در وصف "اگر" ی قریب الوقوع انشاءالله!
چند روزی است که آمارهای متوفیان مبتلا به ویروس کرونا در ایران، تقریبا ثابت و با شیب بسیار ملایم رو به نزول رفته و البته هنوز، هراسها و بیمها، بیش از امیدهاست و البته یک دلیل، غِرّه نشدن است که غالبا، پس از غرور حین پیروزی، شکست حاصل شده است. اما امروز، میخواهم از یک "اگر" سخن به میان آورم که البته #دست_یافتنی به نظر میرسد.
#شرایط_تاریخی_ما به گونهایست که کلاننظریه ای با عنوان #"نهشرقی،نهغربی" همچنان در گوشهی اذهان جامعهی ایرانی پژواک خود را داراست و البته ایران، بارها در نقاط مختلف، هرچند نتوانسته به نحو مبسوط این نظریه را چارچوببندی کند، اما در عمل با رویکردی ارزشی، این نظریه را به پیش راندهاست. هرچند، هنوز هم زبان الکنی برای توضیح داریم و امان از این زبان الکن...که کم برای ساکنان این مرز و بوم هم شک و شبهه نیافریدهاست.
بحث از شرایط تاریخی دقیقا به این نکته بازمیگردد که انقلاب اسلامی، با رویکردی از جنس #تکریم_انسان و پایبندی به #حکومت_دینی، بناست زیستندگان این خاک_بخوانید ملت_ را در بعد انسانی با تعریفی از جنس #نهشرقینهغربی به پیشراند و نظام سیاسی و دولت متناسب، جامعه، فرهنگ و رسانهی در خور، اقتصاد سازگار، آموزش و پرورش موافق و حوزههای خرد و کلان دیگر را مساعد با این آموزهی خویش، بنا کند.
البته که در بسیاری اوقات حتی اندیشمندان ما، ظاهرا حوصله و حرج اندیشیدن در نظام فکری #خویش را ندارند. چرا که یاشرقی!یاغربی! هم نسخهی پیچیده و آمادهتری است و هم مقبولتر خواهد افتاد، چرا که بنظرشان آزموده است. جالب آن است که اندک #نسخههای_بومی را نیازموده رد میکنند، ولیکن حتی زیر بار بد نسخههای آزمودهای که به خطا رفتهاند نیز نمیروند و با سانسوری عجیب و روایتی کاریکاتوریستی، همچنان متعلقند به جهانهای دیگری!
از سویی، فضای رسانهای موجود، پر است از بحث مطالبات از حاکمیت در زمینهی مقابله با کرونا، و بهطور خاص هجمهی عظیمی با بحث چرایی عدم اجرای قرنطینه و اِعمال قانونهای سفت و سخت که ظاهرا زیاد هم گوش شنوایی برای پاسخ نمیخواهد و عمدتا فقط "معترض" است، چرا که درگیر نوعی خشم و سرخوردگی در حوزههای دیگر است.
اما به طور خاص در مسالهی کرونا، جدای از همهی مشکلات و کاستیهای جزئی_ که البته عمیقا قائلم نظام سلامت زودتر از اینها میبایست از طبهای مکمل از جمله #طباسلامیوسنتی، لااقل برای بسط وجودی خویش، بهره میبرد_ جمهوری اسلامی، تقریبا با رویکرد جدیدی وارد میدان شد و آن هم واگذاری امور به نحو نسبتا هدایت شده، به #مردم بود. البته که مردم در اینجا تعریف ویژهی خود را دارد، اما در این حوزه، نسبتا سازمانمند و با تجربههای ریز و درشت از بحرانهایی همچون جنگ، سیل و زلزله وارد میدان شد. این سازمانمندی عمدتا از نهادهای خُرد دینی برخاست.
اما اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند ازین بحران فراگیر، با مدل خود، عبور کند، قطعا الگوی قابل تاملی را در برابر دیدگان جهانی قرار خواهد داد بشرطها*!
چرا این تحلیل را مطرح کردم؟ انقلاب اسلامی ایران، انسان را "گرگ انسان" تعریف نمیکند و بنا نیست با مجازات روزافزون حرف خودش را بزند، قصد ورود ماکیاولیستی به عرصهی سیاست را ندارد و بر جان آدمیان و حتی مردگان آنان برای قدرت خویش، بتازد(نمونهی آن را در نگاهداشت حداکثری حرمت اموات کرونایی ببینید)، حداکثر سود اقتصادی و حتی سیاسی را بارها و بارها فدای اندیشههای آزادیباورانه و دادخواهانهی خویش کرده است و حال نیز، با تکیه بر #مردم، تلاش دارد تا از پس این بحران عبور کند.
اگرچه در میان عوام الناس مطرح شد که چین با قرنطینه توانست از پس این #ویروس_منحوس برآید، اما فراموش نکنیم که تمام دنیا هم اکنون گرفتار ویروسی است که چین نقطهی شروع آن بوده است و فرضیهی قرنطینهی شرقی، رد شده است. در غرب هم نه تنها قرنطینه، که حکومتنظامیها و جریمهها و قوانین سفت و سختِ منع آمد و شد، مصرانه در جریان است ولیکن آمار، همچنان صعودی!
اگر جمهوری اسلامی، علیرغم حیثیت بشدت اجتماعی فرهنگ خویش که میتوانست در مقابله با کرونا، مساله را حادتر کند، و علیرغم تمام هجمههای تبلیغاتی علیه سیاستگذاریها در این حوزه بتواند بر این بحران، غلبه نماید، میتواند نمایندهی نوعی تفکر قلمداد گردد که با مدلی بشدت مردمیتر در چارچوب اندیشهی دینی، ظرفیت غلبه بر حادترین مشکلات را داراست، هرچند که هنوز، در اوان طرحبندی انقلاب خویش است. و این ظرفیتی است که حکومت واقعا مردمی مبتنی بر دین فطری در اختیار سیاستمداران صادق خواهد گذاشت، اگر باور کنند.
پ.ن:"بشرطها" یی که در بالا عرض کردم آن است که اگر فضای مجازی را درنیابیم، مستغرق خواهیم شد. و این شرط، جدی است و البته متهم ردیف اول آن، سیاستگذاران و مسئولان اجراییند.
@azmanegasht