🔰حسین پسر غلامحسین..
🔹اومد پیشم .اورکـت روی دوشـش بـود و جوراب پایش نبود !
من نگاه کردم به او شاید منظوری هم از نگاهم نداشتم.
خندید، من ایـن خنده در ذهنم باقیمانده
گفت« :میدانم چرا نگاه کردی .برای اینکه اورکت روی شان هامه و جوراب پام نیست
گفت: من داشتم نماز میخواندم با همین حال ،گفتم شما کارم داری .آمدم جورابم را پام کنم ،اورکتم را تنم کنم ،به خودم گفتم :حسین ،پسر غلامحسین ،تو پیش خدا اینطور رفتی ،پیش فلانی هم اینگونه میروی...
🎤حاج قاسم عزیز
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
#خادمان_مهدی فاطمه💚
https://eitaa.com/azogew
┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┈
🔰حسین پسر غلامحسین..
🔹اومد پیشم .اورکـت روی دوشـش بـود و جوراب پایش نبود !
من نگاه کردم به او شاید منظوری هم از نگاهم نداشتم.
خندید، من ایـن خنده در ذهنم باقیمانده
گفت« :میدانم چرا نگاه کردی .برای اینکه اورکت روی شان هامه و جوراب پام نیست
گفت: من داشتم نماز میخواندم با همین حال ،گفتم شما کارم داری .آمدم جورابم را پام کنم ،اورکتم را تنم کنم ،به خودم گفتم :حسین ،پسر غلامحسین ،تو پیش خدا اینطور رفتی ،پیش فلانی هم اینگونه میروی...
🎤حاج قاسم عزیز
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_محمدحسین_یوسف_الهی
#خادمان_مهدی فاطمه💚
https://eitaa.com/azogew
┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┈