👈 azizinejad👉:
..C᭄•
#حکایت_زیبا
نابینائی در شب تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی میرفت. فضولی به وی رسید و گفت :
ای نادان! روز و شب پیش تو یکسانست
و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر،
این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت:
این چراغ نه از بهر خود است،
از برای چون تو کوردلان بیخرد است،
تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.
حال نادان را به از دانا نمیداند کسی
گرچه در دانش فزون از بوعلی سینا بوَد
طعن نابینا مزن! ای دم ز بینائی زده
زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود
بهارستان | #عبدالرحمن_جامی
..C᭄•
از معجزه کلمات استفاده کن!
کلمه میتواند تو را مشتاق کند
مثل دوست داشتن..
کلمه میتواند تو را سبز کند
مثل خوشحالم..
کلمه میتواند تو را زیبا کند
مثل سپاسگزارم.
کلمه میتواند تو را پیش ببرد
مثل ایمان دارم..
کلمه میتواند تو را آغاز کند مثل:
از همین لحظه شروع میکنم،
از همین نقطه تغییر میکنم،
میتوانم..
میخواهم..
میشود..
خود را آغاز کن!
هیچ رازی برای موفقیت و خوشبختی در این هستی وجود ندارد.
راز در خود شماست.
🌼🍃
چـه #سـاده ميـگـذرنـد سـاعـت هـاي
" #عـمـرمـان "و مـا چه سـاده ميـگـذريـم از ايـن" #سـاعـتــهـا"
(والـعصـر ان الانـسـان لـفـي خـسر. . .)
#کـولـه بارت را بــبنـد
شايـد ايــن چنـد صبا فرصت آخــــر بـاشدکـه بـه #مقصد بـرسيـم
و بشناسيـم"#خـــــــــدا "را،
و بـفهــميـم کـه يک عمر چـه #غــــافــل بـوديـم.
همه سرمایه تو در این زندگی همین #نفس هایی است که میآیند و میروند غنیمتش بدان تا در روز " #تغابن " جزو ثروتمندان باشی چرا که آسایش واقعی در #بهشت است و زندگی آخرت جای #ورشکسته ها نیست !!
هدایت شده از منتظران نور
#حکایت_زیبا
💕زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با
چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
💕شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
💕زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟
او مهمان ماست.»
💕عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »
آری... با عشق هر آنچه که
می خواهید می توانید به دست آوردید
"زندگیتان سرشار از عشق و محبت"