین تبریک گرچه بد و پستم دل بر شما بستم رقیه از طفلی گرفته ای دستم مولا حسین تبریک هستم گدای تو مست ولای تو شد شاملم عمری لطف و عطای تو مولا حسین تبریک حضرت رقیه (س) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای ماه کوفه از چه دگر رو گرفته ای؟ شاید که با دو چشم علی خو گرفته ای؟ میدانی آخرین شب محراب و منبر است؟ این آخرین نماز شهنشاه خیبر است؟ دیگر صدای بانگ اذانش نمی رسد صوت کلام حق ز زبانش نمی رسد دیگر چه کس برد به خرابه غذا و نان بر درد بی نوا چه کسی می شود امان چشم انتظار دیدن زهرا شده علی خسته از این زمانه ی تنها شده علی زخمی میان سینه ی حیدر نهفته بود تنها فقط به چاه از این غصه گفته بود داغی که شعله زد به دل پاک و جان او زد آتشی به قلب و همه استخوان او در پیش چشم حیدر و در پیش بچه ها سیلی زده عدو به عزیز دل خدا وحید زحمت کش شهری امیرالمومنین (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به روى پر جبرئیل آرمیده همانكه دلم را به مستى كشیده فرشته بیا در زمین بار دیگر ببین كودكى هاى زهرا رسیده عجب سیب سرخ قشنگى خداوند براى خود سیب سرخ آفریده گمان مى كنم اینكه مانند زهرا فداها ابوها ز بابا شنیده همانكه به پاكى بود شهره آمد به دامان خورشیدمان زهره آمد پدر، عاشق بوى پیراهنش بود و گرم طواف ضریح تنش بود میان همه خانواده یكى هم همیشه خراب عمو گفتنش بود سحرها سرش روى دامان بابا شبى هم پدر بر روى دامنش بود شبى كه رد ریسمان هاى این راه به جامانده بر بازو و گردنش بود همان شب كه از گریه او بى رمق شد و یك مرتبه روبرو با طبق شد سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد كویر زمین مثل دریا نمى شد اگركه نمى آمدى تا همیشه كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد به غیر از تو و عمه زانوى سقا براى كس دیگرى تا نمى شد تو در كربلا تشنه،بى آب بابا ولى آب هم بود بابا نمى شد چه شد در میان بیابان بماند چه بهتر كه این راز پنهان بماند مسیح از نگاه تو درمان گرفته به یمن تو درشهر باران گرفته براى سفر تا خدا بار دیگر نخ چادرت را سلیمان گرفته نگاه شما مى برد سمت دریا كسى را كه راه بیابان گرفته تو مانند زهرا تو بانوى آبى تو هم بازى طفل ناز ربابى شبى كه بهارنگاهت خزان شد زمان وداع تو با كاروان شد زمین خوردى از ناقه،دربرهه اى كم تمام تنت پاره اى استخوان شد تو دیدى كه قران برنیزه رفته ورق در ورق خیزران خیزران شد تو دیدى كه بر نیزه مى رفت بابا و انگشترش قسمت ساربان شد خلاصه ترك خورد بغض گلویت پدر آمد اما بدون عمویت شاعر: علی زمانیان حضرت رقیه (س) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شد أنیسَ المصطفی میگفت از دینش سخن عشق هم دارد برای خود هزاران فوت و فن کیست همکفو محمد(ص)؟ گفت جبرییلِ امین هست أم المؤمنین! درّ رکابِ پنج تن عاشقانه پای اسلام و پیمبر(ص) ایستاد مرد و مردانه ولی در قالب یک شیر-زن مادرِ زهرا(س) شدن تنها به او می آید و بُرد کرده هر که دارد بر خدیجه(س) حُسن ظن از خدیجه(س) کینه اش لبریز شد روزِ جمل شد حسادتهای آن مکاره پاپیچِ حسن(ع) شک ندارم مریم و هاجر گرفتند از ازل حاجت از مادربزرگِ حضرتِ اربابِ من ثروتش را خرج دین کرد و به جایش از نبی(ص) وقت رفتن خواست تنها یک عبا جای کفن کاش میدانست؛ در کرب و بلا با تشنگی میدهد جان زینت دوش نبی(ص) دور از وطن دوره اش کردند در گودال با بغض علی(ع) تیرها و نیزه ها و عده ای شمشیرزن خوب شد رفت و ندید آن ساعتی را که حسین(ع) شد رها بر خاک...بی سر، غرق خون، بی پیرهن پیکر صدپاره نعلِ تازه میخواهد چکار؟! ای بمیرم من! نمی مانَد که چیزی از بدن! مرضیه عاطفی حضرت خدیجه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 آیینه از فرط تجلی شکست دفتر ایجاد چو روز ازل رفت به توشیح حقِ لم یَزل در کف قدرت، قلم نور داشت دیده به دیباچه منشور داشت نام تو را دیده و ممهور کرد مُهر تو را زینت منشور کرد پرتو ادارک تو هر سو که تافت عقل سراسیمه بدان سو شتافت متصل از جذبه تو کاف و نون منفصل از نهی تو، عقل و جنون عشق چون از غیب پدیدار شد حُسن به حسن تو گرفتار شد حُسن شد از باده عشقت ز دست دست ورا حُسن تو از پشت بست حُسن سه حرف است و در این حرف نیست جز سه رقم باده در این ظرف نیست مستی مُلک و ملکوت از تو باد باده به جام جبروت از تو باد حُسن تو در این سه جهان ساقی است در کف او، جام هوالباقی است تا به کف حُسن تو این جام هست هر سه جهان است از این باده مست شاعر : محمد علی مجاهدی امام حسن (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مژده اهل ولا شده روشن سما جشن و شادي کنيد آمده هل اتي تبريک تبريک - آمده رقيه نور چشم علي و فاطمه -- جمله ي عرشيان در فلک شادمان چونکه آمد گلي جلوه جلوه گر در جنان -- همه جا در زمين شده خلد برين هست صفا بخش دلهاي اهل يقين -- کرده سجده بر او جبرئيل امين آفرين بر چنين دختري نازنين -- جلوه ي والضحي کوه صبر و سخا دخت آل عبا حاجتم کن روا -- حضرت رقیه (س) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 امشب چنان ایتام کوفه بی قرارم اندازه سی سال میخواهم ببارم چشمم به در مانده مگر زهرا بیاید من به وصال فاطمه امیدوارم هستند دورم بچه ها!پس محسنم کو تا که بیاید لحظه هارا میشمارم نه سنگ قبری خواستم نه سایبانی مانند زهرا بی نشان باشد مزارم امشب برایم روضه زهرا بخوانید باید بمیرم از غم روی نگارم عباس تو بیرون نرو باید بمانی اصلا من امشب با تو خیلی حرف دارم جان تو و جان زنان این قبیله عباس زینب را بدستت میسپارم در پای او هم سر بده هم دست هم چشم او چادرش سِرّ است سِرّ کردگارم امشب بفکر ناقه بی محملم من گریه کن آن رنگ و روی پر غبارم تو روی نیزه چشمهایت غرق اشک است من در نجف از داغ زینب سوگوارم وقتی صدایت میکند! ای محرم من... جای تو دارد شمر می اید کنارم.. جای تمام بچه های شلاق خوردم.. دارم کبودی تنم را میشمارم.. بانوی یثرب بودم و حالا اسیرم دستان خود را برروی سر میگذارم بی اختیار از هر طرف بردند من را گرچه همه عالم بود در اختیارم پوریا هاشمی امیرالمومنین (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای چاه کـوفـه من دگر یـاری ندارم ای چـاه کـوفه من طرفـداری ندارم من درغم و در نـاله ام ، ای وای ای وای دادم زکف من لاله ام ، ای وای ای وای زهرای هجده ساله ام ، ای وای ای وای افتاده ام از صبروتاب ، ای وای ای وای شد بسته دستم باطناب ، ای وای ای وای هستم سلام بـی جواب ، ای وای ای وای ** ای چاه کوفه یارمجروحم جوان بود یار جـوان من کـمان تر از کمان بود من جسم خسته شسته ام ، ای وای ای وای من چشم بستـه شسته ام ، ای وای ای وای دست شکستـه ش ، سته ام ، ای وای ای وای از دیـده خون افشانـده ام ، ای وای ای وای حـدیث غم را خـوانـده ام ، ای وای ای وای او رفــتـه و مـن مـانـده ام ، ای وای ای وای شاعر : سید محسن حسینی امیرالمومنین (ع) زمزمه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar